eitaa logo
آشنایی با حکمت
81 دنبال‌کننده
124 عکس
14 ویدیو
116 فایل
فایل دوره‌های قدیمی کانال را می‌توانید از آرشیو تلگرام دریافت کنید: https://t.me/PhilosophyStart ارتباط با من : @samanmasoomi
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن، مسیری را برای رسیدن به نعمت‌ها، برای ما روایت کرد. و سپس خداوند تاکید کرد که خود، قرآن را بر تو ای پیامبر، نازل کرده است آن هم، چه نازل کردنی! و سپس نتیجه می‌گیرد که: 🔸پس برای حکم رب‌ت صبر کن! شاید منظور این است که رب تو، دست‌اندرکار عالم است. اوست که مسیرها را در پیش روی ما قرار می‌دهد، و خودش است که این قرآن را به نحو خاصی بر تو نازل کرده است. پس مسیر همین است که قرآن گفته، و آینده همان است که در این سوره نقل شد. به همین سختی و به همین طول و تفصیلی که بیان شد. پس برای این حکمِ رب خودت که در این سوره بیان شد، صبر کن! مسیر طولانی است و صبر تو را می‌طلبد! اما چرا مخاطب این «توصیه به صبر»، شخص پیامبر است؟ شاید چون راهی که در این سوره مطرح شده، راهی است بسیار بلند مرتبه! شاید راهی است که بسیاری از مومنین، توان حرکت در آن را ندارند! اما در این مسیری که در سوره نقل شد، راه فراری نبود! مگر می‌شود مومن بود و از این مسیر، فرار کرد؟ نظر تو چیست؟ مسیری که در این سوره بیان شد، با دین‌داری معمولی ما، فرقی دارد؟
روز 1⃣2⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️▫️
در آیه‌ی ۲۴، خداوند پیامبر را به صبر دعوت می‌کند، و البته پیروی نکردن از دو گروه. یک گروه، اهل کفران هستند. این گروه از همان ابتدا، راهشان جدا بود! در همان آیه‌ی ۳ بیان شد که هدایت ارایه شده، حال شما یا شاکر خواهید بود یا اهل کفران. اما گروه دیگری که پیامبر از تبعیت از آنان نهی شده، اهل إثم هستند. مسیری که در این سوره مدنظر است، مسیری نیست که با گناه، قابل طی کردن باشد! شاید این مسیر، ورای بهشت عادی است. در مسیر بهشت، ظاهراً گناه، مانع راه نیست. امکان توبه هست. اما گویا در این مسیر، کسی که گناه می‌کند، دیگر تشخیص‌ش را از دست می‌دهد، و اگر پیشنهادی بدهد، پیشنهادش نیز، مانع راه می‌شود و نباید از آن تبعیت کرد. این احتمالی بود که به ذهن من رسید. نظر تو درباره‌ی این آیه، چیست؟
روز 2⃣2⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️▫️
در ۲۲ آیه‌ی اول سوره، راهی به تصویر کشیده شد، ولی گویا حرکت در مسیر، پر چالش‌تر و سخت‌تر از آن است، که با همان توصیف، طی شود. اگر برداشتی که بیان شد، درست باشد، خداوند قرآن را به صورت خاصی نازل کرده که همراه ره‌رو است. پس برای طی مسیری که در این سوره ذکر شده، به کل قرآن نیاز داریم. و البته مسیر، به قدری پر چالش است که سمع و بصر خاصی را می‌طلبد که اهل گناه، هرچند که کافر هم نباشند، باز هم نظرشان، بازدارنده و مانع طی این راه است. اما در آیه‌ی ۲۵، تذکر دیگری نیز، داده می‌شود: باید حواسمان به «اسم» رب‌مان نیز باشد. اسمِ رب، وجه خاصی است که رب، در هر لحظه، حضور دارد. به بیان دیگر، «اسم» همان شراب خاصی است که ساقی امروز، در پیمانه می‌ریزد. رب یک بار، قابض است و زندگی را تنگ می‌کند. یک بار باسط است و گشایشی فراهم می‌کند. اگر می‌خواهی در این مسیر، حرکت کنی، باید هر بار، اسم رب‌ت را متذکر شوی. باید هر بار ببینی که ساقی، چه در پیمانه‌ی تو می‌ریزد؟ هر صبح و شام! چرا که گاهی رب، صبح به اسمی حاضر است و شب به اسمی دیگر! و البته صبح آغاز راه است، و در هر آغاز، نام رب را باید به یاد آورد که متذکر مسیرِ تازه شوی. و شب نیز که مسیر را طی کردی، باز باید نام را یاد کنی تا حرکت‌های صبح، تو را دچار غفلت نکند. حدس دیگری نیز، قابل طرح است: «بکر» به معنی نو و تازه است. و «أصل» به معنی ثابت و پایدار. شاید ذکر اسم رب، بکرةً و اصیلا، به معنی این باشد که در آغاز ظهور هر اسمی، آن اسم را متذکر شو. و برای ثبات و حضور مدام در آن اسم نیز، باز صبورانه متذکر آن اسم باش. برای آشنایی با بعضی از اسماء، می‌توانید به این لینک‌ها، رجوع کنید: 🔘 الصبور 🔘 الشکور 🔘 الهادی 🔘 الفتّاح 🔘 الغفار 🔘 العزیز 🔘 التواب 🔘 المالک الملک
روز 3⃣2⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️▫️️▫️▫️
دیروز، درباره‌ی آیه‌ی‌ ۲۵ صحبت شد، اما باز احساس کردم که باید به آیه‌ی ۲۴ بازگشت. آیه‌ی ۲۴، شوخی نیست... نکته‌ی سختی را متذکر می‌شود.😢😔 به نظر نمی‌رسد که پیامبر، «اطاعت» به معنی «فرمانبرداری یک کارمند از اربابش» را داشته باشد. به خصوص نسبت به اهل إثم و کفر. پس منظور از آیه‌ی ۲۴ چیست؟ 👇 🔸 فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا. 🔸پس برای فرمان رب‌ت صبر کن، و از هیچ گنهكار یا كافری از این‌ها، اطاعت مكن. حدس من این است که بسیاری از همین رفتارهای روزمره نیز، اطاعت باشد. 🔘 همین که من با تو در کاری همکاری می‌کنم. 🔘 همین که نظر تو را بر نظرات دیگر، ترجیح می‌دهم. 🔘 همین که گاهی اوقات دربرابر تو کوتاه می‌آیم که کار پیش رود. 🔘 همین که قانون اداره‌ی تو را می‌پذیرم. 🔘 همین که عرف زندگی مردم را می‌پذیرم. 🔘 همین که رسوم زندگی تو را قبول می‌کنم. بله! مخالفت با نظر و رسم و فکر و عادت و ... دیگران، لزوما پسندیده نیست! چراکه در اکثر اوقات، دلیل مخالفت من با تو، هوای نفس من، یا تکبر من، یا نظر شخصی من یا فکر و عادت و رسمِ من است! اما در سوره‌ای مثل سوره‌ی انسان، سخن درباره‌ی ابرار و عبادالله است، که دیگر از خود گذشته‌اند! دیگر به هوای نفس و نظر و فکر و رسم و عادت و ...ی خود، بها نمی‌دهند! اصلا عادت و رسمی برای خود، ندارند! سخن از ابراری است که آنچه را که خودشان دوست دارند و به آن نیاز دارند را، به دیگران می‌دهند. حال، این ابرار، در این راهِ سخت و عجیب، با این روحیه‌ی بخشنده، در معرض یک خطر بزرگ هستند که ما اصلا به فکرمان هم خطور نمی‌کند! آن هم ⛔️«گذشتِ بیش از حد» است! راستش را بگویم! می‌ترسیدم این آیه را توضیح دهم! چون نه من از ابرار هستم و نه تو! پس ما در واقع، اصلا این چنین گذشت‌هایی را نمی‌فهمیم! و روحیات و شرایط آن‌ها را درک نمی‌کنیم! و همین ممکن است خطری برای ما داشته باشد! یعنی وقتی این آیه را بخوانیم، به اشتباه👇 ⛔️ همین اندک گذشتی را هم که داریم، از دست بدهیم! پس بدان که من تذکر لازم را دادم، و اگر این توضیحات، باعث گمراهی تو شد، تقصیر من نیست! بازگردیم به آیه! اما ابرار! ابرار که در اوج گذشت هستند، شاید در این مسیر، گاهی در این خطر قرار بگیرند که به نظر مومنِ گناه‌کاری که هنوز کاملا بینا نشده، احترام بگذارند! کوتاه بیایند تا کار پیش برود! و همین باعث شود که حکمی از پروردگار، در حجاب رود! یا پیش از آمدن حکمی از سوی خدا، تصمیمی بگیرند. این آیه تذکر می‌دهد که از اهل إثم و کفر، اطاعت نکن! و فقط مُخلصِ حکم خدا باش! صبر کن برای حکم خدا! ما فکر می‌کنیم که این کار، مثل آب خوردن است! چون راحت با دیگران درگیر می‌شویم و دعوا می‌کنیم و یا دیگران را دور می‌زنیم یا ... ولی ابرار دلِ رحیمی دارند که نگو و نپرس... آیات ۷ تا ۱۰ این سوره را دوباره مرور کن! بسیار رحیم و بسیار بخشنده... آن هم بی‌مزد و منت! پس به راحتی، مورد هجمه و حمله‌ی دیگران قرار می‌گیرند... و متأسفانه حتی توسط مومنانی که اهل إثم هستند هم، درک نمی‌شوند! تو کسی را که در اوج گرسنگی، غذای شبش را به اسیری بدهد و خود و فرزندانش را گرسنه بخواباند، درک می‌کنی؟ اجازه می‌دهید که یکی از فرزندانت، یا همسرت، چنین زندگی کند؟ نه! با او مخالفت می‌کنی! و حدس می‌زنم که این روحیه‌ی لطیف، سخت می‌رنجد! نه از این که با او مخالفت کردی! او با گذشت‌تر از این حرف‌هاست! بلکه از این که «با تو چه کند؟» 😔 تویی که نه می‌بینی راه درست او را! 😔 نه درک می‌کنی شرایط و رفتار او را! 😔 و نه راحتش می‌گذاری! 😔 و نه قصد اصلاح خود را داری! 😔 و نه می‌توانی از آنچه دوستش داری، بگذری! و او باید با محبت و آرامش و لطافت و نرمی و رفق، تو را تحمل کند و نظر تو را کنار بگذارد و حکم خدا را که تو غلط می‌پنداری، اجرا کند! یا منتظر حکم خدا بماند. پس خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد: 🔸 فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا...
روز 4⃣2⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️️▫️▫️
در فیلم‌ها دیده‌ایم که بعد از جنگی طولانی، فرمانده‌ای شکست‌خورده، در برابر فرمانده‌ی پیروز، به خاک می‌افتد. یا بردگانی را دیده‌ایم که در برابر ارباب، خود را با ذلت، به خاک می‌اندازند. این اتفاق، نام دارد. خاک، پست‌ترین ماده‌ی عالم است. وقتی گوشه‌ای از لباس ما خاکی می‌شود، آن را می‌تکانیم تا تر و تمیز بمانیم. هیچ انسانِ با شخصیتی را نمی‌بینیم که بر خاک بنشیند، چراکه شخصیت و احترام خود را دوست دارد. خاک‌نشین، خوار و ذلیل و رسواست. اما در سجده، نه فقط گوشه‌ی لباس‌مان، بلکه بالاترین بخش بدنمان، یعنی پیشانی‌مان را بر خاک می‌گذاریم. چرا در آیه‌ی ۲۶، خداوند از پیامبر می‌خواهد که هر شب، خود را چنین خوار کند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه‌ی تسلیم شدن فرمانده گُل‌ها به ژولیوس‌سزار
روز 5⃣2⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️️▫️
برای فهم آیه‌ی ۲۶، کمی به سوره‌ی انسان نگاه کنیم! سوره‌ای درباره‌ی «ابرار»؛ یعنی راهی که هر مومنی، در آن قرار ندارد! (تازه توجه کنید که «مومن» به معنی قرآنی، بالاتر از این تصورات ساده و سطحی ماست و بسیاری از افرادی که ما مومن می‌پنداریم، با ملاک‌های قرآنی، مومن نیستند!) پس در این سوره، با مطلبی ساده روبرو نیستیم! و حال در انتهای این سوره، خداوند مستقیما به شخص پیغمبر چند توصیه می‌کند. این توصیه‌ها یا برای حرکت در مسیر ابرار است، و یا برای پرورش پیغمبر در مسیری که بتواند استاد ابرار باشد! پس باید با توصیه‌هایی بسیار ویژه روبرو باشیم. با این فضا، باز به آیه‌ی ۲۶ نگاه کنید! به پیغمبر توصیه شده که در شب، سجده کنند، و مدتی طولانی را تسبیح بگوید. سجده را که ما هم انجام می‌دهیم! تسبیح هم که همیشه انجام می‌دهیم! در رکوع و سجده‌ی همه‌ی نمازها، سبحان الله می‌گوییم و بعد از نماز نیز، تسبیحات حضرت زهرا را به جا می‌آوریم! فقط شاید طولانی نباشد! پس چرا این توصیه‌ها، در ما تاثیر چندانی نگذاشته؟! باید تعارف را کنار گذاشت! به اطرافیان خود نگاه کنید! آیا این توصیه، تاثیری در ما گذاشته است؟ اصلا بررسی می‌کنیم که تاثیر دارد یا نه؟ اگر کمی فلفل بخری، و بعد که در غذا ریختی، ببینی که اصلا تند نیست، باز هم از همان مغازه از همان فلفل می‌خری ؟ پس چرا وقتی توصیه‌های دینی، اثر نمی‌کنند، باز هم همان روند قبلی را می‌رویم؟ مشکل از کجاست ؟ اصلا چرا آنقدر سر یک آیه وقت بگذاریم! بهتر نیست که تند بخوانیم و برویم!؟
روز 6⃣2⃣ از ۲۹ روز، مبارکِ ماه خدا، ماه قرآن، ! ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▫️▫️▫️️
گاهی از درمان دردمان، بی‌خبریم. اصلا نمی‌دانیم چه چیزی، مشکل ما را برطرف می‌کند؟ اما لااقل می‌دانیم که: 🔸مشکلی داریم ! و می‌دانیم که 🔸 اطلاعی از درمان نداریم! این شرایط، بسیار عالی است، زیرا «درد» ما را به پیش می‌برد! درد نمی‌گذارد که آب خوشی از گلوی ما پایین رود! و این که «می‌دانیم از درمان دوریم و بی‌اطلاع» باز ما را به تکاپو می‌اندازد که به دنبال درمان برویم. اما شرایط ما، چنین نیست! باز به آیه‌ی ۲۶ نگاه کنید! راه حل و پیش‌برنده‌ای که به پیامبر ارایه شده، سجده‌ی شبانه و تسبیح طولانی در شب است. ما اصلا احساس نیاز به چنین راه‌حل و پیش‌برنده‌ای نداریم! بلکه اصلا احساس نمی‌کنیم که در دین و دین‌داری‌مان، کمبودی داریم. بلکه احساس نمی‌کنیم که از چیزی در دین، بی‌اطلاع باشیم! و بدتر این که، احساس می‌کنیم که ما، هم سجده می‌کنیم و هم تسبیح می‌گوییم! و البته هیچ غمی نداریم از این که این تسبیح و این سجده، تاثیری ندارد! بلکه اصلا حس نمی‌کنیم که تاثیری ندارد! بلکه اصلا نیازی نمی‌بینیم که تاثیری داشته باشد! وقتی به این شرایط نگاه می‌کنم، غمگین می‌شوم و دستم از نوشتن باز می‌ماند... حقیقتا چرا باید ادامه داد؟ شاید اگر هیچ نامی از سجده نشنیده بودیم، امروز بهتر و بیشتر به آیه‌ی ۲۶ سوره‌ی انسان، دل می‌دادیم. از این که تا این‌جا، با ما و سوره‌ی انسان همراه بودید، تشکر می‌کنم؛ این آخرین پیام درباره‌ی سوره‌ی انسان بود... لطفاً برای من هم دعا کنید که شدیداً محتاجم به دعا...
روز آخر ماه... در دعاهامون مردم غزه را فراموش نکنیم... دارند جور ما رو می‌کشند...😢
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸دستور قرآن برای بعد از پیروزی: !🔸 ▫️ قرآن می‌گوید: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ...». وقتی نصر و فتح، پشت سر هم آمد و دیدی که مردم فوج فوج در دین خدا وارد می‌شوند، «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا»، تسبیح کن، حمد خدا کن، استغفار کن. ▫️ پیروزی چه تناسبی دارد با استغفار؟ یعنی خدا نکند این امت فکر کنند که بازو و توان آنها بود که پیروزی آورد؛ حول و قوۀ آنها بود، فکر و برنامه‌ریزی آنها بود. نه! باید بگویند: «استغفر الله ربی و اتوب الیه». باید بگویند که همۀ اینها بود: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ». ▫️ امام هم وقتی رزمندگان ما در عملیات بیت‌المقدس و فتح‌المبین پیروزی‌هایی بدست آوردند فرمود: «مبادا پیدا کنید که این غرور، مایۀ می‌شود». خداوند به بنی‌اسرائیل می‌گوید: «به اینکه فرزند پیغمبرید و از بین شما پیغمبران زیادی آمده‌اند تفاخر نکنید. و می‌بینید که یهود به خاطر این تفاخر، با اینکه فرزندان انبیاء هستند، خداوند شدند. فرمود: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَب»: «ذلت و مسکنت بر آنها بارید و به غضب خدا مبتلا شدند؛ چون نعمت‌هایی که من به آنها داده بودم را به حساب خوبی خودشان گذاشتند نه به حساب لطف من. ▫️ یاد کنیم نعمت‌های خدا را. قبلاً کجا بودیم و الآن کجا هستیم؟ ما در سابق دوست شماره یک اسرائیل بودیم؛ اما الآن ... @haerishi
مدت‌ اندکی است که حس خاصی نسبت به یک آیه از دارم. دوست داشتم این حس را با شما نیز در اشتراک بگذارم. آیه از این قرار است: 🔶 مَآ أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَآ أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا (نساء: ٧٩) 🔶 ‌هر خیری به تو رسد از جانب خداست و هر بدی به تو رسد از خودِ توست‌، و تو را به عنوان پیامبر برای مردم فرستادیم‌، و این بس كه خداوند گواه است‌. در زندگی، مشکلات زیادی داریم. غمگین می‌شویم... عذاب می‌کشیم... درد می‌کشیم... ناله می‌کنیم... زجه می‌زنیم... فحش می‌دهیم... اشک می‌ریزیم... می‌ترسیم... معضل داریم... رنج می‌کشیم... غصه می‌خوریم... و ... و طبیعتاً، تلاش می‌کنیم و می‌خواهیم که مشکلاتمان برطرف شوند. برای برطرف شدن مشکلات، گاهی کاری کوچک می‌کنیم و مشکلی حل می‌شود. اما گاهی هر چه که تلاش می‌کنیم، مشکل حل نمی‌شود، و یا حتی بیشتر می‌شود. از آن آیه، این حس در من ایجاد می‌شود که: 🔶 برای حل این مشکل، خودت را اصلاح کن! باور کردنی نیست! ما معمولا از دست دیگران عصبانی می‌شویم، چون علت مشکلات را، آن‌ها می‌دانیم. اما این آیه، به «من» ارجاع می‌دهد! ✅ خودت را اصلاح کن! شاید تغییر یک سنگ، یا آسمان، یا یک آهن، نیاز به ابزاری خاص داشته باشد، اما آیا من، برای تغییر خودم، نیازی به ابزارهای عجیب و غریب دارم؟ نیاز دارم راه طولانی را طی کنم تا به خودم برسم؟ باور کردنی نیست! یعنی می‌شود من با اصلاح و تغییر خودم، همه‌ی مشکلاتم را حل کنم؟ حل مشکلات روحی، شاید تعجب برانگیز نباشند! اما به نظر می‌رسد، آیه از «هر» مشکلی سخن می‌گوید! مشکلات جسمی! مشکلات اقتصادی! مشکلات سیاسی! مشکلات اجتماعی! مشکلات خانوادگی! مشکلات فرهنگی! مشکلات شغلی! مشکلات ... و عجیب‌تر این که: 🔸 دین، آمده تا برای درمانِ «من» ، من را یاری دهد! دقت کردید که چه شد؟ تمام مشکلات از من است، و دین آمده تا من را درمان کند! پس شروع کنیم! اگر دین‌دار هستی! اگر فکر می‌کنی که دین داری! خود را بررسی کن! هر مشکلی! هر مشکلی! از تو است! و دین، برای اصلاح توست! (یک نکته‌ی ظریف بگویم! گاهی اصلا همین مشکل، راه حلِ مشکلِ دیگری از توست!) «دین» با این نگاه، تنها حقیقتی عجیب و ماورایی و غیر قابل آزمایش نیست! «دین» راهنمای حل تمام مشکلات من است! البته 🔹اگر «من» بخواهم! حقیقتاً در ابتدا، برای من که باورکردنی نبود! ولی وقتی کمی بیشتر با خودمان آشنا می‌شویم می‌بینیم که نمی‌خواهیم اصلاح شویم... بلکه اگر خداوند مانع تاثیرگذاری بسیاری از کارهای ما نبود مشکلات بسیار بیشتری داشتیم...
🔷 به مناسبت روز بزرگداشت ، بزرگ‌ترین فیلسوف شیعه. ملاصدرا در مقدمه‌ی تفسیر سوره‌ی واقعه، چنین می‌گوید: ...من در گذشته بسیار مشغول تحقیق و تکرار بودم و به خواندن کتاب‌های حکما (:کسانی که اهل بحث نظری هستند [: ]) بسیار پایبند بودم، تا این حد که فکر می‌کردم چیزی به دست آوردم!! اما زمانی که اندکی شدم، و به احوال خود ، خود را دیدم (که اگر چه به چیزی از شرایط مبدء و منزه بودن آن از صفات ممکنات و حدوث، و چیزی از احکام قیامتِ ارواح انسانی رسیده باشم، اما) خالی از علم به حقیقت، و حقایقِ آشکار هستم! همان حقایقی که فقط با و ، قابل ادراک است، که در قرآن و سنت وارد شده؛ مانند شناخت خداوند، و صفات او، و اسماء او، و کتب او و فرستادگان او، و شناخت نفس و احوال آن از قبیلِ قبر و بعث و حساب و میزان و صراط و بهشت ​​و جهنم و ...، که حقیقت آنها جز از راه تعلیم خداوند، به دست نمی‌آید، و جز به نور نبوت و ولایت، روشن نمی‌شود. ✅ تفاوت علومِ اهل [:فلاسفه] با علوم افراد ، همانند تفاوت بین «کسی است که تعریف شیرینی را می‌داند» و «کسی که شیرینی را است!» ؛ همانند تفاوت بین «علم به تعریفِ سلامت و اقتدار» و «سالم و مقتدر بودن!» ...
متن اصلی: ...و إنّي كنت سالفا كثير الاشتغال بالبحث و التكرار، و شديد المراجعة إلى مطالعة كتب الحكماء النظّار، حتّى ظننت أنّي علي شيء. فلمّا انفتحت بصيرتي قليلا و نظرت إلى حالي، رأيت نفسي - و إن حصّلت شيئا من أحوال المبدإ و تنزيهه عن صفات الإمكان و الحدثان، و شيئا من أحكام المعاد لنفوس الإنسان - فارغة من علوم الحقيقة و حقايق العيان، ممّا لا يدرك إلاّ بالذوق و الوجدان، و هي الواردة في الكتاب و السنّة من معرفة اللّه و صفاته و أسمائه و كتبه و رسله، و معرفة النفس و أحوالها من القبر و البعث و الحساب و الميزان و الصراط‍‌ و الجنة و النار - و غير ذلك - مما لا تعلم حقيقته إلاّ بتعليم اللّه، و لا تنكشف إلاّ بنور النبوة و الولاية. و الفرق بين علوم النظّار و بين علوم ذوي الأبصار كما بين أن يعلم أحد حدّ الحلاوة و بين أن يذوق الحلاوة، و كم بين أن تدرك حدّ الصحّة و السلطنة و بين أن تكون صحيحا سلطانا، ... تفسیر القرآن الکریم - 7، صفحه 10
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت ۳۰۰ سالگی ایمانوئل صوتی درباره‌ی تفاوت دغدغه‌ی آزادی نزد فیلسوفان آلمانی همچون کانت و دربرابر فیلسوفان انگلیسی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت ۳۰۰ سالگی ایمانوئل صوتی درباره‌ی میراث کانت درباره‌ی همراه با نکاتی از ابن‌عربی و اشاره‌ای به شهیدی عزیز متنی از که به آن اشاره شد👇