eitaa logo
کانال رسمی انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی
358 دنبال‌کننده
183 عکس
17 ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی کانال تلگرام https://t.me/philosophy_mazaheb پیج اینستاگرام @philosophymazaheb
مشاهده در ایتا
دانلود
بدایة الحكمة 05.mp3
21.6M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه پنجم ▫️بداهت مفهوم وجود ▫️معنای اشتراک معنوی وجود ▫️دلیل اول بر اشتراک معنوی وجود 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة 07.mp3
20.15M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه هفتم ▫️مفهوم شناسی ماهیت ▫️ادله زیادت وجود بر ماهیت 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ج08.mp3
22.28M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه هشتم ▫️اهمیت مسأله اصالت وجود ▫️سیر تاریخی مسأله اصالت وجود و تاریخچه حکمی آن ▫️تبیین مدعا در اصالت وجود و اعتباریت ماهیت 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ج09.mp3
19.33M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه نهم ▫️تبیین مجدد اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ▫️بیان ادله اصالت وجود ▫️اقسام حیثیات سه‌گانه 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة 10.mp3
22.8M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه دهم ▫️دلیل چهارم اثبات اصالت وجود ▫️دلیل شیخ اشراق بر اعتباریت وجود و نقد آن ▫️بیان نگاه محقق دوانی به اصالت وجود 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ١١.mp3
20.15M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه یازدهم ▫️نگاهی دیگر به اعتباریت ماهیت ▫️سه دیدگاه در ترسیم نظام هستی ▫️مفهوم شناسی تشکیک وجود 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ١٢.mp3
21.93M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه دوازدهم ▫️چهار رکن اصلی تشکیک ▫️تفاوت نگاه تشکیکی با نگاه عرفانی ▫️توضیح تشکیک طولی و عرضی 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ١٣.mp3
23.1M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه سیزدهم ▫️مروری دوباره به تشکیک طولی و عرضی ▫️نقد دیدگاه تباین وجودی منسوب به مشاء ▫️اتمام بحث تشکیک 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ١٤.mp3
24.25M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه چهاردهم ▫️تخصص وجود ▫️نحوه عروض وجود بر ماهیت ▫️پاسخ به اشکالات و راه حل های تاریخی بحث 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحكمة ۱۵.mp3
22.46M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه پانزدهم ▫️احکام سلبی وجود ▫️بررسی عرفان نظری از دیدگاه مقام معظم رهبری 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحکمة ۱۶.mp3
15.9M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه شانزدهم ▫️مسأله نفس الامر در فلسفه اسلامی ▫️تفاوت طرح بحث بدایه با نهایه 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحکمة ۱۷.mp3
20.7M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه هفدهم ▫️مساوقت شیئیت با وجود ▫️ورود به احکام عدم ▫️نبودن تمایز در عدم ▫️نبودن علیت در عدم 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحکمة ۱۸.mp3
15.97M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه هجدهم ▫️بررسی شبهه معدوم مطلق ▫️پاسخ صدرا و بررسی اشکالات آن 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
بدایة الحکمة ۱۹.mp3
18.87M
🔻بدایة الحكمة؛ جلسه نوزدهم ▫️بررسی مسأله امتناع اعاده معدوم ▫️نگاه حکما به این مسأله ▫️نگاه متکلمین به مسأله ▫️ریشه شبهه متکلمین 🌐https://eitaa.com/joinchat/1876427089C991e16c040
💢نشست نقد و بررسی کتاب‌ «اصول الهیات» برگزار می‌شود. 🔷به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، جلسه نقد و بررسی کتاب‌ «اصول الهیات» اثر مشهور «پروکلوس» در روز سه‌شنبه 13تیرماه 1402 از ساعت 13-10، در محلّ مؤسسه و به صورت حضوری و مجازی برگزار می‌گردد. 🌎لینک حضور مجازی: https://www.irip.ac.ir/u/136 💢به اطلاع می‌رساند، در این نشست، علاوه بر مترجم محترم، دکتر امیرحسین ساکت، اساتید ذیل نیز حضور و سخنرانی خواهند داشت: 1. دکتر سعید بینای مطلق از دانشگاه اصفهان 2. دکتر محمدرضا بهشتی از دانشگاه تهران 3. دکتر رضا کورنگ بهشتی از دانشگاه اصفهان 📎اخبار تکمیلی: https://www.irip.ac.ir/fa/news/591
‍▪️انالله و انا الیه راجعون▪️ ▪️جناب آقای دکتر صالحی؛ ریاست محترم دانشگاه بین‌المللی مذاهب اسلامی با نهایت تأثر و تألم مصیبت وارده درگذشت "خواهر گرانقدرتان" را خدمت جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده، برای آن مرحومه، غفران و رحمت واسعه و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر و اجر جزیل از درگاه خداوند منان مسئلت می‌نماییم. ☑️ روابط عمومی دانشگاه
📍اطلاعیه باسمه تعالی گروه تاریخ اسلام دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی برگزار می نماید: نخستین پیش نشست از «دومین همایش ملی سربداران، تشیع در سبزوار تا پایان قرن هشتم هجری 🎤 «نامه نگاری میان خواجه علی مؤيد، آخرین امیر سربداران و شیخ شمس الدین محمد بن مکی عاملی، مشهور به شهید اول» 🔹 سخنران: جناب آقای دکتر کاظم رحمتی عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی 🎤 «جغرافیای سیاسی سربداران با تکیه بر مسکوکات آن دوره» 🔹 سخنران: جناب آقای کوروش صالحی پژوهشگر تاریخ و سکه شناس 🔸 دبیر نشست: جناب آقای دکتر مهدی جمالی فر عضو هیئت علمی گروه تاریخ اسلام دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی 🕦 زمان: دوشنبه: ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۰ صبح 🕹مکان: ۱- به صورت حضوری: سالن جلسات دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی ۲- به صورت مجازی: اتاق اختصاصی گروه تاریخ اسلام در محیط اسکای روم. پیوند (لینک) در فضای مجازی: https://www.skyroom.online/ch/mazaheb_un/tarikh 🆔https://eitaa.com/mazahebtarikheslam
۱۱ تیر سالروز درگذشت خواجه نصير الدين توسی دانشمند بزرگ ایرانی است. یادش گرامی باد.
خواجه نصیرالدین فیلسوف گفتگو دکتر محمدجعفر محمدزاده ابتدا عنوان دیگری برای این نوشته که معرفی اثر دیگری از آثار ارزشمند دکتر دینانی است برگزیده بودم؛ اما حیفم آمد از عنوان زیبای کتاب که امروزه از نیازهای ضروری جامعه فکری و فرهنگی کشور است (گفتگو) بگذرم و در نهایت نام کتاب و معرفی آن هر دو یکی شد. به ‌هر‌ روی، خواجه نصیرالدین طوسی در ایران از شهرت فراوان برخوردار است و به واسطه آثار گوناگونش در ریاضیات و علم هیئت و نجوم، مورد احترام علمای مغرب زمین نیز قرارگرفته است. ایرانیان بیشتر با خدمات علمی او از تأسیس مدرسه و رصدخانه و کتابخانه‌ای بی‌نظیر با چهارصد هزار کتاب، تا تألیفات ارجمندی چون «اخلاق ناصری»، «اساس الاقتباس» و «اوصاف‌الاشراف»، خواجه را می‌شناسند و به او احترام می‌گذارند. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی که به سبک و سیاق سایر آثارش و به روش خود هر از گاهی غبار از چهره برخی اندیشمندان می‌زداید و حقیقت آنها را می‌شناساند، در کتاب «خواجه نصیرالدین، فیلسوف گفتگو» به سراغ این چهره تابناک و ایرانی مسلمان رفته و زوایای ناگشوده‌ای از خدمات علمی و فرهنگی این مرد بزرگ را به حوزه فلسفه نمایانده است. در کتاب «خواجه نصیرالدین فیلسوف گفتگو» درمی‌یابیم که خواجه در کنار مشاغل دیوانی که البته فایده و نتیجه آن بیشتر به علم و دانش و ترویج فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی رسیده، مردی است که توامان اهل اندیشه و عمل بوده و حق آن است که گفته شود شناخت گوهر واقعی هر شخص جز در این دو ساحت امکان پذیر نیست و بررسی هستی یک انسان و ارزیابی شخصیت او تنها در این دو حوزه امکان‌پذیر است؛ کاری که دکتر دینانی برای معرفی و شناخت خواجه انجام داده است. با بررسی اندیشه‌های هر شخص ذات و جوهر او هویدا می‌شود و به تعبیر دکتر دینانی: جوهر انسان بدون اندیشه به صحنه تصور و ساحت تصدیق درنمی‌آید. این تعبیر وقتی به درستی درک می‌شود که بدانیم عالم اندیشه جدا از عالم عمل هر فرد نیست و نمی‌توان این دو عالم را سرزمینهای دورافتاده‌ای تصور کرد که فرسنگها با هم فاصله دارند، بلکه باید دانست که عالم اندیشه و عالم عمل دو نوع فعالیت فکر انسان است که دو جلوه و بروز و ظهور دارند: یکی سخن و دیگری عمل و بدیهی است که نمی‌توان میدان عمل هر فرد را از ساحت اندیشه و سخن او جدا دانست. تأیید این بیان را می‌توان در سخن دکتر دینانی در مقدمه کتاب به این صورت دریافت که: «فعل به همان اندازه با فاعل متحد و یگانه است که با مفعول مطلق.» این سخن در مورد فعل اندیشیدن بسیار روشن و آشکار است؛ زیرا در نظر اهل بصیرت و تأمل، پوشیده نیست که فعل«اندیشیدن» به هیچ وجه از «اندیشنده» و «اندیشیده» جدا و منفک نیست و این همان چیزی است که بزرگان اهل معرفت در باب اتحاد میان عقل و معقول ابراز داشته‌اند. در نظر این اشخاص عاقل جز خود عقل چیز دیگری نیست؛ زیرا غیر عقل نمی‌تواند تعقل داشته باشد. چنان‌که معقول نیز در واقع جز عقل چیز دیگری نیست، بر این اساس می‌توان حکم کرد که اگر خواجه نصیر در طول زندگی پربار خود علاوه بر ساحت اندیشه، در میدان عمل فردی جسور بوده که گامهای مستحکم عملی برای برای اعتلای علم و دانش و نیز برای پیشرفت و آبادانی کشور برداشته، عمل او عیناً نشأت گرفته از اندیشه او و ماحصل اندیشه او اعمالی بوده که انجام داده است و از این رو سخن کسانی که او را به ناروا دانشمندی درباری و یا درباريِ علاقه‌مند به علم و دانش معرفی نموده‌اند، به خطا و ناصواب است. به اعتبار آنچه از آثار خواجه امروز در دست است، خواجه مردی بوده که میدانهای فراخ اندیشه و علم را طی نموده و در هر میدانی میدانداری‌ها کرده و آثاری از خود به جای گذاشته است که هر کدام به نوبه خود ارزشمند و واجد اعتبار و امتیاز است؛ اما آنچه در این میان خواجه را امتیاز ویژه می‌بخشد، «اندیشه» و «فعل اندیشیدن» نزد خواجه نصیر است که اساس همه افعال و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در این باره دکتر دینانی معتقد است: «صناعت خطابه یا شعر یا جدل منشأ آثار فراوان بوده و نقش خود را در نشیب و فرازهای فرهنگی و تاریخی ایفا کرده است؛ اما صناعت برهان از هر صناعت دیگری برتر و بالاتر است... زیرا اعتبار و استحکام برهان به اعتبار عقل است و اعتبار عقل ذاتی شناخته می‌شود.» بدیهی است که صنعت برهان همان صنعت گفتگوست که مهمترین و وسیعترین میدان ظهورش فلسفه است. سقراط بزرگ برای سخن و گفتگو ارزش و اعتبار فراوان قائل بود و فلاسفه دیگر نیز به ویژه افلاطون بر همین سیره و روش بوده‌اند. سقراط اندیشه‌های بلند خود را در قالب گفتگو و پرسش و پاسخ مطرح می‌کرد و از ‌این‌طریق اندیشه خود را جاودانه می‌کرد. ✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی 🆔@philosophymazaheb ایتا 🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام 🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🖌یادداشت 📗وامداریِ ذاتیِ دین به اخلاق ◀️قسمتِ هشتم ❇️در یادداشت‌های هفت‌گانه به وامداریِ عنصرِ «رسالت» به «اخلاق» پرداختم. از این بخش، به دیگر عُنصر ذاتیِ ادیانِ ابراهیمی یعنی «معاد» و «زندگیِ اُخروی» می‌پردازم. در بحثِ «معاد» ادلّه‌ی فلسفی را کنار گذاشته و صرفاً به دلایلِ کلامی که از نصوصِ دینی قابلِ استنتاج است می‌پردازم. بنابراین ادلّه‌ای همچون تجرّد و بقای نفس در اثباتِ معاد تخصّصاً از بحث ما خارج است؛ کمااینکه بسیاری از متکلّمین به تجرّد نفس اعتقاد ندارند و از راه‌های دیگری به اثباتِ معاد می‌پردازند.   ❇️باز هم تأکید می‌کنم در این یادداشت‌ها به تامّ بودن یا نبودنِ این ادلّه نمی‌پردازم بلکه درصددِ آنم تا نشان دهم باور به معاد در ادیانِ ابراهیمی همچون دینِ اسلام جز با توسّل به اخلاقِ فطری و حُسن و قُبحِ ذاتیِ افعال قابلِ پذیرش نیست. ❇️ طبقِ احصایی که در کُتبِ کلامی داشتم ، پنج دلیل در اثباتِ معاد مبتنی بر کُتبِ کلامی و حدیثی قابل رویت است. در این یادداشت به شرحِ این پنج دلیل می پردازم و در یادداشت‌های بعدی وابستگیِ آن‌ها به اخلاق را به اثبات می‌رسانم. و امّا شرح این 5 دلیل: ❇️1-    در نصوصِ دینی بر این امر تأکید شده است که حیاتِ دنیوی پایانِ کار انسان نیست بلکه انسان راهی دراز در پیشِ روی دارد و بر اساسِ اعمال و کردارِ خویش در حیاتِ پس از مرگ جزا می‌بیند. از آنجا که این نصوص توسّط رسولانِ حقّ به مردم عرضه شده است پس ادّعای این نصوص حقّ است و انسان دارای حیاتِ پس از مرگ است. ❇️2-    دلیلِ مبتنی بر ستاندنِ حقّ مظلوم از ظالم : بر اساسِ این دلیل از آنجا که در این دنیا برخی افراد توسّط عدّه ای به نامِ ستمگران موردِ ستم واقع می‌شوند و زندگیِ دنیوی‌شان بدونِ رسیدن حقّ به حقّ‌دار به اتمام می‌رسد، مقتضای عدالتِ الهی این است که دادِ مظلوم را از ظالِم بستاند. در نتیجه باید حیاتِ دیگری وجود داشته باشد که در آن خداوند دادِ مظلوم را از ظالِم بستاند و حقّ را به حقّ‌دار برساند. این برهان مبتنی بر قاعده‌ای به نامِ «قاعده‌ی عِوَض» است. ❇️3-    برخی افراد در دارِ دنیا به فرامینِ الهی تن داده‌اند و برخی خود را به بسیاری از گناهان آلوده‌اند. لازمه‌ی عدالتِ الهی این است که افرادی که به فرامینِ وی تن داده اند موردِ پاداش و دیگر افراد موردِ عقوبت قرار بگیرند. از آنجا که پاداش و عقاب در دنیا میسّر نیست یا دستِ کم به وقوع نمی پیوندد بنابراین باید حیاتِ دیگری برای این پاداش و عقاب وجود داشته باشد. ❇️4-    قاعده‌ی لطف: عدلیّه ( شیعیانِ امامی و معتزله) بر این باورند که لطفِ الهی امری واجب بر خداست. لطفِ الهی اموری است که با وقوعِ آن، انسان ها به طاعت نزدیک‌تر و از معصیّت دورتر می‌شوند. از آنجا که وجودِ حیاتی دیگر و پاداش و کیفر انسان ها را به طاعت نزدیک‌تر و از معصیت دور می سازد؛ در نتیجه معاد و حیاتِ اخروی لطف است و لطف امری واجب است؛ پس بر خداوند واجب است که به انسان ها حیاتِ دیگری دهد. ❇️5-    میلِ به جاودانگی: یکی از امیالِ فطری که خداوند در نهادِ بشر قرار داده است «میلِ به جاودانگی» است. بشر فطرتاً دارای این میل است. از آنجا که این میل توسّط خداوند در وجودِ آدمی نهاده شده است مقتضای عدالت و حکمت الهی این است که به این میل پاسخ دهد وگرنه قرار دادنِ چنین میلی در وجودِ آدمی مستلزمِ ظلم و فعلی عبث و بیهوده است. ❇️در یادداشتِ بعدی به ابتنای این 5 دلیل به اخلاق خواهم پرداخت. https://t.me/keramatlogic
🖌یادداشت 📗وامداریِ ذاتیِ دین به اخلاق ◀️قسمتِ هشتم ❇️در یادداشت‌های هفت‌گانه به وامداریِ عنصرِ «رسالت» به «اخلاق» پرداختم. از این بخش، به دیگر عُنصر ذاتیِ ادیانِ ابراهیمی یعنی «معاد» و «زندگیِ اُخروی» می‌پردازم. در بحثِ «معاد» ادلّه‌ی فلسفی را کنار گذاشته و صرفاً به دلایلِ کلامی که از نصوصِ دینی قابلِ استنتاج است می‌پردازم. بنابراین ادلّه‌ای همچون تجرّد و بقای نفس در اثباتِ معاد تخصّصاً از بحث ما خارج است؛ کمااینکه بسیاری از متکلّمین به تجرّد نفس اعتقاد ندارند و از راه‌های دیگری به اثباتِ معاد می‌پردازند.   ❇️باز هم تأکید می‌کنم در این یادداشت‌ها به تامّ بودن یا نبودنِ این ادلّه نمی‌پردازم بلکه درصددِ آنم تا نشان دهم باور به معاد در ادیانِ ابراهیمی همچون دینِ اسلام جز با توسّل به اخلاقِ فطری و حُسن و قُبحِ ذاتیِ افعال قابلِ پذیرش نیست. ❇️ طبقِ احصایی که در کُتبِ کلامی داشتم ، پنج دلیل در اثباتِ معاد مبتنی بر کُتبِ کلامی و حدیثی قابل رویت است. در این یادداشت به شرحِ این پنج دلیل می پردازم و در یادداشت‌های بعدی وابستگیِ آن‌ها به اخلاق را به اثبات می‌رسانم. و امّا شرح این 5 دلیل: ❇️1-    در نصوصِ دینی بر این امر تأکید شده است که حیاتِ دنیوی پایانِ کار انسان نیست بلکه انسان راهی دراز در پیشِ روی دارد و بر اساسِ اعمال و کردارِ خویش در حیاتِ پس از مرگ جزا می‌بیند. از آنجا که این نصوص توسّط رسولانِ حقّ به مردم عرضه شده است پس ادّعای این نصوص حقّ است و انسان دارای حیاتِ پس از مرگ است. ❇️2-    دلیلِ مبتنی بر ستاندنِ حقّ مظلوم از ظالم : بر اساسِ این دلیل از آنجا که در این دنیا برخی افراد توسّط عدّه ای به نامِ ستمگران موردِ ستم واقع می‌شوند و زندگیِ دنیوی‌شان بدونِ رسیدن حقّ به حقّ‌دار به اتمام می‌رسد، مقتضای عدالتِ الهی این است که دادِ مظلوم را از ظالِم بستاند. در نتیجه باید حیاتِ دیگری وجود داشته باشد که در آن خداوند دادِ مظلوم را از ظالِم بستاند و حقّ را به حقّ‌دار برساند. این برهان مبتنی بر قاعده‌ای به نامِ «قاعده‌ی عِوَض» است. ❇️3-    برخی افراد در دارِ دنیا به فرامینِ الهی تن داده‌اند و برخی خود را به بسیاری از گناهان آلوده‌اند. لازمه‌ی عدالتِ الهی این است که افرادی که به فرامینِ وی تن داده اند موردِ پاداش و دیگر افراد موردِ عقوبت قرار بگیرند. از آنجا که پاداش و عقاب در دنیا میسّر نیست یا دستِ کم به وقوع نمی پیوندد بنابراین باید حیاتِ دیگری برای این پاداش و عقاب وجود داشته باشد. ❇️4-    قاعده‌ی لطف: عدلیّه ( شیعیانِ امامی و معتزله) بر این باورند که لطفِ الهی امری واجب بر خداست. لطفِ الهی اموری است که با وقوعِ آن، انسان ها به طاعت نزدیک‌تر و از معصیّت دورتر می‌شوند. از آنجا که وجودِ حیاتی دیگر و پاداش و کیفر انسان ها را به طاعت نزدیک‌تر و از معصیت دور می سازد؛ در نتیجه معاد و حیاتِ اخروی لطف است و لطف امری واجب است؛ پس بر خداوند واجب است که به انسان ها حیاتِ دیگری دهد. ❇️5-    میلِ به جاودانگی: یکی از امیالِ فطری که خداوند در نهادِ بشر قرار داده است «میلِ به جاودانگی» است. بشر فطرتاً دارای این میل است. از آنجا که این میل توسّط خداوند در وجودِ آدمی نهاده شده است مقتضای عدالت و حکمت الهی این است که به این میل پاسخ دهد وگرنه قرار دادنِ چنین میلی در وجودِ آدمی مستلزمِ ظلم و فعلی عبث و بیهوده است. ❇️در یادداشتِ بعدی به ابتنای این 5 دلیل به اخلاق خواهم پرداخت. https://t.me/keramatlogic ✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی 🆔@philosophymazaheb ایتا 🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام 🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🔰دبیر و اعضای شورای مرکزی انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی در دوره جدید به شرح ذیل میباشد : دبیر انجمن:خانم فاطمه اسکندری ثانی شورای مرکزی: ۱-خانم راحله بنایی ۲-خانم محدثه قزلباش ۳-خانم زهرا ملکان ۴-اقای سجاد زرندی اصل ۵-خانم زهرا زارع ۶-خانم نیلوفر اعتمادی ✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی 🆔@philosophymazaheb ایتا 🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام 🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🖌یادداشت 📗وامداریِ ذاتیِ دین به اخلاق ◀️قسمتِ نهم ❇️در یادداشتِ پیشین به شرحِ مختصر ادلّه‌ی کلامی-حدیثی در بابِ وجودِ معاد پرداختم. در این بخش به دنبالِ آنم که نشان دهم هر پنج دلیل، مبتنی بر اخلاق هستند. ❇️دلیلِ اوّل: بر اساسِ این دلیل از آنجا که نصوصِ دینی توسّط رسولانِ حقّ عرضه شده است و در این نصوص ادّعا شده است که حیاتی به نامِ حیاتِ اخروی وجود دارد پس معاد حقّ است. این دلیل از چند جهت به اخلاق مبتنی است: اوّل اینکه طبقِ یادداشت های پیشین تعیینِ نبیّ حقیقی و تشخیصِ رسولِ حقّ وابسته به اخلاق است. دوّماً اینکه استدلال کننده پذیرفته است که رسولان در ابلاغِ پیام الهی امانتدارند و خیانت نکرده اند و بنابر مصالح، پیام الهی را تحریف نکرده اند. ❇️ سوّماً این استدلال مبتنی بر این است که خداوند بنابرمصالح دروغ نمی گوید. در واقع اگر حُسن و قُبح ذاتی را نپذیریم می توانیم این فرض را مطرح کنیم که خداوند بنابر مصالحی همچون دعوتِ انسان‌ها به اخلاق و فرامینِ خود به دروغ سخن از معاد گفته است و از این طریق، این استدلال را به چالش بکشیم.   ❇️دلیلِ دوم: این دلیل مبتنی بر ستاندنِ حقّ مظلوم از ظالم توسّط خداوند بود که بر اساسِ آن مقتضای عدالتِ الهی این است که دادِ مظلوم را از ظالِم بستاند. در نتیجه باید حیاتِ دیگری وجود داشته باشد که در آن خداوند دادِ مظلوم را از ظالِم بستاند. اساسِ این استدلال مبتنی بر حُسنِ ذاتیِ «عدالت» است و اگر عدالت دارای حُسن ذاتی نباشد، می‌توان خدای ناعادل را تصوّر کرد که دادِ مظلوم را از ظالم نمی‌ستاند و در نتیجه ضرورتی برای معاد وجود نخواهد داشت. ❇️دلیل سوم: بر اساس این دلیل لازمه‌ی عدالتِ الهی این است که افرادی که به فرامینِ وی تن داده اند موردِ پاداش و دیگر افراد موردِ عقوبت قرار بگیرند. از آنجا که پاداش و عقاب در دنیا میسّر نیست یا دستِ کم به وقوع نمی پیوندد بنابراین باید حیاتِ دیگری برای این پاداش و عقاب وجود داشته باشد. این دلیل نیز مبتنی بر حُسن ذاتیِ عدالت است. ❇️دلیل چهارم: بر اساس این دلیل، از آنجا که وجودِ حیاتی دیگر و پاداش و کیفر انسان ها را به طاعت نزدیک‌تر و از معصیت دور می سازد؛ در نتیجه معاد و حیاتِ اخروی لطف است و لطف امری واجب است؛ پس بر خداوند واجب است که به انسان ها حیاتِ دیگری دهد. این دلیل نیز به فرضِ تمامیّت، مبتنی بر حُسن ذاتیِ «لطف» است و بدونِ پذیرشِ حُسن و قُبح ذاتی، تامّ نیست. ❇️دلیل پنجم: بر اساسِ این دلیل از آنجا که میلِ به جاودانگی توسّط خداوند در وجودِ آدمی نهاده شده است مقتضای عدالت و حکمت الهی این است که به این میل پاسخ دهد. این دلیل نیز مبتنی بر قُبحِ ظلم و حُسن ذاتیِ عدل است زیرا با عدمِ پذیرشِ حُسن و قُبح ذاتی می‌توان پذیرفت خداوند بنابرمصالحی این میل را بدونِ تحقّق آن در وجودِ آدمی قرار داده است. ❇️از این بیان آشکار می‌شود که اخلاق و وجوهِ اخلاقیِ در ادیان ابراهیمی خصوصاً دینِ اسلام یکی از ذاتیّاتِ وجودِ معاد است و در نتیجه بدونِ اخلاق، نه تنها وجودِ معاد در این ادیان غیرقابلِ اثبات و پذیرش و مستلزمِ امری عبث و بیهود است؛ بلکه بالاتر از آن لفظِ «معاد» در این ادیان لفظی بدونِ معنای محصّل خواهد بود. https://t.me/keramatlogic انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی 🆔@philosophymazaheb ایتا 🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام 🆔@philosophymazaheb اینستاگرام
🖌اشکال و پاسخ در باب یادداشت نهم دین و اخلاق ◀️اشکال: فرموده اید بدون اخلاق وجود معاد اثبات ناپذیر است؛ اما پس از آن فرموده اید بدون اخلاق حتی لفظ «معاد» نیز دارای معنا نخواهد بود. حرف اول قابل فهم است اما حرف دوم قابل پذیرش نیست؛ زیرا معنای معاد «حیات پس از مرگ» است و این معناداری وابسته به اخلاق نیست. ◀️پاسخ: من نگفتم لفظ «معاد» بی معنا می شود بلکه گفتم لفظ «معاد» در پارادایم ادیان ابراهیمی خصوصا دین اسلام بی معنا می شود. تعریف شما از «معاد» تعریفی منطبق بر نظریه ادیان ابراهیمی نیست و ماهیت آن را روشن نمی کند. شما دست کم یک مولفه ی ذاتی این تعریف را حذف کردید؛ و آن «جزای اعمال» است. تعریف معاد در ادیان ابراهیمی «حیات مجدد بشر برای جزای اعمال در آخرت» است نه صرف «حیات مجدد». قید «جزای عمل» ذاتی ماهیت معاد در ادیان ابراهیمی است زیرا ممکن است بسیاری از بی دین ها نیز قائل به نوعی حیات پس از مرگ باشند ( کما اینکه هستند) اما آن حیات؛ معاد دینی محسوب نمی شود. ❇️در جای جای قرآن کریم جزای عمل از لوازم انفکاک ناپذیر است و هرجا سخن از معاد است سخن از جزای عمل نیز هست... طبق یادداشت پیشین تعریف معاد به « حیات مجدد برای جزای اعمال» بی معنا می شود زیرا «جزای عمل» در گرو پذیرش حُسن عدالت و سایر اخلاقیات است و بدون اخلاق این قید تهی از معنا خواهد بود و با بی معنایی یکی از اجزای ذاتی یک مفهوم؛ خود آن مفهوم نیز معنای محصلی نخواهد داشت. https://t.me/keramatlogic ✅انجمن علمی فلسفه و عرفان اسلامی 🆔@philosophymazaheb ایتا 🆔https://t.me/philosophy_mazaheb تلگرام 🆔@philosophymazaheb اینستاگرام