eitaa logo
پژوهشکده فلسفه و کلام
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
78 ویدیو
154 فایل
پایکاه اینترنتی: http://phil.theo.isca.ac.ir صفحه اختصاصی آپارات: http://www.aparat.com/phil.theo ارتباط با مدیر کانال: @Znsadr
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد حین انصاری در کانال تلگرامیش نوشت الگوی تحقیق یکی از بهترین نمونه های مقالات تحقیقی در حوزه تراجم نگاری که من در سرتاسر عمرم خوانده ام مقاله عمیقا محققانه فقیه و رجالی برجسته آیه الله شبیری زنجانی است درباره فهرست منتجب الدین. این مقاله در واقع شاهکار تتبع و تحقیق و دقت نظر است و بر هر طالب علمی که در جستجوی آموختن شیوه پژوهش محققانه است فرض است که این مقاله را نه یکبار که چندین بار با دقت بخواند. این مقاله را کسی باید به انگلیسی ترجمه کند تا شناخت بهتری از شیوه های پژوهش های محققانه سنتی خودمان برای اهالی مطالعات اسلامشناسی در غرب فراهم شود. سنت دانش رجال ما در تشیع نمونه های متعددی از این دست الگوهای تحقیقاتی برای عرضه دارد. کتاب قاموس الرجال مرحوم آقای شوشتری از این قبیل آثار است که تحقیقاتش باید الگوی تحقیق قرار گیرد. دقت در نقل سند در سنت قدمایی ما در تشیع اگر بخواهید با دقت ورزی های سنت قدمایی در تشیع در نقل روایات و اخبار آشنا شوید خوب است سه جلد کتاب جرعه ای از دریا اثر محققانه و خواندنی نادره دوران فقیه و محقق آیه الله شبیری زنجانی را بخوانید. در این کتاب با وجود آنکه مجموعه ای است از گفتارهای شفاهی و به تعبیر خود کتاب طریقیات (مطالبی که عموما در مسیر پیاده روی از و به درس های روزانه القا شده) با این وصف در نقل هر حکایتی و لو از معاصران و درباره آنان کمال دقت در سند مربوطه و اختلاف در نقل و یا ابراز شک در چگونگی سند هر سخن گفته شده. محدثان قدیم آن دسته که از محققان بوده اند چنین دقت ورزی هایی داشته اند. https://t.me/azbarresihayetarikhi/1182
جرعه ای از دریا کتاب جرعه ای از دریا اثر فقیه و محقق بزرگ شیعه و فخر حوزه های علمیه آيه الله شبیری زنجانی اثری است که نباید تنها یکبار که باید چند بار آن را خواند. نکات تاریخی و علمی و دقت نظرهای دقیق رجالی و حکایات مهم در این کتاب در صفحه صفحه آن موج می زند. بسیاری از مطالب این کتاب سه جلدی برای نخستین بار است که مکتوب و منتشر می شود. دقائق بسیاری از خلال مطالعه دقیق این کتاب درباره تاریخ سنت های علمی در نجف و قم به دست می آید که خود می تواند موضوع تحقیقات متعدد آکادمیک باشد. کاش دوره ترتیب اسانید و طبقات رجال ایشان هم منتشر می شد. همینطور شرح کوچک و بزرگ رجال شیخ. سال ۱۳۷۰ بود که به لطف فرزند دانشمند ایشان دوست گرامی آقای حاج سید جواد شبیری با دوره آثار رجالی آیه الله شبیری آشنا شدم و به دلیل آنکه کپی آنها را داشتم تا سال ها که در تهران بودم یکی از کتاب هایی بود که روزی نمی گذشت الا مگر صفحاتی از آن مجموعه را که شاید بالای ده هزار صفحه باشد مطالعه نکنم. https://t.me/azbarresihayetarikhi/1183
4_5958306339015885573.pdf
283.1K
گفتوگو با حسن اسلامی اردکانی، استاد فلسفه، درباره انتحال و سرقت علمی که به زعم او نوع خاصی از حرامخواری محسوب میشود ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
💎 امام صادق علیه السلام می فرمایند: ✨ کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است. 📚کامل الزیارات، ص 269 ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
🍂«سرم شلوغ است» «خیلی گرفتارم» «به خدا اصلا وقت ندارم» از جمله شایع‌ترین دروغ‌هایی است که ما در متن زندگی مدرن به خود و دیگران می‌گوییم. ما در غالب موارد بسیار کم‌تر از آن‌چه وامی‌نماییم، گرفتاریم. 🍃اما در زندگی مدرن «گرفتار بودن» و «وقت نداشتن» تبدیل به نوعی ارزش شده است. یعنی گویی کثرت مشغله و کمبود وقت نشانه اهمیت و منزلت فردی و اجتماعی فرد است. وقتی که به دیگری می گوییم «به خدا خیلی گرفتارم، اصلا وقت ندارم» ته دلمان غنج می‌زند، پنهانی احساس غرور می کنیم. 🍂زندگی مدرن به ما القاء می کند که انسان مفید باید تمام لحظه‌های روزش را برنامه ریزی کند و هر لحظه‌اش را باید مشغول به کاری باشد؛ حتّی ساعات استراحت و فراغت فرد هم باید به دقت برنامه ریزی شود تا کارآیی او را در ساعات اشتغال بالا ببرد. زندگی مدرن، زندگی سرعت و اشتغال مداوم است و کسی که در میانه این کوران آهسته و فارغ باشد یا کاهل است یا ناتوان و همین است که آهستگی و فراغت را به نوعی ضدارزش و مایه عذاب وجدان تبدیل کرده است. «بی کار بودن»‌ و «وقت آزاد داشتن» رفته رفته مایه شرم شده است. 🍃زندگی مدرن البته به طور طبیعی برای ما مشغله می آفریند، اما خود ما هم آگاهانه یا ناخودآگاه تلاش می‌کنیم زندگی‌مان را شلوغ کنیم و برای خود مشغله بتراشیم. ما از «بی کار ماندن» یا «وقت آزاد داشتن» احساس گناه می‌کنیم، و غالبا آن را نشانه برنامه ریزی بد یا اتلاف وقت می‌دانیم. برای همین است که حتّی اگر در خانه بیکار باشیم، ترجیح می‌دهیم ساعت‌ها بیهوده در اینترنت پرسه بزنیم اما به تلفن یک دوست پاسخ ندهیم. 🍂تظاهر به گرفتاری و کثرت مشغله یا راهی برای خودنمایی و خودبزرگ نمایی شده است یا شیوه‌ای که در پشت آن احساس گناه‌مان را از «بی کار بودن» پنهان می‌کنیم. به نظرم خوبست که گه گاه به خودمان نهیب بزنیم که هرچند آدم‌های مهم گرفتارند، اما همه آدم‌های گرفتار مهم نیستند! 🍃بی کاری و فراغت همیشه بد نیست که برعکس، در غالب موارد، سرچشمه خلاقیت و مجالی برای تأمل است. آدم‌هایی که همیشه گرفتارند و هیچ وقت وقت ندارند، غالبا آدم‌های بی نظم و پریشانی هستند که ناتوانی‌شان را در تنظیم مناسبات انسانی در پس تظاهر به گرفتاری پنهان می‌کنند. اگر کسی برای دوستی با شما وقت ندارد، همان بهتر که وقت‌تان را برای دوستی با او تلف نکنید. ✍دکتر پژوهشکده_فلسفه_وکلام ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
⚡️اخلاق در عرصه عمومی معطوف به پرسش از خیرات عمومی است ✔️محمد مهدی مجاهدی در نشست «اخلاق و فرهنگ عمومی»🔻 🔹در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که ورزیدن‌های اخلاقی در مقیاس فردی و جمعی دشوار شده است و نیازمند مقاومت و جزم است که این بحث‌ها باید در انجمن‌ها بیان شود تا راهی برای آنها گشوده شود. انجمن‌ها نقش کلیدی درباره ورزیدن اخلاق در فرهنگ عمومی و ارتقا تراز اخلاق در فرهنگ عمومی دارند، انجمن‌های علمی بخش تزئیناتی یا سرگرمی و اوقات فراغت نیستند بلکه جزء مهم‌ترین ورزیدن‌ها در هر جامعه‌ای هستند؛ این انجمن‌ها در هر جامعه‌ای نقش‌های مهمی را بر عهده دارند. 🔹در این حوزه جامعه‌ ما ضعیف است، دولتی که معطوف به جامعه ضعیف شکل ‌می‌گیرد با توجه به وجه اجبار قوی است اما زمانی که وجه مشروعیت مورد توجه باشد، چنین دولت‌هایی ضعیف هستند. فرهنگ عمومی زمانی دچار ضعف می‌شود و خودآگاهی اخلاقی خود را از دست می‌دهد که سپهر عمومی ضعیف می‌شود و سپهر عمومی به دلیل اینکه فضای عمومی مجال نشو و نما و فعالیت‌های مؤثر ندارد، ضعیف می‌شود، یکی از مهم‌ترین علل سستی فضای عمومی معامله‌‌هایی است که با سیاست ایجاد می‌شود. 🔹بین غیرسیاسی و سیاسی بودن تفاوت وجود دارد و این دو مهم‌ترین آسیب فضای عمومی در جامعه به شمار می‌روند؛ مشکل این است که فضاهای عمومی یعنی فضاهایی که در جامعه مدنی شکل می‌گیرند، انجمن‌ها، نهادها و… گرفتار وضعیت سیاسی و غیرسیاسی می‌شوند و این نقطه آغاز غیر اخلاقی‌ شدن است. 🔹اگر ما به شکل ناخودآگاه، خودآگاه، اجباری یا داوطلبانه به سمت سیاسی شدن یا غیرسیاسی شدن برویم آغاز غیراخلاقی شدن است، به این معنا که ما دیگر نسبت به مسائل سیاست و اجتماع آن طورکه باید در مقیاس کلان اجتماعی، سیاسی دیده شود حساسیت‌زدایی می‌کنیم، وجوه سیاسی آن را کنار می‌گزاریم و تنها مجموعه‌ای از امور فنی باقی می‌ماند. 🔹دو گرایش در حوزه اندیشه سیاسی وجود دارند گروهی معتقدند تصحیح نظام اخلاق در مقیاس اجتماعی و اصلاح عرصه عمومی تابع تئوری‌های جدید است، ما باید تئوری‌های جدید ایجاد کنیم و این تئوری‌ها باید این قابلیت را داشته باشند که واقعیت را اصلاح کنند، تئوری بر جامعه مقدم است. گروه قدرتمند دیگری معتقدند مهم‌تر از تئوری‌ها و شرط شکل‌گیری تئوری‌ها نهادها هستند و مقدم بر تئوری‌ها باید شرایط امکان تئوری‌ها فراهم شود. 🔹در چند دهه اخیر کشف جدیدی ایجاد شده است که ما را در فراز دعوای تئوری در برابر نهاد دعوت می‌کند تا از این نظام فراز بگیریم و چیزی در عمق تئوری یا نهاد ببینیم، این کشف جدید نه تنها تئوری‌ها را ممکن می‌کند و نهادها را میسازد، بلکه تقریبا همه افراد جامعه را در برمی‌گیرد و همان انگاره‌ی اجتماعی است که راهنمای عمل ما است و حدود امکان کنش اجتماعی را تأمین می‌کنند. 🔹از مهم‌ترین مکانیسم‌های شکل‌گیری انگاره‌های اجتماعی انجمن‌ها هستند، انجمن‌ها می‌توانند انگاره‌های اجتماعی مردم را تغییر دهند و تراز اخلاق سیاسی را ارتقا و تغییر دهند. اخلاق در عرصه عمومی و فردی تفاوت دارد و در عرصه عمومی برای پاسخ به اینکه خیرات عمومی چیستند باید در درجه اول درباره چگونگی پرداختن به این سؤال بحث شود که با هر پاسخ تراز اخلاقی ما متناسب با آن تغییر می‌کند، پرسش دوم این است که چگونه باید منابع عمومی برای تأمین خیرات عمومی تخصیص داده شود و پرسش سوم پس از تشخیص خیرات عمومی و تخصیص منابع سود و زیان باید در نظر گرفته شود که باز توزیع چگونه ایجاد شود. 🔹اگر این سه پرسش به سامان نرسند، عدالت اجتماعی نکاویده باقی می‌ماند، پاسخ این پرسش‌ها در واقع پاسخ عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی در جامعه ما پاسخ نمی‌گیرد و ما هنوز نتوانستیم به این سه پرسش پاسخ دهیم زیرا سه حلقه مفقوده در جامعه وجود دارد، در مقام پاسخگویی به این پرسش‌ها تکثرهای موجود در جامعه را به رسمیت نشناخته‌ایم به این ترتیب منابع انگاره‌ی اجتماعی خود را سست و ضعیف کرده‌ایم، تکثرها در ساخت سخت قدرت، نمایندگی نمی‌شوند یعنی صداهای مختلف در جامعه نه تنها به رسمیت شناخته نمی‌شوند بلکه نمایندگی نمی‌شوند؛ بنابراین نظام سیاسی، اجتماعی و فضای عمومی به شدت دچار عدم تقارن می‌شوند و این انعکاسی از بی‌عدالتی نخستین است و جامعه نمی‌تواند خود را آنطور که هست نمایش دهد. 🔹آنچه به اخلاق در فرهنگ عمومی باز می‌گردد، توانمندی انسان‌ها برای کنش اخلاقی است و توانمندی برای گفت‌وگو کردن است، در خلال گفت‌وگو از یکدیگر فهم ضمنی پیدا می‌کنیم و تراز اخلاقی ما در آنجا کشف و فهم می‌شود. (از سایت صدانت) ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
پژوهشکده فلسفه و کلام
⚡️اخلاق در عرصه عمومی معطوف به پرسش از خیرات عمومی است ✔️محمد مهدی مجاهدی در نشست «اخلاق و فرهنگ ع
⚡️جامعه خوب جامعه ای است که زیست اخلاقی را تسهیل ‌کند ⚡️احساس بی‌قدرتی، نابرابری و محرومیت بر اخلاق عمومی لطمه می زند ✔️مقصود فراستخواه در نشست«اخلاق و فرهنگ عمومی»🔻 🔹سیاست‌های عمومی، فرهنگ عمومی، ساختار قدرت و مدیریت در کشور، ساختار ثروت و حساب سیستماتیک در ایران، سیاست‌های علمی از عوامل تأثیرگذار بر تسهیل زیست اخلاقی و دشواری زیست اخلاقی است. مجموعه سیاست‌های ایران در چهار دهه اخیر پایداری را کاهش داده است. یعنی حس پایداری و ضریب اطمینان در ایران کاهش پیدا کرده است. 🔹بین نخبگان‌ حکومتی تعارض‌ وجود دارد و راه‌های نهادینه‌ در ایران وجود ندارد تا نخبگان با یکدیگر گفت‌وگو کنند و تعارض‌های خود را به نحو رضایت‌بخشی حل کنند، تعارض نخبگان به شکل خشونت به جامعه منتقل می‌شود، در نتیجه بی‌ثباتی سیاسی و سیاست‌های سلب اعتماد ایجاد می‌شود، روز به روز اعتماد مردم و حس مشارکت‌جویی آنها کم شده است و آنها سرکوب شده‌اند. 🔹به دلیل سیاست‌های نظام حکمرانی در کشور ارزش‌های خودشکوفایی روز به روز در ایران کم شده است و به جای آن ارزش‌های بقا اهمیت پیدا کرده است، چون محیط ناپایدار و نامطمئن است در نتیجه مردم می‌خواهند خود را حفظ کنند و راهی برای خودشکوفایی، خود‌ابرازی، مشارکت، مصالح عمومی وجود ندارد خودشکوفایی، خودابرازی و زندگی معطوف به پیشرفت از ارزش‌هایی ایجاد می‌شود که اخلاق در آنها وجود دارد، اما در در حال حاضر زندگی را تنها گذاراندن معیشت می‌بینیم که این سیستم به اخلاق ربطی ندارد. 🔹اختیارات کلان در ایران وجود دارد که نمی‌توان درباره آنها بازخواست کرد، ضعف‌های شایسته‌گرایی در مدیریت نظام علمی و عمومی وجود دارد و در نظام مدیریت ما شایسته‌گرایی محل اعتماد مردم نیست، شایسته‌گرایی در نظام مدیریت دانشگاهی نیز با ضعف‌هایی روبرو است که همه اینها بر اخلاق عمومی و علمی تأثیرگذار است. 🔹مردم در سرزمینی زندگی می‌کنند که احساس بی‌قدرتی می‌کنند، حس بی‌قدرتی دلبستگی ملی و همبستگی اجتماعی را کم می‌کند، حس نابرابری و محرومیت تنش ایجاد می‌کند و همه این عوامل بر اخلاق عمومی و علمی لطمه می‌زند. 🔹جامعه‌ای که در آن ساختار ثروت رضایت‌بخش نباشد و فساد سیستماتیک وجود داشته باشد، حس اخلاقی مردم دشوار می‌شود، شاخص پالما یکی از شاخص‌های برابری در حوزه منابع ثروت است که در ایران رضایت‌بخش نیست، فساد به صورت سیستماتیک وجود دارد و مردم احساس درماندگی می‌کنند و نمی‌توانند با این فساد مواجه شوند، تنها راه آنها سهیم شدن در فساد است که در لایه‌های پایین این فساد منابع روزمره خود را تأمین می‌کنند. 🔹سیاست‌های علمی دشواری اخلاق علمی ایجاد می‌کند، سیاست‌های علمی در ایران به گونه‌ای است که به حس اخلاقی کمک نمی‌کند و زمینه‌ساز شکوفایی اخلاق علمی نیست، مثلا سیاست‌های علمی کمی‌نگر، ظاهر‌گرا و رتبه‌بندی‌های ظاهری سبب می‌شود که اخلاقیات وظیفه‌گرایی سازمانی در ایران اتفاق افتد؛ یعنی دانشگاهیان یک نوع آدم‌های سازمانی شوند تا ارتقا پیدا کنند، مقاله تولید ‌کنند که از آنها شور علمی به وجود نمی‌آید و سیاست‌های علمی ما به نوعی به حیات اخلاق علمی جامعه لطمه زده است. 🔹وقتی یک دانشگاهی، دانشجو دکتری، محقق و… بخواهد با اخلاق علمی عمل کند، سیاست‌های علمی، فرهنگ عمومی، ساختار قدرت و مدیریت با او مساعد نیست، یعنی جامعه با او مساعدت نمی‌کند، اخلاق به شکل اجتماعی و فرهنگی ساخته نمی‌شود که این موجب از بین رفتن اخلاق علمی در جامعه می‌شود؛ مردم دچار فرسایش ذهنی می‌شوند و خودانگاره‌ی ملی مردم مخدوش می‌شود که ما ایرانی‌ها دچار یک خودانگاره‌ی مخدوش ملی، فرسایش ذهنی و خستگی عاطفی شده‌ایم که این برای نشاط اخلاقی مناسب نیست. جامعه خوب جامعه ای است که زیست اخلاقی را تسهیل ‌کند و شانس اخلاقی بودن را برای گروه‌های اجتماعی افزایش دهد و هزینه اخلاقی بودن را کاهش دهد، مردم می‌توانند با هوش متوسط، درک عمومی و عقل سلیم خود زندگی اخلاقی داشته باشند و لازمه آن شنیدن صدای دیگری و ارتباط با دیگران است. 🔹اخلاق اندرز نیست که در کلاس آموزش داده شود، ما باید برای اخلاقی بودن از طریق عمل صالح و عمل اجتماعی در اجتماع شرکت کنیم تا بهبود اخلاقی پیدا کنیم مردم از طریق مشارکت اجتماعی یاد می‌گیرند که الگوهای آموخته خود را تغییر دهند، به دیگران احترام بگذاریم و….(از سایت صدانت) ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
چرا ما در مسیر علوم خودی، رو به بالا حرکت نمی کنیم و در یک خط مستقیم پیش می رویم? مقصود علومی است که عجالتا از آن خودمان است و در باره آنها، میراث مکتوب عظیمی هم داریم و بسیاری از آنها در طول هزاران سال به گونه پیش رفته که از نقطه نظر دانشی پیشرفت که نداشته، پسرفت هم داشته است. سردرگمی های موجود در اندیشه های موجود جامعه ما ریشه در استفاده از گزاره های متعارضی دارد که دایما علیه یکدیگر و برای اثبات مدعاهایی متفاوت خود طی بیش از هزار سال بکار می بریم. شاید در ابتدا، این کار ما را شبیه به مباحثات و گفتگوهای طولانی سقراط نشان دهد و این توهم را ایجاد کند که ما در حال پیشرفت برای رسیدن به گزارهای واقعی تر و مشترک هستیم. ولی به نظرم، در بیشتر موارد، و با توجه به محصولی که در اختیار داریم، این فقط یک توهم است که تصور کنیم مثل سقراط بحث می کنیم. این تفاوت در نبودن یک منطق و متد برای بحث علمی برای رسیدن به نقطه پیشرفت در انباشت معلومات برای کشف مجهولات و نشستن روی معلوم بعدی برای رسیدن به مجهول پسین است. دلایل دیگری هم مانند استفاده از روش های مجادله ای و اخلاقیات مربوط به آن وجود دارد که مجادلات ما را طولانی و تقریبا بی خاصیت کرده است. همه اینها سبب شده است ما دایما علیه یکدیگر سخن بگوییم، اما به هیچ نتیجه روشنی و پیشرفتی نرسیم. در حوزه تاریخ اسلام که آن را با کلام درهم آمیخته ایم شاهدیم که افراد برای اثبات مدعاهای خود، از هر جایی از آن، موارد و شواهدی را اخذ کرده و علیه دیگری استفاده می کنند، استدلالهایی که تمامی ندارد. آن قدر استدلالها و استنادهای متعارض و به هم پیچیده از چند طرف عرضه می شود که هیچ کس برای خرد کردن طرف مقابل کم نمی آورد. برای صلح با دشمن می شود به حدیبیه، به صلح در صفین، به گفتگوی امام حسین با عمر سعد استناد کرد و همزمان می توان به عدم سازش امام حسین با دشمن، به اصرار امام علی بر جنگ با اصحاب جمل و بسیاری از موارد دیگر پرداخت. در باره مصلحت اندیشی و کنار آمدن با آن هم داستان همین طور است. سر جمع، حس می کنیم این استنادها چنان کلاف در گمی شده که هیچ راه خلاصی از آن نیست و افراد با مطالعه کتابها، توانسته اند برای خط و ربط سیاسی خود مشتی اتفاق و استناد را دست و پا کنند و از آنجا که مشتریان هر جناح، حرفهای کُبَرای خود را می خوانند، از آن برای کشاندن جمعیت به این طرف و آن طرف بهره ببرند. فکر می کنم در بسیاری از مسائل کلامی و سیاسی دیگر هم همین طور است. به سابقه تاریخی بر میگردیم. وقتی بسراغ استدلالهای کلامی تو در تو در باره قدیم بودن قرآن یا نبودن آن مراجعه می کنیم، در میابیم که تا چه اندازه با استدلالهای متعارض روی دست هم بلند می شدیم و تجربه نوعی مجادله های بی سرانجام را تکرار می کردیم. استثناءا آن بحث را رها می کنیم و در میابیم که آن مباحث هیچ خاصیتی نداشته و ما را به هیچ نقطه ای نرسانده است. سوال این است: چرا این مباحث واین سبک از گفتگوهای بی سرانجام در میان ما تا این حد گسترده است. هزار بار رد یک فرقه و باورهای آن می نویسم و مرتب حرفهایی را تکرار می کنیم و باز از نو همان راه را می رویم. ما در گزاره های دینی ـ تاریخی، یا کلامی ـ دینی و مشابه اینها، گرفتار رفت و برگشت هایی هستیم که به نقطه فصل الخطاب منتهی نمی شود. انباشت علم پدید نمی آورد. ما را با مجهولات تازه «مسأله» و راه حل آنها آشنا نمی کند. این مشکل باید به نوعی مشکل معرفتی که در دل این قبیل استنادها وجود دارد، بازگردد. شاید نبودن متد درست بحث، شاید ناصوابی سبک استدلال یا اساسا مشکل در اصل این گزاره ها سبب این وضع باشد. ظاهرا در بحث های فقهی ـ حقوقی، و آنچه نیاز عملی جامعه است، راه هموارتر است، اما در یک محدوده گسترده ای از مباحث کلامی از هر نوع آن، این گلاف سردرگم سبب نوعی رکود و رفت و برگشت بی نتیجه را در پی داشته است. @jafarian1964 ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
پژوهشکده فلسفه و کلام
⁉️ کار علمی یا خم رنگرزی؟ واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در اقدامی عجیب اعلام کرده است که
✳️ پاسخ موسی اکرمی و توضیح فلسفه‌سنج موسی اکرمی، استاد فلسفه در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد، در پاسخ به این مطلب فلسفه‌سنج نوشته است: «...من پرس و جو کردم. ... ☘به من گفته شد 1) موضوع به بیش از سه ماه پیش مربوط می شود و اینک چنین چیزی منتفی است. 2) در آن زمان هم چنین درخواستی از افراد وجود نداشته. صرفاً فرمی را جلوی نام فرد مورد نظر می گذاشته اند که وی شخصاً فقراتی را تیک می زده و مثلاً می گفته من می پذیرم که ظرف یک سال چنین مواردی را انجام دهم. ... ☘البته به نظر من طبیعی است که فرد به امید مثبت بودن فرمی که پر می کند مواردی را تیک بزند که تحقق بخشیدن به آن ها خارج از توان او در یک سال است.☘ به هر حال فلسفه‌سنج طی این مدت نشان داده است که از عقلانیت انتقادی یا نقادی عقلانی قابل قبولی برخوردار است. شاید انتشار خبری که اولاً مربوط به بیش از سه ماه پیش است و اینک منتفی است و ثانیاً روایتش تا حدی متفاوت است، کمی دور از دقت به نظر می رسد. ☘آشکار است که این واکنش من در تأیید سیاست‌های حاکم بر آموزش و پژوهش و استخدام دانشگاه آزاد نیست. ولی معتقدم که در نقد آن، همچون نقد در موارد دیگر، رعایت اخلاق نقد ضروری است. با بهترین آرزوها برای شما . موسی اکرمی» ✅ فلسفه‌سنج از توجه و پاسخ دکتر موسی اکرمی سپاسگزار است. با این حال، تحقیقات بعدی همچنان نشان می‌دهند که متأسفانه خبر اولیه صادق است، با این تفاوت که به صورت شفاهی به افراد گفته شده است در صورت تمایل به تمدید قراردادشان در سال آینده، موظف‌اند فقرات گفته‌شده را تیک بزنند. ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
🔆 دین، وسیله ای برای توجیه رفتارها 🔆 ✍✍ امیر عزتی @naghd_name دین از این رو که پدیده ای جمع گراست، ذاتاً امکان ارتباط با عرف را پیدا می کند. ارتباطی که گاه در جهت تکمیل و گاه در جهت تضعیف آن صورت می گیرد. تا زمانی که هویت دین در ارتباط با عرف دچار تحریف نشود و اصالت آن از بین نرود، تبعات این ارتباط برای دین سودمند خواهد بود اما اگر دین به پدیده ای عرفی تبدیل شود و به تعبیر دیگر، از عرف تبعیت کند، جنبه ی منفی و مخرب پیدا خواهد کرد. به گمان من مفهومی که دین در ایران پیدا کرده، مفهومی‌ست که در عرف ساخته و پرداخته شده است؛ و این به معنای عرفی شدن دین است. عرفی شدن دین همانا تبدیل شدن اعمال دینی به عادات عرفی است که نتایج زیان باری به دنبال خواهد داشت. در جوامعی که دین در آنها پدیده ای عرفی است، برخی اعمال دینی به هنجار تبدیل شده اند و دگراندیشان به عنوان هنجارشکن شناخته می شوند. جامعه نیز طبعاً برای مبارزه با ناهنجاری ها، هنجارشکن را مجازات و مجبور به انجام امور دینی می کند. بنابراین این نوع جوامع به سختی توانایی سازگاری با عقاید متکثر را پیدا می کنند؛ حتی اگر این توانایی هم حاصل شود، به ندرت می توان اندیشه ای یافت که با اندیشه ی حاکم بر جامعه در تعارض باشد چرا که دگراندیشان بنا بر فشار جامعه خود را ملزم به همرنگی با آن کرده اند. این روند همسوسازی افکار عمومی و تفرد آرا، موجبات تقلید در دینداری را به میان می آورد. تحصیل معرفت دینی به وسیله ی تحقیق و بازجویی امر پسندیده ای ست اما دینداری به تقلید هماره موضع نقد و تخفیف متفکران بوده است. با عرفی شدن دین، دینداری غالب بر افراد، دینداری تقلیدی خواهد بود چنانچه هیچ دلیلی برای دینداری ندارند و تنها بر ردپای اکثریت قدم می گذارند. دین در معنای عرفی آن با تحریفات بسیاری روبروست؛ بعضی مسائل که ما اکنون آنها را بخشی از فروعات دین اسلام می دانیم، تحریفات کذایی عوام است که در گذشته شکل گرفته و به دین راه یافته اند. به تعبیری، هویت دین در دین عرفی به شدت آسیب پذیر است چرا که ذات اجتماعی دین، بذر عوام زدگی را از آغاز در خاک جوامع دینی نشانده و از دینی که ملعبه ی دست عوام باشد، انتظار تحریف و داستان سرایی را هم باید داشت. در جوامع دینی هرآنچه به مذاق مردم خوش نشیند آمادگی ورود به دین پیدا می کند و اگر مرز بین دین و عرف هم از میان برود، هرآنچه در دین است می تواند وارد عرف شود و رنگ عادت به خود گیرد. به عقیده ی من، با عرفی شدن دین در ایران، دین با شکست مواجه شده است چرا که ایدئولوژی دین عملاً در کالبد عرفیات نمود پیدا کرده و تنها به وسیله ای برای توجیه رفتارها تبدیل شده است. 💠نقدنامه💠 ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
🔵 نامه‌ای برای پاپ، نامه‌ای برای چه؟ ✍ مهراب صادق‌نیا ✅ روز گذشته آیت‌الله دکتر محقق داماد به زبان فارسی نامه‌ای به پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان نوشته و از ایشان خواسته‌اند که در مسئله‌ی تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکا علیه ایران مداخله کرده و "ارشادات لازم را مبذول" دارند. ✅ پاپ فرانسیس احتمالاً این نامه را که با ادبیاتی حقوقی-الاهیاتی و تا اندازه‌ای مستند به کتاب مقدس مسیحی نوشته شده است، بخواند و خوش‌حال شود که " یکی از معلّمین دینی" از ایران در این شرایط سخت ارشادات او را مفید دانسته و از او کمک طلبیده است. اما احتمالا پیشِ خودش فکر خواهد کرد که به یک حکومت سکولار در یک کشور بیشتر پروتستان، چه ارشادی می‌تواند داشته باشد. ✅ سال‌هاست که شماری از ارباب ادیان به بهانه‌ی محیط زیست، گازهای گل‌خانه‌ای، جنگ و ترور، مهاجرت و پناهندگی و ده‌ها معضل بین‌المللی گرد هم جمع می‌شوند، به هم نامه می‌نویسند و توان خود را برای حل این مشکلات روی هم می‌گذارند ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. این یعنی آن که مذهب نقش سنتی خود را دستِ‌کم در سطح قدرت‌ها و حاکمان از دست داده است. حکومت‌های امروز ترجیح می‌دهند که به مجامع و قوانین بین‌الملل پای‌بند باشند تا به آموزه‌های کتاب مقدس و نصحیت‌ها و ارشادات پاپ‌ها. ✅ من هم می‌دانم احتمالاً استاد ما از سرِ دل‌سوزی و تعهّد به ملّت خود خواسته است با کمک ارشادات پاپ فرانسیس وجدان عمومی جامعه‌ی آمریکا را بیدار کند، بلکه رئیس جمهور خیره‌سرشان را وادار کنند که قدری از ماجراجویی خود دست بکشد؛ ولی واقعیّت آن است که حاکمانِ جهان، دین را به توده‌ها داده و قدرت را از آنِ خود کرده‌اند و در این میان معلم‌های دینی حرفشان در کشور خودشان هم شنیده نمی‌شود، چه رسد به جامعه‌ای که خود را سکولار معرفی می‌کند. ✅ در دنیای امروز، دین و فهم دینی ممکن است برای توده‌ها مهم باشد، آن‌قدر که برایش جنگ کنند و یا صلح؛ اما برای حاکمان نه. در روزگار ما همین که پاپ فرانسیس و همه‌ی پاپ‌ها و معلمان و مبلغان ادیان بکوشند پیروانشان را از جنگ‌های مذهبی بر حذر دارند و کمک کنند تکفیر و تبشیر آتش کینه و دشمنی نیافروزد، کاری بس ستُرگ کرده‌اند. ۹۷/۸/۱۳ @sadeghniamehrab
♈️توسعه فلسفه های مضاف در میز اسلامی سازی علوم انسانی ✅رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، از توسعه فلسفه های مضاف ذیل میز اسلامی سازی علوم انسانی خبر داده و اظهار کرد: این اقدام حرکتی در راستای ارتقای اندیشه و تمدن اسلامی است. *⃣چندی قبل جلسه ای با حضور ابراهیم علیپور، رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام با اعضای میز اسلامی سازی علوم انسانی برگزار شد. در این نشست برخی از مدیران پژوهشکده فلسفه و کلام و همچنین حجت الاسلام «شمس الله مریجی»، رئیس میز اسلامی سازی علوم انسانی حضور داشتند و نظراتی در باب برنامه های پیش رو عنوان شد. *⃣بر آن شدیم با توجه به اهمیت شکل گیری میز اسلامی سازی علوم انسانی و نقش آن در رشد و تعالی علمی، با ابراهیم علیپور، رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت وگو کرده و در مورد کم و کیف برنامه های این میز صحبت کنیم که در ادامه حاصل آن تقدیم حضورتان می شود: علیپور، با بیان اینکه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، برای روزآمد سازی فعالیت ها و نیازسنجی صحیح نیازهای علمی کشور اقدام به تشکیل قطب های علمی فرهنگی کرده است، گفت: در این راستا یکی از فعالیت هایی که مدنظر قرار گرفت تشکیل قطب بنیادهای نظری و نظام متقن علوم انسانی اسلامی است که خود شامل سه میز «آموزش و پرورش»، میز «توانمندسازی علوم اسلامی»، میز «اسلامی سازی علوم انسانی» می شود. ✅رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مورد میز اسلامی سازی علوم انسانی و فعالیت های آن اظهار کرد: این میز متشکل از اساتید سطح عالی کشور است، در این میز اساتید با همکاری یکدیگر کلان طرح هایی را برای پیشبرد مطالبات مقام معظم رهبری از فضای علمی کشور ارایه می کنند، همچنین خلاها و نیازهای این عرصه و توسعه برخی ابعاد علوم انسانی که کمتر به آنها توجه نشده از دیگر برنامه های این میر محسوب می شود. *⃣وی افزود: برنامه و فعالیت های علمی مرتبط با قطب های علمی که از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه کلید خورده در قالب مجموعه هایی نظیر دانشگاه باقرالعلوم، بنیاد علمی امام رضا(ع) و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان بازوی پژوهشی پیگیری می شود. ✅علیپور در ادامه اظهار کرد: در این راستا جلسات مربوط به قطب ها، در پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی به عنوان یکی از ۱۰ پژوهشکده پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار می شود، این پژوهشکده بیش از نیم قرن است که فعالیت دارد و تاکنون ۱۱۰ جلد کتاب منتشر و حدود ۲۸۰ کرسی علمی – ترویجی و همچنین کرسی های نظریه پردازی داشته است. ♈️این پژوهشگر افزود: با توجه به این فعالیت ها، یکی از بخش هایی که می تواند در موفقیت طرح های این میز موثر باشد پژوهشکده فلسفه و کلام است چون حوزه فلسفه در گفتمان بین الملل، در محبوب سازی و تعمیق باورهای دینی بسیار موثر است و به علاوه تاریخ اندیشه هم نشان می دهد که هرکجا اندیشه در صدر قرار گرفته، متعاقب آن تمدن رشد کرده است؛ لذا بسیاری از مباحثی که حاظران در این میز طراحی می کنند در حوزه فلسفه های مضاف شامل فلسفه پزشکی، اخلاق کاربردی، فلسفه اخلاق، فلسفه هنر و …. است. بسیاری از این مباحث در راستای توسعه و رشد علوم انسانی اسلامی شکل گرفته است. ♈️علیپور در ادامه به دیگر اقدامات این پژوهشکده در راستای تقویت بنیه علمی کشور و همچنین جایگاه علوم انسانی اسلامی اشاره کرد و گفت: ما مجله ای به نام «نقد و نظر» داریم که مخاطبان بسیاری در سراسر کشور دارد، قصد داریم این مجله را به صورت تخصصی در قالب نقد و نظر فلسفی، نقد و نظر کلامی، نقد و نظر عرفانی و … نیز منتشر کنیم. ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
📚 🔴مبانی کلامی اصول فقه امامیه؛ مکتب شیخ مفید دکتر حسن بیرشک انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
فراخوان مقالات همایش ملی فلسفه کلام منتشر شد همایش ملی فلسفه کلام توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از ۱۵ تا ۱۷ آبان ۹۷ در شهر قم و تبریز برگزار می‌شود. محورهای همایش ملی فلسفه کلام که توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار می شود، بدین شرح است: الف) همایش قم درباره فلسفه علم کلام (چیستی و هستی فلسفه علم کلام)، مسائل فلسفه علم کلام (چیستی، هستی، تطور علم کلام و …) ، ترابط علم کلام با دیگر علوم اسلامی- انسانی (فقه، اصول فقه، فلسفه، تاریخ و …)، آراء‌ و اندیشه های کلامی آیت‌الله سبحانی، نقش آیت‌الله سبحانی در تبیین، رشد و گسترش علوم عقلی ب) همایش تبریز آراء و اندیشه‌های فقهی و اصولی آیت‌الله سبحانی، آراء و اندیشه‌های تفسیری آیت‌الله سبحانی، آراء و اندیشه‌های آیت‌الله سبحانی در علوم حدیث، تاریخ و … همایش ملی فلسفه کلام توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از ۱۵تا ۱۷ آبان ۹۷ در شهر قم و تبریزبرگزار می شود. 📚 ♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
🍁 معرفی کتاب «معرفت‌شناسی فضیلت» اثر زهرا خزائی ✍ اعظم السادات حسینی حسین آباد 🔅قرابت بین اخلاق و معرفت‌شناسی، امکانی فراهم برای فیلسوفان است تا از مفاهیم بنیادین اخلاق فضیلت در تبیین عناصر علوم معرفتی بهره ببرند. معرفت‌شناسی فضیلت رویکردی متفاوت با معرفت‌شناسی تحلیلی است که با چرخش محور ارزیابی از باور به صاحب باور، عنصر «فضیلت معرفتی» را مطرح می‌کند. کتاب «معرفت‌شناسی فضیلت»، با انگیزۀ تبیین و معرفی این شاخۀ جدید از معرفت‌شناسی؛ در 211 صفحه و در قالب چهار فصل تدوین شده است. 🔅فصل اول را می‌توان مقدمه‌ای برای کل کتاب دانست. نویسنده در این فصل به‌منظور روشن‌ شدن ماهیت معرفت‌شناسی فضیلت؛ به بررسی تمایز معرفت‌شناسی تحلیلی و فضیلت، خاستگاه تاریخی و معرفتی این نظریه و رویکردهای مختلف آن می‌پردازد. تقدم فضایل عقلانی بر باور موجه و عبور ارزیابی باور از مسیر ارزیابی صاحب باور در فضیلت‌شناسی فضیلت و تقدم باور بر فاعل و تمرکز بر ارزیابی باور در معرفت‌شناسی تحلیلی، مهم‌ترین تمایز این دو نظریه است. 🔅از نظر تاریخی، معرفت‌شناسی فضیلت، (هم‌چون اخلاق فضیلت) در اندیشه‌های یونان باستان و الهام گرفتن از فیلسوفانی مانند افلاطون، ارسطو، آکوئیناس، دکارت، کی‌یرکگارد و پیرس،ریشه دارد. بااین‌حال، سوسا در سال 1980، ضمن مقالۀ «کلک و هرم»، برای نخستین بارمفهوم فضیلت عقلانی را به حوزۀ معرفت‌شناسی وارد کرد. همۀ معرفت‌شناسان فضیلت، معرفت‌شناسی را علمی هنجاری و فاعل‌های شناختی و قوا و منش‌های معرفتی آن‌ها را منبع اولیه و محور اصلی ارزش معرفتی می‌دانند، اما اختلافاتی هم‌چون تعدد تقریرها ازماهیت فضیلت عقلانی، نوع تمرکز بر فضیلت عقلانی، صور مختلف رابطۀ فضیلت معرفتی، شناخت و نیز انگیزه‌ی گرایش، موجب شکل‌گیری رویکردهای متعدد شده است. 🔅ماهیت فضیلت عقلانی، در شاخۀ «اعتمادگرایی» به قوای قابل اعتماد و در شاخۀ «مسئولیت‌گرایی» به ویژگی منشی عقلانی تفسیر شده است. افزون بر آن، اعتقاد به تقدم صدق در اعتمادگرایی و اعتقاد به تقدم فضیلت در مسئولیت‌گرایی؛ معیار دیگری در ایجاد این دو شاخه است. سوسا، گرکو و گلدمن در زمرۀ اعتمادگرایان و کد، زاگزبسکی، ونویگ، و مون‌مارک ازجملۀ مسئولیت‌گرایان به‌حساب می‌آیند. چگونگی تمرکز بر منش عقلانی فاعل، حداقل در چهار رویکرد و به چهار صورت تصور شده است: تمرکز معناشناختی، تمرکز وجودشناختی، تمرکز بر فضایل به‌عنوان تنها نشانۀ حالات ارزشی باورها و درنهایت تمرکز بر فضایل صرفاً به‌عنوان محور بحث آثار فلسفی. نویسندۀ دیگر محور تقسیم‌بندی رویکردها را طرف‌داری یا مخالفت با نظریه‌پردازی بر پایۀ فضیلت، معرفی می‌کند (رویکردهای ضد نظریه‌پردازی فضیلت خود به دو نوع «حذف‌گرایی فضیلت» و «توسعه‌گرایی فضیلت»تقسیم می‌شود). 🔅معرفت‌شناسان فضیلت دربارۀ ارتباط مفهوم فضیلت عقلانی و مشکلات معرفت‌شناسی سنتی نظر یکسانی ندارد. رویکرد «محافظه‌کارانه» معتقد به ارتباط میان مفهوم فضیلت عقلانی و مشکلات معرفت‌شناسی سنتی است ولی در رویکرد «خودمختارانه» یا «مستقل»، توسل به فضیلت عقلانی، دلیلی غیر از حل پرسش‌های سنتی است. هر یک از این دو رویکرد به دو شاخۀ ضعیف و قوی تقسیم می‌شود. زاگزبسکی و بائر به‌ترتیب رویکرد محافظه‌کارانه‌ی قوی و ضعیف، و ونویگ و کد به ترتیب رویکرد خودمختارانۀ قوی و ضعیف دارند. ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
🔴 رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه سرش بر سينه‌ام قرار داشت، قبض روح گرديد و جانش در دستم جريان پيدا كرد، پس آن را به چهره كشيدم.... منبع: http://lib.eshia.ir/10336/1/484/قُبِضَ 🆔 @wikifeqh_ir instagram.com/wikifeqh/ http://eitaa.com/joinchat/609681418C9a83e3fcdf
✅ شرح‌حال‌نویسی و ویکی‌پدیا ✍ محسن کمالیان برخی معتقدند که در شرح‌حال‌نویسی نباید از ویکی‌پدیا استفاده کرد. استدلال می‌کنند که ویکی‌پدیا منبعی ضعیف است و نمی‌توان بدان اعتماد نمود. به نظرم اشتباه می‌کنند. دلایل و ملاحظات زیر را دارم: 1⃣ اطلاعاتِ مخدوش طبیعتاً خطری مهم است. اما این اشکال به منابع دیگر هم وارد است. آیا اطلاعات مندرج در دیگر سایت‌ها، روزنامه‌ها و نشریات، همه قابل اعتماد است؟ قطعاً نه! حتی بهترین کتاب‌ها هم اغلب خطا دارند! مثلاً دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی در شرح‌حال آقا مجتهد خطاهای مهمی دارد! علامه‌ی امینی در کتابش «شهداء الفضیلة»، سید حسن صدر در کتابش «تکملة امل‌الآمِل» و سید مصلح‌الدین مهدوی در کتابش «بیان المفاخر» خطاهای مهمی دارند. آیا منطقی است که به سبب وجود برخی اطلاعات مخدوش، این منابع اعتنا نشوند؟ 2⃣ ویکی‌پدیا گاهی در حاشیه‌ی شرح‌حال، اطلاعات ارزشمندی ارائه می‌کند که واقعاً راهگشاست. مثلاً فهرست منابع و مآخذش خواننده را راهنمایی می‌کند تا کدام منبع را از کجا تهیه کند! یا مثلاً آدرس می‌دهد که فلان اثر خطیِ صاحبِ شرح‌حال ذیل کدام شماره در کدام کتابخانه‌ی نگهداری می‌شود. ماه گذشته از همین طریق بود که توانستم دیوان خطی سید حسن ملاباشی اصفهانی را در کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی دسترسی یابم. این آدرس در اغلب کتب تراجم ثبت نشده بود. آیا منطقی است که خود را از این نوع اطلاعات ارزشمند محروم کنیم؟ 3⃣ گاهی اساساً عدم مراجعه به ویکی‌پدیا یک نقص است. از جمله هنگامی که بخواهیم شرح‌حال فردی را بنگاریم که حیات دارد. کتاب‌ها، نشریات و سایت‌ها در مورد بسیاری افراد زنده اطلاعات کافی ندارند. ارزش اطلاعات ویکی‌پدیا در این حالت وقتی مضاعف می‌شود که شرح‌حال فرد مورد نظر توسط خود وی، فرزندان یا شاگردانش نگاشته شده باشد. آیا منطقی است که این نوع اطلاعات منحصر به فرد را استفاده نکنیم؟ 4⃣ شرح‌حال‌نویس اگر «محقق» باشد، هیچ منبعی را کنار نمی‌گذارد. منابع متعدد را بررسی و اطلاعات‌شان را با یکدیگر مقایسه می‌کند. از کنار هم چیدن قطعات پازل است که تصویر زندگی‌نامه در ذهن او نقش می‌بندد و نهایتاً با سلیقه‌ی خود آن را پردازش و قلمی می‌کند. اگر نیز سبک کار شرح‌حال‌نویس «رونویسی» یا اکتفاء به منبعی واحد است، نه تنها به ویکی‌پدیا، که به اغلب منابع دیگر هم نمی‌تواند اعتماد کند. 5⃣ اطلاعات مهمی را که تنها در ویکی‌پدیا یا منبعی دیگر آمده و حکم «خبر واحد» دارد، می‌توان ضمن ارجاع دقیق، چنان در متن شرح‌حال منعکس کرد که خواننده بر «قطعیت» حمل نکند. 6⃣ نتیجه آن‌که ویکی‌پدیا را منبعی مثل دیگر منابعِ قابل اعتنا می‌دانم که گاهاً اطلاعات منحصر به فرد دارد. دریایی است که سره و ناسره را هر دو با هم دارد. اینجا محقق است که باید عاقل باشد، تَتَبُّع و اجتهاد کند. 7⃣ و بالأخره محققی که در نگارش متن از منبعی استفاده می‌کند، حتماً وظیفه دارد نام آن را در زمره‌ی منابع و ماخذش ذکر کند. هم استاندارد علمی چنین اقتضایی دارد، هم اخلاق حرفه‌ای. جای تأسف است که بعضی محققین و خصوصاً محقق‌نماها چنین قیدی ندارند. این البته بخشی از فساد گسترده‌ای است که کل جامعه‌ی ما را فرا گرفته است. 🆔 @sadrpajouhi
📝 چگونگی دسترسی ما در عصر حاضر به اخبار ابومخنف از واقعۀ کربلا: (ابومخنف، هشام کلبی، طبری و شیخ مفید) ابومخنف(١٥٧ق) اولین کسی است که اخبار واقعۀ کربلا را جمع‌آوری و تدوین کرد. مجموعۀ اخبار او نتیجۀ گفتگو و مصاحبه‌اش با ٥٧ نفر از حاضران در آن واقعه یا ناقلانِ با یک واسطه بود. هشام کلبی(٢٠٤ق)، شاگرد ابومخنف و واسطۀ نقلِ اخباریست که او گرد آورده بود. و البته هشام اضافه بر آنچه ابومخنف توانسته بود جمع کند اخبار دیگری هم بدست آورده و آنها را نیز در کتاب خود آورده است. اما قرنهاست که هم مقتل ابومخنف و هم مقتل هشام در میان حوادث روزگار از بین رفته و هیچ نسخه‌ای از اصل آن دو کتاب به دست ما نرسیده است. بنابراین از بین منابعی که بدست ما رسیده، کهن‌ترین منبعی که اخبار ابومخنف را برای ما نقل میکند تاریخ طبری(٣١٠ق) است. و واسطۀ نقل طبری از ابومخنف همان کتاب هشام کلبی است، که طبری اصل این کتاب را در اختیار داشته. و شایان ذکر اینست که مرحوم شیخ مفید(٤١٣ق) نیز اصل کتاب هشام را در اختیار داشته؛ زیرا بنا بر آنچه در کتابش «ارشاد» میگوید بخش عمده‌ای از اخبار واقعۀ کربلا را از کتاب هشام کلبی نقل نموده. 🔻اما چون مرحوم شیخ مفید بنای بر گزیده‌گویی داشته لذا میان روش ایشان و روش طبری در نقل اخبار هشام کلبی از ابومخنف دو تفاوت است: ١) شیخ مفید در کتاب خود سلسۀ اسناد این اخبار را نیاورده. شاید با توجه به اینکه پیش از او این اسناد را طبری آورده ایشان به همان اکتفا کرده. اما نتیجه این شده است که ما اکنون برای مسند کردن این اخبار بناچار محتاج اسناد مذکور در تاریخ طبری هستیم و ارشاد شیخ مفید این نیازمان را برطرف نمیکند. ٢) بعضی از این اخبار را مرحوم شیخ مفید تلخیص کرده اما طبری بنا بر نشانه‌ها و قرائنی احتمالاً نزدیک به همۀ منقولات هشام کلبی از اخبار ابومخنف را آورده است. گرچه باز هم همۀ آنچه شیخ مفید از کتاب هشام کلبی آورده در تاریخ طبری ذکر نشده. مثلاً خبر ابومخنف دربارۀ مقتل حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) را طبری نیاورده اما شیخ مفید آورده (رک: وقعة الطف(چاپ مجمع جهانی): ٢٨٠، العبّاس بن عليّ وإخوته، زیرنویس٢). @Yusufi_Gharawi
🌐زعیم ناشناخته راوی : آیت‌الله‌العظمی سید عبدالاعلی سبزواری(1414-1328ق) از جمله مراجعی است که می‌توان گفت یکی از کوتاه‌ترین دوره‌های مرجعیت و زعامت شیعیان را بر عهده داشته است. هشتم صفر 1413 (6مرداد 1371) که آیت‌الله‌العظمی خویی چشم از جهان فرو بست، سید عبدالاعلی سبزواری به کرسی زعامت تکیه زد و ریاست حوزه علمیه نجف را به عهده گرفت. یک سال بعد در بیست و هفتم صفر 1414 بود که وی نیز درگذشت و زعامت به آیت‌الله‌العظمی سیستانی سپرده شد. سید عبدالاعلی سبزواری در خانواده‌ای روحانی زاده شده بود. اجداد، پدر و عمویش در کسوت روحانیت بودند. سید عبدالاعلی نقل کرده که زمانی به همراه پدرش میرزا علیرضا موسوی سفری به مشهد رفته و پدر دستش را بر ضریح گذاشت و خطاب به امام رضا(ع) گفت که این ودیعه و امانتی است که نزدت می‌گذارم و از تو می‌خواهم که وی مرجعی از مراجع دینی شود. این واقعه در زمانی رخ داد که سید هشت ساله بود. سید عبدالاعلی از محضر آیات عظام میرزای نائینی، ضیاء‌الدین عراقی و محمد حسین غروی کمپانی بهره برد. در راه تحصیل، وی علقه‌ بسیاری با قرآن گرفت، تمامی قرآن را حفظ کرد و به تفسیر آن اهتمام ورزید. گفته می‌شود که هر شب بعد از نماز مغرب و عشا جلسات تفسیر قرآن خاصی برای خانواده خود برگزار می‌کرد. علاوه بر این پنجشنبه و جمعه هر هفته برای عموم به تفسیر می‌پرداخت. وی همین سلسله درس‌ها را مکتوب کرده و تفسیر «مَواهِب الّرحمن» را به رشته‌ تحریر در آورد. تفسیر مواهب الرحمن بر چهار پایه استوار بود؛ وی در پایه‌ نخست، به بیان مضمون اجمالی آیه می‌پرداخت. در پایه دوم، معانی مفردات و الفاظ را شرح و بسط می‌داد. در پایه سوم بحث دلالی را پیش می‌کشید و به بیان معانی آیه بر اساس قرائن و دقایق علمی می‌پرداخت. گفته می‌شود که این مؤلفه از امتیازات تفسیر مواهب الرحمن به شمار می‌آید. در پایه چهارم نیز مباحث علمی گوناگون مرتبط به آیه از قبیل مباحث روایی، فقهی، کلامی، فلسفی، اخلاقی، تاریخی، عرفانی و اجتماعی را مورد بحث قرار می‌داد. مرحوم سبزواری در دیگر علوم از قبیل فلسفه و عرفان نیز صاحب رأی و نظریاتی بود. وی بیش از صد اثر را به رشته‌ تحریر در آورده بود. در عرصه‌ فقهی وی به دید عرفی بسیار اهمیت می‌داده است. از وی نقل است که: «فقاهت با کثرت معلومات و قدرت عقلی بالا حاصل نمی‌شود، بلکه فقاهت را باید از راه سلامت ذوق و حُسن سلیقه در فهم نصوص شرعی و تحصیل جمع عرفی بین متعارضات روایات به دست آورد» (شذرات من حیاه السید السبزواری، ص3). گفته می‌شود که بر این اساس، مرحوم سبزواری مدار فقاهت را فهم عرفی می‌دانسته و به همین جهت، مجتهد را هر اندازه از فهم عرفی بالاتری بهره‌مند بوده، به واقعیت حکم شرعی نزدیک‌تر می‌دانسته است. کتاب «مهذب الاحکام» که اثر مهم فقهی اوست، مورد رجوع و استناد بسیاری از فقهای معاصر بوده است. سید سبزواری در عرصه‌ سیاسی نیز به اقداماتی می‌پرداخت. زمانی که انتفاضه شعبانیه (جنبش شیعیان عراق علیه صدام) در سال 1370شمسی به وقوع پیوست، وی به همراه آیت‌الله خویی به حمایت از این جنبش مردمی پرداخت و اعلامیه‌ای صادر کرد. او به پسرش سید محمد گفته بود تا بیانیه را در حرم امیرالمومنین(ع) بخواند. پس از اینکه حزب بعث توانست آتش این حرکت مردمی را خاموش کند خانه سید عبدالاعلی با آنکه تحت مراقبت بعثیان بود، به پناهگاهی جهت مبارزین نیز تبدیل شد و خود سید عبدالاعلی نیز از آزار و اذیت حزب بعث در امان نماند. در زمان جنگ عراق با کویت نیز مرحوم سبزواری فتوایی صادر کرد و بر اساس آن بر سه مؤلفه‌ مهم تأکید کرد و حاکمیت بعث را به چالش کشید: حرمت پا نهادن در سرزمین و اماکن غصبی، حرمت تصرف اموال مردم کویت و خرید و فروش آنها، بطلان نماز در سرزمین و اماکن کویتی‌ها. برخی عراقی‌ها از سید عبدالاعلی در مورد چگونگی حکم نماز سربازان عراقی در زمان اشغال کویت پرسیدند که وی با صراحت پاسخ داده بود: «نماز آنها باطل و غیر مجزی است». وی همین حکم را در زمان جنگ ایران و عراق نیز صادر کرده بود. عمر کوتاه مرجعیت سید سبزواری سبب شد تا وی کمتر مورد توجه قرار گیرد و او در سن 86 سالگی درگذشت. @raawinews
فراخوان مقاله همایش ملی اندیشه های فلسفی و کلامی علامه طباطبائی محورهاي همايش فلسفه اسلامی کلام منطق تفسیر برای مشاهده محورهای فرعی به سایت همایش مراجعه فرمایید. محورهاي همايش برگزار كنندگان: دانشگاه بیرجند مهلت ارسال چكيده مقالات:  مهلت ارسال متن كامل مقالات: اول تیر 1398 تاريخ برگزاري همايش: 29 آبان 1398 سايت همايش: conf.birjand.ac.ir/tabatabai تلفن تماس دبيرخانه: 05632202203 داخلی525و624 آدرس دبيرخانه: بیرجند،انتهای بلوار دانشگاه، پردیس شوکت آباد،دانشکده ادبیات و علوم انسانی،گروه فلسفه و کلام اسلامی محل برگزاري: بیرجند - دانشگاه بیرجند ایمیل: nctabatabai@gmail.com
❖ شهادت امام رضا(علیه السلام) بخاطر دفاع بی‌محابا از حق مردم از محمد بن سنان روایت شده که نقل میکند در خراسان خدمت امام رضا(علیه السلام) بودم و مأمون روزهای دوشنبه و پنجشنبه که به دادخواهی مینشست امام را در سمت راست خود مینشاند. روزی خبر آوردند که مردی صوفی دزدی کرده. مأمون دستور داد احضارش کنند. مرد صوفی ظاهری همچون مرتاضان و زاهدان داشت و جای سجده بر پیشانی‌اش نمایان بود. مأمون گفت: چقدر عیب است چنین آثار زیبایی با چنین کار زشتی! آیا با وجود چنین ظاهر زیبایی که از تو میبینم نسبت سرقت به تو داده میشود؟! صوفی گفت: از سر ناچاری چنین کاری کردم و مجبور بودم و راه دیگری نداشتم چون از سهمی که از خمس و غنایم حقّ من است محرومم کرده‌ای! مأمون گفت: تو در خمس و غنایم چه حقّی داری؟ صوفی گفت: خدای متعال خمس را شش قسمت کرده و فرموده است: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ﴾(أنفال: ٤١) و غنایم را نیز شش قسمت کرده و فرموده است: ﴿ما أَفاءَ اللهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ﴾(حشر: ٧) و ادامه داد: پس تو مرا از حقّم محروم کردی حال آنکه من درمانده در سفرم و خرج بازگشت به وطنم را ندارم (یعنی عنوان إبن السبیل که در هر دو آیۀ فوق آمده بر من منطبق است)، و مسکین و تهی دستم و سرمایه‌ای ندارم (یعنی حتی اگر به وطنم بازگردم و دیگر إبن السبیل نباشم باز عنوان مسکین بر من منطبق است)، و از حاملان(قاریان و حافظان) قرآنم (یعنی غیر از إبن السبیل و مسکین بودن، باز هم مستحق سهمِ «لله» در دو آیۀ فوقم)! مأمون گفت: آیا بخاطر این افسانه پردازی‌هایت حدّی از حدود خدا و حُکمی از احکامش در مورد سارق را تعطیل کنم!؟ صوفی گفت: از خودت شروع کن و نفس خویش را پاک گردان سپس به پاک کردن دیگران بپرداز، و حدّ خدا را بر خودت جاری کن سپس بر دیگران! مأمون رو به امام رضا(علیه السلام) نمود و گفت: چه می‌گوید؟ امام فرمود: او می‌گوید ابتدا مورد سرقت واقع شده سپس سرقت کرده! مأمون بسیار خشمناک شد و به صوفی گفت: بخدا قسم دستت را میبُرم! صوفی گفت: دستم را میبُری درحالیکه تو غلام و بندۀ منی! مأمون گفت: ای وای بر تو، از کجا من بندۀ تو شدم!؟ صوفی گفت: چونکه مادرت از بیت المال مسلمانان خریده شده؛ پس تو بندۀ تمام مسلمانان در مشرق و مغربی تا زمانیکه آزادت کنند و من آزادت نکرده‌ام! اضافه بر آنکه خمس را بلعیدی و پیش خود جمع کردی اما حق آل پیامبر را ندادی و حق من و امثال من را هم ندادی! و دیگر آنکه چیز خبیث و نجس نمیتواند نجسی دیگر مانند خود را پاک کند بلکه تنها و تنها آنکه خودش پاک باشد میتواند نجس را پاک کند و کسی که خود سزاوار حدّ است نمیتواند حدود را بر دیگران اجرا کند تا زمانیکه از خودش شروع کند! آیا سخن خدای متعال را نشنیده‌ای که می‌گوید: ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ، أَفَلا تَعْقِلُونَ﴾(بقرة: ٤٤). مأمون رو بسوی امام رضا(علیه السلام) نمود و گفت: نظر شما چیست؟ امام(علیه السلام) فرمود: خدای متعال به محمد(صلّى الله عليه وآله) فرمود: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ﴾(أنعام: ١٤٩)؛ و این همین حجتی است که جاهل به آن نرسیده است اما او هم آنرا میداند همچنانکه عالِم از روی علمش آنرا میداند. و دنیا و آخرت با حجت و دلیل پا برجاست. و این مرد هم حجت آورده است (یعنی اگر می‌توانی حجتش را رد کن). در این هنگام مأمون دستور آزادی مرد صوفی را داد و به اندرون رفت! و از آن روز تصمیم قاطع بر قتل امام رضا(علیه السلام) گرفت تا آنکه ایشان را با سمّ به قتل رساند. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٨: ١٦٣ - ١٦٥؛ مجموعۀ مصاحبه‌ها: ٨١٣ - ٨١٥؛ عيون أخبار الرضا(عليه السلام) ٢: ب٥٩، ح١؛ مناقب آل أبي طالب٣: ٤٤٧(مکتبة الحیدریة، النجف الأشرف). @Yusufi_Gharawi
استاد محمد هادی یوسفی غروی در کانال تلگرامیش نوشت ❔تاریخ سقط حضرت محسن(علیه السلام) در کدام ماه بوده است؟ ربیع الأول یا جمادي الأولی؟ ● بیان مشروح ترتیب سلسله حوادثی که منجر به هجوم به خانۀ امیرالمؤمنین و حضرت زهراء(علیهما السلام) و سقط حضرت محسن و شهادت حضرت زهراء(علیهما السلام) شد را میتوانید در لینک این دو فایل صوتی زیر و فایل متنی بحث دنبال نمایید؛ - فایل صوتی بیان ترتیب سلسلۀ حوادث: https://t.me/Yusufi_Gharawi/121 👆 - فایل پرسش و پاسخ دربارۀ ترتیب حوادث: https://t.me/Yusufi_Gharawi/125 👆 - متن پیاده شدۀ بحث: https://t.me/Yusufi_Gharawi/126 👆 .
✅ آخرین شماره فصلنامه علمی‌پژوهشی ذهن ویژه فلسفه عرفان به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مدیرمسئولی علی اکبر رشاد و سردبیری علیرضا قائمی‌نیا منتشر شد. ✅فصلنامه ذهن تنها نشریه تخصصی معرفت‌شناسی ایران است که با هدف بازپژوهی و بازپیرایی، تعمیق و توسعه مبانی و مباحث معرفت‌شناسی اسلامی، مطالعه تطبیقی و ارزیابی نحله‌ها و نظریه‌های معرفت‌شناسی کلاسیک، معاصر و جدید، گسترش زمینه تعاطی آرا و تضارب افکار در قلمرو معرفت‌شناسی همراه با برقراری ارتباط زنده و سازنده میان صاحب‌نظران در داخل و خارج، و سعی در تبیین نقاط، مبانی و لوازم تلاقی آرا و نظریه‌های معرفت شناختی با اندیشه دینی ـ. فلسفی اسلامی و پاسخ‌گویی به سؤالات مطرح، منتشر می‌شود. فصلنامه ذهن بر حسب مناسبت و ضرورت، به مباحث و دانش‌های مماس و مجاور با معرفت‌شناسی مانند علوم شناختی، علم و الهیات، هرمنوتیک و … نیز توجه می‌کند. *⃣عناوین مقالاتی که در این شماره انتشار یافته بدین قرار است: «بیان‌پذیری مشاهده‌های عرفانی»، «ضرورت سنجش عقلی دانش‌ها»، «منطق عرفان نظری»، «بیان‌پذیری عرفان؛ بررسی ادله ناظر بر متعلق تجربه، تجربه گر و تجربه»، «تجربه عرفانی و شهود باطنی»، «کارکرد‌های عقل از منظر ابن عربی»، «بیان‌پذیری عرفان؛ تقریر و ارزیابی ادله ناظر بر زبان، ادراک و کیفیات نفسانی»، «زبان عرفان و قدرت در عصر ایلخانان». در چکیده مقاله «بیان‌پذیری مشاهده‌های عرفانی» اثر سید یدالله یزدان پناه می‌خوانیم: «مسئله امکان بیان مشاهدات عرفانی از مسائل مهم فلسفه عرفان است. در این زمینه دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد که در جای خود آن دیدگاه‌ها را تبیین و نقد کردیم. در این نوشته به طرح دیدگاه بیان پذیری بر اساس سه ساحت حقیقت، معنا و زبان می‌پردازیم؛ آن گاه برخی از متون عرفانی را که می‌توانند چنین دیدگاهی را تایید کنند، مطرح می‌کنیم. از آنجا که عارف با شهود حق‌الیقینی با ساحت حقیقت مواجه می‌شود و توسط عقل منورش آن را فهم می‌کند، می‌تواند آن را در قالب‌های زبانی درآورد؛ البته عارف در هر یک از این ساحت‌ها، دچار مشکلاتی می‌شود: در ساحت حقیقت، پیچیدگی و گستردگی آن و نیز ضعف شهود و در ساحت معنا، تازگی و تاویل افزوده فکری و نداشتن مهارت معناسازی و در ساحت زبان، استفاده از زبان عرفی و نیز نداشتن زبان فنی از جمله مشکلاتی است که گزارش مشاهدات را برای او سخت و در برخی اوقات غیرممکن می‌کند.» در طلیعه مقاله «ضرورت سنجش عقلی دانش‌ها» اثر امیر دیوانی می‌خوانیم: «در اینکه شناخت انسان از واقع که علوم مختلف بشری آن را پیگیری و دنبال می‌کنند، خطاپذیر است، تردیدی نیست. دانش منطق از گذشته طراحی و تنظیم شد تا راه بخشی از عوامل خطا را مسدود کند؛ اما درباره منطق و هر دانش دیگری که درصدد تصحیح خطا و دفع و رفع آن مطرح می‌شود، این پرسش به میان می‌آید چه دانشی می‌تواند به مثابه معیار عمل کرده، امکان انتقال به واقع به صورت خطاناپذیر بدان سپرده شود. عقل، موجود اکتشاف کننده واقع، از بخشی برخوردار است که می‌توان آن را ناقد و سنجشگر معیار دانست. در عین حال این معیار به امداد و یاری نیاز دارد و مکمل آن معیار دین است که نه محدودیت را به آن راهی هست و نه امکان خطا. دین معیار عقلی را به این صورت تکریم کرده است که آن را در احتجاجات ناظر به وجود معیار دین فراخوانده است. در این نوشتار می‌کوشیم با توجه به یک آیه از کتاب خدا اعتبار معیار عقلی را در همه عرصه‌های دانش و اکتشاف‌های بشری، از جمله دانش‌های شهودی و حتی در رسیدن به مقاصد دین، نشان دهیم.» در چکیده مقاله «منطق عرفان نظری» می‌خوانیم: «این نوشته در صدد پی ریزی یک دستگاه سنجش به عنوان میزان و منطق مادی عرفان نظری است؛ چراکه عرفان نظری یک نظام سازمند از گزاره‌های شهودی- وجودی است که به دلیل وجود امکان خطا در هنگام تبدیل شهود به تعبیر همواره نیاز ضروری به سنجش دارند و این مسئله نیاز به دستگاه سنجش را ضروری می‌نماید؛ ولی ساختار این دستگاه چیست؟ ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✅جلسه ارایه مدل اسلامی سازی متون درسی پایه های سوم تا ششم ابتدایی با معلمان مدرسه هدی جامعه الزهرا جلسه در روز پنج شنبه1397/8/10 ساعت 13-09 با حضور آقایان دکتر فضلی خانی و جناب آقای فرهادیان در جمع معلمان مدرسه هدی برگزار گردید ♈️در این جلسه جناب آقای دکتر فضلی خانی به ارایه مدل اسلامی متون درسی آموزش پرورش با اموزه های دینی پرداخت و جلسه به صورت کارگاهی برگزار گردید و در ادامه جناب آقای فرهادی به نقطه نظرات خود در این زمینه پرداختند. لازم به ذکر است که جلسه با حضور اساتید دانشگاه فرهنگیان برگزار گردید. ✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo
✅پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام http://phil.theo.isca.ac.ir/ ✨ →♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام https://eitaa.com/philtheo