eitaa logo
ساندویچ فلسفه
8.5هزار دنبال‌کننده
106 عکس
98 ویدیو
17 فایل
🍔 فلسفه اسلامی، فلسفه غرب و فلسفه‌های مضاف را در سه سطح تجربه کنید: 🧠 عمومی علاقه‌مندان به تفکر 🪵 نیمه‌تخصصی علاقه‌مندان به فلسفه و مبانی علوم 📚 تخصصی ویژه دانش‌پژوهان علوم عقلی 👥گروه t.me/philosophy_Sandwich_Group 👤مدیر @Philosophy_Sandwich_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش نیت در ارزش اخلاقی.pdf
782.7K
📝 | نقش نیت در ارزش اخلاقی تعریف و تحلیل نیت تبیین دقیق تر رابطه نیت و فعل اختیاری تاثیر نیت در کمال و نقض انسان آیات و روایات مربوط به نقش نیت در ارزش اخلاقی ✏️ استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
نقش نیت در ارزش‌ اخلاقی.mp3
27.87M
📿 | نقش نیت در ارزش‌ اخلاقی تبیین دقیق تر رابطه نیت و فعل اختیاری تاثیر نیت در کمال و نقض انسان آیات و روایات مربوط به نقش نیت در ارزش اخلاقی 👤 استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
نقدی بر نسبیت اخلاقی.pdf
478.5K
📝 | نقدی بر نسبیت اخلاقی چه کسی باید حکم کند که درست یا غلط کدام است؟ مثال‌هایی متناسب با فهم عمومی برای نقد نسبیت ✏️ جناب آقای ♻️ ترجمه استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
50.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی 3⃣ نوآوری‌های علامه مصباح در فلسفه اخلاق 👤 استاد 📤 دانلود با کیفیت‌های مختلف 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
1_553835848.mp3
39.94M
💎 | کمال در افعال اختیاری تفاوت خیر حقیقی و خیر پنداری تفاوت خود خواهی فلسفی و اخلاقی 👤 دکتر 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🗂 | مبانی اندیشه اسلامی ۴ 🎙 | فلسفه اخلاق (بر اساس کتاب ، نوشته مجتبی مصباح) 🧩 ۳۸ فایل صوتی و موضوعی 👤 استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
اشکالهای واقعی و ادعایی نظریه سودگرایی.pdf
241.8K
📝 | اشکا‌ل‌های واقعی و ادعایی نظریه سودگرایی این نظریه بیانگر این دیدگاه است که سود یا زیان انجام یا ترک یک کار یا دسته‌ای از کارها، تعیین کننده درستی یا نادرستی اخلاقی آن است. ✏️ جناب آقای ♻️ ترجمه استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱ 🧩 احساس‌گرایی (غیر واقع‌گرایی) ۱ 📌 احساس‌گرایی یكی از مشهورترین نظریات غیرتوصیفی و غیرشناختی درباره احكام اخلاقی‌ است. به طور كلی، می‌توان گفت كه مدافعان این نظریه، احكام اخلاقی را از سنخ جملات خبری یا «‌قضیه»‌ نمی‌دانند و در نتیجه صدق و كذب‌پذیری آنها را‌ نیز نمی‌پذیر‌ند. یگانه كاركرد و نقش احكام و جملات اخلاقی، از نظر آنان، این است كه احساسات خاص گوینده را ابراز كرده و احیاناً احساسات مشابهی را در شنونده نیز برمی‌انگیزانند. جملات اخلاقی به منظور تبادل اطلاعات وضع نشده‌اند و توانایی واقع‌نمایی را ندارند. همه هنر آنها این است كه احساسات خاص گوینده را نشان دهند. گزاره‌های اخلاقی از نظر احساس‌گرایان گزاره‌هایی غیرشناختی و غیرواقع‌گرایانه هستند. «زید دروغ‌گو است»، بیان‌گر چیزی است كه یا صادق است یا كاذب؛ ولی گزاره «دروغ‌گویی خطا است» اصلاً بیان‌‌گر هیچ چیزی نیست. 🔻 دو عامل عمده در بروز نظریه‌های غیر شناختی، به طور كلی، و نظریه احساس‌گرایی، به طور خاص، نقش داشته‌اند: ۱) یكی حاكمیت روحیه تجربه‌گرایی بر كل حوزه اندیشه فیلسوفان غرب كه افراطی‌ترین صورت آن را در پوزیتیویسم منطقی اوایل قرن بیستم ملاحظه می‌كنیم‌ ۲) و دیگری عدم وجود نظریه‌ای منسجم و منطقی در باب تحلیل گزاره‌ها و احكام اخلاقی، و به عبارت دیگر، نارسایی و ناكارآمدی نظریه‌های موجود در باب تحلیل گزاره‌های اخلاقی. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص ۳۷-۴۲ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۲ 🧩 احساس‌گرایی (غیر واقع‌گرایی) ۲ 📌 احساس‌گرایی آیر: آیر بحثش را از بررسی نظام متعارف علم اخلاق آغاز می‌كند. وی می‌گوید نظام متعارف علم اخلاق، آن گونه كه در آثار فیلسوفان اخلاق مطرح شده است، متشكل از چهار جزء غیر مرتبط با هم است كه اغلب در نوشته‌های فیلسوفان اخلاق خلط می‌شوند. ۱. قضایایی كه بیان كننده تعریف اصطلاحات اخلاقی‌اند. ۲. قضایایی كه توصیف‌گر تجارب اخلاقی و بیان كننده علل و اسباب این گونه تجارب هستند. ۳. دستورات و اوامری كه فضایل اخلاقی خوانده می‌شوند. ۴. تصدیق‌های واقعی اخلاقی، یعنی احكامی كه بر خوبی یا بدی كار خاصی دلالت دارند. 🔺 ‌وی بر این باور است كه از میان این چهار بحث، تنها بحث اول است كه می‌تواند به عنوان موضوع فلسفه اخلاق دانسته شود. قضایای قسم دوم، توصیف تجربه اخلاقی،‌ در حقیقت جزو علم روان‌شناسی یا جامعه‌شناسی محسوب می‌شوند. دسته سوم نیز اصلاً قضیه نیستند تا متعلق به شعبه‌ای از علوم یا فلسفه باشند. و قسم چهارم نیز چون «نه تعریف است، نه شرح بر تعاریف و نه نقل قول، لذا می‌توانیم بگوییم كه به فلسفه اخلاق ارتباطی ندارند. لذا هیچ كتابی درباره فلسفه اخلاق نباید حاوی گفته‌های اخلاقی باشد. 🔻 آیر گفته است: مفاهیمی كه در ناحیه محمول جملات اخلاقی به كار برده می‌شوند، در حقیقت، مفهوم‌نما یا مفهوم كاذب‌اند و نه مفاهیم حقیقی و واقعی كه بر اوصافی كه از طریق حواس قابل درك باشند دلالت كنند. به همین دلیل قابل تحلیل نیستند. 🕳 ‌بنابراین، این جمله اخلاقی كه «دزدیدن پول بد است» جمله‌ای بی‌معنا است و لذا قابلیت تصدیق یا تكذیب را ندارد. جمله فوق مثل این است كه گفته باشم «دزدیدن پول!». طرز نوشتن و گفتن آن نشان دهنده احساس عدم تصویب من نسبت به عمل دزدیدن است. شخص دیگری ممكن است با نظر من درباره این عمل مخالف باشد و با من درباره این احساس اخلاقی‌‌ام به مشاجره برخیزد، اما نمی‌تواند‌ قول من را نقض كند. «زیرا من با گفتن این كه نوع عمل معینی صواب است یا خطا، خبر واقعی نداده‌ام، حتی خبری درباره وضع ذهنی خود. تنها پاره‌ای عواطف اخلاقی را اظهار كرده‌ام.» از این رو استدلال درباره احكام اخلاقی ناممكن است. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۴۲-۴۵ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۳ 🧩 احساس‌گرایی (غیر واقع‌گرایی) ۳بررسی احساس‌گرایی آیر 1⃣ مدعایی بی‌دلیل ‌سخنان ‌ایر‌ در كتاب زبان، حقیقت و منطق‌ بیشتر بیان یك دیدگاه است تا استدلال بر آن. ‌ایر هیچ دلیلی برای اثبات نظریه خود ذكر نكرده است. بلكه مدعایی بی‌دلیل ارائه داده است. 2⃣ شرح دیدگاه دیگران نه ابداع نکته دیگر این است كه ‌ایر مبتكر این نظریه نیست. بلكه تنها كاری كه وی كرده است این بوده كه تبیین دقیقی از این نظریه ارائه داده است. به عنوان مثال،‌ سیزده سال پیش از انتشار كتاب ‌ایر‌، دو نفر از فیلسوفان به نام‌های اوگدن و ‌ریچاردزدر كتابی با عنوان معنای‌ معنا‌، كه با همكاری یكدیگر منتشر كردند، همین دیدگاه را بیان كرده‌اند. 3⃣ تكیه بر اصل تحقیق‌پذیری یكی از جدی‌ترین اشكالات این نظریه این است كه با تكیه بر یك اصل نادرست در باب معیار معناداری كوشیده است كه گزاره‌های اخلاقی را بی‌معنا تلقی كند. اصل تحقیق‌پذیری دارای اشكالات عدیده‌ای است كه اجمالاً به برخی از آنها اشاره‌ می‌كنیم: اولاً، بر اساس این معیار، مهم‌ترین پایه‌های معرفت، یعنی معرفت حضوری و بدیهیات عقلی از دست می‌رود. و با از دست دادن آنها نمی‌توان هیچ گونه تبیین معقولی برای صحت شناخت و مطابقت آن با واقع ارائه داد. ثانیاً، پوزیتیویست‌ها با اتخاذ این اصل، نقطه اتكاء خود را بر ادراك حسی قرار داده‌اند كه لرزان‌ترین و بی‌اعتبارترین نقطه‌ها در شناخت است و شناخت حسی بیش از هر شناختی در معرض خطا می‌باشد. و با توجه به این كه شناخت حسی هم در واقع در درون انسان تحقق می‌یابد راه را برای اثبات منطقی جهان خارج، بر خودشان مسدود ساخته‌اند. ثالثاً، این ادعا كه مفاهیم اخلاقی و متافیزیكی، پوچ و فاقد محتوی هستند، ادعایی گزاف و واضح البطلان است؛ زیرا اگر الفاظی كه دلالت بر این مفاهیم دارند به كلی فاقد معنی بودند فرقی با الفاظ مهمل نمی‌داشتند و نفی و اثبات آنها یكسان می‌بود. در صورتی كه مثلاً آتش را علت حرارت دانستن، یا عدالت را خوب دانستن، هیچ گاه با عكس آنها یكسان نیست. حتی كسانی كه اصل علیت را انكار می‌كنند و یا عدالت را خوب نمی‌دانند در حقیقت منكر قضایایی هستند كه مفهوم و معنای آنها را درك كرده‌اند. رابعاً، بر اساس این مبنا، جایی برای هیچ قانون علمی به عنوان یك قضیه كلی و قطعی و ضروری، باقی نمی‌ماند؛ زیرا این ویژگی‌ها به هیچ وجه قابل اثبات حسی نیست و در هر موردی كه تجربه حسی انجام گرفت، حداكثر این است كه، تنها می‌‌توان همان مورد را پذیرفت و در جایی كه تجربة حسی انجام نگیرد باید سكوت كرد و مطلقاً از نفی و اثبات خودداری نمود. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۴۶-۴۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
سعادت در فلسفه اخلاق.pdf
389.2K
📝 | سعادت در فلسفه اخلاق سعادت در نگاه سقراط، افلاطون، ارسطو، زنون، اپیکور، کندی، فارابی، غزالی، خواجه طوسی و متاخرین ✏️ استاد 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۴ 🧩 احساس‌گرایی (غیر واقع‌گرایی) ۴ 📌 احساس‌گرایی استیونسن استیونسن‌ ابتدا شرایطی را بیان می‌كند كه معتقد است هر گونه تعریفی از واژه «خوبی» باید واجد آنها باشد. ➖ شرط اول این است كه هر تحلیلی كه از این واژه ارائه می‌دهیم باید راه اختلاف‌ درباره این كه چیزی خوب است یا نه را باز نگه دارد.‌ ➖شرط دوم این است كه «خوبی» باید واجد جاذبه و كشش خاصی باشد؛ یعنی گفتن این كه چیزی خوب است دست كم باید گرایشی به وادار ساختن شخص به عمل بر طبق آن داشته باشد. ➖شرط سوم این است كه حضور و غیبت «خوبی» در چیزی نباید به مدد استفاده از هیچ روش علمی تحقیق‌پذیر باشد. ➕ سپس می‌گوید معنایی واحد برای كلمه «خوبی» هست كه همه این شرایط را استیفاء می‌كند و آن همان چیزی است كه به كمك واژة «احساسی» تحلیل می‌شود. ✍ بررسی احساس‌گرایی استیونسن 1⃣ نادیده گرفتن نقش توصیفی مفاهیم و احكام اخلاقی ‌این دیدگاه به طریقی كاملاً معقول، معیّن و روشن، احكام اخلاقی را با رفتار مربوط می‌سازد. هم‌چنین توجه به نقش و كاركرد جملات اخلاقی نیز از نكات مثبت این‌ دیدگاه احساس‌گرایانه‌ است. آنان در این اعتراض خود نسبت به شهودگرایان كه جملات اخلاقی را نبایدگزاره‌هایی صرفا توصیفی و اِخباری دانست، كاملاً درست می‌اندیشیدند؛ اما متأسفانه توجه افراطی به كاركرد گفتارهای اخلاقی‌،‌ آنان را به طور كلی از معنای توصیفی و اخباری اخلاقیات غافل نمود. 2⃣ جامع و مانع نبودن ‌بر اساس این نظریه «فایده اصلی احكام اخلاقی، گزارش و بیان حقایق نیست، بلكه ایجاد اثر است»؛ یعنی هدف از ابراز یك حكم اخلاقی، تغییر موضع‌گیری‌های شنونده است نه باورهای وی. و حال آن كه این ویژگی نه مانع است و نه جامع. به عبارت دیگر، بسیاری از موارد را می‌توان بر شمرد كه مسلماً حكم اخلاقی نیستند اما این ویژگی را دارا هستند و هم‌چنین موارد فراوانی را می‌توان نشان داد كه مسلماً حكم اخلاقی هستند، اما دارای این ویژگی نیستند. «پوسترهای تبلیغاتی، برنامه‌های تبلیغاتی تلویزیون، سخنرانی‌های سیاسی،‌تهدیدها، آثار ”متعهد“ ادبی، رشوه‌ها و غیره همگی نیز همین كار را انجام می‌دهند. 3⃣ همه مفاهیم اخلاقی دارای بار احساسی نیستند ‌خطای بزرگ و مهم دیگر احساس‌گرایان این است كه معتقدند همه واژه‌های اخلاقی، در بر دارنده معنای احساسی‌اند. در حالی كه كلماتی مانند باید، درست، نادرست و مانند آنها فاقد چنین بار معنایی هستند. «حقیقت این است كه در گفتارهای اخلاقی، ابراز و ‌برانگیختن احساسات امری است عرَضی و كاملاً نادر، همان‌گونه كه اِعمال تأثیر در مورد احكام اخلاقی امری است عرضی و اغلب اصلاً وجود ندارد.» من با گفتن جمله‌ای مانند «انجام دادن این كار بی‌رحمی است» نه تنها احساسات خود را نشان می‌دهم ممكن است احساسات شما را نیز برانگیزم؛ اما گفتن «انجام دادن این كار خطا است» بعید است كه هیچ یك از این دو مقصود را برآورده كند. این عبارت صرفاً بیان‌گر یك‌ عقیده‌ است و‌ نه ابراز یك تهییج احساسی. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۴۹-۵۵ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۵ 🧩 جامعه‌گرایی (غیر واقع‌گرایی) ۱ 💼 امیل‌ ‌دوركیم‌، جامعه‌شناس مشهور فرانسوی، همه مفاهیم اخلاقی مانند «خوب و بد» و «باید و نباید» را برآمده از جامعه و خواست جمعی می‌‌داند و بنابراین، آنها را با توجه به خواست جمعی تعریف می‌كند و همچنین احكام اخلاقی را بر اساس خواست جامعه تحلیل و توجیه می‌كند. ♻️ اصول اندیشه اخلاقی دورکیم 1⃣ جامعه شخصیتی مستقل از افراد دارد؛ مجموعه اعتقادها و احساسات مشترك در میانگین افراد یك جامعه واحد دستگاه معی‌نی را تشكیل می‌دهد كه حیات خاص خود ‌را دارد؛ این دستگاه را می‌توان وجدان جمعی یا عمومی نامید. 2⃣ وابستگی تام و تمام اخلاق به جامعه؛ دوركیم بر این باور است كه در حالت انفرادی هیچ اخلاقی معنا ندارد. دوركیم‌ نه تنها همه مفاهیم فلسفی و منطقی از قبیل جنس، فصل، نوع، مكان، علیت، كلیت، جزئیت، ماده و صورت و امثال آن را زاییده و پدید آمده از جامعه می‌داند، بلكه معتقد است كه اخلاق و دین نیز مولود جامعه‌اند. 3⃣ جامعه به عنوان معیار نهایی ارزش گذاری؛ دورکیم می گوید: جامعه غایت عالی و نهایت همه فعالیت‌های اخلاقی است. در خصوص چیزی كه اخلاق فردی نامیده می‌شود، این طرز تلقی یك انتزاع محض است و هیچ مصداقی در واقعیت ندارد. اخلاق در هر درجه‌ای از تكاملش هیچگاه جز در جامعه وجود نداشته و تغییرات آن همیشه تابعی از تغییرات شرایط اجتماعی بوده است. پس در نظر گرفتن كیفیت اخلاق بدون وجود جوامع در حكم خروج از دایره واقعیات و ورود به قلمرو فرضیه‌های بی‌پایه و تخیلات نیازمودنی است. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۶۷-۷۱ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۶ 🧩 جامعه‌گرایی (غیر واقع‌گرایی) ۲نقد و بررسی جامعه‌گرایی 1⃣ جامعه اصالت ندارد جامعه، برخلاف ادعای جامعه‌گرایان، یك مركب حقیقی نیست. این گونه نیست كه جامعه، صرف نظر از وجود افراد، دارای آثار و خواصی حقیقی باشد. حقیقت آن است كه جامعه، حقیقتی غیر از حقیقت افراد ندارد و دارای یك واقعیت عینی مستقل نیست. همه دلایلی كه از سوی قائلان به اصالت جامعه برای اثبات این مدعا اقامه شده است، مخدوش است. هیچ یك از جامعه‌شناسان دوركیمی نتوانسته‌اند وحدت حقیقی جامعه را اثبات كنند. نهایت چیزی كه می‌توان پذیرفت وحدت مفهومی و ماهوی جامعه است و نه وحدت شخصی و حقیقی آن. 2⃣ مستلزم نفی اخلاق است همانطور كه دیدیم دوركیم تصریح می‌كند كه هیچ یك از ما «فرمانروای ارزش‌گذاری‌های خویشتن نیستیم، بلكه موجوداتی مقید و مجبوریم و آنچه ما را مقید می‌سازد همان آگاهی جمعی است.» خوب، اگر چنین باشد كه همه انسان‌ها مجبورند، و ما هیچ اختیاری در انتخاب رفتارهای اخلاقی خود نداریم، بنابراین، جایی برای اخلاق و احكام اخلاقی باقی نمی‌ماند. زیرا یكی از اصول موضوعه علم اخلاق، پذیرش اختیار است. اخلاق و اخلاقیات زمانی برای انسان مطرح می‌شود كه به توانایی خود در انتخاب ارزش‌ها و گزینش رفتارهایش باور داشته باشد. اگر انسان در كارهایش مجبور باشد، دیگر امر و نهی وی‌، از سوی خدا، عقل، جامعه یا هر كس دیگری‌، معنا ندارد. به همین دلیل است كه گفته می‌شود مختار بودن انسان، یكی از اصول موضوعه اخلاق است. 3⃣ نسبیت‌گرایی اشكال دیگر مكتب جامعه‌گرایی این است كه مستلزم نسبی‌گرایی اخلاقی است. بر اساس این دیدگاه، در حقیقت هر جامعه‌ای هر چیزی را كه بپسندد همان چیز خوب خواهد بود. هیچ جامعه‌ای حق ندارد اخلاقیات و آداب و رسوم جامعه دیگر را مورد نقادی و ارزش‌داوری قرار دهد. 4⃣ مستلزم نادرست شمردن كار پیامبران بر اساس دیدگاه جامعه‌گرایی، اگر در یك جامعه‌‌ای فحشاء و منكرات رایج بود و فردی پیدا شد و مردم را به ترك آن كارها دعوت كرد، ما باید كار آن فرد مصلح را تقبیح كنیم؛ زیرا خلاف حركت جامعه و هنجارهای جامعه سخن گفته و حركت كرده است. به تعبیر دیگر، بر اساس این مكتب، همه مصلحان و پیامبران را باید ناحق دانست، زیرا با هنجارهای اجتماعی زمان خود مبارزه كرده و حرمت روح جمعی و وجدان جمعی را شكستند‌! 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۷۱-۷۲ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۷ 🧩 قراردادگرایی (غیر واقع‌گرایی) ۱ 📆 تاریخچه معمولاً آغاز این اندیشه را به سوفسطائیان یونانی در روزگار سقراط و به ویژه به سخنان گلاوكن، درباره معیار و منشأ عدل و ظلم، برگردانده‌اند. این نظریه پس از وقفه‌ای نسبتاً طولانی، بار دیگر در دوران جدید و از قرن هفدهم به بعد، از سوی فیلسوفانی مانند توماس هابز، جان لاك و ژان ژاك روسو، به عنوان معیاری برای اثبات مشروعیت سیاسی حكومت‌ها و هم چنین حجیت و حقانیت باورهای اخلاقی مطرح شد. نظریه قراردادگرایی اخلاقی در نیمه دوم قرن بیستم و در پی انتشار مقالات بسیار پر نفوذ جان راولز، و برخی دیگر از فیلسوفان اخلاق، در دهه پنجاه، بار دیگر مورد توجه جدی فیلسوفان و اندیشمندان اخلاقی قرار گرفت. 🗳 قرارداد، معیار مشروعیت مسأله مهم برای این متفكران این بود كه اگر «انسان آزاد آفریده شده است اما همه جا در بردگی به سر می‌برد»، چه چیزی به این كار مشروعیت می‌بخشد؟ چرا آدمیان باید غل و زنجیر الزامات و قوانین سیاسی را بر گردن خود اندازند؟ ایشان معیار مشروعیت حكومت را در توافقات میان فرمان‌روا و فرمان‌بردار می‌دانستند. البته هر چند لاك، هابز و روسو، علی‌رغم اختلافاتی كه با یكدیگر داشتند، مبنای مشروعیت حكومت را به رضای جمعی و قرارداد اجتماعی می‌دانستند، اما در حوزه اخلاق با یكدیگر اختلاف جدی داشتند. 🧐 نظریه اخلاقی جان لاک، هابز و روسو نظریه اخلاقی جان لاك از نوع نظریات واقع‌گرایانه است. لاك معتقد بود كه «اخلاق همانند ریاضیات پذیرای برهان و استدلال است.» وی تصریح می‌كرد كه «یگانه محك حقیقی درستی اخلاق» قانون الهی است؛ البته منظور او از قانون الهی، چنان كه خود وی می‌گوید، «قانونی است كه خدا برای اعمال آدمیان مقرر داشته است، خواه با نور طبیعت برای‌شان اعلام شود، خواه با ندای وحی و الهام» هابز و روسو، علاوه بر این كه معیار مشروعیت حكومت‌ها را قرارداد اجتماعی می‌دانستند، منشأ احكام اخلاقی و معیار درستی و نادرستی باورهای اخلاقی را نیز، به نوعی، به توافق جمعی و قرارداد انسان‌ها وابسته می‌كردند. هابز می‌گفت، یكی از قوانین طبیعی این است كه «آدمیان باید به قرارداد خود وفا كنند» و این قانون، ‌سرچشمه و مبدأ عدالت است. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۷۳-۷۷ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۰ 🧩 امر الهی (غیر واقع‌گرایی) ۱ 📆 نظریه امر الهی از روزگار سقراط تاكنون همواره مورد بحث و گفتگوی فیلسوفان، متكلمان و سایر اندیشمندان دینی بوده است. در میان متکلمان مسلمان، اشاعره بر این نكته اصرار می‌ورزیدند كه امر و نهی خداوند مثبِت نیكی و بدی افعال است. یعنی چنین نیست كه خوبی و بدی در ذات افعال نهفته باشد و كار شرع صرفاً كشف آنها و كنار زدن پرده از روی واقعیت باشد؛ بنابراین، اگر خداوند به دروغ‌گویی فرمان دهد، دروغ‌گویی خوب خواهد شد و اگر از راست‌گویی نهی نماید، راست گفتن ناپسند و زشت می‌گردد. 🔻 پیش از بررسی نظریه اشاعره بهتر است معانی حسن و قبح را طرح كرده و محل گفتگو را مشخص سازیم. 1⃣ کمال و نقص به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود «علم خوب است» به معنای آن است كه علمْ كمال است و در مقابل زمانی كه می‌گوییم «جهل بد است» منظور آن است كه جهلْ نقص و كمبود است. همه اشاعره عقلی و ذاتی بودن این معنای از حسن و قبح را می‌پذیرند و در این جهت هیچ اختلافی با عدلیه ندارند. 2⃣ ملائمت و منافرت طبق این معنا خوب یعنی هر چیزی كه با تمایلات و خواسته‌های انسان سازگار و متناسب باشد و بد یعنی هر چیزی كه با آنها ناسازگار و نامتناسب باشد. بنابراین در این معنای از حسن و قبح، جهات كمال و نقص آن چیز برای نفس آدمی مورد لحاظ قرار نمی‌گیرد و حسن و قبح كاملاً نسبی خواهد بود. زیرا ملاك آن طبع و خواست انسان است و ممكن است امیال افراد مختلف، متفاوت باشد. به عنوان مثال، سیگار كشیدن از نظر افراد سیگاری خوب است؛ زیرا با طبیعت و ساختار جسمانی آنان سازگار است. 3⃣ مصلحت و مفسده معنای دیگر حسن و قبح، تناسب و عدم تناسب با ‌غرض و هدف انسان است. حسن و قبح به این معنا، بر خلاف دو معنای پیشین كه منشأ انتزاعی بیرون از نفس آدمی ندارد، از رابطه واقعی شیء یا فعل با غرض و هدف انسان انتزاع می‌شود. مثلاً گفته می‌شود «تیشه برای نجاری خوب است ولی برای ساعت‌سازی بد است». این معنا اختصاصی به افعال آدمی ندارد، بلكه شامل اشیا نیز می‌شود. عقلی بودن این معنای حسن و قبح نیز مورد اتفاق همگان است. 4⃣ ستایش و نكوهش (مورد اختلاف) ‌در معنای چهارم حسن به کاری گفته می‌شود که مورد مدح و ستایش همه عقلای عالم قرار گرفته و فاعل آن ‌استحقاق ثواب اخروی را دارد و قبح یعنی كاری كه مورد مذمت و نكوهش عقلا بوده و فاعل آن مستحق عقاب اخروی است. این معنای حسن و قبح، كه مختص افعال اختیاری انسان است، مورد اختلاف اشاعره و عدلیه واقع شده است. عدلیه معتقدند كه عقل انسان توانایی درك ملاك ستایش بعضی افعال و معیار نكوهش برخی دیگر را دارد؛ اما اشاعره بر این باورند كه عقل توانایی چنین كاری را ندارد. به تعبیر دقیق‌تر، اشاعره بر این باورند كه افعال آدمی فی‌نفسه و بدون لحاظ اوامر و نواهی خداوند، نه خوبند و نه بد. و اگر در مقام ثبوت، چنین اوصافی برای افعال آدمی وجود نداشته باشد طبیعتاً عقل نیز نمی‌تواند در مقام اثبات چنین دركی از افعال اختیاری انسان داشته باشد. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۸۷-۹۴ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۱ 🧩 امر الهی (غیر واقع‌گرایی) ۲ 🔴 دلیل اول اشاعره؛ مالك و قادر مطلق بودن خداوند خداوند مالك مطلق و قادر مطلق است و قادر مطلق یعنی كسی كه هر كاری را بخواهد می‌تواند انجام دهد و هیچ حد و قیدی را بر نمی‌تابد؛ یعنی قادر مطلق به هیچ قیدی، حتی قیود اخلاقی مقید نمی‌شود. بنابراین، خداوند هر كاری كه انجام دهد، خوب است. زیرا در ملك و مملكت خود كرده است. به تعبیر دیگر، ظلم و قبیح این است كه كسی به حق دیگران تجاوز كند؛ اما در جایی كه همه هستی از آن خداوند است، دیگرانی وجود ندارند تا امكان ضایع شدن حقی از آنان و در نتیجه تحقق ظلم و قبیحی معنا پیدا كند. ✍ نقد و بررسی 1⃣ مقصود از كار قبیح كاری است كه شایسته و سزاوار فاعل نیست، بدین معنا كه فاعل مورد نظر، كمالاتی دارد یا كمالاتی برای او مطلوب است كه اگر آن كار از او سر بزند، با آن كمالات ناسازگار است. با توجه به علم و حكمت الهی می‌توان گفت خدای متعال، خود تشخیص می‌دهد كه چه كاری با كمال او سازگار نیست و آن را نمی‌خواهد و انجام نمی‌دهد. این انجام ندادن، نتیجه علم و حكمت مطلق خود خداوند است، نه نتیجه دستور و مالكیت كسی از بیرون. 2⃣ سخن اشعری درباره عدم امكان كذب بر خدای متعال اختصاصی به كذب ندارد و همه افعالی كه به یك معنا گفته می‌شود بر خدای متعال قبیح هستند، محال است از خدای متعال صادر شوند و همانطور كه محال بودن كذب بر خدا مستلزم محدودیت قدرت خدا نیست، محال بودن صدور سایر افعال قبیح از خدا نیز مستلزم محدودیت قدرت مطلق الهی نیست. 3⃣ اشعری صدور کذب از خداوند را ممکن دانسته است، اما این مسئله از دو حال خارج نیست: زیرا خداوند یا به خاطر مصلحتی در فعل امر فرموده، که خلاف فرض اشاعره است. و یا مصلحتی در فعل وجود نداشت؛ که این فرض نیز از دو حال خارج نیست؛ یا با علم به اینکه نتیجه مثبتی ندارد، امر کرده است، که خلاف حکمت مطلق اوست و یا اصلا از نتیجه فعل خبر ندارد، که خلاف علم مطلق اوست. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۹۴-۹۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۲ 🧩 امر الهی (غیر واقع‌گرایی) ۳ 🟡 دلیل دوم اشاعره: عدم استحاله تکلیف بما لایطاق یكی دیگر از دلایل اشاعره این است كه اگر حسن و قبح افعال در ذات آنها نهفته باشد، در آن صورت مستلزم آن است كه تكلیف به ما لا یطاق قبیح باشد. در حالی كه با ملاحظه قرآن كریم به خوبی دانسته می‌شود كه تكلیف به ما لا یطاق قبیح نیست؛ از قبیل تكلیف كافران به ایمان، در حالی كه خداوند از ازل می‌داند كه آنان هرگز ایمان نخواهند آورد ✍ نقد و بررسی 🔻آنچه امامیه و معتزله می‌گویند این است كه تكلیف به ما لا یطاق، تكلیف به كاری است محال، و تكلیف به كار محال، بی‌فایده است و انجام دادن كار بی‌فایده، خلاف حكمت است و از آنجا كه ایشان قائل به حسن و قبح عقلی هستند، معتقدند تكلیف به ما لا یطاق عقلاً قبیح است و خدا آن را انجام نمی‌دهد. اما مواردی كه در استدلال مذكور به عنوان تكلیف به ما لا یطاق ذكر شده، در واقع تكلیف به ما لا یطاق نیست، بلكه تكلیف به ما یطاق است؛ یعنی تكلیف است به چیزی كه محال نیست، بلكه ممكن و در حیطه قدرت و اختیار مكلف است. زیرا، كافر می‌تواند با اختیار خود ایمان بیاورد، اما كفر را انتخاب می‌كند 🔻به عبارت دیگر مستدل، مشكل جبر و اختیار داشته، نه مشكل حسن و قبح ذاتی و عقلی. مستدل گمان كرده علم پیشین الهی به اینكه مكلف كدام راه را انتخاب می‌كند مستلزم عدم امكان اختیار راه دیگر است و انتخاب راه دیگر را محال و از طاقت و قدرت مكلف خارج می‌سازد. اما در جای خود ثابت شده است كه علم پیشین الهی مستلزم نفی قدرت و اختیار مكلف نیست؛ زیرا علم الهی به انجام كار با اختیار مكلف تعلق می‌گیرد، نه فارغ از اختیار وی. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۹۹-۱۰۱ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۳ 🧩 امر الهی (غیر واقع‌گرایی) ۴ 🟢 دلیل سوم اشاعره: عناوین متضاد بر یك فعل اگر حسن و قبح اوصافی ذاتی برای افعال انسانی بودند، مطلق و همیشگی بودند؛ یعنی، هر فعلی از افعال انسانی می‌بایست در همه موارد دارای حكم واحدی باشد. در حالی كه می‌دانیم چنین نیست؛ زیرا دروغ‌گویی اگر به منظور نجات جان پیامبری باشد، هرگز متصف به قبح نمی‌شود. و یا راستگویی اگر مستلزم قتل پیامبری باشد، هرگز متصف به حسن نخواهد شد. 🔀 راه حل متكلمان و اصولیان فعل ما دارای دو عنوان مختلف است: یكیه راست‌ گفتن و دیگری عامل قتل بودن؛ (و یا دروغ‌ گفتن و سبب نجات جان پیامبر بودن) از آن جهت كه راست‌گویی است، خوب و از آن جهت كه عامل قتل است، بد است؛ چیزی نظیر اجتماع امر و نهی در فعل واحد. در چنین مواردی سه حالت ممكن است رخ دهد: نخست آن كه مرتبه حسن آن با مرتبه قبحش مساوی باشد، كه در این حالت، حسن و قبح با یكدیگر تعارض كرده و هیچ كدام فعلیت پیدا نمی‌كند. در نتیجه این شخص بالفعل نه مستحق مدح و ستایش است و نه مستوجب ذم و نكوهش. دوم آن كه مرتبه حسن آن، قوی‌تر و شدیدتر از قبحش باشد، كه به همان اندازه، مستحق ستایش می‌شود. اما اگر جهت قبحش قوی‌تر باشد، بالفعل مستوجب مذمت خواهد بود. بنابراین، با توجه به این پاسخ‌، راست‌گویی همیشه خوب است و استثنایی ندارد، هرچند گاهی خوبیِ آن مقهور و محكوم خوبیْ بزرگ‌تر و شدید‌تر می‌شود. ✅ راه حل مورد قبول به نظر می‌رسد كه بهترین راه حل و مناسب‌ترین پاسخ به چنین شبهاتی این است كه در شناخت موضوع احكام و ارزش‌های اخلاقی دقت بیشتری به عمل آید. اگر نیك بنگریم، خواهیم دید كه ملاك كلی ارزش اخلاقی، مصلحت واقعی فرد و جامعه است. مصلحت، یعنی هر چیزی كه موجب كمال و صلاح واقعی انسان است؛ بنابراین، راست‌گویی صرفاً از آن جهت كه راست‌گویی است، موضوع حكم اخلاقی نیست، بلكه از آن جهت كه آدمی را به سعادت و كمال رسانده و مصلحت واقعی او و جامعه را تحقق می‌بخشد، خوب است. به همین دلیل نیز اگر در جایی این كاركرد خود را از دست بدهد، دیگر نمی‌توان آن را موضوعی برای محمول «خوب» قرار داد. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۰۱-۱۰۵ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۴ 🧩 لذت‌گرایی (واقع‌گرایی) ۱ 😋 گزاره‌های مورد قبول لذت‌گرایان: ۱. همه لذت‌گرایان بر این عقیده‌اند كه سعادت چیزی جز لذت و برخورداری هر چه بیشتر از لذت نیست. ‌۲. همه لذت‌ها ذاتاً خوبند یا هر چیزی كه به خودی خود،‌ خوشایند باشد، به خودی خود، خوب است. البته ممكن است لذت‌گرا جایز بداند كه برخی لذت‌ها از نظر اخلاقی بد یا نادرست باشند یا این كه به سبب نتایج حاصل از آنها، بد باشند. ۳. تنها لذت‌ها ذاتاً خوبند، و هیچ چیز دیگری جز لذت دارای ارزش ذاتی نیست؛ هر چیزی كه ذاتاً خوب باشد، ذاتاً لذت‌بخش است. البته لذت‌گرا ممكن است تجویز كند كه چیزهای دیگر، حتی دردها، به عنوان وسیله وصول به لذت، ارزشمند باشند؛ اما ارزش آنها ارزشی عرضی، ابزاری و غیری خواهد بود. ۴. لذت و خوشایندی ملاك و معیار خوبی ذاتی است. ۵. خوبی ذاتی یك كار یا احساس، متناسب با كمیت لذتی است كه در بر دارد (یا متناسب با غلبه كمی لذت بر المی است كه در آن كار یا احساس وجود دارد). البته ‌لذت‌گرایانِ كمیت‌نگر قضیه پنجم را می‌پذیرند اما لذت‌گرایان كیفیت‌نگر آن را نفی می‌كنند. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۰۷-۱۱۱ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۵ 🧩 لذت‌گرایی (واقع‌گرایی) ۲ 1⃣ لذت‌گرایی حسی آریستیپوس این نظریه بر این نكته تأكید دارد كه هر چیزی كه دارای لذت حسی باشد، ذاتاً خوب است. و ارزش هر چیز دیگری تنها و تنها با همین معیار سنجیده می‌شود. 🔻 معرفت‌شناسی آریستیپوس آریستیپوس در معرفت‌شناسی، دیدگاهی شكاكانه اتخاذ كرده‌ است؛ كه با دیدگاه اخلاقی او درباره لذت حسی و آنی كاملاً سازگار است. حاصل عقیده او، این جمله است كه «ما فقط به احساس‌های خود می‌توانیم اطمینان داشته باشیم». و به تعبیر دیگر، «تنها احساس‌های ما به ما معرفت یقینی می‌دهند. اما درباره اشیاء فی نفسه، حواس نمی‌توانند هیچ آگاهی یقینی به ما بدهند، و هم‌چنین هیچ معرفت یقینی نسبت به احساس‌های دیگران نداریم. بنابراین، احساس‌های شخصی باید پایه و اساس برای رفتار عملی باشند».‌ 🔻 لذت جسمانی یا غیر جسمانی؟ ۱. بسیاری از اندیشمندان و مورخان فلسفه، و حتی فیلسوفانی مانند جان لاك، بر این عقیده‌اند كه آریستیپوس سعادت را در لذت جسمانی می‌دانست. ۲. ‌برخی دیگر از نویسندگان بر این باورند كه ‌آریستیپوس‌ و سایر كورنائیان لذت را تنها به معنی لذات حسی نمی‌فهمیدند، بلكه بر لذات عقلانی نیز تأكید داشتند. ۳. برخی دیگر از نویسندگان گفته‌اند: آریستیپوس و پیروانش، افزون بر لذت، فضیلت را نیز دارای ارزش ذاتی می‌دانند و این با لذت‌گرایی حقیقی حسی و جسمانی ناسازگار است. ✍ نقد و بررسی ۱. نقص در معرفت‌شناسی ‌این دیدگاه، حاكی از نوعی حس‌گرایی افراطی است. و این سخن كه «ما نمی‌دانیم كه عسل شیرین است و گچ سفید است و آتش می‌سوزاند و خنجر آهنین می‌برد»؛ بلكه صرفاً احساس‌هایی از آنها را می‌دانیم، از نوعی شك‌گرایی نسبت به عالم واقع حكایت می‌كند.