eitaa logo
آلبوم خاطرات
1هزار دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
2هزار ویدیو
77 فایل
﷽ . °• اللَّهُمَّ‌لَاتَکِلْنِی‌إِلَى‌نَفْسِی‌طَرْفَهَ‌عَیْنٍ‌أَبَداً •° ............................................................... رزمندگان لشگر ده حضرت سیدالشهدا«ع» ✽⇦کپی : ذکر صلوات برای امام زمان (عج) ✽⇦خادم @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر شهادت سردار شهید اسلام فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر۱۰سیدالشهداء(ع) @alvaresinchannel
شهیدی که از آنسوی اروند آمد جزیره_ام_الرصاص روز 21 بهمن 1364 ✍🏿✍🏿 راوی : آفتاب روز بیستم یکم بهمن که بالا اومد رزمنده ها در حال پیشروی در عمق بودند ودشمن هم سعی میکرد همه توانش را بکار بگیره که بصره سقوط نکنه. درکنار جزء اولین ها بود که وارد جزیره ام الرصاص شد هماهنگ کردن کارهای و به عهده سید بود .... 🌹🌹🌹🌹و آخر الامر در نبردی نزدیک با دشمن سید به شهادت رسید. پیکر سید بین ما و دشمن روی زمین افتاده بود و کسی جرات این رو نداشت که اون رو عقب بیاره. تیربارهای دشمن روی منطقه اجرای آتش میکردند. شهید نوریان خودش داوطلب شد که پیکر معاونش رو از زیر آتیش عقب بکشه. حاجی دل به دریا زد و رفت از زیر آتش دشمن بدن سید اسماعیل رو کول کرد و عقب آورد. دشمن هرچی تیر زد به نخورد. وجعلناهای حاجی هم حکایت خودش رو داره. او با اعتقاد واعتماد به خدا وجعلنا میخوند و یقین داشت که تیرها به او نمیخوره. حاجی وقتی سید رو به رسوند سر تا پاش رو خون گرفته بود. خودش میگفت: هنوز لباسهام به خون شهید سیداسماعیل آغشته بود که به نماز ایستادم. احساس کردم تمام سلول های بدنم دارند نماز میخوانند. 🍁🍁🌷🌷 از معبری که به نام مادرش علیها نام گذاری شده بود وارد معرکه نبرد در ام_الرصاص شد و پیکر بیجان وغرق بخونش هم از همین معبر به عقب برگشت. شهادت حق سید بود و به حقش رسید. سید در قطعه 53 گلزار شهدا ی در همسایگی درخاک آرمید و نامش در زمره شهدای عملیات پیروز میدرخشد. @alvaresinchannel
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳10 بهمن ماه 1364 🎤 🎥 | جلسه فرماندهان لشگر10 سیدالشهداء (ع)، آخرین وضعیت عملیاتی خود را گزارش می دهند. 🌴 مقر ام النوشه — کنار رودخانه کارون و در چادر بچه های تخریب 🌷 شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی در حال دادن گزارش به حاج علی فضلی 🌱 تعدادی از فرماندهان شهید لشگر 10 در این تصاویر دیده می شوند: .......... فرمانده در سپیده دم روز 2 اسفند ماه 1364 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به ناحیه سر، به اغماء رفت و دو روز بعد بال در بال ملائک گشود و آسمانی شد
سی و نهمین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) جمعه۳ اسفند۱۴۰۳با نماز مغرب و عشاء گلزار شهدای امام زاده علی اکبر(ع) ✅ سردار تخریبچی شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر 10 سیدالشهداء(ع) در روز 4 اسفند سال 1364 در جریان عملیات والفجر 8 در شهر فاو به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چیذر میهمان خاک شد. @alvaresinchannel
قلندر شمرون شهادت : ✍️✍️✍️: راوی : فرمانده گردان قمربنی هاشم علیه السلام خط که توسط شکسته شد دستور رسید نیروهایی که سوارقایق ها هستند حرکت بکنند. با توجه به برنامه مانور عملیات گردان قرار شد گروهان اول رو هدایت کنه و خودم گروهان دوم رو جلو ببرم. که شهید شاه حسینی نیروهاش رو از اون عبور داد مستقیماً روبروی پلی بود که متصل می شد به ام_البابی. شهید حمید سریع وارد کانال خط اول ام_الرصاص شد و سریع کار پاکسازی سنگرها رو انجام داد . با سرعت خودش رو به پل ام البابی رساند و نیروهاش رو مستقر کرد. از یک طرف تاریکی هوا و از طرف دیگه باران شدید که زمین رو لغزنده کرده بود سرعت و تحرک رو از ما گرفته بود. ما با تاخیر رسیدیم . وقتی الحاق برقرارشد شهید حمید شاه حسینی را پیدا کردم دیدم تمام بدنش خیسه و از شدت سرما میلرزه . پرسیدم چه خبر؟ ایشون گفت زمانی که به پل رسیدم خواستم از رو پل رد بشم و وارد جزیره ام البابی شوم و آنجا را شناسایی کنم روی پل گلوله خورد و پل کج شد، بارون هم می آمد سبب لغزندگی پل شده بود و لیز خوردم و توی آب افتادم. با شهید حمید نیروها رو سازماندهی کردیم و به مقر گردان مستقر در جزیره ام الرصاص حمله کردیم و مقر گردان فتح شد. توی اون گیر و دار رو دیدیم که با بچه های تخریب سریع دست به کارشدند و با انفجار برای رزمنده ها جان پناه درست می کنند. بچه های گردان رو در سنگرها پخش کردیم. شهید حمید رو فرستادم سمت سرپل جزیره ام البابی و با او در تماس بودم. شهید شاه حسینی سرپل مستقر بود و تمام عراقی ها می دانستند که فقط از آنجا می توانند فرار کنند و می آمدند به سمت پل و توسط حمید اسیر می شدند و به عقب فرستاده می شدند. دشمن خیلی سعی کرد سرپل را بگیره و بتونه خودش را پشتیبانی کند اما حمید شاه حسینی و یارانش اجازه نفس کشیدن به دشمن رو ندادن . 🍃🌺🌹🌷🍃🌺🌹🌷🍃🌺🌹🌷 🍃🌺 @alvaresinchannel
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر شهادت سردار شهید اسلام فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر۱۰سیدالشهداء(ع) @alvaresinchannel
سی و نهمین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) ✅🔸با حضور سردار حاج علی فضلی فرمانده لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) 🔶 جمعه۳ اسفند۱۴۰۳با نماز مغرب و عشاء 🔷 گلزار شهدای امام زاده علی اکبر(ع) 🟢 سردار تخریبچی شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر 10 سیدالشهداء(ع) در روز 4 اسفند سال 1364 در جریان عملیات والفجر 8 در شهر فاو به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چیذر میهمان خاک شد. @alvaresinchannel
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 خداوند حاضر و ناظر بر اعمال ماست. 🎥 فیلم | خاطره علیرضا زاکانی از ، فرمانده گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام عملیات والفجر 8 - - 4 اسفند 64 - سالروز شهادت عبدالله نوریان، فرمانده تخریب ومهندسی تیپ10سیدالشهداء(ع) در دوران دفاع مقدس
پایان سال 1363 بود و تازه از ماموریت برگشته بودیم تیپ سیدالشهداء(ع) ماموریت نداشت اما بچه های تخریب به فرماندهی شهید نوریان در این عملیات کمک کار بچه های تخریب قرارگاه ثارالله بودند. یه تعداد بچه ها شهید و مجروح شدند و دو تا اسیر دادیم و برگشتیم مقر بچه های تخریب کنار پل کرخه. بین نماز مغرب و عشاء سال تحویل شد. نماز مغرب رو خوندیم و بعد من شروع کردم دعای تحویل سال رو خوندن و بعد از اون بیاد شهدای عملیات بدر توسلی به سیدالشهداء(ع) کردم. و تا دقایقی بعد از پایان مراسم تحویل سال صدای گریه بچه هایی که به سجده رفته بودند میومد خبر مفقود شدن فرمانده شهیدمان هم بین بچه ها پخش شد بعد از تحویل سال یه تعداد بچه ها مشخص شدند برای اعزام به مقر بچه های تخریب در منطقه هور... یاد اون شب بخیر کنار ما بود و این آخرین سال نویی بود که جسم ظاهریش در این دنیای خاکی بود. (راوی: جعفرطهماسبی)
☘️🌿☘️🌿☘️☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️ 🌿☘️🌿☘️ ☘️🌿 ✍️✍️✍️ راوی: تحویل سال 65 مصادف بود با و شب عید مراسم جشن ولادت برگزار شد. همه ی حضور داشتند. هنوز توی آماده باش بویم و مرخصی به کسی نمیدادند. و تقریبا اون بچه هایی که توی عملیات والفجر هشت مجروح شده بودند خودشون رو به گردان رسونده بودند شب جمعه هم بود.. بعد از برگزاری برنامه شروع شد. برای اینکه لامپ های زیادی توی روشن بود و سفره هفت سین مفصلی چیده بودند قرار شد کسی توی چادرها نباشه و همه ی لامپ ها خاموش باشه که برای موتور برق مشکلی پیش نیاد. برنامه شب سال تحویل و شب عید شیرین کاری های برادر ممقانی بود و بعد از اون مداحی من و . اون شب با توجه به اینکه چند تا روحانی توی گردان بود سخنرانی نداشتیم شلوغ کن های اون شب ، ، و بودند. دوسه هفته از شهادت فرمانده مون میگذشت... بعضی ها تذکر دادند که برادرها به احترام حاج عبدالله کف نزنند. مدام به من تاکید میکرد که برادر طهماسبی بدون کف زدن بخونید. من هم با عصبانیت گفتم: برادر یه دفعه گفتی شنیدم از دور با سر اشاره میکرد که ما میخواهیم کف بزنیم. قرار شد دو انگشتی دست بزنند. تا من میخوندم سعی کردم از دو انگشت بیشتر نشه اما وقتی شروع کرد به سرود خوندن جلسه رو به دست گرفت و یه عده هم از خداخواسته رو رو سرشون گذاشتن. که با شهادت شهید حاج عبدالله فرمانده گردان شده بود هیچ دخالتی نکرد. هرچی پیام از دور به آقا سید اشاره کرد سید توجههی نکرد. اون شب برادر ممقانی هم با شیرین کاری هاش غوغا کرد مخصوصا اون موقع که ادای فخرالدین حجازی رو در آورد. به حالت ایستاده وایساد و آستین هاش رو بالا زد و گفت: نیروی هوایی از هوا.... دوتا دستهاش رو بالا آورد نیروی زمینی از زمین...دوتا دستهاش رو به سمت زمین آورد و نیروی دریایی از دریا.... فاو رو به محاصره خود درآوردن... و محاصره درآوردن رو با چرخوندن کمرش نشون داد. بچه ها از خنده روده بر شده بودن. اون شب خاطراتی بود بیش از 30 شهید اون شب توی جلسه بودند. روز اول فروردین سال 65 ساعت یک و نیم بعد از ظهر سال تحویل شد
حاج آقا فضلی نقل میکرد سید محمد کم حرف و پرکار بود هرجا که سختی کار بیشتر میشد همونجا حاضر بود بهترین گزینه بود که بعداز شهادت به فرماندهی منصوب شد. 🔶 یک کار بی نظیر سال 66 انجام داد دشمن داشت پاتک میکرد که ارتفاع و رو در منطقه ماووت پس بگیرد. من از سید محمد یک خواهش کردم گفتم سید حالا که با این همه سختی این ارتفاعات رو گرفتیم بروید با مانع پاتک دشمن شوید و نگذارید دشمن ارتفاعات رو بالا بیاید. این رو که گفتم سید با صلابت گفت: تا تاریخ تاریخ است . ✅سردار شهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده گردان تخریب لشگر10 و جانشین تیپ عاشورای لشگر 10 بود که در 15 تیرماه 1366 در عملیات نصر 4 بر فراز قله های مشرف به شهر ماووت به شهادت رسید @alvaresinchannel
✍️✍️ راوی : چند روز قبل از 3 در اواخر مرداد 1364 در مقرالصابرین گردان تخریب در کنارکرخه ، یه قابلمه حنا درست کرد و همه رو تشویق کرد تا دست و سرشون رو حنا بگذارند. آنقدر مهربان و با اخلاص بود که کسی به خواهشش نه نمیگفت. خیلی از بچه ها دست و سرو پاشون رو حنا گذاشتند و قرارشد شب رو با سر وروی حنا گرفته بخوابیم وفردا صبح قبل از نماز بریم حموم. شب موقع خواب توی چادر من کنار مهوش محمدی میخوابیدم... پیام و حسن خوابیدند و میدونستم تاصبح طاقباز میخوابند وتکون نمیخورند.شیطنتم گل کرد و با حناهایی که به سرم گذاشته بودم چهارتا قل قلی درست کردم وبه لپ پیام وحسن چسبوندم وگرفتم خوابیدم و فردا صبح رفتیم حمام و سرو رومون رو شستیم و دوتا توپ حنایی توی گونه های شهید پیام وشهید مهوش محمدی نقش بسته بود و اسباب خنده بچه ها رو فراهم کرده بود. البته این دوتا شهید به من لطف داشتند وهیچ گله ای نکردند. شانس آوردم (فرمانده گردان تخریب ل10) درگردان نبود ورفته بود حج. اگرایشون بود گوشم رو میگرفت ومیگفت باز شیطونی کردی. شهید چند روز بعد با اون لپ های حنایی به معراج رفت. و سال بعد در تیرماه 65 در از شهر مهران آسمانی شد. @alvaresinchannel