میخواهم #خالص باشم! اما موانع جدی بر سر راه من وجود دارد! و بخش قابل توجهی از موانع خلوص، حاصل #خود_بینی و #خود_خواهی است!
ندایی در درون من میگوید: «اگر ایثار کنی، اگر ببخشی، اگر از خودت در راه اسلام، خرج کنی، #خودت را #از_دست_دادهای! » بی راه هم انگار نمیگوید! #من میخواهم #بمانم! #زوال را نمیپسندم! طالب بینهایتام و نمیخواهم که از بین بروم! گویا تمام عناصر و افعال خالصانه، از بینبرندهی #من هستند!
نه تنها من، که پدر بشریت نیز، در طلب همین #ماندن و #جاودانگی، دچار اولین وسوسهی شیطان شد!
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَان! قَالَ يَآ آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ (طه: ١٢٠)
پس شیطان او را وسوسه كرد، گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت #جاودانگی و فرمانروایی #بیزوال راه بنمایم؟
حال این « #من » را که مبنای تمام این طلب است، موشکافی کنیم! اگر #من برای #دیگری، اخلاص نمیورزم، و خودم را خرج او نمیکنم، چون تصورم چنین است که:
»» «در راه #دیگری رفتن، یعنی کم شدنِ من!»
اگر علیه حزب سیاسیِ مخالفم، نامردی میکنم! و اگر چون #مخالف_من بر اریکه قدرت است، به او کمک نمیکنم، چون تصورم چنین است که:
»» «اگر شما بِبری، من باختم! و اگر من ببرم، شما باختید! آن هنگام که دیگری #نباشد، و من حاکم مطلق باشم، آن گاه پیروز #هستم!»
این تصور از #من را تحلیل کنید! این #من، خود را در #نفی_دیگری معنا میکند! این من، خود را در دایرهای #تنگ و محدود، و #متباین از دیگران، تصور میکند! این من، چیزیست، کاملا غیر از دیگری، و #وجه_اشتراکی بین خود و دیگری نمیبیند!
☝️ این دقیقا یعنی نفی #اصالت_وجود، و نفی #وحدت_سنخی_وجود !
وحدت سنخی وجود، به من میگوید : « #من را غلط درک کردهای!! تو آن که «من» میپنداری، نیستی!! #غیر_من را، من پنداشتهای!! تو #قطرهای_از_دریای_بیکران_وجود هستی!»
#تشکیک_وجود یا همان #وحدت_سنخی_وجود ، به ما تذکر میدهد که #تباینی در عالم نیست! خودت را گُم نکن! تو با تمام عالم، در #وحدتی!
این #وحدت یعنی چه؟ یعنی تو همانی که دیگری هم هست! یعنی درک درست «من»ات، به نحوی است، که دیگر با غیر، در نزاع نباشی! اگر اهل #رفق و #رحمت میباشی، هستی!
تا به حال کلمهی #برادری را شنیدهای؟ تا به حال دیدهای که #پدری برای فرزندش، #خالصانه از خود بگذرد؟ چرا چنین رفتاری را دارد؟ چرا دیگر #خودخواه نیست؟ چون فرزندش را، برادرش را، #غیر_از_خودش و در #تباین با خودش نمیبیند! او با فرزندش، در #اتحاد است! فرزندش، #همسنخ و #همخون اوست!
حال توجه کنیم که بر اساس اصالت وجود، ما با عالم، یعنی با #تمام وجود، #همسنخ و #همخون هستیم! به نزدیکترین انسان در اطرافتان نگاه کنید! خواهش میکنم یک لحظه از خواندن این متن، دست بردارید و به یک انسان نگاه کنید! او برادر شماست! نه تنها هم_خون، بلکه #هم_هستی و #هم_هویت شماست! همان که شما #هستی، #هست!
#اصالت_وجود، به ما میگوید:
◀️ برای #خودت، طالب جاودانگی هستی! درست است! باید باشی!
نمیخواهی از بین بروی! نمیخواهی کم بشوی!
همه درست است!
باید به دنبال شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى برای #خود باشی!
اما... اما #خودت را درست بشناس!
تو ماهیتی محدود و تنگ و نافی دیگران، نیستی!
تو هستای!
و اگر هر #هستی را نفی کنی، خودت را در چهرهای دیگری، نفی کردهای!
از نفی ماهیتت، نترس! تو در این تُنگِ تَنگ، محدود نیستی!