eitaa logo
آشنایی با حکمت
81 دنبال‌کننده
124 عکس
12 ویدیو
116 فایل
فایل دوره‌های قدیمی کانال را می‌توانید از آرشیو تلگرام دریافت کنید: https://t.me/PhilosophyStart ارتباط با من : @samanmasoomi
مشاهده در ایتا
دانلود
روز 3⃣1⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
ابرار چنان ترسی از آن روز داشتند، که هر سختی را به جان و دل می‌خریدند! و در برابر تلاششان و گذشت‌شان، از مسکین و یتیم و اسیر، هیچ نمی‌خواستند. اما ثمره‌ی این همه سختی و ترس، چه شد؟ اولین نتیجه این بود که خداوند، آن‌ها را از شر آن روز، مصون داشت. آن‌ها که ترسیدند، مصون شدند. اما من و تو که ترسی نداریم، مصون نیستیم. ⛔️ شر بزرگی در پیش رو داری، اما، ذره‌ای به خود نمی‌گیری! و به نحو عجیبی زندگی می‌کنیم که گویا «عذاب آخرت که مال همسایه است!» برای همین ندیدنِ عذاب و شرّ آن روز است که اگر کمی از سختی‌های دنیا را بچشیم، فریاد می‌زنیم که «خدایا منو بکش و راحتم کن!» بی‌خبر از این که، مرگ، ابتدای عذاب است! مرگ حرکت به سمت روزی است که شری دارد بزرگ‌تر از تمام عذاب‌های دنیا. و چون ما از چنین عذابِ بزرگی نمی‌ترسیم، این عذاب را ملاقات خواهیم کرد... اما ابرار، از این روز و این عذاب بزرگ، می‌ترسند، و همین باعث می‌شود که، خداوند آن‌ها را ایمن سازد... چه خجالب‌بار و مسخره است! ما به امیدهای ساده‌ای، ترسمان را از دست می‌دهیم. مثلا به امیدِ توسل به همین ابراری که خود از شر آن روز می‌ترسند...
روز 4⃣1⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
«مگر خدا ترس دارد؟ بله! مردمی که هنوز رحمت خدا و اهل بیت را نچشیده‌اند، از خدا می‌ترسند! اما عارفان، دیگر ترسی ندارند!...» شبیه این👆 سخنان را گاه‌گاه می‌شنویم، اما به نظر می‌رسد، این دست سخنان، با سوره‌ی «انسان» آنچنان هماهنگی ندارد! البته با لذت‌طلبی‌های ما، هماهنگ هستند! گاهی حتی ژست عرفان هم می‌گیریم که «عارفان دیگر نه ترسی از جهنم دارند و نه شوقی به بهشت...» خود به چشم خود دیدم که شبی در همین اصفهان، مردی بر بالای منبری بلند نشسته بود و آیاتی از قرآن می‌خواند! به همراه روایاتی! و بعد گفت: «شیعیان که دیگر نباید ترسی از عذاب جهنم داشته باشند! شیعیان یعنی همین شماها!» و با دستش اشاره کرد به جمعیت! و به همین راحتی، همین اندک ترسی که گه‌گاه از دل ما می‌گذرد هم، کور می‌شود! اما ابرار، از شرّ آن روز، می‌ترسند! از رب‌شان می‌ترسند! انتخاب با توست! اگر می‌خواهی، به پای آن منبر برو و دیگر نترس! اما ابرار می‌ترسیدند! گفته شده که همه‌ی ائمه، مناجات شعبانیه را می‌خواندند. در بخش انتهایی این دعا، از خدا طلب می‌کنند که در مسیری قرار بگیرند که به او، عارف شوند، و از او در ترس و مراقبت باشند..‌.👇 إِلٰهِى وَأَلْحِقْنِى بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عارِفاً، وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً، وَمِنْكَ خائِفاً مُراقِباً، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ خدایا، مرا به نور عزّت بسیار زیبایت برسان تا عارف به تو گردم و از غیر تو روی‌گردان شوم و از تو هراسان و برحذر باشم ای دارای بزرگی و رأفت و محبت 🤲
روز 5⃣1⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
اگر صحنه‌ای برای ما دردناک یا ترسناک باشد، صورت خود را از آن برمی‌گردانیم تا آن را نبینیم. تحملِ روبرو شدن با آن روزی که شرّی گسترده داشته باشد نیز، برای ما سخت است. پس تا بتوانیم، سعی می‌کنیم نه حرفی از آن روز بشنویم و نه نگاهمان به آن شر، بیفتد. و شاید همین رفتار، آرام آرام، گوش و چشم ما را، نسبت به آن حقیقت، کر و کور می‌کند. پس دیگر نه ترسی داریم و نه مراقبتی و نه سمع و بصری! اما ابرار، کسانی بودند که شاکر نعمت گوش و چشم هستند و با حقیقت روبرو می‌شوند هرچند تلخ و ترسناک باشد. پس پیوسته در خوف از شرّ روزی عبوس و سخت، قرار دارند. ماندن در چنین شرایطی، یعنی ! و خداوند نیز، به سبب این صبر، و به کمک این صبر، پاداشی خاص به ابرار می‌دهد. خداوند در برابر هرآنچه تلخی و ترس که برش صبر کردند، بهشتی بزرگ و پوششی از حریر، به ابرار خواهد داد...
روز 6⃣1⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
ابرار، با خنکایِ کافوری که از چشمه های عبادالله می‌گرفتند، مسیر تلخ و سختی را با صبر، طی کردند، و این مسیر، به بهشت می‌رسد. اکنون بر تخت‌ها تکیه می‌زنند! اکنون دیگر نه آفتابی سوزان آن‌ها را آزار می‌دهد، و نه سرمایی شدید. درختانی بالای سر آن‌ها هست که سایه‌ای لذت‌بخش دارند و میوه‌های آن‌ها، کاملا در دسترس و نزدیک است. شاید دیگر برای رسیدن به ثمرات، راهی طولانی را طی نمی‌کنند! بلکه ثمرات خود در نزدیکیِ دست آن‌ها قرار دارند. با ظرف‌های نقره‌ای و جام‌های بلورین، بر گردشان می‌گردند! بلورهای نقره‌ای که به نحوی که می‌خواهند، تنظیم‌شان می‌کنند. گویا امروز، همه ظرفیت‌ها، به اختیار آن‌ها است. و از کاسه‌هایی می‌نوشند که طبعش زنجبیل است. و امروز دیگر حرارت بالایی به آن‌ها داده می‌شود و هر روز، فعال‌تر می‌شوند. این زنجبیل از چشمه‌ای به نام سلسبیل است که شرابی سبک و گوارا دارد. و در گِرد ایشان، جوانانی می‌چرخند که چون به آن‌ها نگاه می‌کنی، خیال می‌کنی که مرواریدهایی هستند که در مجلس پخش شده‌اند... بله... بله... به هر سو که بنگری، نعمت و سلطنتی بزرگ را مشاهده می‌کنی...
🔶 السلوک إذا کان به أو فیه أو منه أو إلیه، لایعول علیه! فإذا جمع الکل، عول علیه. 📚 (محی‌الدین ، رساله ما لایعول علیه، ۱۸۵) 🔶 سلوک اگر به کمک [حق] یا در [حق] یا از [حق] یا به سوی [حق]، باشد، قابل اعتماد نیست! پس آنگاه که همه‌ی این موارد را جمع کند، قابل اعتماد است. ۱۷ رمضان سال ۵۶۰ قمری، بنابر نظری، تولد جناب محی الدین ابن‌عربی است. (قول دیگر، ۲۷ رمضان است.)
در مقدمه رساله «مشاهدة الاسرار القدسیة و مطالع الانوار الالهیه» خاطراتی را نقل می‌کند؛ یکی از آن‌ها، از این قرار است (ترجمه از اسماعیل محمدی، ص۱۱۶): روزی نتوانستم نماز عصر را به جماعت بخوانم و این فضیلت از من فوت شد؛ من به منزل ایشان [:شیخ عبدالعزیز مهدوی] رفتم و نماز عصر را فرادا در آن جا بجا آوردم. وقتی نماز را به پایان رساندم، کسی از شاگردانِ ایشان نماند مگر اینکه مرا به خاطر این مصیبت تسلیت گفته، با من مصافحه نمود، و در حق من دعا کرد تا خداوند آنچه از من فوت شده است را تدارک نماید و آرزو کرد تا صبرم بر این مصیبت، بیشتر شود.
روز 7⃣1⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️