eitaa logo
ای نازنین شعری بخوان
299 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
حسینعلی زارعی @hazv0115
مشاهده در ایتا
دانلود
هر سو نگرم گویند: ای اهلِ زمین، تبریک با هر سخنی امروز، گشته است عجین، تبریک شادند ولی انگار، یک اصل، مهیّا نیست این شادیِ بی " او " شد، دلگیرترین تبریک. @saredustansalamat
از چشمِ تو آموخته ام پاکی و اخلاص شخصیّتِ والای تو شد الگوی اشخاص با بودنِ تو ویژه شود هر چه که اینجاست ای خاص ترین خاص ترین خاص ترین خاص. @saredustansalamat
من " دوستت دارم " نمی گویم به این سبک می گویم ای نورِ بصر، حالت چه طور است؟ حالا که دانستی زبانِ رمزها را امروز خیلی بیشتر، حالت چه طور است؟ @saredustansalamat
برایم اوّل و پایانِ عشقی فروغِ روشن و تابانِ عشقی دلم می خواست چترت باشم امّا تو خود باران ترین بارانِ عشقی. @saredustansalamat
آسمان روشن شد از خورشید و ماهِ هفدهم روزِ دین طبلِ شرف زد در پگاهِ هفدهم یک طرف ماهِ امامت، یک طرف مِهرِ نبی عالمی تابنده شد، از صبحگاهِ هفدهم تیرِ جهل و کبر و کینه، عقل و دین را کشته بود تا که آمد سوی مردم سرپناهِ هفدهم مرغِ احساس و عواطف راه را گم کرده بود ناگهان روشن شد از الطاف، راهِ هفدهم لشکرِ غم با تمامِ جهد می آمد ولی اینک آمد سوی میدان ها سپاهِ هفدهم کُلِّ هستی ماتِ اخلاقِ مصفّایش شدند تا که آن رخ را نمایان ساخت شاهِ هفدهم قطره ای از صدق و علمش عالمان را جذب کرد عارفان شاگردهای خانقاهِ هفدهم ای خدا ما را سزاوارِ مقامی ویژه کن تا بتابد بر دل و جان یک نگاهِ هفدهم. @saredustansalamat
بی تو تمامِ شب ها، تاریک و سرد هستند حتّی ستاره ها هم، خاموش و فرد هستند دور از نگاهِ سبزت، ای نوبهارِ خندان اوراقِ زندگانی، بی حال و زرد هستند قرصِ خیالت ای عشق، تسکینِ جان و دل شد امّا به دور از آن فکر، سرگرمِ درد هستند مِهر و وفایم ای ماه، دور از حضورِ نابت بی خانمان و ویلان، یا دوره گرد هستند کابوسِ بی تو بودن، با غصّه های دوری آرامشِ دلم را، در حالِ طرد هستند گنجشکِ شعرهایم، در دشتِ آرزوها سوی دو چشمِ بازت، چون رهنورد هستند دور از رُخِ چو ماهت، سربازِ واقعیّت با شاهِ خاطراتم، غرقِ نبرد هستند بازآ که با حضورت، در راهِ عشق بازی جسم و روان و عقلم، مانندِ مرد هستند. @saredustansalamat
حرفی بزن ای عشق، غزل می خواهم لبخند بزن، باز عسل می خواهم آغوشِ وفا باز کن ای مِهرِ امید بدجور سرِ صبح، بغل می خواهم. @saredustansalamat
در میانِ تمامِ ناداری خارج از وصف، دوستت دارم... @saredustansalamat
آمدی با یک سخن عاشق ترینم کرده ای آدمی زاد است دیگر، ناگهان دل می دهد... @saredustansalamat
تو آن لباسِ قشنگی، به فصل های امید که آرزوی دلم شد، بپوشمت همه جا... @saredustansalamat
عصر باشد، جمعه باشد، دور از آن گرمای تو زندگانی سردتر، از زمهریرِ چلّه اَست... @saredustansalamat
به فکرِ مصرعی هستم که معنایش چنین باشد : تو ای زیباترین باور، به شدّت دوستت دارم... @saredustansalamat