‌ ۲. غفلت از پیامدها ‌چه بسیارند لذات آنی و زودگذری كه منشأ آلام و بلایای فراوانی در آینده می‌شوند. چنان‌كه افراط در میگساری موجب انواع بیماری‌های جسمی و روحی می‌شود. و چه بسیارند آلام و رنج‌های فعلی و موقتی‌ای كه سرچشمة آسایش و راحتی در آینده می‌شوند. مانند عمل جراحی. ۳. مخالفت با فهم متعارف از اخلاق ‌این نظریه، در حقیقت معنایی جز نفی اخلاق ندارد؛ زیرا معنایی كه عموم مردم از اخلاق می‌فهمند این است كه برخی از صفات و افعال انسانی ممدوح و پسندیده‌اند و برخی دیگر مذموم و ناپسند. و وظیفه هر انسانی این است كه از طرفی، در پی كسب صفات پسندیده و انجام فضایل اخلاقی باشد و از طرف دیگر، در اجتناب از صفات نكوهیده و پرهیز از انجام كارهای مذموم از هیچ كوششی دریغ نكند. هر چند كه برای اتصاف به فضایل و اجتناب از رذایل اخلاقی ممكن است متحمل رنج‌ها و سختی‌هایی شود. ۴. نادیده گرفتن لذت‌های اخروی ‌انحصار در لذات دنیوی و غفلت از لذات اخروی، باعث شده است كه از شناخت لذات كامل‌تر و خالص‌تر و پایدارتر اخروی باز مانده و به لذات حسی و محدود و مقطعی این دنیا دل خوش دارند. ۵. نادیده گرفتن سایر ابعاد وجودی انسان ‌یكی دیگر از اشكالات این دیدگاه آن است كه این لذات آنی و زودگذر همگی مربوط به غرایز است. در حالی كه انسان، منحصر در غرایز نیست. حالات و شؤون وجودی آدمی بسیار فراتر از دایره تنگ و محدود غرایز است. انسان افزون بر غرایز، دارای ویژگی‌های دیگری چون عواطف و عقل نیز هست. ۶. عدم ارائه راه حل برای موارد متزاحم مادری كه بخواهد از بچه‌اش پرستاری كند و به ندای عاطفه مادرانه ‌خودش گوش فرادهد به ناچار می‌بایست، در مواردی، از یك سری لذت‌های غریزی‌اش مانند خوابیدن دست بكشد. راحتی خود را سلب كند. هر چند با ارضاء عاطفه مادرانه‌اش لذتی به دست می‌آورد؛ اما روشن است كه برای به دست آوردن این لذت باید لذت یا لذت‌های دیگری را از دست بدهد. خوب در این موارد چه باید كرد. ملاك خیر و شر در اینجا چیست؟ 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۱۱-۱۲۷ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۶ 🧩 لذت‌گرایی (واقع‌گرایی) ۳ 2⃣ لذت‌گرایی اپیکوری ➖ اپیكور‌ نیز در معرفت‌شناسی از اصالت حس طرفداری می‌كرد. وی معتقد بود كه همه معرفت ما از برخورد اتم‌های تشكیل دهنده روح با اتم‌های خارج به دست می‌آید. اتم‌هایی كه بر عضوهای حسی تأثیر می‌گذارند، مولد احساس‌اند. تجربه حسی وقتی رخ می‌دهد كه تصویر در حال ظهور با مفهوم یا معنایی انتزاعی تطابق یابد؛ معنایی كه نتیجه احساس است. ‌اپیكور‌ بر این نكته اصرار می‌ورزد كه همه احساس‌ها صادقند؛ او برخلاف افلاطون‌ معتقد بود که احساس امری ذهنی و درونی نیست؛ بلكه كیفیتی است كه به وسیله آن واقعیت برای ما حضور و وجود دارد. بنابراین، احساس ملازم بداهت و بی‌نیاز از استدلال است. پاسخ اپیكوریان به اشكالات مربوط به خطای حواس این است كه «احكام خطا و غلط همواره مربوط به حدسی است كه درباره حواس روا می‌داریم». ➖ اپیكور، روح را نیز، مانند جسم، مركب از ذرات می‌داند و در نتیجه بر این باور است كه انسان پس از مرگ كاملاً فانی می‌شود. اما خداوند را در عین مادی‌بودن، فناناپذیر می‌دانست. ➖ ‌در مكتب اخلاقی اپیكور تعقل و تفكر برای انتخاب لذات و هماهنگ كردن و موزون ساختن حیاتْ نقش بسیار مهمی را ایفا می‌كند. وی معتقد است كه باید از میان لذات متعدد و متنوعی كه در پیش روی ما قرار دارد با تكیه بر عقل و اندیشه دست به گزینش و انتخاب بزنیم. ➖ توصیه‌های اخلاقی اپیكور عبارت است از: توصیه به عزلت، عشق جنسی، تأكید بر دوستی، قناعت، تأكید بر محاسبه و راه رهایی از آلام 🧬 تفاوت لذت‌گرایی آریستیپوس و اپیكور ‌تفاوت بزرگ اپیکور با آریستیپوس این است كه وی، بر خلاف آریستیپوس، لذات جسمانیِ آنی و ایجابی را به عنوان اساس و غایت زندگی نمی‌داند. اپیكور می‌گفت: «در التذاذ باید رفاه و سعادت همیشگی را در نظر داشت و نه این كه مانند آریستیپوس برای راحتی نفس و لذت یك دم و یك آن، عمر پایدار را از دست داد و برای لذت امروز به فردا و آینده بی‌اعتنا ماند. ✍ نقد و بررسی‌ ۱. نادیده گرفتن لذات اخروی حتی اگر بپذیریم كه معیار انتخاب یك لذت خاص از میان لذایذ متعدد، طولانی بودن مدت آن است، آیا لذایذ اخروی نسبت به لذایذ دنیوی پایدارتر و طولانی‌تر نیستند؟ ۲. ناسازگاری در معیار ‌با توجه به مبنای خود اپیكور در معیار ترجیح لذتی بر لذت دیگر می‌توان اشكال دیگری بر او گرفت. توضیح آنكه اپیكور به مردم توصیه می‌كرد كه از لذایذ طبیعی غیر ضروری مثل لذت جنسی و لذت بهتر خوردن و بهتر پوشیدن و امثال آن و هم‌چنین از لذایذ غیر طبیعی و غیر ضروری مانند لذت جاه و مقام بپرهیزند. این در حالی است كه خود وی معیار انتخاب لذایذ را طول مدت التذاذ می‌داند. اما چه بسا لذاتی از این نوع (لذات طبیعی غیر ضروری و لذات غیر طبیعی غیر ضروری) وجود داشته باشد كه طول مدت التذاذ آنها به مراتب از طول مدت التذاذ از لذات طبیعی ضروری بیشتر باشد. ۳. عدم ارائه راه حل برای موارد تزاحم ‌همچنان كه دیدیم این مكتب معیار ترجیح لذتی بر لذت دیگر را طول مدت التذاذ می‌داند. اكنون سؤال این است كه اگر دو یا چند لذت از حیث طول مدت التذاذ یكسان بودند،‌ كدام یك از آن دو را باید ترجیح داد؟ به عنوان مثال، انسان هم از تحصیل علم لذت می‌برد و هم از بودن در نزد خانواده و آشنایان. حال اگر فرض كنیم كه تحصیل علم متوقف بر هجرت از وطن و دوری از خانواده باشد، در این صورت كدام لذت را باید ترجیح دهد؟ ۴. عدم توجه به خیر دیگران ‌این مكتب معیاری معقول و قابل دفاع برای موارد تعارض لذت شخصی یك فرد با لذت‌های شخص یا اشخاص دیگر ارائه نمی‌دهد. ۵. نادیده گرفتن كیفیت لذات ‌هر كسی در زندگی خود به كرات تجربه كرده است كه بعضی لذت‌ها گرچه مدت‌شان نسبت به لذت‌های دیگر كم‌تر و كوتاه‌تر است اما مطلوبیت آنها برای انسان بیشتر از بسیاری از لذت‌های بادوام‌تر و طولانی‌تر است. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۲۷-۱۵۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۷ 🧩 لذت‌گرایی (واقع‌گرایی) ۴ 🔮 لذت از دیدگاه اسلام 🔸 می‌توان این اصل را پذیرفت كه محرك اصلی انسان در همه فعالیت‌ها و رفتارهایش، تحصیل لذت و دوری از الم است، اعم از دنیوی و اخروی یا مادی و معنوی. درباره انسان‌هایی كه به بالاترین درجات كمال و انسانیت رسیده‌اند،‌ یعنی كسانی مانند پیامبران و اولیای الهی،‌ باز هم می‌توان گفت كه عامل فعالیت‌ آنان وصول به لذت است. 🧗 لذت از یك حیث، عامل و انگیزه فعالیت و تلاش در زندگی هر انسانی است و از حیثی دیگر، نتیجه و ثمره فعالیت و تلاش‌های روزمره است. چون انگیزه، علت غایی رفتار است و علت غایی، از حیث تصور، مقدم بر معلول است؛ اما، از حیث تحقق خارجی، مؤخر از معلول بوده و نتیجه و ثمره‌ای است كه بر فعالیت‌ها و كارهای انسان مترتب می‌گردد. 🎗 ‌كمال حقیقی انسان عبارت است از آخرین مرتبه وجودی و عالی‌ترین كمالی كه انسان استعداد وصول به آن را دارد و كمالات دیگر، اگر انسان را در وصول به كمال حقیقی‌اش یاری رسانند، همگی كمالات آلی و نسبی به حساب می‌آیند. بنابراین، مطلوب اصیل انسان همان كمال حقیقی است كه دارای ارزش ذاتی است و مطلوب بودن اشیاء دیگر،‌ مطلوبیتی فرعی و مقدمی است. هم‌چنین لذتی كه انسان اصالتاً طالب آن است لذتی است كه از حصول كمال حقیقی می‌برد و سایر لذت‌ها جنبه مقدمه‌ای دارند؛ زیرا لذت اصیل لذتی است كه از رسیدن به مطلوب اصیل حاصل می‌شود. 🎭 ‌هر انسانی از وجود خویش لذت می‌برد؛ بلكه چون ذات خودش از هر چیز دیگری برایش محبوب‌تر است، لذتی هم كه از مشاهده خودش می‌برد،‌ با توجه به مطلوب بودنش، بیش از سایر لذات خواهد بود. بلكه در حقیقت همه لذات دیگر پرتوی است از لذتی كه از خود می‌برد. چون آن لذات در اثر رسیدن به شأنی از شؤون و كمالی از كمالاتش حاصل شده‌اند. البته همچنان كه پیشتر گفتیم یكی از شرایط حصول لذت، توجه به شیء لذت‌بخش است. بنابراین، اگر برخی از انسان‌ها لذتی از وجود خود نمی‌برند بدان جهت است كه به آن توجهی ندارند. بنابراین لذتی كه انسان می‌برد یا از وجود خویش است و یا از كمال خویش و یا از موجوداتی كه نیازمند به آنها است و به نحوی با آنها ارتباط وجودی دارد، پس اگر بتواند وجود خود را وابسته ببیند به موجودی كه همه ارتباطات و تعلقات به او منتهی می‌شود و ارتباط با او انسان را از هر وابستگی دیگری مستغنی می‌سازد، در آن صورت به عالی‌ترین لذت‌ها نائل می‌گردد. و اگر وجود خود را عین ربط و تعلق به او ببیند و برای خود هیچ گونهک استقلالی مشاهده نكند، لذت استقلالی از همان موجود خواهد برد. 🤲 مطلوب حقیقی انسان كه عالی‌ترین لذت‌ها را از او می‌برد موجودی است كه هستی انسان قائم به او و عین ربط و تعلق به او باشد و لذت اصیل از مشاهده ارتباط خود با او یا مشاهده خود در حالی كه به او وابسته و قائم است و در حقیقت از مشاهده پرتو جمال و جلال خداوند حاصل می‌شود. ✅ بنابراین، می‌توان گفت كه یكی از ملاك‌های ارزش در اسلام لذت است، اما لذتی كه از دیدگاه اسلام ملاك ارزش است با آنچه كه لذت‌گرایان می‌گویند متفاوت است. اولاً این لذت ابدی است؛ ثانیاً عرفانی و معنوی است، نه حسی و خیالی. لذت ارزش‌آفرین و اصیل همان رابطه‌ای است كه انسان با محبوب خویش و محبوب هستی دارد «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ‌ ...» رابطه متقابل بین خلق و خدا است كه ارزشمند است. از طرف دیگر، این «لذت» با «كمال» انسانی متلازم است. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۵۹-۱۶۵ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۸ 🧩 سودگرایی (واقع‌گرایی) ۱ 💰 ‌به صورت كلی، سود‌گرایی نظریه‌ای است كه معتقد است یگانه معیار نهایی صواب، خطا و الزام اخلاقی عبارت است از اصل سود. منظور از اصل سود به این معنا است كه ما بیشترین غلبه ممكن خیر بر شر (یا كم‌ترین غلبه ممكن شر بر خیر) را در كل جهان (یا دست كم، در جامعه خود) محقق كنیم. ۱. سود‌گرایی عمل‌نگر: برای تشخیص حكم اخلاقی همواره و در هر موردی، باید بپرسیم: «این عمل من در این موقعیت چه تأثیری بر غلبه كلی خیر بر شر دارد؟» نه این كه بپرسیم: «این نوع عمل از هركسی در این نوع از اوضاع و احوال چه تأثیری بر غلبه كلی خیر بر شر دارد؟» ۲. سود‌گرایی عام: پشتوانه سودگرایی عام این است كه اگر در موقعیت خاصی انجام كاری برای كسی ‌صواب است، پس انجام آن برای همه كسانی كه موقعیت مشابهی دارند صواب است‌‌. ۳. سود‌گرایی قاعده‌نگر: معتقد است كه ما باید همواره سعی كنیم كه با توسل به قواعد اخلاقی تكلیف خود را در موارد جزئی تعیین كنیم. 🪵 اصول اندیشه سودگرایانه بنتام۱. فقط لذت خوب است و فقط درد بد است. ۲. لذت‌ها و دردها قابل اندازه‌گیری و سنجش‌اند. لذات را می‌توان بر اساس شدت، پایداری، مطمئن الحصول‌بودن، نزدیکی و دوری، باروری، خلوص و شمولیت و گستردگی مورد محاسبه و ارزیابی قرار داد. بنتام‌ ‌برای هر یك از این هفت معیار ضریبی قائل می‌شود و سپس آنها را با هم جمع می‌كند. ‌۳. هدف هر فردی رسیدن به لذت و اجتناب از درد است. به عقیدة وی آدمیان نه تنها باید غایت الغایات كارهای خود را رسیدن به چنان هدفی قرار دهند؛ بلكه اصولاً به نحو گریزناپذیری چنین می‌كنند. به تعبیر دیگر، در كانون اندیشه اخلاقی بنتامیك نوع لذت‌گرایی روان‌شناختی قرار دارد و آن این كه وی مدعی است كه رفتار آدمیان متأثر از حالات لذت و درد است و هر شخصی نیز برای تأمین خیر و نفع خود تلاش می‌كند. ۴. انسان‌ها هر چند در حقیقت به دنبال رسیدن به لذت شخصی و پرهیز از الم شخصی‌اند، اما لازم است كه افزایش عمومی لذت را نیز هدف خویش قرار دهند. گونه‌ای كه منطق و قانون بتوانند با حمایت و یا مقابله با چنین گرایشی بنای سعادت را بر پا كند. ✍ نقد و بررسی دیدگاه بنتام ۱. خودپسند دانستن همه انسان‌ها: ‌یكی از