در حریم عرفا
🗓 دوشنبه 22 مهرماه 97
▪️نباید به بهانه رفتار برخی صوفیان به تصوف تاخت
✔️دکتر همایون همتی دکترای ادیان و عرفان و دانشیار دانشکده روابط بینالملل به بررسی تصوف و عرفان پرداخته و گفته است که به بهانه کارهای ناصواب برخی صوفیان نباید اصل «عرفان» را مورد خدشه قرار داد. وی در بخشی از این نوشتار مینویسد: در طول تاریخ، هم در جامعه ما و هم در دیگر جوامع، سلسلههای صوفیانهای با رهبری، تشکیلات، سلسله مراتب و آداب خاص پدید آمدهاند. این سلسلهها در طول تاریخ و دوران معاصر با حکومتها دارای مناسبات و روابطی بودهاند. برخی نیز علیه حکومتها شوریدهاند و بدینسان جنبشهای صوفیانه پدید آمده است. اینها همه نیاز به مطالعات گسترده جامعهشناختی دارد. همچنان که تحول روحی عارفان در اثر تجربههای معنوی، نیاز به مطالعات روانشناختی دارد ادعاهای معرفتی صوفیان نیز نیازمند تحلیلهای فلسفی، الهیاتی و هرمنوتیکی است. تصوف مثل هر جریان اجتماعی و معرفتی دیگری میتواند و باید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. نقد تصوف نباید محدود به ابعاد فقهی شود و میتوان از ابعاد مختلف کلامی، تفسیری، فلسفی، اخلاقی، سیاسی، جامعهشناختی به نقد و ارزیابی آن اقدام کرد. حتی نقد عملکردهای سلسلههای صوفیانه در جوامع مختلف نیز باید در دستور کار قرار گیرد. اخیراً چند اثر در این مورد به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
📎 جهت ارتباط با کانال پژوهشکده فلسفه و کلام در یکی از پیام رسان های زیر عضو شوید.
پیام رسان بله:
https://ble.im/philtheo
پیام رسان آی گپ:
https://igap.net/philtheo
پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/philtheo
پیام رسان گپ:
https://gap.im/philtheo
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/philtheo
✅نقد و ارزیابی کارنامه «تصوف» در شرایط امروز جامعه چه لزومی دارد؟
🔯در حریم عرفا
🈸به بهانه کارهای ناصواب برخی صوفیان نباید اصل «عرفان» را مورد خدشه قرار داد
✳️دکتر همایون همتی
▶️دکترای ادیان و عرفان و دانشیار دانشکده روابط بینالملل
▶️درباب واژه تصوف، تاریخ پیدایش و سیر تحول آن فراوان سخن گفتهاند. بتازگی محققان اروپایی با رویکردهای مختلف به مطالعه علمی تصوف رو آوردهاند. نسل پیشین اسلامشناسان و خاورشناسان اروپایی آثار ارزشمندی در مورد تصوف ارائه کردند و نام کسانی مثل نیکلسون، کربن، آنه ماری شیمل، ماسینیون و ایزوتسو از نامهای ماندگار این حوزه شده است.
در جامعه ما از دیرزمان ردیه نویسی علیه تصوف مرسوم بوده و نزاع فقهیان و صوفیان، نزاعی دامنهدار و دیرپا بوده است.
در دوران معاصر، تصوف تحولات جدیدی یافته است. سلسلهها، مکتبها و حتی جنبشهای جدیدی در حوزه تصوف پدید آمدهاند که نیاز به تحقیقات تازهای در این باب دارد.
امروز جامعهشناسان، روانشناسان، فیلسوفان دین و مردمشناسان، به مطالعه ابعاد مختلف تصوف میپردازند و رشتههای جدیدی در این زمینه به وجود آمده است. مثل فلسفه عرفان، معرفتشناسی عرفان، پدیدهشناسی عرفان، تاریخ عرفان، مطالعات مقایسهای عرفان (عرفان مقایسهای)، جامعهشناسی عرفان، روانشناسی عرفان، روششناسی عرفان، گونهشناسی عرفان (Typology) و حتی زبانشناسی عرفان و دهها کتاب و صدها مقاله در این رشتهها نگارش یافتهاند.
مطالعات تازهای نیز در باب نسبت دین و عرفان، عرفان و فلسفه، عرفان و جامعه، عرفان و هنر، عرفان و علم، عرفان و سیاست و موضوعات مشابه صورت گرفته است که مطالعات همبسته یا همپیوند (Correlative Studies) نام گرفته است.
پژوهشگران غربی به دستهبندی انواع عرفانها نیز پرداختهاند که از آن میان میتوان به عرفانهای دینی، سکولار، آرکائیک، عصر جدید، عرفانهای دارویی، عرفان طبیعی، عرفان خود یا نفس اشاره کرد.
امروز صدها جامعهشناس دین در اروپا و امریکا به بررسیهای میدانی و جامعهشناختی در باب فرقههای عرفانی و عرفانهای «عصر جدید» (New Age) اشتغال دارند که از آن میان میتوان به کسانی مثل آیلین بارکر، برایان ویلسون، جورج کریسایدز، پل هیلاس و هَنِگراف اشاره کرد.
روانشناسان دین نیز با رویکردهای علمی مختلف درباره تحول روحی، رفتاری و شخصیت عارفان و حالات آنان مثل خلسه، جذبه، کرامات و بخصوص مسأله تجربههای عرفانی (Mystical Experience) و پدیدههای فراروانشناختی و فراحسی (ESP) پرداختهاند و صدها چهره نامدار روانشناسی از ویلیام جیمز، کارل گوستاو یونگ، تا بِیت هالامی و آبراهام مزلو در این زمینه آثار علمی مفیدی پدید آوردهاند.
متن کامل مقاله در پایگاه اینترنتی پژوهشکدهفلسفه و کلام مطالعه کنید.
http://yon.ir/Ndk2p
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام|#همایون_همتی|#تصوف|#عرفان
📎 جهت ارتباط با کانال پژوهشکده فلسفه و کلام در یکی از پیام رسان های زیر عضو شوید.
پیام رسان بله:
https://ble.im/philtheo
پیام رسان آی گپ:
https://igap.net/philtheo
پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/philtheo
پیام رسان گپ:
https://gap.im/philtheo
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/philtheo
✅تحلیلی بر فراز و فرودهای فلسفه اسلامی- مصاحیه با دکتر اکبر ثبوت
▶️اکبر ثبوت در گفتوگو با ایکنا:
تحلیلی بر فراز و فرودهای فلسفه اسلامی/گشایشِ فرهنگی با استفاده از میراث گذشته همراه با تفکر آزاد محقق میشود
گروه اندیشه ــ اکبر ثبوت ضمن گفت و گویی در زمینه فلسفه به فراز و فرودهای این حوزه اشاره و توضیح داد که: مبنای فلسفه بر آزاد فکر کردن است نه تقلید، هر که میخواهد فلسفه تقلیدی داشته باشد در حقیقت فلسفه را نشناخته است. زمانی که بتوانیم از تقلید و توقف بر روی میراث فلسفی گذشته دست برداریم و در کنار استفاده از آن میراث به تفکر آزاد بپردازیم میتوانیم رشد کنیم در غیر اینصورت نتیجه تقلید صرف جز انحطاط نخواهد بود.
به گزارش ایکنا؛ اکبر ثبوت(متولد دی ماه ۱۳۲۴)، یکی از پژوهشگران برجسته حوزه دین، تاریخ معاصر، ادبیات، فلسفه و عرفان است که سالها از محضر بزرگان حوزه و دانشگاه علم آموخته و از لذت مصاحبت و خوشهچینی از خرمن دانش شخصیتهای کم نظیری چون علامه شیخ آقابزرگ تهرانی و علامه شعرایی بهره برده و پژوهشهای ارزشمند بسیاری را در زمینههای جنبشهای اجتماعی و فکری گذشته، پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره، حافظ شناسی، صدراشناسی، تاریخ موسیقی، دفاع از معتقدات و فرهنگ شیعه، بررسی احوال و آثار عرفایی چون حسن بصری و حارث محاسبی و روزبهان بقلی، شرح حال و بررسی آثار و آرای استادانش (علامه شعرایی محمدتقی آملی، مهدی الهی قمشهای، محمود شهابی، مرتضی مطهری و ...)، مسائل حقوقی و سیاسی و اجتماعی به سرانجام رسانده است.
همانطور که اشاره شد یکی از دلمشغولیهای وی فلسفه است که از آن به عنوان مادر علوم نام میبرند و در این عرصه نیز اندیشمندان بزرگی در غرب و شرق عالم بدان پرداخته اند. فلسفه در عصر کنونی به نظر میرسد از اهمیت بیشتری برخوردار شده و بسیاری از تحولات را رقم زده است.
به همین مناسبت و به منظور آشنایی بیشتر با فلسفه، فلسفه اسلامی، تاریخ فلسفه، علل انحطاط آن و مسائلی از این دست با اکبر ثبوت گفتوگوی مفصل و صمیانهای داشتیم که مشروح آن از نظر میگذرد؛
ایکنا؛ آقای ثبوت، ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید بحث را از اینجا آغاز میکنیم که به نظر شما برخورد ما به عنوان ایرانی، شیعی مذهب، مسلمان و شرقی با آنچه که اسم آن فلسفه اسلامی است و با آثار فیلسوفان مسلمان و مکاتب آنها چگونه باید باشد؟
ادامه در پایگاه اینترنتی پژوهشکده فلسفه و کلام
http://yon.ir/P4YDR
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام|#اکبر_ثبوت
https://eitaa.com/philtheo
◀️ دمی با کتاب "دیانت و عقلانیت" نوشتۀ رضا بابایی
📝 مسعود قربانی
❇️ آنان که با قلم بابایی آشنایی دارند، میدانند که روحِ حاکم بر نوشتههای او "دردمندی" است. کتاب دیانت و عقلانیت نیز همین گونه است.
در مقدمۀ کتاب میگوید: نویسنده در پی رسیدن به فهمی از متون دینی است که مهمترین ویژگی آن، سازوارگیِ همۀ اجزای دین با یکدیگر و نیز سازگاری با روح و اهداف ادیان بزرگ است.»(ص12) در فصل اول کتاب، نسبت امر دینی را با متن دینی میکاود و دلیرانه میپرسد: «آیا هر چیزی که در متون دینی دربارۀ آن گفتگو شده است، مشمول امر دینی است؟ سپس شش ویژگی امر دینی را میشمارد؛ ویژگیهایی که دایرۀ امر دینی را تنگ اما خالصتر میکند.
❇️ بابایی «متنمحوری و نصگرایی بیقاعده» را خاستگاه سلفیگری قدیم و مدرن میداند(ص23). با همین مبنا بر دینِ سیاسی خُرده میگیرد که «هیچ کس منکر اهمیت سیاست در سرنوشت جامعه نیست؛ اما دین مسؤولیتهایی ژرفتر و مهمتر از حکومت و سیاست دارد. تربیت انسان معنوی و اخلاقی، در درازمدت عمیقترین تاثیرات را بر سیاست میگذارد»(ص265)
❇️ ویژگی دیگر کتاب ملموس بودن مباحث و مقالات و عاری بودن زبان نویسنده از هرگونه کلیگویی و مبهمنویسی است. دین بابایی دینی است که یکیکِ دینداران در سطوح مختلف آن را میفهمند و کموبیش از آن تجربهای ملموس دارند. وقتی میگوید: «اجتهاد، کشف شیوههای نو برای ایستادگی در برابر تحولات یا دور زدن آنها نیست؛ بلکه درک تحولات نوپدید و کشف حکم دین دربارۀ آنهاست.»(ص89) این بحث را در واژههای کلی رها نمیکند؛ مصداق میآورد و میکوشد بر اساس آموزههای دینی، نمونههایی را نیز به ما نشان دهد.
❇️ در مقالاتی همچون "حرام و حلال محمد"، "پس از چهل سال"، "اسلام؛ شلاق؛ شتر" و "اسلام مکه؛ اسلام مدینه" گرههایی را میگشاید که پیش از آن به نظر کور و ناگشودنی میآمدند. به گفتۀ او، «تاریخ گواه است که اسلام در زمان پیامبر(ص)، دینِ اصلاح بود نه انقلاب.»(ص125) و نیز «به گواهی سخنان و سیرۀ انبیا، رسالت دین، رونق بخشیدن به زیست معنوی انسان است؛ نه اینکه مسئلهای بر مسائل لاینحل بشری بیفزاید. دین قرار بود به داد ما برسد و گرهی از کارفروبسته ما بگشاید، نه اینکه خود معادلهای سخت و پیچیده روی دست ما بگذارد.»(ص141)
❇️نویسنده، فصلی را به نواندیشی دینی اختصاص میدهد و تمام قد از این گروه و راهشان دفاع میکند و تا آنجا پیش میرود که دینداری را در این عصر در آینده وامدار روشنفکران دینی میداند: «خاستگاه روشنفکری دینی، پرسشهای انسان مدرن است؛ انسانی که هم به تکلیف میاندیشد و هم به حقوق اساسی خویش؛ امروز را فدای گذشته و نزاعهای تاریخی نمیکند؛ فایدهاندیش و نتیجهگراست و به تقسیم کار معتقد است؛ یعنی از دین تنها چیزی را میخواهد که در غیر دین نمییابد.»(ص173) بر اساس همین رویکرد است که در فصل "دین و آسیبها"، مفصل و در مقالاتی متعدد آسیبهایی که انسان دینی را مسخ میکند، میشمارد. "سیزده نکته درباره خرافات" و "چهارنشانه متعصبان" از مقالات خواندنی این بخش است.
❇️ معتقدم هر یک از مقالات این کتاب برآمده از دردی است که نویسنده را چنان درگیر خود کرده است که که اگر دربارۀ آن نمینوشت، نمیتوانست گریبان خود را از دست آن رها کند. "داستان علی و خوارج"، "تشیع به دو روایت" در فصل چهارم کتاب(دین و معرفتهای تاریخی)، بسیار خواندنی است و ای کاش مقالۀ "عاشورا و تحریفستیزی ناکام" او را همۀ اهل منبر میخواندند. در این مقاله میگوید: «در ماجرای عاشورا، آسیب اصلی در گفتهها نیست؛ در ناگفتهها است. اهل منبر و ذاکران و مداحان، معمولا در مجالس عزاداری برای امام حسین(ع)، مسائلی خاص را مطرح میکنند، از جمله فسق یزید، مظلومیت امام، قساوت شمر و ابن سعد و مانند آن. این موضوعات و مسائل، هماره و با حجم فراوان در همه منبرهای عاشورا بیان میشود؛ در حالی که مسائل مهم و اصلی عاشورا اینها نیست.»(ص360)
❇️مغز و هستۀ دین در نظر بابایی، "معنویت" است. میگوید دینی که به زندگی انسان معنا نبخشد یا مشکلی در معناداری زیست انسان پدید آورد، جز مزاحمت برای بخشهای دیگر زیست بشری، هنری ندارد. بابایی، اگر در فصلهای پیشین، دین و دینداری موجود را نقد کرده است، در فصل آخر کتاب(اخلاق، عرفان، معنویت) از دین و دینداری مطلوب میگوید. در این فصل، گاهی از باغ مثنوی مولانا تحفههایی برای خواننده میآورد که به گمان من از دلچسبترین بخشهای کتاب است.
@MasoudQorbani7
شکفتن علم کلام اسلامی: یوزف فان اس (بخش دوم) نوشته سعید شیعی
https://bit.ly/2NLwpaC
کانال اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام
پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
ما تکرار صفویه هستیم
در جریان بحث هایی که در باره برگزاری همایش تصوف مطرح شد، همان آغاز، اشاره کردم که برگزاری این قبیل همایش ها، به نوعی بازگشت به تجربه های تاریخی صفوی در تقویت منازعات مذهبی در جامعه به نفع یک گرایش است که گروه مرجع فکری در جامعه، در آن زمان، آن را درست می داند. این مهم است که بدانیم، جامعه ایرانی، جامعه ای که فرهنگ آن ترکیبی از دین و عقل ایرانی است، در دوره صفوی، روی ریل تازه ای افتاد. این ریل، کشور را از عقل گرایی یونانی و نگاه ترکیبی مذکور، به سمت دین گرایی با گرایش مذهبی تشیع، و به تدریج، نوعی افراط و تعصب و تمرکز در این زمینه پیش برد. ما در دهه های آخر صفوی، جامعه ای با برداشت خاص دینی و مذهبی داریم که حساسیت های آن، بر اساس نگره های خاصی است که عالمان دینی به عنوان مهم ترین مراجع فکری شناخته می شوند. برای آنها، که مرجعیت اصلی فکری در جامعه را دارند، نوعی دین گرایی اهمیت دارد که همه چیز بر محور آن است. بارها اشاره کرده ام که این دوره، تلاش می شد تا طب و نجوم و فنون دیگر دینی یعنی متکی به روایات شود. بحار مجلسی نتیجه و محصول این نگرش بود. این باور گروه مرجع بود. طبعا باید با هر آنچه در این بینش، مقابل دین قرار می گرفت، ایستاد. همه آنچه این عنوان را می یافت، به عنوان انحراف شناخته می شد و تبعیت از آنها، حکم رفتن به راهی جز صراط مستقیم داشت. در آنجا و در آن دوره، پیروی از علم به صورت شفاف و مستقل اهمیت نداشت، از نظر عملی و رفتاری هم همین طور. آنچه اهمیت داشت، تفکری بود که این عالمان، به عنوان دین و مذهب درست می شناختند. در رفتارها هم همین طور. مهم ترین و حساس ترین مسائل، همین امور مذهبی بود. شعائر دینی نقش مهمی داشت. زیارت و عتبات و حج نهایت اهمیت را داشت. بحث سوگواری و اموری که در امتداد آن بود نهایت اهمیت را داشت و تمام حواسها روی آن متمرکز بود. به وقف نگاه کنید و موارد آن را بنگرید. حتی اگر پای وقف کتاب در میان است، عمدتا کتابهای مذهبی است. در کنار اینها، تکاپوی درسی مستقل، در ریاضیات و نجوم و داروشناسی و غیره، سست بود. این بینش به صورت جدی وجود داشت. در نتیجه در دوره صفوی، هیچ توجهی به غرب که دست کم دویست سال بود تغییر را آغاز کرده بود، نمی شد. کسی زبان فرنگی نمی دانست. هیچ کس به غرب نمی رفت و این در حالی بود که محصولات زیادی از غرب وارد ایران می شد. ما به خاطر همین نگرش تا اواسط دوره قاجاری همین وضع را داشتیم. این که امروز ما صفویه را تکرار می کنیم، معنایش همین است. اساس تفکر و تصمیم گیری و رفتار و امور دیگر در سمت و سوی دینی و مذهبی به سبکی است که رسمیت دارد. من د رمقامی نیستم که قضاوت کنم این تفکر و رویکرد دینی ـ مذهبی در این حد درست است یا خیر، اما این را می توانم بگویم که بی توجهی ما به علم، ریشه در نوعی نگرش دارد که شاید در اینجا بتوان ریشه آن را یافت. بیش از هر چیز این نگرش اهمیت دارد. تفسیر پدیده های جاری، تفسیر عالم و آدم، جهانشناسی، تغییر و دگرگونی، شاخص های زندگی خوب، نقش علم در زندگی بهتر و ثروت بیشتر، و بسیاری از اموری از این دست، محصول نوع نگرش ماست که به نظر می رسد، نگرشی دنیایی و در این زمینه برانگیزاننده نیست. آدمی که تعلق به این دنیا ندارد، نمی تواند برای دنیای خود کاری انجام بدهد. مسلما، می توان توافقی میان دنیا و آخرت ایجاد کرد، اما خیلی مهم است که این نگرش بتواند روی تحرک دنیوی تأثیر بگذارد. ما دایما باید مراقب باشیم یک طرف غش نکنیم.
@jafarian1964
🔵 دینگریزی
وقتی از "دینگریزی" سخن میگوییم، به چه واقعیتی اشاره میکنیم؟
از آن جایی که "دین گریزی" معنای چند گانهای دارد، کسانی که از این مفهوم استفاده میکنند، لازم است به ما بگویند کدام واقعیت اجتماعی را ذیل مفهوم دینگریزی صورتبندی میکنند. چه چیز یا چیزهایی را میبینند و نام آنها را دین گریزی میگذارند؟
فارغ از این که آیا مفهوم "دینگریزی"، ترکیب رسا، دقیق و قابل استفادهای دارد یا خیر، اما از نحوهی کاربرد پربسامد آن توسط کابران عمومی، میتوان پنج معنای آن را استخراج و صورتبندی نمود. به سخن دیگر، اگر دقت کنیم که در چه مواقعی از این لفظ استفاده میشود، در نهایت پنج معنا و پنج وجه اشاره را میتوانیم از یکدیگر تفکیک و صورتبندی نماییم.
❗️ پنج وجه اشاره و یا معنای "دینگریزی" عبارت است از:
✔️ 1. دینگریزی به نحو مطلق
گاهی لفظ دینگریزی را بکار میبریم و منظور ما ترک باورهای دینی و در مرکز آن، خداباوری، معادباوری و یا مواردی از این قسم است. بنابر این، دینگریزی یعنی باورهای دینی را کنار گذاشتن و انکار آنها است. در این معنا، دینگریز کسی است که اساسا از سیطره و ساحت دین بیرون رفته و روی به انکار آورده است.
✔️ 2. دینگریزی به نحو خاص
معنای دومی که از دینگریزی استخراج می شود، دینگریزی یعنی از دین خاصی بیرون رفتن و رو به سوی دین دیگر آوردن. به عنوان مثال وقتی مسلمانی از دین اسلام خارج میشود و دین دیگری، مثلا مسیحیت را انتخاب می کند، او را دین گریز مینامیم و منظور ما گریختن از دین اسلام است.
✔️ 3. دین گریزی به نحو نسبی
در این جا انکار و یا تغییر دین مورد نظر نیست بلکه دگرگونی و تغییر در رویکرد و نگرش دینی ملاک دین گریزی قرار می گیرد. به عنوان مثال:
الف) از دست نهادن دین سیاسی و رو نهادن به دین غیر سیاسی
ب) تغییر دین اجتماعی به دین فردی
ج) بی توجهی به دین نهادی و انتخاب دین شخصی شده
د) تبدیل دین تک منبعی به دین چند منبعی و یا دین ترکیبی- تالیفی
✔️ 4. دینگریزی در ساحت عمل
در این معنا، دینگریز کسی است که واجبات را ترک میکند و یا رفتار آلوده به محرمات دینی دارد. ترک واجبات و یا عمل به محرمات، طیف وسیعی دارد که باید در نظر داشت اما گویا کسانی که مشاهده می کنند جامعه، رفتاری مطابق با موازین و دستورات دینی ندارند، جامعه را دینگریز مییابند. به عنوان مثال وقتی وضعیت حجاب را ملاحظه میکنند و یا خالی شدن مساجد را میبینند، احساس میکنند مردم، دینگریز شدهاند. این معنا از دینگریزی به ساحت فقه نزدیک میشود.
✔️ 5. و بالاخره دین گریزی وجودی
در نوع پنجم از دینگریزی، داشتن باور و اعتقادات دینی ملاک اصلی نیست. هم چنین عمل به دستورات شرعی نیز چندان در مرکز توجه قرار نمیگیرد، بلکه آن چه اهمیت بالایی دارد این است که شخص دیندار، به چه میزان دغدغه ی حضور در محضر خداوند را دارد. وجود او به چه میزان درگیر امر دینی است. در این معنا، دینگریزی یعنی بی پروا زیستن، بی تفاوتی نسبت به امر متعال و وجودی تهی از عظمت آسمان و یعنی وجود آدمی از آن چه معنای هستی است میگریزد و از کنارش بیتفاوت میگذرد. این معنا از دینگریز به ساحت عرفان نزدیک می شود.
❓ آیا اساسا از دین میتوان گریخت؟
✍️ علی زمانیان 1397/07/23
@kherade_montaghed
⚡️با خشونت، مرتد کردن و تکفیر کردن دیگران کار به جایی نمیرسد
✔️سیدمصطفی محقق داماد در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه ادیان و مذاهب قم🔻
🔹آیا ما میتوانیم در چنین شرایطی به عنوان یک طلبه رشته الهیات از ادیان دیگر آگاه نباشیم؟ من از نظر خاندانی نوه بنیانگذار حوزه علمیه قم هستم و از بستگان خودم شنیدم که مؤسس حوزه علمیه قم آرزویش این بود که در درون حوزه، رشتههای ادیان دیگر تدریس شود. این آرزوی مؤسس حوزه علمیه قم بود. امروز که اینجا هستم، آمدم این پیغام را به شما بدهم که تحقق آرمان مؤسس حوزه، این دانشگاه است. مرحوم آیتالله حائری که دایی بنده است، به بنده میگفت پدرم یک استاد از تهران دعوت کرد تا به ما دو برادر، فرانسه تدریس کند. میگفت شما باید نسبت به ادیان امروز جهان آگاه باشید بدانید چه ادیانی هست. آن زمان تمام کتابهای دینشناسی و ادیان دیگر، دو سه کتاب عربی بود و چند کتاب فارسی بود. این تعبیر بنده که پدید آمدن دانشگاه ادیان و مذاهب تحقق یکی از آرمانهای مؤسس حوزه علمیه قم است که در کنار حوزه علمیه به بهترین شکل تأسیس شده و استادان برجسته و منشورات قابل توجهی دارد، نشان دهنده این است که کار جدی در این زمینه در حال انجام است.
🔹یکی از صفات بدی که این روزها موجب خونریزی میشود، خودبرتربینی دینی است. بنده نامهای به پاپ سابق در مقابل تعریض وی به اسلام نوشتم. نام آن، راز دلبری اسلام بود. جوابی بسیار زیبا به نامه من داد و گفت که ببینید چه افرادی بر اساس محتوای اسلام مسلمان شدهاند. کربن را چه کسی جذب کرد؟ این افراد نه با جنگ بلکه با محتوای اسلام آمدند. یکی از این افراد میگفت که من اسلام را دوست دارم، چون تنها دینی است که با بقیه دینها آشنا است و میگوید همه را قبول داریم. ایمان به انبیای دیگر جزو اصول اعتقادی ما است. با خشونت، مرتد کردن و تکفیر کردن دیگران کار به جایی نمیرسد. همین دانشگاه را بعد از چند سال خواهید دید که چند متخصص دینشناس از آن بیرون خواهند آمد و در مجامع علمی گل میکنند که چگونه آشنا به اصول ادیان دیگر هستند و با زبان دل آنها صحبت میکنند و دیگران چگونه اینان را به آغوش خواهند کشید و مریدشان خواهند شد. امروز زبان گفتوگو، زبان علم است نه زبان خونریزی و جنگ. این گروههای تکفیری با حضور خود لکه ننگی بر دامن بشریت زدند.
@namehayehawzavi
معتزله و محافل وابسته نوشته دکتر احمد پاکتچی
https://bit.ly/2PKlkbt
کانال اطلاع رسانی پژوهشکده فلسفه و کلام
@philthei
🔆 حتی نمیتوانیم اندیشیدن را آموزش دهیم 🔆
✍️✍️ سید یحیی یثربی
@naghd_name
در گذشته زندگی به قدری ساده بود که فرد میتوانست با هوش و استعداد خدادادی خود، تمام مشکلات موجود در زندگی را حل کند. در زمانهای گذشته، سواد را مانند کار گارگر میدانستند. حتی ابنسینا در بحث سیاست میگوید کسانی باید جامعه را هدایت کنند که از هوش بالایی برخوردار هستند و افراد با سواد هم باید مشاور آنها باشند. در جوامع آن روزگار، افراد باهوش در صدر امور اجرایی یک جامعه سوار بودند. اما زمان گذشت و دنیای جدید به دست ابنا بشر شکل گرفت، دنیایی که از قرن 17 آغاز شد و شرایط به شدت تغییر کرد.
این دنیای جدید به قدری پیچیده بود که دیگر فرد نمیتوانست تنها با اتکا به هوش موروثیاش آن را اداره کند. در دنیای جدید تخصص حرف اول را میزند، اما در کشورهای سنتی هنوز هوش به جای تخصص پاسخگوی مسائل است. کشورهایی که در مسیر توسعه گام برداشتند، این علم و آگاهی را داشتند که تخصص را در مقایسه باهوش در اولویت قرار دهند، چرا که در دنیای جدید تخصص تنها معیار کار است. به این معنی، سواد در دنیای گذشته زینتی بود و هوش افراد در سرنوشت آنها تاثیر می گذاشت. اما در دنیای جدید سواد نقش مهمی را در مناسبات اجتماعی پیدا کرده و توسعه ذهنی مطرح شده است.
توسعه ذهنی همان چیزی است که باعث میشود افراد سر یک میز بنشینند و مذاکره کنند. از سوی دیگر، به دلیل همین توسعه نیافتگی است که یک عده اسلحه در دست می گیرند و بی دلیل انسانها را قتل عام می کنند. امروز نیاز به آموزش را با تیتراژ کتابها می سنجند؛ در کشورهای اروپایی تیتراژ کتاب زیاد است، زیرا افراد خودشان را نیازمند آموزش میبینند، اما درکشورهای توسعه نیافته چنین نیست. کسانی که بتوانند چرخه زندگی را به درستی به حرکت در بیاورند، متخصص قلمداد میشوند.
شخصاً چهار سال ریاست دانشگاه کردستان را بر عهده داشتم. در سمینارهایی که شرکت میکردم، بسیاری بر این عقیده بودند که ارتباط میان دانشگاه و جامعه قطع شده است. یعنی دانشگاه برای خودش حرف میزند و جامعه هم اصول و حرف خود را دنبال میکند. این می تواند یکی از دلایل توسعه نیافتگی باشد، ما هنوز به تخصص ایمان نیاوردهایم. در زمان دولت سازندگی طرحی را در دست اجرا داشتیم که طی آن، صنعت و صنایع باید با دانشگاه ارتباط میداشتند و با همراهی اهالی دانشگاه کارهای پژوهشی انجام دهند، اما این امر تحقق پیدا نکرد. مادامی که صنعت ما وابسته است و مستقل نشده و همچنین تا زمانی که مدیریت، سلیقهای است، دانشگاه در جامعه جایگاهی نخواهد داشت. ما هنوز به تخصص پایبند نیستیم. در کشور ما فقدان تخصص گرایی در مشاغل مختلف بسیار مشهود است. در زمان ریاست جمهوری یکی از آقایان خواندم که از مشاوران ایشان سوال شد که آیا شما در اداره امور با آقای رییس جمهور مشورت می کنید؟ و ایشان گفت خیر! آقای رئیس جمهور خودشان به همه امور آگاه هستند و احتیاجی به کمک ما ندارند. همین مسئله نشاندهنده فقدان اعتماد به متخصص و تخصص گرایی در جامعه است.
و این تنها یک دلیل دارد و آن اینکه در هزاران مسئلهای که تخصصی در آنها نداریم، اظهار نظر میکنیم تا در ذهن شخص مقابل به عنوان کسی که ناآگاه است قلمداد نشویم. همین مسئله و این نگاه است که باعث میشود تا سطح مباحث تخصصی تنزل پیدا کند. این موضوع نشان دهنده این است که ما هنوز به تخصص گرایی سر تعظیم فرود نیاوردهایم. اگر روزی از من به عنوان وزیر کشاورزی دعوت به همکاری شود، بستر فرهنگی ما به گونهای است که هرگز نه نخواهم گفت! اما من نمی توانم این شغل را بپذیرم، چرا که تخصصی در این زمینه ندارم.
مدتها است که مسئولان میگویند تهران گنجایش این جمعیت و امکانات رفاهی لازم را برای این مردم ندارد و باید پایتخت را به شهر دیگری منتقل کنیم. فعلاً که اتفاقی نیفتاده است، اما همچنان ساخت و سازها و امکان مهاجرت دیگران از شهرهای دیگر به تهران فراهم است، چرا که امکانات اولیه توسعه در شهرهای دیگر فراهم نشده است. میگویند منابع آبی ما رو به کاهش است و باید آب جیرهبندی شود، اما آیا این موضوع احتیاج به توجه و تبلیغ از سوی رسانه ها ندارد؟
هرچه ساخت و ساز بیشتر باشد، قطعاً مصرف کننده هم بیشتر خواهد شد. بدون هیچ ملاحظه یا نظمی، هر روز مجوز ساخت و ساز ساختمان ها و برج های تجاری و مسکونی را میدهند. تخصص به مهندسی نظم ایمان دارد، آیا ما تا به حال به فکر منابع طبیعی و محیط زیست مان بودهایم یا بی تفاوت از کنار آنها رد شدهایم؟
متاسفانه ما تخصص گرا نیستیم، سلیقهای کار میکنیم و به تخصص ایمان نداریم. در این شرایط هرچه کار کنیم، باز هم فایدهای به دنبال نخواهد داشت، زیرا در دنیا کاری رو به جلو حرکت میکند و پیش میرود که بحث علمی عقبه آن باشد.
💠نقدنامه💠
ادامه 👇👇
👇👇 ادامه
سواد امروز از روزگاران قبل کاملاً متفاوت شده است. در دنیای
جدید، علم ثانیه به ثانیه تولید می شود، زیرا در کشورهای اروپایی، مردم به میزان زیادی مطالعه میکنند، در صورتی که ما این کار را انجام نمی دهیم، چراکه ما همه چیز را می دانیم!
ما در جامعهای زندگی می کنیم که مهندسی نشده است، مدرک گرایی در جامعه ما رشد کرده است و فرد دانش آموخته با مدرک تحصیلی خود تن به هر شغلی در حوزه غیر تخصصی خود میدهد. بسیاری از مردم فقط به دنبال مدرک هستند و بعد هر کاری که برایشان مهیا شود، در همان کار غیر مرتبط با تخصصشان به فعالیت میپردازند. جامعه ما به این معنی بینظم شده است و سواد و تخصص جایگاه خود را در این جامعه گم کرده است. مشکل ما مدیریت علمی روز دنیا است که ما آن را در کشورمان نداریم. ما در دنیای جدیدی زندگی می کنیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم المانها و مولفههای دنیای جدید سراسر تغییر کرده است و ناخودآگاه در جامعه ما نیز جا خواهد افتاد و همچنین فرهنگ دنیای جدید نیز به جامعه ما نفوذ می کند.
در این شرایط اگر ما مانند کشورهای توسعه یافته عمل نکنیم و عقب بمانیم، دقیقاً به مانند این است که زیر خروارها آوار گیر کرده باشیم و حتی قدرت کوچکترین تقلایی نیز نداشته باشیم. ما باید به اقتضای روزگارمان در علوم انسانی و اقتصادمان تحول و تکامل ایجاد کنیم تا جامعه را به پیش ببریم، در غیر اینصورت هرچقدر هزینه کنیم، باز هم نتیجه ای نخواهیم گرفت. باید قبول کنیم که دنیای هوش محور زمانش به پایان رسیده است، دنیای امروز، دنیای تخصص محور است، اما ما در وضعیتی قرار داریم که حتی نمیتوانیم تفکر و اندیشیدن را به درستی آموزش دهیم؛ یعنی نمیخواهیم که دانشجو، یک پژوهشگر باشد و در جستجوی علم بر بیاید، بلکه میخواهیم حرف و نظریه دانشمندان را به او القا کنیم.
💠نقدنامه💠
🖼 yon.ir/PiuYC
@naghd_name 💐 🌷 🌹 🌻
♈️جلسه مدیر محترم پژوهشکده فلسفه و کلام با استاد یزدان پناه ، برگزار شد.
♈️در این جلسه ریاست پژوهشکده جناب آقای دکتر علیپور ضمن تقدیر و تشکر از همکاری و مشارکت اساتید برجسته علوم عقلی با پژوهشکده ، غنای آثار موجود را نتیجه همکاری و همراهی اساتید دانسته و از استاد یزدان پناه دعوت نمودند تا با تالیف کتاب و مقاله به تکمیل کلان پروژه رابطه نفس وبدن کمک نمایند.
✳️استاد یزدان پناه ضمن تشکر از ریاست پزوهشکده ، کمک علمی در حد مقدورات را وعده فرمودند.
✳️در ادامه آقای دکتر سوری به ارائه گزارش همایش بین المللی جائودانگی نفس در اسلام و مسیحیت پرداختند.
جهت ارتباط با کانال پژوهشکده فلسفه و کلام در یکی از پیام رسان های زیر عضو شوید.
پیام رسان بله:
https://ble.im/philtheo
پیام رسان آی گپ:
https://igap.net/philtheo
پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/philtheo
پیام رسان گپ:
https://gap.im/philtheo
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/philtheo
جهت ارتباط با کانال پژوهشکده فلسفه و کلام در یکی از پیام رسان های زیر عضو شوید.
پیام رسان بله:
https://ble.im/philtheo
پیام رسان آی گپ:
https://igap.net/philtheo
پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/philtheo
پیام رسان گپ:
https://gap.im/philtheo
پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/philtheo
استاد رسول جعفریان در کانال تلگرامیش نوشت :
آیا زبان ما زبان تمدن جدید را می فهمد؟
خوب یا بد، در ایران، تصوف با جنس تفکر ایرانی عجین است. اصلا برخی معتقدند که تفکر ایرانی ذاتا تفکری عرفانی و گنوستیک است و تمام لوازم آن را هم دارد. شاید بالای هفتاد هشتاد درصد شعر فارسی که مهم ترین دستاورد این زبان است، همین مضامین را دارد. برترین شاعران ما، به جز فردوسی که شعرش حماسی است، در همین فضا سیر کرده اند. این تصوف، ربطی به تصوف حرفه ای و خرقه ای و حزبی ندارد. اگر هم در عمل هر دو در جامه جامعه ایرانی بوده، نباید حساب تفکر عرفانی منعکس شده در شعر فارسی را که از اساس خدا شناس است و به انسان هم حرمت می گذارد، با چیز دیگری خلط کرد. سنایی چشم و چراغ این فرهنگ است، شعرش حکمت و اخلاق و زهد و عرفان است. همین طور نظامی گنجوی. حافظ که جای خود دارد، و مگر می شود او را از فرهنگ ایرانی گرفت! این واقعیتی است که وجود دارد. این تفکر البته رقیب هم دارد، رقبایی که دلایلی برای حضور خود دارند و با تفکر عرفانی درگیر هستند. منازعات فقها و صوفیه، نمونه ای از این جدال هستند. الان روی این بخش، متمرکز نیستم.
سابقا و همواره نوشته ام که تفکر صوفیانه، تفکر تمدنی نیست. اخیرا که نقد صوفیه پسر فیض را منتشر کردم، مفصل در مقدمه نوشتم که این نقد، چه تفاوتی با نقدهای جاری دراد. نقد تمدنی است نه صرفا مذهبی. تفکر عرفانی، به روشنی، از سنخ تفکر تجربی و ریاضی و فیزیک نیست، و اگر قرار باشد که ما همه اش به این مباحث فکر کنیم، چنان که این طور بوده و هستیم ، و البته در حد خود ویژگی تفکر ایرانی است، و نمونه اش همین موسیقی فعلی و شعرهای جاری در آن است، با این زبان، نمی توانیم دنیایی باشیم، و اگر دنیاوی و به یک معنای ریاضی فیزیکی نباشیم، از تمدن مادی بی بهره ایم. زبان ما، زبان تمدن جدی نیست. ما دنیا را در حد ضرورت و اکل میته آباد می خواهیم. شناختمان هم از آن، در هاله نور و صرفا ارزشها است.
حالا یک واقعیت داریم، و آن همین است که عقلیت تاریخی ما رمز آلود و عرفانی و غزل سان است. دیگر این که این تفکر، تفکری دنیاوی و ریاضی و قیزیک نیست. این دو چه ارتباطی با هم دارد؟ اولی یک شناخت از وضع تفکر ایرانی است و دومی یک استنتاج در باره نسبت این زبان با تمدن. زبان فرهنگ ما عرفانی است و این فرهنگ نمی تواند ما را به طور جدی وارد تمدن دنیوی مدرن کند. نه تنها نمی تواند که ما همه اش در مقابل آن گارد داریم. ما دست کم به سادگی از بند این امور رهایی نخواهیم یافت. گویی سرنوشت ما این است که فعلا با ترکیبی از دین و عرفان ایرانی و در کنار آن به اجبار با تقلید از تمدن از غرب راه مان را در تاریخ دنبال کنیم. عجالتا که راهی جز این نداریم. روزی روزگاری اگر چیزی تغییر کرد، باید حرفهای دیگری زد. شاید در این میانه بشود راهی یافت. یا دست تقدیر که در واقع همان مجموعه عوامل ناشناخته و شناخته است، راهی باز کند. هیچ بعید نیست، از این میانه، راهی باز شود، اما چطور!
ما علاوه بر زبان عرفانی، زبان دین و در بخشی از آن زبان فقه هم داریم که بیشتر تمدنی می نماید، اما آن هم جدیت مورد نیاز تمدن را ندارد. شاید راه اصلاحی باشد که هنوز نمی توانیم و باید رویش فکر کنیم.
راستش هیچ کدام از این زبانها، زبان تمدن جدید نیست. داوری حق دارد بگوید تمدن جدید، تمدن ریاضی است و ما بر اساس آموخته های خود، می دانیم که برای این علم که اساس تمدن دنیوی هستند، ارزشی قائل نیستیم. نه از نجوم جدید و نه از ریاضیات مدرن، هیچ استفاده ای نمی بریم، چون از ماهیت آن سر در نمی آوریم. تمدن جدید، تمدن ریاضی است و ما این را نداریم. چند دهه است عادت داریم این سبک فکر کردن را متهم به آمپریسم و تجربه گرایی و این قبیل عناوین محکوم کنیم. باشد، بکنیم. آیا با این محکومیت، تمدن بدست می آوریم؟
بماند که ما ویژگی های ملی و دینی دیگری داریم که بخش مهمی از هویت ماست، و از بس تحت فشار بوده ایم، در برابر هر فشاری، گارد می گیریم. این یعنی این که کمتر حاضر به شنیدن حرف دیگران هستیم، در نتیجه، برای همکاری هم کمتر آماده ایم. شاید زبان ما که نگاه از بالاست، ما را برای خودمان خیلی مقدس کرده است. ما می خواهیم فرمان بدهیم، حتی اگر توانمان در آن حد و اندازه نیست. به قول آن مرحوم، رگه ای از تمایل به امپراطوری گری در وجودمان هست (به نظر شما نیست؟). راستش لوازمش را نداریم، گرچه نوعی زرنگی ایرانی برای چانه زنی داریم. خدا هم کمکمان کرده و تا حالا دوام آورده ایم، هرچند در قالب بشر درجه دوم. ما به زندگی مان ادامه می دهیم، اما در همین حد و حدودی که هستیم و با همین فاصله ای که از تمدن جدید غربی از نظر سطح زندگی و توسعه و رفاه داریم. امیدوارم وضع بدتر نشود.
📰یکی از مهمترین انتقادات به برگزاری همایش «تصوف؛ شاخصهها و نقدها» توسط رسول جعفریان انجام شد. نقدی که البته بیپاسخ نماند و با واکنش تند محمدتقی سبحانی همراه شد. جعفریان در یادداشتی کوتاه نسبت به نقش دفتر تبلیغات اسلامی قم در برگزاری چنین همایشی انتقاد داشت، درباره آن نوشت: «اینکه پژوهشی درباره تصوف یا هر مسأله دیگری بشود، تحقیقاتی صورت گیرد، آثاری از میراث آن، موافق و مخالف منتشر شود، مطلبی از جدای از این است که یک نهاد تبلیغی که کارش نهادینه کردن اخلاق دینی در جامعه است، به موضوعی بپردازد که بوی تفرقه و تشتت میدهد.» جعفریان در ادامه با اشاره به تجربهای تاریخی در دوره صفویه تاکید میکند: «یادمان باشد که در اواخر دولت صفویه، با احساس تکلیف شماری از علما برای استوار کردن حق! دامنه منازعات مذهبی بالا گرفت و کار دست این دولت داد. در اوج فضاحت اقتصادی که دولت صفوی داشت، و هیچ طلا و نقره ای در کار نبود تا حقوقها پرداخت شود، و آنچه بود با عیار پایین و قلابی بود، علما ـ که هیچ وقت تشویق به کار اقتصادی نمی کنند و فقط به فکر ساختن تمدنی برای پایه احادیث بودند ـ به بهانه تصوف و فلسفه و... به جان یکدیگر افتادند، و دعوای شیعه و سنی، و صوفی و غیر صوفی، و فیلسوف و اخباریها را جدی گرفتند و کردند آنچه کردند.» این استاد دانشگاه تذکر دیگری هم میدهد: «این را بدانیم که ادبیات عرفانی و تصوف دست کم در زبان فارسی و در عمق جان ایرانی فراگیر بوده و هست، و وقتی شما به جان آن میافتید و با یک نهاد تبلیغی علم مخالفت با آن بر افراشته و علیه آن مقاومت میکنید، شمار زیادی را از خود میرانید.» اما قرار نبود نگاه جعفریان بیپاسخ بماند و اتفاقا رئیس همایش تصوف به شدیدترین شکل ممکن این پاسخ را ابراز کرد: «قبل از هرچیز باید به جناب جعفریان یادآور شوم که شما با ارجاع تاریخی به دولت صفوی و مشابهسازیِ شرایط کنونی با اواخر دوره صفویه، دقیقا دچار همان خطائی شدید که خود بارها در باب تحلیل های تاریخیِ سیاستپیشگان تذکر دادهاید.» سبحانی مدعی میشود که که جعفریان از وضعیت فرقه های صوفیه در ایران امروز، آگاهی چندانی ندارد و مینویسد: «بفرمایید که اگر کسانی امروز همچون عالمان گذشته، تصوف را یک مخاطره جدی برای فرهنگ شیعه بدانند، با چه روش و زبانی باید مطالب خویش را به جامعه علمی عرضه کنند تا امثال جنابعالی -که بسیار نگران واگرائی و تفرقه در جامعه هستید و همواره در عمل هم این روحیه خود را نشان داده اید! - نگران و دلواپس نشوند؟!» 🗞
🖍سجاد صداقت
🔖 2400 کلمه
⏰زمان مطالعه: 15 دقيقه
📌 متن کامل را در صفحه 10 روزنامه سازندگی مورخ 28 مهر 1397 مطالعه کنيد
💠 پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/philtheo
📝 شعله ای در خِرمن؛ تأملی در زیست جنسی برخی حوزویان
✍️ جواد شریفی
مقدمات سه گانه بحث:
1️⃣ این نوشته که تلاش شده توصیفی-تحلیلی و تهی از قضاوت های ارزشی باشد، بخشی از واقعیت را باز می تاباند نه همه آن را. پژوهش های بیشتر ممکن است به نتایج دیگری جز این برسند.
2️⃣ برای ورود در این بحث دو تفکیک ضروری می نماید. تفکیک نخست، میان طلابی که در مدارس علمیه شبانه روزی می زیند و نوعا در سطوح مقدماتی هستند از طلابی که دیگر در این گونه مدارس زیست نمی کنند و نوعا در سطوح بالاتر هستند و تفکیک دوم میان دوره زمانیِ پیش از گسترش شبکه های اجتماعی از دوره پس از آن.
3️⃣ این جستار از سه مفهوم "سوژه شدگی" (Subjectivation) نزد فوکو، "فراخوانی" (Interpellation) نزد آلتوسر و "نهادهای تام" (Total institution) نزد گافمن بهره میگیرد. این مفاهیم به طور کاربردی در خود جستار توضیح داده می شوند و برای آشنایی دقیق تر بر خواننده فرهیخته لازم است به کتب تخصصی این مباحث رجوع کند.
بسیاری از طلاب تحصیل خود در حوزه علمیه را در مدارس شبانه روزی آغاز می کنند. مدارس علمیه شبانه روزی دو کارکرد اساسی دارند:
1️⃣ فرد در مدرسه علمیه به پذیرش هویت و تعریف جدیدی برای خودش فراخوانده می شود. همچون "طلبه"، "سرباز امام زمان"، "مبلغ دین"، "وارث پیامبران" و جز این ها. این "فراخوانی" بدان منظور است که طلبه به اقتضای این هویت جدیدش، در برابر نرم های هنجاری حوزه علمیه انقیاد کامل نشان دهد و نیاز به کنترل های سخت بیرونی کاهش یابد.
2️⃣ زیست طلبه در مدرسه شبانه روزی که گونه ای از "نهادهای تام" به شمار می رود، امکانی است تا بیشتر یا تمام ساحت های وجودی وی با تعالیم دینی شکل داده شوند؛ طلبه "بازجامعه پذیر" شود؛ نظام ارزشی و هنجاری پیشینش در هم شکند و نظام ارزشی و هنجاری جدیدی که مبتنی بر تعالیم دین انگاشته می شود، در وجودش نهادینه شود.
از ویژگی های زیست در مدرسه علمیه شبانه روزی، دعوت به مبارزه با تمایلات فطری جنسی، تحت عنوان زهد و پارسایی، از طریق اولا تمرکز بر عبادت و تحصیل و دوما تشویق به ورزش و روزه داری و پرهیزهای غذایی خاص است. طلبه در این فضا نوعا حتی از سطحی ترین مواجهه با جنس مخالف محرومست که این امر تاثیرش را در نوع خاص آداب معاشرت حوزویان با جنس مخالف خود در مراحل بعدی زندگی نشان می دهد. البته این امر بسته به شهر محل تحصیل طلبه، خاستگاه اجتماعی طلبه (روستایی یا شهری بودن) و مقطعی که طلبه از آن وارد حوزه شده (سیکل، دیپلم، لیسانس) متفاوت است. نیازهای عاطفی و جنسی که در شکل طبیعی آن باید از طریق جنس مخالف تامین شوند و در این شیوه زیست سرکوب می شوند، زمینه ساز مشکلات دیگری در طلبه می شود؛ از مشکلات روحی گرفته تا بعضی تخلفات جنسی که شرعا حرام تعریف شده اند تا حتی بروز بعضی اشکال زن ستیزی و زن گریزی در مورد مردان و بالعکس در مورد زنان.
اما با گذر به سطوح تحصیلی بالاتر و کاهش الزام به حضور حداکثری در مدرسه شبانه روزی یا آموختن شیوه دورزدن کنترل های بیرونی، این دست نیازهای طلبه به شکل طبیعی تری می توانند تامین شوند مانند متعه یا... که گرچه شرعا حلالند اما به لحاظ اجتماعی دست کم مثبت تلقی نمی شوند.
پیش از گسترش شبکه های اجتماعی، ارتباط با جنس مخالف بیشتر در فضاهای فیزیکی امکان تحقق داشت. اما برای طلبه حوزه علمیه بخاطر حجم زیاد فعالیت تحصیلی، پوشش و هیئت ظاهری خاص و حضور روزانه طولانی در مدرسه چنین امکانی بسیار کمتر بوده و هست. ولی موج گسترش شبکه های اجتماعیِ مبتنی بر گوشی های هوشمند که حوزه علمیه را نیز درنوردید، این وضعیت را تغییر داد. برخی طلاب از طریق این شبکه های اجتماعی امکان بیشتری برای مراوده و ارتباط با جنس مخالف یافتند و توانستند دست کم به صورت مجازی بخشی از "نیاز ارتباطی" خود با جنس مخالف را تامین کنند و روشن است که نیاز ارتباطی الزاما با نیاز عاطفی و جنسی یکی نیست. اما برای برخی نیز فرصتی برای تجربه لذت عاطفی و جنسی فراهم آمد تا جایی که حتی در اثر افراط برخی، اشکال مرضی و آسیب زایی نیز پدیدار شدند.
ادامه👇👇👇
ادامه👆👆👆
به نظر من سه تأثیر مهم شبکه های اجتماعی بر حوزویان را می توان این سه دانست:
1️⃣ نیازهای عاطفی و جنسی آن دسته از طلابی که دستورالعمل هایی نظیر "عبادت و تحصیل و ورزش و روزه داری و پرهیزهای غذایی" به حالشان کارگر نیفتاده، به شکل طبیعی تری تأمین می شوند و اشکال مرضی و غیر طبیعی تا حد زیادی کاهش می یابند.
2️⃣ روابط مردان روحانی متأهل با خانم هایی جز همسران شان(ولو در صورت های شرعی) تا حدی افزایش یافته است.
3️⃣ تمایل برخی طلاب به ازدواج در سال های نخست جوانی کمتر شده و بر مطالعه و تحصیل تا سنین بالاتر از معمول متمرکز شده اند.
تناقض این ماجرا این است که در حوزه علمیه به هدف تمرکز بر تحصیل، از ازدواج زودهنگام نهی می شود و به هدف حفظ عفت جنسی، به آن تشویق. از سوی دیگر متعه نیز که در چارچوب های فکر دینی حوزویان حلال است، بخاطر نگرش منفی جامعه و ترس بی آبرویی فردی_صنفی و زیاد بودن هزینه مالی این کار، چندان میسر نیست. شیوه عمدتاً پذیرفته شدۀ اجتماعی، یعنی نهاد boy/girl friend نیز در چارچوب تعالیم حوزوی مشروع قلمداد نمی شود. این واقعیت نیز در خور توجه است که برخی از طلاب که تحت فشار نیازهای طبیعی در آغازین سال های جوانی ازدواج کردند و دغدغه معیشت آن ها را از پیشرفت علمی بازداشت، در حال حاضر از ازدواج خود نارضایتی و احساس شکست دارند. نتیجه این وضعیت پیچیده در تخلف رو به افزایش برخی حوزویان از نرم های دینی کنش جنسی در حال بروز است.
"حوزه های علمیه زنان"
تقریباً همه آنچه تاکنون گفته شد درباره طلاب خانم نیز وجود دارد اما نکته مهم و شگرف در این خصوص این است که تنوع خواهی جنسی ای که در طبیعت انسان است و شریعت تأمینش را برای مرد متأهل از طریق متعه هموار کرده و برای زن متأهل نه، در حال ایجاد رگه های خفیفی از فمینیسم اسلامی درون حوزه علمیه زنان است که تلاش دارد در گفتمانی درون دینی، کامگیری یک زن متأهل از چند مرد را مشروعیت فقهی ببخشد. به نظر میرسد افراط مردان مذهب در متعه النساء و تشویق و تأکید بر این امر، سرانجام دارد پیامد هایش را در این گونه واکنش های برخی زنان تحصیل کرده در علوم دینی، نشان میدهد.
سخن نهایی این که ریشه یابی این وضعیت به نظر من در نوع نگاه سازمان دین به انسان است. سازمان دین بر اساس ایده آل های خود، به تعبیر فوکو به دنبال خلق سوژه انسانی است. حال آن که "انسان" را نه باید ساخت که باید به رسمیت شناخت. همه آن هنجارهایی که به سودای رسیدن به سراب انسان کامل بر انسان های گوشت و پوست و خون دارِ زمینی تحمیل می شوند، در هنگام تعارض با طبیعت و فطرت او هر اندازه هم تاب آورند، در نهایت در هم خواهند شکست و عاملیت انسانی بر این ساختارها پیروز خواهد آمد.
◀️ نقدهای خوانندگان ارجمند را پیشاپیش سپاس میگزارم. باشد که از خلال گفتگو و نقد به تقریر بهتری از واقعیت برسیم.
#جامعه_شناسی_روحانیت
#جامعه_شناسی_دین
https://eitaa.com/philtheo
پژوهشکده فلسفه و کلام
📝 شعله ای در خِرمن؛ تأملی در زیست جنسی برخی حوزویان ✍️ جواد شریفی مقدمات سه گانه بحث: 1️⃣ این
✔️یادداشت یک بانوی طلبه از زیست جنسی برخی زنان حوزوی (در نقد یادداشت جواد شریفی، پیرامون زیست جنسی حوزویان)🔻
نوشته: ا.خ
🔹این یادداشت با استناد بر دادههای مشاهدهای، به توصیفی از زیست جنسی بانوان طلبه می پردازد.
🔹بانوان طلبه در حوزههای علمیه خواهران، در سطوح مختلف حوزوی تحصیل میکنند. اولین تجربه زیسته جنسی آنها با ازدواج دائم گره خورده است؛ ازدواجگزینی این بانوان، اولین تجربه زیست جنسی در کنار شریک زندگی است.
🔹زیست جنسی این زنان بعد از ازدواج، با فرزند آوری همراه است. این بانوان عموماً به علت تأکید بر رعایت عفت جنسی، با فقدان اطلاع کافی از نحوه زیست جنسی، وارد زندگی زناشویی میشوند.
🔹نبود اطلاع کافی از روابط جنسی و در برخی موارد غالب شدن خویشتنداری جنسی و حیا، بر زندگی زناشویی این زنان، سایه افکنده و در بسیاری از موارد سردی روابط زناشویی را رقم زده است و شاید نقطه اختلاف زیست طلبگی در بین این دسته از بانوان از همینجا آغاز میشود.
🔹 در این دسته از افراد، عدم تفکیک خویشتنداری جنسی در حوزه خصوصی با خویشتنداری جنسی در حوزه عمومی، و عدم مهارت رابطه معاشقه آمیز با همسران، موجب عدم رضایت طرفین از رابطه جنسی است. شاید بتوان گفت که عدم مهارت در رابطه، زمینه دوری گزینی بستری، عاطفی و عاشقی از همسران و یا رضایت یکطرفه در رابطه زناشویی (رضایت مرد) را سبب گشته و همین امر عاملی برای روی آوری همسران به ارتباطاتی خارج از رابطه زناشویی تحت عناوین شرعی متعه را به دنبال داشته است.
🔹 برخی از این بانوان هم تجربه زیسته در زندگی طلبگی و هم به عنوان همسر یک طلبه، برای بهبود شرایط زندگی، مشوق اصلی همسران خود در متعهگزینی و تعدد زوجات هستند. به عبارتی زنانی که با پیشنهاد به همسران خود، راه را برای شراکت جنسی همسران خود باز کردهاند.
🔹شریک جنسی برای همسران، گاه با خواستگاری خود زنان طلبه برای همسران خود و گاه با پذیرش امضا و اذن همسر دوم به صورت محضری همراه بوده است. در این میان کم نیستند زنانی که زیر یک سقف با دیگر همسران شوهر خود زندگی میکنند.
🔹 از سویی دیگر، در برخی موارد، میتوان از پدیده طلبهگریزی (به عنوان همسر) در بین بانوان طلبه یاد کرد؛ چرا که تجربه زیسته زنان طلبه در بسیاری موارد سبب شده، برای ازدواج گزینه دیگری غیر از طلبه را اختیار کنند تا از توجیهات شرعی همسران برای متعه گزینی و تعدد زوجات برهند.
🔸متن نقد شده🔸
http://t.me/social_studies_of_fiqh/2423
@talabebanoo
🔱 از خطاهای رایج استناددهی که هنگام نوشتن یک مقاله علمی باید از آنها اجتناب کرد
✔️ توجه نکردن به دستورالعمل نویسندگان یکی از مهمترین خطاهای ارجاع به منابع آن است که نویسندگان یک مقاله به دستورالعمل نویسندگان نشریه مورد نظر در حیطه نحوه ارجاعات به منابع، توجه نمی نمایند.
✔️ استفاده بیشتر یا کمتر از حد معمول از منابع گاهی نویسندگان به هنگام نوشتن مقاله خود از تعداد کافی منابع استفاده نمیکنند یا بیش از حد معمول و یا کمتر از آن، به منابع در ارتباط با موضوع تحقیق خود استناد میکنند.
✔️ استفاده از منابع قدیمی اشکال دیگری که نویسندگان مقاله های علمی ممکن است دچار آن شوند ، استفاده از منابع قدیمی است. هر چند به هنگام پرداختن به سابقه موضوع مورد تحقیق میتوان به منابع قدیمی تر استناد کرد، اما در سایر قسمتهای مقاله استفاده از منابع معتبر و روزآمد توصیه شده است.
✔️استفاده بیش از اندازه از منابع خاکستری یکی دیگر از اشتباهات به هنگام استناد به منبعی، استفاده بیش از اندازه منابعی میباشد که اصطلاحاً به منابع خاکستری (Gray references) نامی هستند. این منابع منابعی هستند که پروسه و فرآیند دیگر منابع معتبر را طی نکرده اند بعنوان مثال میتوان اشاره ای داشت بر صفحات اینترنتی، پایاننامهها، چکیدهی مقالههای ارائه شده در همایشهای علمی و مقالاتی میباشند که در روزنامهها یا نشریات با اعتبار کم به چاپ رسیدهاند.
✔️نقل قول ناقص یا اشتباه از منبع مورد نظر اشکال دیگری کههنگام استناد به منابع رخ میدهد و تشخیص آن از سایر مشکلات نامبرده سخت تر میباشد، آن است که گاهی ، نویسندهموضوعی را به طور ناقص با حتی اشتباه از منبعی نقل مینماید. علت این امر آن است که معمولاً نویسنده، منبع مورد نظر را به دقت مطالعه نکرده و از همین رو برداشت ناقص و یا اشتباهی را از منبع مورد نظر خودشان گزارش مینمایند.
✔️ و بالاخره، یکی دیگر از خطاهای شایع به هنگام استناد به منابع، عدم همخوانی بین شماره منبع در متن و شماره منبع در فهرست منابع میباشد خطای شایع دیگر نیز استناد به شماره منبعی در متن است که این منبع در فهرست منابع ذکر نشده است. اینگونه اشتباهات به این علت است که به هنگام تهیه یک مقاله، معمولاً متن مقاله چندین بار دستخوش تغییر و بازنویسی میگردد که در این تغییرات ممکن است شماره منابع در متن تغییر کرده و یا به طور اتفاقی مشخصات کامل منبعی از فهرست منابع حذف گردد.
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
📜تأملاتی درباره قُدسی شدن جایگاه مرجعیت در شیعه (قسمت اول)
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹مرجعیت تقلید در شیعه مقامی علمی است ولی در نگاه بعضی از شیعیان مرجعیت مقامی قُدسی و معنوی تلقی میشود. در نگاهِ قُدسی به مرجع تقلید، او برترین فرد از جهت کمالات معنوی بعد از ائمه(ع) است، و سایر مردم جایگاه معنوی فروتری نسبت به او دارند. دراینباره نکاتی به ذهن بنده میرسند که شاید مرتب و منظم نباشند، ولی بیارتباط با هم نیستند:
🔹1. نگاهِ قدسی به مرجعیت موجب میشود سخن او در هر علم و فنی، با برداشت تعبدیِ مقلّدان همراه شود و نظراتِ مخالف او، باطل و خلاف شریعت تلقی شوند. به دیگر سخن، فقیه با کسب تخصص در علم فقه و کسب عنوان مرجعیت، در همهی علوم و فنون ممتاز میشود؛ تمامی رشتهها و تخصصهای دیگر دینی همچون اخلاق، اعتقادات، تاریخ، تفسیر و... به چنگ او میافتد و نظرش بر متخصصین همهی این علوم برتری مییابد. بر این اساس تخصص در فقه همراه با کسب عنوان مرجع تقلید و بدون این عنوان، یک دنیا با هم توفیر دارند.
🔹2. فتوا و استدلالهای مرجع تقلید امری نافهمیدی و غیرقابل وصول برای دیگران نیست. یعنی عالمان غیرمتخصص و حتی در مواردی مردم عادی نیز میتوانند به صحت یا نادرستی استدلالهای مرجع تقلید درباره یک فتوا دست یابند. پس تفاوت مرجعِ تقلیدِ متخصص در فقه با عالمانِ غیرمتخصص چیست؟! مرجع مجتهد توانایی ارائه مبتکرانه استدلالهای فقهی، جمعبندی میان آنها و ارائه حکم شرعی را دارد، ولی عالم غیرمتخصص اگرچه توانایی فهم این استدلالها و قضاوت درباره آنها را دارد، ولی خود نمیتواند به صورت ابتکاری این استدلالها را ارائه کند.
🔹به هر حال مرجعیت عنوانی نیست که افراد با دستیابی به آن، هرحکمی را بدون استدلال قانعکننده بیان کنند، گویی که سخن آنها از کنگره عرش الهی فرود آمده است. از این جهت است که بعضی فقهای گذشته در برابر سؤالات مردم عادی نیز حکم شرعی را با تمام جزئیات استدلالی بیان میکردند.
🔹3. فتوای فقیه از آنجا که از جایگاهی علمی صادر میشود، میتواند توسط هر کسی مورد رد و مناقشه واقع شود. بر این اساس اگر سخن منتقدان غیرعلمی و بیپایه باشد، به کلام علمی و مستحکم مرجع تقلید لطمهای وارد نمیکند و خطری برای جایگاه مرجع تقلید و جامعه شیعه ندارد؛ و اگر جنبههای حقی در کلام آنها باشد، فرصتی است تا مراجع تبیین بهتری برای جامعه شیعه داشته باشند. ولی در نگاه قدسی به مرجع تقلید هرگونه اشکال و انتقاد به مرجع تقلید نوعی توهین و بیاحترامی به حساب میآید، زیرا اعتقاد معنوی مردم را تضعیف میکند و تقابلی با مقدسات آنهاست.
قسمت دوم یادداشت را این جا بخوانید:
https://eitaa.com/philtheo/1149
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
تأملاتی درباره قُدسی شدن مرجعیت در شیعه (قسمت دوم)
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹4. یکی از عواملی که موجب تشدید نگاهِ قُدسی به مرجعیت شده است خلط معنایِ عرفانی، کلامی و فقهی ولایت است. معنایِ فقهی ولایت چیزی شبیه قضاوت و حکم قاضی است با این تفاوت که محدودهی حکم ولی فقیه تمام امور اجتماعی را در بر میگیرد. چنانچه بیشتر ادله ولایت فقیه نیز همراه با زمینه قضاوت و شأنِ قاضی مطرح شدهاند. همچون مقبوله عمر بن حنظله که اصل سؤال وی از امام صادق(ع) درباره این است که شیعیان در امر قضاوت باید به چه کسی مراجعه کنند؟ امام در قسمتی از پاسخ میفرمایند: «یَنْظُرانِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوى حَدیثَنا وَ نَظَرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَف أَحکامَنا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فإنّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً...؛ باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند، زیرا که من او را حاکم بر شما قرار دادهام» علما از این فراز پاسخِ امام برای اثبات ولایت فقیه بهره بردهاند که بحث آن مفصل است.
🔹اما معنایِ فقهی ولایت گاهی با معنایِ عرفانی آن خلط میشود و مقامی قُدسی برای فقیه جلوهگر میکند که حتی او را دارای مقام ولایت تکوینی در عالم وجود نیز میکند. البته ممکن است ولایت فقهـی و عرفانی همزمان در یک فرد جمع میشود. ولی لازمه ولایت فقهی، ولایت عرفانی نیست. بر این اساس، اگر فقیه در موردی حکم بکند، دیگران میتوانند در نظر این حکم را خطا و اشتباه بدانند و حتی نظر خود را بیان کنند، هرچند در عمل نباید با این حکم مخالفت شود. ولی در نگاه عرفانی مخالفت فکری و نظری با فقیه یک انحراف و گناه بزرگ به شمار میآید.
🔹5. اگر مقام مرجع تقلید را مقامی علمی بدانیم، باید معنا و مفهوم القاب حوزوی همراستا با مقامهای علمی باشند. ولی این القاب بیش از آنکه رفعتِ علمی مراجع را جلوهگر کنند، به آنها شأن قُدسی میدهد.
همچون القاب «آیت الله» و «آیت الله العظمی» که بیش از آنکه با علو علمی آنها همراستا باشند، قُدسیت آنها را به مخاطب گوشزد می کند. بگذریم از واژههای تقدسمآب دیگری که بعضی بیوتِ مراجع به کار میبرند.
به کار بردن این القاب نیز هیچگونه ضابطهی دقیق و رسمی در حوزههای علیمه ندارد و موقعیت اجتماعی، شهرت، ظاهر شخصی و اهتمام شاگردان و هواداران بیشترین تأثیر را برای کاربردن این القاب برای علما دارد. البته شاید امروز نتوان دیگر این القاب را تغییر داد ولی میتوان معنای متبادر از آنها را دگرگون ساخت.
🔹6. ساختار روحانیت شیعه از بعضی جهات شبیه کلیسای کاتولیک شده است. بعضی از اندیشمندان همچون شهید مطهری بر این اعتقادند که از میان عنوانهایی که مردم برای عالمان دینی استعمال میکنند، لفظ روحانی بعد از دوران مشروطیت با الهام گرفتن از مسیحیت، در میان جامعۀ ایران متداول شد؛ زیرا جامعۀ مسیحیت معتقد بودند روح از تن و آخرت از دنیا و معنی از ظاهر جداست و عالِم دینی باید بهاصطلاح تارک دنیا باشد؛ ازایننظر، به علمای خود روحانی میگفتند.( شهیدمطهری، خاتمیت، ص۹۳. )دکتر شریعتی نیز میگوید: «من روحانیون را با علمای اسلامی یکی نمیگیرم، بلکه متضاد میبینم، در اسلام دستگاهی، طبقهای یا تیپی به نام روحانیت نداریم، این اصطلاح خیلی تازه است و مصداق آن هم نوظهور، در اسلام، عالم داریم در برابر غیرعالم، نه روحانی در برابر جسمانی.»( علی شریعتی، مجموعه آثار، شماره 20، ص 119.)
قسمت اول این یاداشت را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/philtheo/1148
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
✳️چکیده مقالات همایش تصوف (متن+ صوت) در پایگاه اینترنتی پژوهشکده فلسفه و کلام
http://yon.ir/eDxi1
#همایش_تصوف|#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
✳️از فلسفه تحریم تا تحریم فلسفه
♈️مسعود صادقی
فلسفه نمیتواند دستکم در برابر رنجها و شرور دستساز بشر بیتفاوت باشد. البته راه بیتفاوت نماندن، مصاحبه کردن و نامه نگاشتن نیست. مواضع فلسفه در تحلیل هرچیز از جمله تحریم باید با زبان فلسفه بیان شود؛ یعنی با اسلوبی فلسفی و نه صرفاً از زبان فیلسوفان اما با بیانی سیاسی و غیرفلسفی.
مسعود صادقی (پژوهشگر فلسفه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه)
مسعود صادقی (پژوهشگر فلسفه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه)
فیلسوفان اخلاق غربی دههها است که مثالهای مباحث خود را عمدتاً از میان جنایات نازیها علیه یهودیان انتخاب میکنند. کتابهای آنها پر است از اشارات گوناگون به جنایات یهودستیزانه هیتلر. ما چه میکنیم؟ سالها است تحریم شدیم اما دریغ از اشارتی به آن! چرا؟ آیا میخواهیم سیاست زده نباشیم؟ آیا تحریم یک مسئله سیاسی میان دو رقیب یا دشمن است؟ کاش اینگونه میبود. تحریم آمده تا مردم را خسته و شکسته کند و نهایتاً آنها را از بهبود اوضاع ناامید گرداند. نتیجه آن چه خواهد بود؟ اصلاح؟ خیر. نتیجه انقلاب و شورش مردمی خواهد بود که از فرط گرسنگی عصیان خواهند کرد.
اکنون مسئولیت فلسفه چیست جز تحلیل پدیدههایی چون تحریم؟ این مسئله تأثیراتی ملموس و انضمامی دارد ولی دلایلی کاملاً انتزاعی. چه از این بهتر برای یک فیلسوف. فلسفه تحریم را یک ایرانی بهتر میفهمد و بهتر میتواند تحلیل کند.
دیگران ما را تحریم کردهاند و ما اندیشیدن به تحریم را! نتیجه چنین روندی فاصله گرفتن هرچه بیشتر فلسفه و اصحاب آن از واقعیت است. اگر فلسفه، تفلسف در باب رنجهای حقیقی را تحریم کند مردم نیز فلسفه را عملاً تحریم خواهند کرد و سرنوشت جامعه دستخوش تغییر خواهد شد.
اگر خواجه نصیرالدین طوسی و دیگران چیزی در تحلیل حمله مغول مینوشتند اکنون سرنوشت ما این نبود. شاید زمانه آنها چنین اقتضا نمیکرده اما دوران ما قطعاً هم اجازه میدهد و هم اقتضا میکند. دست روی دست نگذاریم. فیلسوفانه بنویسیم و بگوییم در باب تحریم. زبان فلسفه جهانیتر است از زبان سیاست.
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
برگزاری دورههای آموزشی کلامی در سال تحصلیلی 97-98
دوره های آموزشی «خارج کلام - قواعد کلامی (قاعده لطف)» ، «نقد الحاد مدرن» ،«تاریخ علم کلام (مدرسه مدینه)» و «زبان تخصصی کلام و فلسفه دین» به همت اعضای انجمن کلام اسلامی حوزه برگزار می شود.
✳️کلاس «خارج کلام (قواعد کلامی - قاعده لطف)» با حضور استاد دکتر رضا برنجکار روزهای شنبه و یکشنبه ؛ یک ساعت به اذان مغرب از تاریخ 14 مهرماه ، برای برادران و خواهران در سالن کنفرانس انجمن های علمی حوزه برگزار می شود.
♈️کلاس «نقد الحاد مدرن" با حضور استاد دکتر حمیدرضا شاکرین روزهای چهارشنبه ؛ ساعت 16 از تاریخ 18مهر ماه ، برای برادران و خواهران در سالن کنفرانس انجمن های علمی حوزه برگزار می شود.
✳️کلاس «تاریخ علم کلام - مدرسه مدینه» از سوی انجمن کلام اسلامی با حضور استاد دکتر محمدتقی سبحانی روزهای سه شنبه ؛ ساعت 7:30 صبح از تاریخ 17 مهرماه، برای برادران و خواهران در بنیاد فرهنگی امامت برگزار می شود.
♈️کلاس«زبان تخصصی کلام و فلسفه دین» با حضور استاد دکتر محمد جاودان روزهای شنبه ؛ ساعت 16 از تاریخ 14 مهرماه، برای برادران و خواهران در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار می شود.
✳️آدرس محل های برگزاری:
انجمن های علمی حوزه: بلوار جمهوری اسلامی، کوچه 2، فرعی اول سمت چپ، ساختمان انجمن های علمی حوزه، طبقه اول، سالن کنفرانس
بنیاد فرهنگی امامت: بلوار معلم، کوچه10، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت، سالن تخصصی علامه امینی
دانشگاه ادیان و مذاهب: پردیسان، بلوار شهید مولوی، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن کتابخانه، سالن کنفرانس شهید بهشتی
علاقه مندان جهت ثبت نام و حضور در کلاس ها، مشخصات (نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، عنوان درس) را به سامانه پیامکی 30007227007705 ارسال نمائید.
حضور برای عموم آزاد است.
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo
⁉️ کار علمی یا خم رنگرزی؟
واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در اقدامی عجیب اعلام کرده است که حکم استخدامی برخی از اعضای جدید هیئت علمی، از جمله در رشتههای علوم انسانی و فلسفه، فقط به شرطی تمدید خواهد شد که در طول یک سال فعالیت خود، علاوه بر وظیفهی تدریس ۱۴ واحد، انتشار دو مقالهی علمی- پژوهشی و یک مقالهی آیاسسی، یک کتاب تألیفی در رشتهی خود، دو کارگاه تخصصی و همکاری مؤثر در دانشکده است.
❇️ ظاهراً کسانی که برای استادان تازهوارد در این دانشگاه چنین شروطی گذاشتهاند خود در آموزش دانشگاهی و پژوهش علمی تازهوارد و بیسابقهاند یا فعالیت و مراتب علمیشان را با الگوی پرثمر «بساز/ بنداز-بفروشی» به دست آوردهاند، وگرنه نیمنگاهی به نحوهی فکر و عمل استادان و متفکران تأثیرگذار در جهان و ایران نشان میدهد که برآورده شدن این شروط به صورت مطلوب در طول یک سال ناممکن است.
❇️ فهم علت وضعیت آشفتهی نشریات علمی، حجم تقلب و کتابسازی در آنها و کیفیت پایین آموزش و تحصیل در ایران با بررسی تصور و درک این مسئولان ارشد دانشگاه از «تدریس»، «مقالهی علمی»، «تألیف کتاب»، «کارگاه تخصصی» و اصولاً «دانشگاه» به بهترین شکل حاصل میشود.
✅ فلسفهسنج از پژوهشگران آموزش عالی دعوت میکند تصور مدیران واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد را از نهاد علم و کار علمی، از یک سو، و خم رنگرزی، از سوی دیگر، به طور جدی بررسی کنند تا ببینند آیا از نظر آنان اصولاً تفاوتی بین این دو مقوله وجود دارد یا نه. در صورتی که واقعاً از نظر آنان تفاوتی بین این دو مقوله وجود داشته باشد، احتمالاً تنها راه باقیمانده برای هضم علت وضع این شروط این است که حکم کنیم مدیران واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد، در درون محیط دانشگاهی، در حال به سخره گرفتن علم و فعالیت علمیاند.
#پژوهشکده_فلسفه_وکلام
♈️کانال رسمی پژوهشکده فلسفه و کلام
https://eitaa.com/philtheo