eitaa logo
آشنایی با حکمت
83 دنبال‌کننده
124 عکس
15 ویدیو
116 فایل
ارتباط با من : @samanmasoomi فایل دوره‌های قدیمی کانال را می‌توانید از آرشیو تلگرام دریافت کنید: https://t.me/PhilosophyStart
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مثال : مثلاً فرض کنید ما الان در دوره هستیم و می‌رویم خدمت استاد شیخ الرئیس، تا مبحث را فرا گیریم. شیخ الرییس، در میان مباحث مبسوطی که طرح کرده است، همچنین برای ما اثبات می کند که نفس است، و هیچ تکثری ندارد! و هیچ و در آن راه ندارد! بعد ها از فیلسوف ملحدی همچون می‌شنویم که می‌گوید: «من نفسی نمی‌بینم ! شادی را می‌بینم! خوشی را می‌بینم! غم را می‌بینم! چیزهایی می‌آید و می‌رود و من هر چی به آنچه که می‌آید و می‌رود نگاه می‌کنم، نفسی در آن‌ها نمی بینم» یک نگاه این است که ما بگوییم یک موجود احمقی، حرفی زده! (و انصافاً هم من اگر بین تمام مواردی که در کل تاریخ فلسفه شرق و غرب شنیده‌ام، بخواهم بگویم کدام یک از همه است، همین حرف را مثال خواهم زد! یعنی این که بگوید نفسی وجود ندارد! باز به اون‌ها که می‌گن نفس مادیه!!!) اما علاوه بر این ، یک نگاه دیگر نیز می‌توان به مسئله داشت! هیوم را استفاده می‌کند تا این حرف سخیف را بزند! یعنی او نکته‌ی درستی شده است، که به وسیله آن، می تواند نفس را انکار کند! آنهم و تغییر کردنِ نفس است!!» که اتفاقا اگر ما در فضای ابن‌سینا بمانیم، از این محروم خواهیم شد! (توجه کنید که ابن سینا در کتاب اشارات، اتحاد عقل و عاقل و معقول را، به جهت همین ایجاد تکثرِ آن به آن در نفس، کرده است!!) پس هر چند، این فرد، قول تاریخ فلسفه را زده است! اما در همین قول سخیف، نکته‌ای وجود دارد که ابن‌سینا به آن نرسیده است!!! به نظر می‌رسد، اگر دغدغه فهم را داریم، و کار خودمان را در این حیطه تعریف کرده‌ایم، نمی‌توانیم از متفکران غرب یا شرق، صرف نظر کنیم! به خصوص غرب، چون درگیر همان مسائلی هستند، که ما در متن اجتماع، تاحدی درگیرشان هستیم! بله! این مسئله است که ما در چه زمانی به فلسفه غرب بپردازیم؟ به کدام فیلسوفان بیشتر بپردازیم ؟ تا چه حد بپردازیم؟ آیا اصلا وظیفه‌ی من در این زمان، تفلسف، با این شدت، و وسعت، هست یا نه؟ آیا اصلا ورود به این حیطه را دارم یا نه؟ آیا استعداد مهم‌تری به من داده نشده، که با مراجعه به فلسفه غرب، از آن باز می‌مانم؟ و ... . اما اصل لزوم پرداختن به این مباحث، نکته مهمی است، که نباید از آن، غفلت کرد!
5⃣ در ادامه‌ی حدیث، چنین آمده: وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ: 🔥 مَنْ یَطْلُبُ أَحَادِیثَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی لِیُغْزِرَ بِهِ وَ یُکْثِرَ بِهِ حَدِیثَهُ فَذَاکَ فِی الدَّرْکِ الْخَامِسِ مِنَ النَّارِ و پاره‌ای از علماء: 🔥 به دنبال سخنان یهود و نصارا می‌روند، تا سخنان و حرفای زیادی داشته باشند اینها در طبقه پنجم از دوزخند این بخشِ حدیث، به یکی دیگر از و اشاره می‌کند که در بین علما، گاهی دیده می‌شود؛ هدف و تمایلی که اثر علم را از بین برده و عالم را راهی جهنم کرده است. آن هدف و تمایل، در پیگیری و طلب سخنان یهود و نصارا، نمود یافته؛ اما اصل آن تمایل چیست؟ و چرا نمودش در پیگیری سخنان یهود و نصارا می‌باشد؟ تمایل اصلی، سخن است! آن عالم می‌خواهد حرف داشته باشد! و چون تکثّرش مهم است، و نه حق بودنش، به هر جایی چنگ می‌زند؛ بلکه یهود و نصارا، منابع خوبی برای او هستند! چون در طی این چند هزار سال، آنقدر مساله‌ی حل نشده داشته‌اند، و آنقدر نظرات مختلف و کتب متنوع نوشته‌اند، که حتی بعضی تازه در قرن اخیر، به انگلیسی هم ترجمه شده!! مسأله این است که علم را: ✅ گاهی برای می‌خواهیم، و این که سپس به آن حق، کنیم. ⛔️ ولی گاهی برای این می‌خواهیم که علم‌مان شود. اگر تکثر علم مهم باشد، به هر جایی چنگ می‌زنیم و علم‌مان، ثمری برایمان نخواهد داشت! تا به حال به این نتیجه رسیده‌اید که این علم، و یا این کتاب، غلط است، ولی باز هم برای آن وقت گذاشته باشید؟ یا حتی حق است، ولی فعلا در سلوک من، وقت علم و کار دیگری است، یا وظیفه‌ی مهم‌تری بر دوش من است، اما باز دلمان ما را به سوی آن علم برده! به انواع بهانه‌ها: چون درسم است! چون مشهور است! چون همه می‌خوانند و اگر من نخوانم اعتبارم کم می‌شود! چون جذاب است! چون ... عالمی که به دنبال کثرت علم باشد، در طبقه پنجم جهنم است.