ایرادهایی كه معمولاً، از همان ابتدا، به نظریه بنتام می‌گرفتند این بود كه، اگر هر كسی بالضروره در جستجوی لذت خویش است پس باید بشریت را موجودی خودپسند بدانیم. ۲. نقد معیارهای هفتگانه: ‌معیار اول و دوم، یعنی «شدت» و «مدت»، از قبل توسط فیلسوفان دیگر مطرح شده بودند، یعنی این‌ها از ابتكارات بنتام نیستند، و كسی درباره آنها بحثی ندارد. ‌اما معیار سوم و چهارم یعنی «مطمئن الحصول بودن» و «نزدیكی و دوری» تا اندازه‌ای سؤال برانگیزند. به نظر می‌رسد این دو عامل در میزان لذت و الم تأثیری نداشته باشند. ‌معیار پنجم و ششم یعنی باروری و خلوص نیز به نظر می‌رسد در اینجا نباید ذكر شوند؛ زیرا مربوط به لذت غیری و عرضی‌اند و نه لذت ذاتی. ‌عامل هفتم، یعنی شمولیت و گستردگی نیز مشكل‌زا است. شمولیت و گستردگی یك لذت، در حقیقت، تعداد افرادی است كه آن لذت شامل حال آنها می‌شود. حال اگر دو لذت را در نظر بگیریم كه از نظر كل مقدار لذتی كه در بر دارند یكسان باشند. مثلاً هر دو به میزان صد واحد لذت را در بر داشته باشند، اما از نظر میزان گستردگی و شمولیت با هم متفاوت باشند. به این صورت كه یكی از آنها در میان صد نفر پخش شود به گونه‌ای كه هر كسی یك واحد لذت ببرد و دیگری در میان ده نفر پخش شده باشد به گونه‌ای كه هر كدام به میزان ده واحد لذت ببرند، در این صورت چرا باید لذت نوع اول را برتر و بهتر از لذت نوع دوم بدانیم؟ ۳. نادیده گرفتن لذت‌های اخروی: اگر بنا است میزان و معیار ارزش اخلاقی را در میزان سود و لذت حاصله از آن جستجو كنیم، چرا نباید سود اخروی و آن‌جهانی آن‌ها را نیز مورد توجه قرار دهیم؟ ۴. مستلزم نوعی هرج و مرج اخلاقی: ‌اگر انسان در هر موقعیت جزئی به منظور تأمین منافع شخصی خود به اصول كلی متمسك شود، این خطر را در پی ‌دارد كه ممكن است افراد دیگر در مواقع دیگر، با تمسك به همان اصول، علیه خود وی استناد كنند. ۵. جامعیت نداشتن: بنتام بر این پندار بود كه كار خوب كاری است كه منافع فردی را در پی داشته باشد. اما از آنجا كه جز از راه تأمین منافع اجتماعی نمی‌توان منافع فردی را تأمین كرد، تأمین منافع اجتماعی نیز خوب می‌شود. بنتام هدف را منفعت شخصی می‌داند، اما معیار را منفعت عمومی و سود اكثری. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۶۵-۱۹۳ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ۱۹ 🧩 سودگرایی (واقع‌گرایی) ۲ ♻️ سودگرایی جان استوارت میل بنتام معتقد بود كه اصالت با سود و لذت فردی است و سود جمعی صرفاً ابزار و وسیله‌ای است برای وصول به لذت شخصی. به تعبیر دیگر، بنتام سود جمعی را دارای ارزش غیری می‌دانست. اما میل معتقد است كه اصالت با سود و لذت جمعی است. یعنی میل سود جمعی را دارای ارزش ذاتی می‌داند. خود وی در این باره می‌گوید: من در حقیقت هرگز درباره این اعتقاد كه خوشبختی معیار همه قوانین و اصول رفتار و غایت زندگی است تردیدی نداشتم. لیكن اكنون بر این نظرم كه این غایت تنها در صورتی حاصل خواهد شد كه خود غایت مستقیم نباشد. (من فكر می‌كنم) تنها كسانی خوشبخت هستند كه اندیشه خود را بر هدفی غیر از خوشبختی خود متمركز می‌سازند. وی تأكید می‌كند كه تمایز كیفی لذات عالی و دانی را باید در نظر گرفت و همواره باید لذات عالی را بر لذات دانی ترجیح داد. میل‌ در تبیین اصل سود می‌گوید: «عقیده‌ای كه فایده‌مندی یا اصل بیشترین خوشی را به عنوان شالوده اخلاقیات می‌پذیرد از این قرار است كه اعمال انسان تا آنجا درست و شایسته است كه در جهت افزایش خوشی باشد، و آنجا ناشایسته و نادرست است كه در جهت كاهش خوشی باشد. مراد از خوشی، لذت و فقدان رنج است، و مراد از ناخوشی، درد و فقدان لذت است.» یعنی درستی یا نادرستی افعال انسانی بر اساس میزان تأثیری كه در افزایش سود عمومی دارند، اندازه‌گیری می‌شود. ✍ نقد و بررسی دیدگاه میل ۱. استنتاج باید از هست: منتقدان مدعی‌اند كه میل خواسته است از این گزاره كه «لذت‌خواهی مطابق با طبیعت انسان است و هر انسانی ذاتاً طالب لذت است»، به این گزاره منتقل شود كه «لذت خواستنی است و هر كسی باید در پی كسب بیشترین لذت برای بیشترین افراد باشد». و این یعنی استنتاج «باید» از «هست». در حالی كه «است» نمی‌تواند به خودی خود مستلزم «باید» باشد. و تلویحاً این مقدمه‌ها را نیز در همان قضیه اول خود می‌گنجانند كه عمل كردن به شیوه‌ای كه لذت و خوشبختی را افزایش دهد تنها شیوه عمل عاقلانه است و عمل كردن به شیوه عاقلانه ارزش توصیه را دارد. ۲. پیامدهای نامناسب: ‌دومین اشكالی كه در مورد این نظریه مطرح شده، این است كه مفهوم بیشترین سود برای بیشترین عده را فقط در مورد جامعه‌ای می‌توان، به درستی، اطلاق كرد كه در آن جامعه همگان متفق‌اند كه سعادت عمومی عبارت است از مثلاً داشتن بیمارستان‌ها و مدارس و مراكز عام المنفعه بیشتر و بهتر. لیكن در مورد به كارگیری این مفهوم در جامعه‌ای كه قاطبه مردم سعادت عمومی را عبارت از قتل عام مخالفان می‌دانند چه باید گفت؟ ۳. عدم جامعیت: ‌همچنان كه دیدیم، استوارت میل معتقد بود كار خوب، كاری است كه هدف از انجام آن تأمین سود عمومی باشد. و به تعبیر دیگر، میل سود عمومی را هم هدف كار اخلاقی ‌می‌داند و هم معیار تشخیص كار خوب از كار بد. اشكالی كه در اینجا مطرح می‌شود این است كه بر اساس این معیار، در جایی كه كاری فقط دارای بعد فردی باشد و هیچ سود یا زیانی برای جامعه به دنبال نداشته باشد، باید گفت كه از دایره اخلاق و ارزش گذاری‌های اخلاقی بیرون است. و حال آن كه اخلاق منحصر به اخلاق اجتماعی نیست. ۴. ادعایی بی‌دلیل: میل معیار فعل اخلاقی را سود و زیان عمومی می‌داند و معتقد است هر كاری در خدمت منافع عمومی باشد،‌ خوب؛ و هر كاری كه چنین نباشد، بد است. در حالی كه هیچ معیار و دلیلی برای این كار ارائه نمی‌دهد؛ یعنی توضیح نمی‌دهد كه چرا و به چه دلیلی افراد باید از منافع شخصی خود گذشته و آنها را برای تأمین منافع عمومی فدا كنند. او برای موارد تزاحم هم معیار مشخص نکرده است. 📘، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۱۹۳-۲۰۱ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات