eitaa logo
فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی
1.2هزار دنبال‌کننده
337 عکس
141 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونگی نابودی فرهنگ با علم گرایی افراطی.mp3
16.11M
🔸 علم به صورت قوانین کلی مبتنی بر تقلیل‌گرایی ادعاهایش را مطرح میکند. 🔸 چگونه علمگرایی تقلیلگرایانه موجب نابودی فرهنگ و هر آن چیزی که تقلیل‌پذیر نیست، میشود. 🔸 بت سازی از علم به ضررِ فرهنگ بشری و اخلاق و هنر تمام خواهد شد و در بلندمدت به ضرر خودِ علم هم تمام خواهد شد. 🔸 بخش دوم 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی
🔸 علم به صورت قوانین کلی مبتنی بر تقلیل‌گرایی ادعاهایش را مطرح میکند. 🔸 چگونه علمگرایی تقلیلگرایان
🔸 در زبان عرف اصطلاح "قطعی بودن" به معنای "واقعی بودن" است؛ اما "قطعی بودن" در ریاضیات، هرگز به معنای "واقعی بودن" نیست. 🔸 همچنان که: موش بودنِ "جری" و گربه بودنِ "تام" در انیمیشن "تام و جری" یک امر قطعی است اما این قطعیت به معنای واقعی بودن تام و جری نیست.
۲۰ دسامبر،_ ۲۱.۴۸​(۲)_cut.mp3
15.54M
🔸 اصرار و پافشاری علمگرایان بر یک تعمیم غیرعقلانی مخرب قسمت سوم 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔸 صفحه سیاه فوق را با ابعاد بسیار بزرگ ( صدها متر مربعی) در نظر بگیرید و تصور کنید هر باری که به این صفحه نگاه میکنید، فقط یک سانتیمتر مربعِ آن را میتوانید ببینید و نه بیشتر! 🔸 عینک علمی و ساینتیفیک را بر چشم میگذارید و هزاران بار و پرتکرار به جاهای مختلف این صفحه نگاه میکنید و هر بار فقط یک سانتیمتر آن را میبینید که کاملا سیاه است. 🔸 فرض سیاه بودن تمامی صفحه بالا یک فرض علمی است و میتواند مسائل بسیاری را هم حل کند؛ بنابراین فرض علمی ما این میشود که: "کل صفحه بالا سیاه است" 🔸 اما واقعن که اینجور نیست. دوباره صفحه را ببینید. 🔸 نظریه های علمی، کلی‌نگر است و برای دستیابی به قواعد کلی، موارد منحصر به فرد و فردیت ها و حالات خاص را نادیده می گیرد. 🔸قواعد کلی پرفایده اند و حتی میتوانند زمینه را برای دیدنِ چیزهایی که قبلا دیده نمیشد، هم فراهم کنند اما باید بدانیم که کلی‌شدنِ آنان به قیمتِ برش فردیتها بوده است. 🔸 در برخی موارد، فرض "کل مستطیل سیاه است" که ناشی از نگرش با عینک علمی است، انسانها را شدیدا گمراه میکند! 🔸پژوهش در رابطه با دو مقوله "انسان" و "دین" با عینکِ ساینتیفیک میتواند موارد منحصر به فرد و فردیتهای بسیار مهم و اثرگذار در زندگی ما را از قوای ادراکی ما دور نگه دارد. 🔸 در ویس زیر به بخشی از نتیجه‌گیریهای نادرست و غیرعقلانی علمگرایانِ دین‌ستیز که به همه چیز از جمله "انسان" و "دین" با همین عینک مینگرند، اشاره کرده ام👇 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی
🔸 صفحه سیاه فوق را با ابعاد بسیار بزرگ ( صدها متر مربعی) در نظر بگیرید و تصور کنید هر باری که به این
۲۳ دسامبر،_ ۲۲.۰۹​.m4a
22.54M
🔸 نگاه علمی و ساینتیفیک به مقوله هایی مانند دین و انسان، نگاه گمراه کننده ای است قسمت چهارم 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی
👇
سلام علیکم ساینس محصول غالبا مفیدی است که در بنیادهایش ترکیبی است از 1.عقلانیت نظریه پرداز و 2.حدس نظریه پرداز و 3.انتخاب و پذیرش جامعه ی علمی تجربه پذیری و تکرارپذیری اگرچه قبلا مورد اهتمام جامعه علمی بود اما از حدود 1980 به این سو، در فیزیک نظری دیگر چندان اهمیتی به تجربه پذیری و تکرارپذیری داده نمی شود و حتی برخلاف قبل که یک روش تعریف شده ی مشخصی برای "روش علمی" وجود داشت، اکنون به اعتقاد گروه بزرگی از فیلسوفان علم، نمیتوانیم یک روش مشخصی را به عنوان روش علمی شناسایی و کادربندی کنیم که هر چیزی خارج از این کادر و چارچوب واقع شود را غیرعلمی بگیریم. و اما پاسخ پرسش شما در مورد این که آیا ساینس حق دخالت در امور ماورایی را دارد و میتواند امور ماورایی را جستجو کند؛ مثبت میبود به شرط این که فقط "عقلانیت" دخیل در ساخت ساینس می بود اما اینطور نیست. پذیرش جامعه علمی خیلی مهم و اساسی است و بنای جامعه علمی این است که داستان و روایتی را از حیات و جهان دست و پا کند که تمامی عناصر و کاراکترهای به کاررفته در این روایت و داستان، نچرال باشند و هیچ عنصر سوپرنچرالی نباید در این روایت حضور داشته باشد. نکته ی مهم و قابل توجه این است که جامعه علمی در اضافه کردن کاراکترها به داستان و روایت خودش دستان نسبتا گشاده ای دارد و هر چیزی که برای این داستان لازم باشد را بدان هستی میبخشند و ادعا میکنند که این هم یک هستومند نچرال است. به عنوان مثال هاوکینگ در کار خودش، خدای رخنه ها که در داستان های پیشینِ ساخته شده توسط افرادی مثل نیوتن میتوانست خللهایی را پرکند، را برداشته است و این رخنه ها را توسط چیزهای دیگری نظیر "شانس رخنه پوش" که به قول خودش با شانسی که عرف میفهمد، فرق اساسی دارد!! و با میدان های کوانتومی قدرتمندی که خلق و فنا را میتوانند انجام دهند و کسی نمیداند که چی هستند و ... پر میکند و ادعا میکند که این هستومندها همه نچرال هستند! تا زمانی که ساینس این روال را داشته باشد، یافتنِ عناصر ماورائی در داستانها و روایتهایی مثل فرگشت و بیگ بنگ، مثل پیدا کردن پرتقال فروشهاست🌺 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
۲۹ دسامبر،_ ۲۰.۲۸​.mp3
20.32M
🔸 معقولیت نظریه های علمی؟ 🔸معقولیت و عقلانیت؟ قسمت پنجم 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔸 بهترین راه برای مقابله با فریبکاریهای علمگرایان و آتئیستهای علمی، آگاه‌سازی دانش آموزان و دانشجویان است. 🔸اگر دانش‌آموزانِ حقیقت‌جو، جایگاه فرضهای مبهم و معقول ( اما غیرواقعی!!) را بدانند و بی‌ربط بودنِ موفقیت نظریه های علمی در عرصه‌ی تکنولوژی به واقعی بودنِ ادعاهای هستی‌شناسانه‌ی نظریه های علمی را بیابند، دیگر هیچ نیازی نیست در شاخ و برگها با نئوآتئیستها درگیر شویم. 🔸لطفا مبحث را دنبال بفرمایید.. 🔸 در بت‌شکنی، یکدیگر را یاری برسانیم. 🔸 کانال حاضر را به علاقه‌مندان معرفی بفرمایید👇 https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 💐
🔸 درباره ی عقل نرمال 🔸 بسیارند انسانهایی که خود را عاقل و متفکر و روشنفکر میدانند، در حالی که در باورهای اساسی‌شان مقلدند! 🔸 عاقلان واقعی آنانی هستند که به عقل نرمال خودشان اعتماد میکنند و آن را دستِ کم نمیگیرند و از "تقلید در باورها و اعتقادات" دوری میکنند. 🔸 از امتیازات بسیار فاخر و پرارزش در مذهب تشیع این است که به اتفاق نظرِ همه ی متخصصان دینی، "تقلید در اعتقادات و باورها" جایز نیست. 🔸 انسانها در زندگی عقلانی خود با یک دوراهی بزرگ معرفتی مواجه هستند: 1️⃣ یا از عقل نرمال خودم استفاده کنم 2️⃣ و یا از گزینشهای دیگران، اعم از فیلسوفان و دانشمندان تقلید کنم. 🔸 عقلانیت نرمال در گزینش یک نظام از بین هزاران نظام فلسفی، یک تعبیر از بین ده ها تعبیرِ نظریه کوانتوم و فرگشت و یک دین و مذهب معتبر از بین هزاران دین و مذهب، نقش فعال و تعیین کننده دارد. 🔸 نظامهای فلسفی مختلفی در شرق و غرب وجود دارد. فلسفه های مختلفی مثل نظام فلسفی ارسطویی و کانتی و نوکانتی و هگلی و صدرایی و نوصدرایی و اشراقی و مشائی و ....موجودند که هر کدامشان مدعی آنند که حقیقت و واقعیت را به نحو قطعی و بر اساس روشهای منطقی و قیاسی در اختیار قرار میدهند. 🔸نظام های عرفانی مختلفی در شرق و غرب نیز وجود دارد که به شدت با هم اختلاف نظر دارند و همگی آنان ادعای کشف اعتقادات صادق و ارزشمند و غیرتوهمی را دارند. 🔸 ساینتیستهای علمگرای نیز ادعایشان این است که اعتقادات و باورهای راجع به جهان واقعی را توانسته اند از دل نظریه های علمی بیرون بکشند و به همین سبب، از مخاطبان خود میخواهند که فقط به آنان گوش بسپارند و باورهاشان را از جای دیگری نگیرند. 🔸ادامه 👇
🔸انواع ادیان الهی و غیرالهی نیز در جهان وجود دارند. هر دینی، آن دین دیگر را باطل میداند و خود را ذیحق می خواند و همچنین در هر دینی، شاخه های مختلف مذهبی وجود دارد که هر شاخه ای حقیقت را از آن خود میداند و از مخاطبان میخواهد برای این که چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را باور نکنند، به عالمان آن دین و مذهب رجوع کنند. 🔸 و ما انسانها در این میان با هزاران مدعی و هزاران ادعای متضاد و مختلف مواجه هستیم. 🔸 انسان فقط دو راه زیر را در پیش دارد: 1️⃣ اعتماد به عقلانیت نرمال خودم 2️⃣ تقلید از یک سیستم فلسفی یا علمی یا عرفانی یا دینی و مذهبی 🔸 آیا دوگانه ی فوق به معنای آن است که ما نباید از سیستمهای فلسفی و فرآورده های عقلانی و نظریه های علمی بهره ببریم و فقط باید با عقلانیت نرمال خودمان طی طریق کنیم؟ 🔸 قطعا نه! چنین چیزی ممکن نیست و ما باید از عقلانیت دیگران هم استفاده کنیم. چگونه؟ 🔸بهره برداری از محصول فکری دیگران باید تحت اشراف عقلانیت نرمال خودمان باشد. 🔸بهره برداریهای تحتِ اشرافِ عقلانیت نرمال، "تقلید غیرمجاز" نیست بلکه کشف پنجره ها، منابع و معیارهای جدیدی است که میتواند مسیر کشف واقعیتها را برای ما کوتاه و میسور کند. 🔸 سیستم های فلسفی متعدد، نظامهای عرفانی جورواجور، نظرهای علمی راجع به جهان واقعی گوناگون، باورهای دینی و مذهبی متعدد و مختلف همگی بدون استثنا بر تعدادی اصل موضوعه ی غیرقابل اثباتی که شخص نظریه پرداز یا شخص فیلسوف یا شخص عارف آنها را مبنای کار خود قرار داده است و گزینش کرده است، اتکا دارد. 🔸 انسانی که بخواهد به وظیفه ی معرفتی خویش عمل کند و عاقل باشد و نه مقلد، باید اصول موضوعه و "اثبات ناپذیرها" را در معرض عقلانیت نرمال خود قرار دهد. 🔸 چنانچه او با اعتمادی که به عقلانیت خود دارد، درستی اصول موضوعه سیستم فلسفی یا علمی و یا دینی و مذهبی را به عنوان امر واقعی ( و نه مثلا امر معقول و یا امر مشهور و یا امر مدشده و یا امر پذیرفته شده توسط جامعه ی فرهیخته و ..) درک کرد، در این صورت میتواند خروجی های آن سیستم فلسفی یا علمی یا عرفانی یا دینی را بپذیرد. 🔸 عقلانیت نرمال گزاره ای را به عنوان امر واقعی و صادق مییابد که نسبت به درستی آن، قطعیت عقلانی نرمال پیدا کند. من به نحو قطعیت عقلانی نرمال وجود خورشید پشت ابرها را در این روز ابری مشهد، باور دارم ولو نمی بینمش و نمیتوانم برای آن، استدلال برهانی قیاسی و ریاضیاتی بیاورم. 🔸 و لزومی هم نمی بینم که برای این باور خودم به خورشید پشت ابرها، دلیل برهانی قیاسی بیاورم. وجود خورشید را می پذیرم زیرا به وجود آن قطعیت عقلانی نرمال دارم. 🔸 اگر اصول موضوعه را به صورت قطعیت عقلانی نرمال، دریافتم، در این صورت آن اصول را به همان نحو می پذیرم که خورشید پشت ابرهای مشهد را. 🔸 و اما اگر درستی اصول موضوعه و بنیادهای یک نظریه و گزینش های ساینتیست های نظریه پرداز را در حد قطعیت عقلانی نرمال نیافتم؛ به آن دوراهی دچار میشوم: 1️⃣ به عقلانیت خودم اعتماد کنم و این محصول فکری را نپذیرم ولو همه ی مردم به آن گردن نهاده باشند. 2️⃣ تقلید کنم. 🔸ویژگی عقلانیت نرمال این است که ردیابی و پالایش گزاره ها و باورهای غلطی که به عنوان واقعیت و حقیقت در قوای ادراکی پنهان شده است، را جزء وظیفه ی معرفتی انسان عاقل میشمارد بنابراین چه بسا یک مسئله ای را در ابتدا درک نکند و پس از عمل به وظیفه معرفتی خویش به آن برسد. 🔸عقلانیت نرمال اساس انسانیت است و تقلید در باورها ریشه ی مشکلات معرفتی موجود در جامعه انسانی است. 🔸 اعتماد به عقلانیت نرمال میتواند انسان را به نحو قطعیت عقلانی نرمال به "وجود خدا" برساند و عمل به وظیفه ی معرفتی در برابر این باور مهم، میتواند راه را برای دستیابی به معرفتهای بیشتر فراهم آورد. 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔸 راجر پنروز، برنده ی جایزه نوبل، و کسی که شاید 80 سال از عمر 93 ساله اش را با فیزیک و ساینس سر کرده است، نظر خودش را درباره ی محدوده ی توانایی ساینس بیان کرده است. او مینویسد: در نهایت، فیزیک تنها میتواند بخش‌هایی از واقعیت را توصیف کند که مستعد پذیرش ریاضیات باشد. ( چقدر این جمله جالب توجه است) ...شکی نیست که فیزیک مهم است، اما چیزهای مهم زیادی درباره‌ی واقعیت (جهان) میتوانند وجود داشته باشند که فیزیک نیستند (از فیزیک فراتر هستند)🌺 منبع: https://www.newscientist.com/article/2114398-physics-may-be-a-small-but-crucial-fraction-of-our-reality 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔸 توئیت ریچارد داوکینز درباره ی پیچیدگی ماشین پردازش داده در سلول زنده 👇
فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی
🔸 توئیت ریچارد داوکینز درباره ی پیچیدگی ماشین پردازش داده در سلول زنده 👇
🔸 درباره ی عقلانیت نرمال 🔸 اگر برای گزاره ای مثل P1 دلیل عقلانی نرمال Q وجود داشته باشد و شخص به همین دلیل، P1 را بپذیرد و در زندگی خودش به این عنوان که P1 واقعیت دارد و ساخته ی توهم خودش و دیگران نیست و برساخته ی ذهنی دیگران نیست، آن را جدی بگیرد؛ در این صورت باید گزاره های دیگری مثل P2 و P3 و ... که بسانِ P1 آنها نیز پشتیبانی دلیل Q را دارند را هم به همین عنوان که ساخته ی توهم خودش و دیگران نیست و واقعیت دارد، جدی بگیرد. 🔸اگر Q دلیلی است که قوای ادراکی به دلیلِ آن، "واقعی بودن P1" را در اختیار قرار میدهد، باید در مواردی مثل P2 و ... نیز همین کارایی را داشته باشد و درست کار کند. 🔸 اگر استدلال عقلانی نرمال Q ، هم P1 را پوشش دهد و هم P2 را و می یابم که من، P1 را میپذیرم ولی P2 را نمی پذیرم؛ در این صورت باید بفهمم که یا قوای ادراکی من درست کار نمیکند و اعوجاج یافته است و یا پای چیزی دیگر در میان باید باشد. 🔸 گاهی در چنین مواردی هم پای یک زن در میان است😊 🔸 و البته پای چیزهای دیگری مثل "تعهد غیرعقلانی به طبیعتگرایی" و یا "تبعیت از پارادایم های کلی حاکم بر فضای جامعه ی دانشگاهی و علمی" هم ممکن است در میان باشد. 🔸 و البته گاهی باور غلط : " من باید P2 را باور کنم در صورتی که برایش یک جوری استدلال داشته باشم که کوچکترین احتمال خلاف اپسیلونی هم به ذهنم خطور نکند و مثل آفتابِ وسط روز برایم روشن باشد" مانع از کارکرد صادقانه ی قوای ادراکی انسانها می شود. 🔸 این باور غلط، غیر از این که خودشکن است، برای انسانهای واقعی غیرکارا است و متوقف کننده است و یک توجیه فریبکارانه است. بهترین نشانه برای فریبکارانه بودنِ این باورِ غلط، این است که انسانهای واقعی جز در مواردی که نمی خواهند چیزی را بپذیرند، از این باور استفاده نمیکنند. 🔸چه کسی جرئت دارد، یک ادعای عاقلانه ی نرمال راجع به تعاملات روزمره و تبادلات اقتصادی و اتفاقات خانوادگی که به نحو قطعیت عقلانی نرمال برای حتی بچه ها آشکار است را به این دلیل که احتمالات اپسیلونی راسلی برای آن متصور است، را رد کند؟ 🔸هیچ عاقل نرمالی عملا به باور غلط فوق اعتنا نمیکند و آن را جدی نمی گیرد. عاقلان نرمال، افرادی که در تعاملات متداول زندگیشان ملتزم به این باور غلط باشند و بعد از شنیدن دلیلهای عقلانی نرمال، چنین میگویند که باید برای ما دلیلی بیاورید که این مطلب را مثل خورشید وسط آسمان برایمان اثبات کند وگرنه آن را قبول نمیکنیم را آدمی غیرنرمال و مبتلای به "وسواس فکری" میدانند. 🔸کسی که P2 متکی به Q را نمیپذیرد ولی P1 متکی به Q را میپذیرد، از وجودِ این استاندارد دوگانه ای که قوای ادراکی او را دچار اعوجاج کرده است، میتواند به وجود عوامل اثرگذار غیرعقلانی نظیر زن و تعهد طبیعتگرایی و احساسات و ... بر محصولات قوای ادراکی خودش پی ببرد. عواملی که قوای ادراکی او را معوج کرده است. تا این اعوجاج برطرف نشود، این استاندارد دوگانه کماکان آزاردهنده خواهد بود. 🔸 در توئیت فوق، ریچارد داوکینز از ظرافت مینیاتوری‌شده و پیچیدگیِ ماشین پردازش داده در سلول زنده، اظهار شگفتی میکند. 🔸 او آدمی است که اگر این ظرافت بلکه صدهزاربار خفیف‌تر از آن را در هر جای دیگری غیر از جایی که مستلزم نفی تعهد طبیعتگرایی باشد، ببیند قوای ادراکی اش زیر بارِ این ادعا که این ظرافت ها به نحو شانسی و تصادفی فراآمده است، نمی رود. 🔸 داوکینز این توئیت را پس از تماشای انیمیشنی که توسط یک مؤسسه پزشکی استرالیایی تولید شده بود، نوشت. این انیمیشن نشان می‌دهد که چگونه سلول‌ها مقادیر عظیمی از اطلاعات دیجیتال موجود در DNA را ذخیره و کپی می‌کنند. 🔸 تبعیت عقیدتی از کسی که استاندارد دوگانه دارد و صادق نیست و قوای ادراکی اش دارای اعوجاج است، مورد پذیرش عقل نرمال نیست🌺🌺 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
۲ ژانویه،_ ۱۹.۲۱​.mp3
17.52M
🔸 دانشجوی آتئیست: اگر وجود خدا را برایم مثل اثبات قضیه فیثاغورس اثبات کنید، خداباور میشوم. 🔸 بخشی از پاسخ را در ویس بشنوید 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi
🔸 کانال "فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی" را به علاقه‌مندان معرفی بفرمایید👇 https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 💐
🔸 پرسش👆 🔸پاسخ👇
