eitaa logo
فلسفه علوم اجتماعی
418 دنبال‌کننده
32 عکس
9 ویدیو
39 فایل
تاملاتی در باب «فلسفه، امر اجتماعی و نظم» ارتباط با ادمین: مهدی سلطانی @msoltani41
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅حکمت متعالیه ربط منطقی با پدیده انقلاب اسلامی ندارد. حجة الاسلام و المسلمین استادحمیدپارسانیا: ✳ اگر قرار باشد نوع ورود به بحث ذیل عنوان کلّی “حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی ایران” دنبال شود، صورت‌های مختلفی می‌تواند به خود بگیرد: 1⃣ حکمت متعالیه با پدیده‌ای به اسم انقلاب به لحاظ معرفتی و نظری؛ آیا مسأله انقلاب اسلامی یک مسأله فلسفی و به عنوان یکی از مباحث فلسفه در درون حکمت متعالیه مطرح می‌شود، به گونه‌ای که بتوان دفاع از پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی را از مشخصات حکمت متعالیه دانست؟ یا چنین ربط منطقی مستقیمی وجود ندارد و ارتباط غیرمستقیم دیگری برقرار است؟ یعنی بحث انقلاب اساساً به حکمت و فلسفه مربوط نیست و حوزه دانشی و معرفتی دیگری به آن می-پردازد. امّا بین این دو ارتباط وجود دارد. 2⃣ به نظر من پدیده‌ انقلاب اسلامی به لحاظ منطقی با حکمت متعالیه ندارد. یعنی نمی‌توان گفت که انقلاب اسلامی به طور مستقیم و منطقی از حکمت متعالیه نتیجه شده است. حکمت متعالیه یک بحث فلسفی در مورد مسائل وجودشناختی است. آن چیزی که انقلاب اسلامی برای تحقق خود به لحاظ نظری و معرفتی با آن تعامل مستقیم و نزدیک دارد، افقی از دانش است که به مسائل اجتماعی می‌پردازد. این دانش، حکمت و علم به وجود و موجود از آن جهت که وجود و موجودند نیست. بلکه علم اجتماعی و علم سیاسی است. خصوصاً بخش تجویزی و انتقادی آن است که در جهان اسلام با عنوان فقه شناخته می‌شود. 3⃣ همان‌طور که در صدر مشروطه مباحث مربوط به نظریه مشروطه و عدالت‌خانه و ضرورت محدود، مشروط و مقید کردن ظلم ظلمه برای تئوریزه کردن مشروطه برای انقلاب مشروطه نقش ایفا می‌کرد، نظریه ولایت فقیه نیز به همان مقدار در انقلاب اسلامی نقش ایفا می‌کند. آن معرفت قریبی که فعال می‌شود و انقلاب را در خود تئوریزه می‌کند بخشی از دانش علمی ما است که از آن با عنوان یاد می‌کنیم. 4⃣ یکی از بهترین عقبه‌هایی که به لحاظ منطقی از فقه دفاع می‌کند حکمت متعالیه است. حکمت متعالیه هم از منابع استنباط فقه و هم از هویت این دانش دفاع می‌کند. حکمت متعالیه چنین ظرفیت و نقشی دارد. فقهی را که به عنوان فقه شیعه می‌شناسیم و پدیده انقلاب در درون آن تئوریزه می‌شود و از دل آن به دست می‌آید، یکی از بهترین صورت‌بندی‌های نظری فلسفی برای دفاع از انقلاب است. البته نمی‌گویم که تنها صورت‌بندی است. امّا قاعدتاً به لحاظ تاریخی یکی از بهترین فلسفه‌هایی است که این کار را انجام داده و با فقه موجود ما تعامل داشته است و در استمرار آن نقش دارد. بسیاری از مواجهاتی که امروزه با فقه و فقیهان ما اتفاق می‌افتد و مطالبات و مناظراتی که با آنان صورت می‌گیرد در واقع نه در افق فقه و فقاهت، بلکه از سنخ مسائلی است که در عقبه نظریه و در مبادی معرفت‌شناختی آن قرار گرفته است. اینکه فهم چیست و آیا متن قابل فهم است یا نه؟ ماتن قابل قرائت است یا باید به سراغ هرمنوتیک‌های مفسرمحور برویم. بسیاری از نظریات فلسفی، هویت فقه امروزی ما را به چالش می‌کشاند و کسانی که متعرض فقه می‌شوند از آن مواضع فلسفی سخن می‌گویند. حکمت متعالیه ظرفیتی برای حضور در این مسائل دارد و به نظر من ظرفیت آن کم‌نظیر است. همان‌طور که قبل از انقلاب هم حکمت متعالیه از این حوزه و موضع نقش تأثیرگذاری برای دفاع از هویت معرفت فقهی ما داشته است. 🔹 سخنرانی در نشست علمی «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی» ۹۵/۱۱/۲۱