سبک زندگی اسلامی
#حکایت شمارۀ ۹۵ 🔵شرافت گوهری نایاب سربازان دشمن وارد روستایی شدند و به همه زنان تجاوز کردند به ا
#حکایت
شمارۀ۹۶
🔵گنـدم
گویند زمانی در شهری دو عالم می زیستند. روزی یکی از آنها که بسیار پرمدعا بود، کاسه گندمی به دست گرفت و بر جمعی وارد شد و گفت: این کاسه گندم من هستم! (از نظر علم و...) و سپس دانه گندمی از آن برداشت و گفت: و این دانه گندم هم فلان عالم است! و شروع کرد به تعریف از خود.
خبر به گوش آن عالم فرزانه رسید. فرمود به او بگویید: آن یک دانه گندم هم خودش است؛من «هیچ» نیستم!
#سبک_زندگی_اسلامی #مهارت_های_زندگی #مشاور #مشاوره #انسان_سازی #خودشناسی #خودسازی #داستان #تواضع #علم
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵نشانه ی تواضع
🖋قالَ الاْءمامُ الْعَسْكَرىّ عليه السلام:
🔸️ مِنَ التَواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.
🔹️ سـلام كردن به هر كس كه بر او مى گذرى ونشستن در جايى كه پايين تر از جايگاه (توست) نشانه تواضـع و فـروتنى اسـت
📚[بحارالانوار 78: 372 ح 9]
#سخن_بزرگان #سلام_کردن #تواضع
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#داستان
🔸️حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری.
ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.
ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت.هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می ائیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیه می کرد:اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.
البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.
📚 سلام بر ابراهیم
#تلنگر #تواضع #غرور #ورزش #شهدا #زندگی_شهدا #درس_زندگی #شهید_ابراهیم_هادی
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#تواضع_در_منزل
روزی خانه یکی از دوستان رفتم که ویلایی بود و دو در داشت. و او همیشه از در پشتی میرفت و این در، ارتفاعش کم بود و باید برای داخل خانه رفتن انسان خم میشد.
پرسیدم، چرا ارتفاع این درب را بالاتر نمیبری؟ جواب قشنگی داد.
گفت: این در فقط برای ورود من است. چون وقتی از بیرون میآیم میخواهم قد خود را خم کنم، و غرورم بشکند و بدانم، محل کار و ریاست تمام شد.
به خانه ام میآیم، و اینجا کسانیکه هستند، چشم انتظار تواضع و مهربانی من هستند، نه تکبر و امر و نهی من.
کسانیکه اینجا هستند زن و فرزندان و اهلبیت من هستند نه کارگران کارخانهام.
#خانواده
#ارتباط_موثر
#اخلاق
#تواضع
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7