فلسفه فیزیک و ریاضیات & نقد علمگرایی
🔸 پرسش👆 🔸پاسخ👇
بیایید و یک گزاره فرضی ولو صرفا فرض را در نظر بگیرید و بعد از این زاویه به مسئله نگاه کنید. فرض کنید ( تاکید میکنم که ولو در حد فرض محال) خدای فرضی این جهان را مقدمه ای برای آخرت قرار داده باشد و این جهان صرفا فضایی برای امتحان باشد به این معنا که اراده کرده باشد که انسانها را بسنجد تا به وظیفه ی معرفتی خود عمل کنند و پا روی صداقت نگذارند و پاها را بر روی وجدان خود نگذارند و به خاطر کینه و نفرت از چهارتا آخوندی که عملکردشان ربطی به خدا ندارد، روراستی با مستندات را کنار نگذارند و استاندارد دوگانه را به شکلی که در مواردی که مطابق میلشان هست، یک جور و جایی که مطابق میلشان نیست جور دیگر به کار نبندند. در چنین موقعیتهایی آشکار میشود که چه کسی صادقانه حقیقتجویی میکند و چه کسی فقط ادعایش را دارد و در بزنگاه ها چشمها را میبندد. من خودم استاد دانشگاه هستم و از این زاویه که به جهان نگاه میکنم میگم آفرین به این خدایی که به بهترین شکلی، فضا را برای امتحان ما انسانها فراهم آورد. زیبایی فضاسازی برای امتحان غیر از زیباسازی فضا برای زندگی کردنِ بدونِ امتحان و آزمون است. علت این که شما اینجوری به دنیا نگاه میکنید این است که این گزاره را در تحلیلهای خودتان وارد نکرده اید و نگاه تان را از زاویه ی غیرواقعی به جهان انداخته اید اگر بپذیرید که اصل و اساس دنیا، چیزی نیست جز فرآوری فضایی برای امتحان موجود پیچیده و گاها خودخواه و گاها خودفریب و گاها غیرصادقی مثل انسان، آنگاه میتوانستید زیبایی های این جهان را ببینید و در این صورت هرگز توقع نخواهید داشت که همه چیز واضح و ساده و بدون ابهام و بدون داشتنِ راهی برای فرار باشد. چرا؟ چون فقط در صورت تحقق چنین شرایطی است که جستجوگران واقعی حقیقت و نه مدعیان جستجوگری میتوانند شناخته شوند. در چنین فضای زیبایی این موجود پیچیده و فرارکننده و خودگول‌زننده میتواند خودِ واقعی‌اش را بشناسد و عملا ببینید که او که در جاهایی که به نفعش هست، با یک شبه‌دلیلِ سست از اعماق قلبش به سیاهچاله ی اصولا نادیدنی مبتنی بر ده ها اگر و مگر باورمند میشود، همو هنگامی که پای پذیرش خدایی که پذیرفتنش برای او الزامات سختی را به همراه خواهد داشت، جفت چشمان قوای ادراکی اش زوم شده روی احتمالات خلاف اپسیلونی است تا هر دلیلی را بر زمین بزند و به این دل را خوش کند که من واقعا حقیقتجو هستم! دانشجویان راحت طلب من همیشه دوست دارند منِ استاد، سوالات امتحان را به قدری ساده بدهم که بتوانند یک نمره قبولی بگیرند و تمام. سوالاتی که هیچ ابهامی نداشته باشد و آنان را به چالش نکشاند. این آرزوی آنان است اما من بیش از آن که به فکر تنبلها باشم به فکر زرنگترها و افراد کوشا هستم. این نحوه امتحانی که آنان آرزو دارندش، فقط به نفع تنبلهاست. زرنگها دوست دارند سوالاتی طرح شود که در کشاکش حل آنها توانایی های خود را بالا ببرند و ضمنا بتوانند خود را نشان دهند و تفاوت شان با آن تنبلها آشکار گردد. چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید. اگر از این زاویه که گفتم، به جهان نگاه کنید، جز زیبایی در فرآوری فضای امتحان و رشد انسان چیز دیگری نخواهید دید. عالی است به خدا من عاشقِ این فضاسازی خدا هستم اگرچه خودم نمره ی خوبی نگیرم. موفق باشید 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi