برای تسلای دل ایراد بگیرهای از خدا دین دارتر باید بگویم رضوان جان! وقتی نمیتوانی آداب تلاوت را درست به جا بیاوری به جای مصحف شریف از روی گوشی قرآن بخوان.
اما حرف دل خودم :
بیا معامله کنیم، یک ختم قرآن از من،با آن یک حزب که خواندی عوض!😄
بچه: مامان "لاده" یعنی چی؟
مامان: چی؟
بچه: لاده.... تو کلمه ی فوق لاده(فوق العاده😄) فوق رو میدونم یعنی بالا، حالا "لاده" یعنی چی؟
1⃣
............................................
مامان: پسرم از توی کمد شلوارتو بیار.
(پسر دو سال و نیمه، کشو رو باز می کنه و اشتباهی یه تیشرت میاره. )
مامان: اشتباه آوردی پسرم.
پسر: ای بابا، رفتم وَوالمو(شلوارمو) بیارم اشتباهی بِداس(لباس) آوردم.😄😁
2⃣
...............................................
بچه: مامان فکر میکنم خانم معلممون رباطه.
مامان: یعنی چی؟
بچه: کاراش شبیهه رباطه، فقط وقتی چادرشو سرش میکنه تو کوچه ی مدرسه می بینمش، اونجا میگم نه... انگاری آدمه.😐
3⃣
.......................................
بچه(دو سال و نیمه): مامان، خاله یه میوه ی فَشَندان بهم داد زبونم اوخ شد.😫
(فَشَندان یعنی وحشتناک....خاله ش بهش کیوی داده زبونش ملتهب شده🥺🥺😄)
4⃣
#ذهن_زیبا_ی_بچه_ها
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
روز قدس
قم
در بهاران، خرماپزان شد😅😓
مردم روزه دار،زیر آفتاب داغ و باورنکردنی، بی ساندیس، با لب خشک در صحنه💪
ماشاءالله❤️
#روز_قدس
#غزه
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
تهران، مهمان بودم.
صبح زود، یک سجاده ی ملیله دوزی شده ی سفید و یاسی رنگ برداشتم و یاعلی برای نماز عید فطر.
اولین نماز عیدی بود که پشت سر آقا می خواندم.
بعداز مترو مصلی مسافتی را باید پیاده گز می کردم، مثل همه ی نمازگزارها.
سال ۸۵ بود.
تیپ ها و چهره های عجیبی به تورم خورد.
یک گفتگو در فاصله ی یک متریم موقع پیاده روی به سمت مصلی از همه جالب تر بود، گفتگو بین یک خانم و آقا.
هرسال عید فطر در ذهنم مرور می شود.
خانم مانتویی باموهای رنگ شده که از شالش بیرون ریخته بود، خطاب به مرد پیرهن آستین کوتاه، با موهای دم اسبی (خفن ترین چهره های آن سال ها)
خانم مانتویی: میدونستی سعیدم اومده!
مرد مو دم اسبی: آره کل سال همین دو رکعت نمازو میخونه، میگه امام زمان بیاد بقیه نمازارو میخونم.
خانم مانتویی: چه مقیدم هست به نماز عید.
مرد مو دم اسبی: آره هر سال میاد، نماز جمعه م اگر فقط آقا بخونه میره.
(هردو می خندند)
من را میگویید؟ ازین مکالمه ی کوتاه چنان دلشاد شدم و احساس کردم خیالم بابت انقلاب راحت شده😁 . می دیدم کسانی با ظاهرهایی که گمان نمی کردم یک بار پیشانیشان به مهر خورده باشد، داشتند از" نماز خواندن پشت سر رهبری" که "آقا" خطابش میکردند، توسط یک نفر از خودشان عجیب تر می گفتند و می خندیدند.
رفتیم برای نماز.
چقدر من ناشی بودم.
نماز که خوانده شده بود نشسته بودم به گوش دادن خطبه و تعقیبات،
یکدفعه دیدم جمعیت دارند از روی سرو کولم رد می شوند.
خطبه ها را تا رسیدن به وسایل نقلیه و بین راه می شنیدند.
سجاده ی ملیله دوزی شده خاکِ خالی شد و از ترس اینکه گردنم نشکند، بلند شدم. اما هنوز توی جمعیت دنبال آن خانم و آقا بودم.
گرچه مطمئنم از من حرفه ای تر بودند و زیر دست و پا نمانده بودند.
#عید_فطر_مبارک
#نماز_عید
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
بچه: مامان هروقت کفِ اتاق داشتم مشق می نوشتم، بهم بگو برو پشت میزت، میدونی چرا؟
مامان: میخوای خونه به هم نریزه؟
بچه: نه! واسه اینکه هروقت پشت میزم می شینم احساس میکنم محمد گاندو هستم و دارم رو پرونده ها کار می کنم، آی احساس خوبیه مامان😄
1⃣
..............................................
بچه: مامان میدونی چطور میشه ۳رو وحشتناک کرد؟
مامان: مگه ۳م وحشتناک میشه؟
بچه: آره، وقتی یه دندونه دیگه بهش اضافه بشه، امتحان کن.🙃
2⃣
............................................
(نیم ساعت به افطار،مامان افطار مهمون داره و با عجله داره کاراشو میکنه)
بچه: مامان اگه ثواب یه "قل هوالله ...."توی وقتای دیگه ی سال، بشه یک میلیاردو سیصد هزار و دو، اونوقت ثوابش توی ماه رمضان چقد میشه؟
مامان:🤯😤😵💫
3⃣
.................................................
دختر بچه ۴ساله: امام زمان کی ظهور میکنه؟
(بزرگترا براش توضیح میدن)
دختر بچه: وای نکنه ادما اونقدری خوب نشن و امام زمان انقدر پیر بشه که بمیره...
(ادامه ی نتیجه گیری هاش)پس باید خیلی عجله کنیم چون دیگه حتما امام زمان هم خیلی خسته شده اینهمه سال منتظر مونده.🥺😭
4⃣
#ذهن_زیبا_ی_بچه_ها
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
امشب کارم شده سرک کشیدن به کانال های خبری،
ایران کی می زند؟
کجا را میزند؟
عکس العمل دشمن چیست؟....
یاد خوابم افتادم.......👇
بعداز شهادت آرمان و روح الله عجمیان،
حالم خیلی خراب بود.
پدرم را در خواب دیدم،
دم تویوتای سپاه ،لباس سبز سپاه پوشیده بود و بند پوتینش را می بست.
گفتم بابا کجا دارید میرید؟
گفت این بساط ( منظورش فتنه ی زن زندگی آزادی بود) رو باید جمع کنیم،
با بچه ها داریم میریم عملیات.
به تویوتا اشاره کرد، دیدم کیپ تا کیپ بسیجی های جوان نشسته اند.
حالا امشب و یا همین شب ها هم، لشگر زمینی و آسمانی مردان خدا، عملیات سنگینی پیش رو دارند.
دعا فراموش نشود.
#غزه
#انتقام_سخت
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه ست
کاش کربلا بودیم......
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
دمپایی ها جای دروازه هستن،
مداد ها بازیکنان دو تیم.
و خودش جای همه ی بازیکنان بازی میکنه(مدادها رو تکون میده و توپ رو جلو می بره و گل میزنه).
خودش همزمان داوری و گزارش میکنه.
"فوتبال مدادی" اسم این بازیه که اختراع کرده.
اون دوربین ها روی فرش دوم،هم VAR هستن.
من با خستگی زیاد در حالی که علاقه ای به شنیدن صدای بازیش نداشتم مشغول شستن ظرف ها بودم و پشتم به بازیش بود و دوست داشتم زودتر کارم تموم شه، یه فایل صوتی که از قبل ذخیره کرده بودم گوش کنم تا حالم عوض بشه . یهو وسط گزارش و بازی گفت:
_توی دروازه... گل... اما نه! تیم حریف نمی پذیره باید بره VAR.
بعد کمی گذشت و گفت:
_بینندگان هر سه دوربین گل رو رد کردن. هم VAR ، هم هوش مصنوعی و هم دوربین علم غیب خدا😄
این تعبیر "دوربین علم غیب خدا" رو که شنیدم، زدم زیر خنده، دستامو شستم و نشستم بازیشو تماشا کردم
(ادامه ش توی مطلب بعد👇)
#ذهن_زیبا_ی_بچه_ها
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
بازی دوباره شروع شد،
با مداد محکم زد زیر توپ.
توپ تا نزدیکی سقف بالا رفت، و افتاد روی یکی از مدادا:
_ بینندگان توپ از جو زمین خارج میشه و موقع برگشت ذوب میشه😮 وآتیش می گیره و میخوره تو سر یکی از بازیکنا و اون می میره....
بعد همه ی بازیکنا( مدادا )دورش جمع شدن و می گفتن: نه نه نرو نرو(تصویر)
بعد رفت آمبولانسش رو آورد و اون مداد رو برد آشپزخونه که درمان کنه، اما دیر شده بود و بازیکنه مرد. آمبولانسشم به جای بوق زدن می خوند:
تو بگو عشق
من میگم رقیه....
حیف شد از آمبولانسه و مراسم خاکسپاری بازیکنه عکس نگرفتم.
ولی انقد بازیش برام بامزه بود که دیگه نیازی به گوش کردن فایل صوتی نداشتم.
🍀گاهی گم شده ی ما، عامل خوب شدن حال ما، خیلی بهمون نزدیکه، اما ما اصرار داریم پسش بزنیم و به زور چیزای دیگه رو ببینیم.
#ذهن_زیبا_ی_بچه_ها
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
یا علی بن موسی🍀
یا امام رئوف
آقای رییسی قبل از ریاست جمهوری در آستان قدس، خادم شما بود، در این شب میلاد، خودتون حفظش کنید آقا جان😭🙏
#ختم_صلوات
#سلامتی_خدمتگزارن_صدیق
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
داغ دیده ها می فهمند چه میگویم.
خدا نصیبتان نکند.
عزیزِ انسان که رحلت میکند، فراقش جانکاه است اما یک چیز بیشتراز فراق بازماندگان را آب میکند....
"مرور ساعات آخری که عزیزشان بدحال بوده تا وقتی کمک رسیده."
مدام با خودت میگویی تا وقتی کمک برسد بر عزیزم چه گذشته؟
اگر کمی زودتر رسیده بودند....
و هر بار با این اگرها ذوب میشوی.
حالا هرچه بگویند: مه بود.
کوه بود.
دره بود.
شب بود.
اصلا شاید در دم شهید شده باشند.
اما داغدار این حرف ها را نمی فهمد. او معجزه میخواهد.
دیروز که پست گذاشتم، هرچه حساب کتاب می کردم میدیدم پازل تکمیل است.
"سید ابراهیم، خادم الرضا، خادم ملت، شب میلاد ولی نعمتش هدیه "شهادت" گرفته."
می دانستم تقلای اضافی میکنم، اما داغدار فقط معجزه میخواهد.
🍀ولی سید ابراهیم! هرشبی که نماز شب بخوانیم
توی اللهم اغفر "شهید رییسی"، از فکر این هفده هجده ساعت - از سقوط بالگرد تا پیداشدن پیکرت_ آب می شویم.
پ. ن: تصویر، حال و هوای گروه خانوادگی😭
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
صدای اذان صبح می آید
تا متن را بنویسم خیلی هایتان صلاه صبح را خوانده اید.
درسحرگاه مشارکت بالا، من یک هفته است که میتوانم حرف بزنم و بالا نیاورم....
یک هفته است که ویار سخت بارداری، با خود بارداری ختم شد و بچه در شش ماهگی سقط شد.
و این انتخابات تنها انتخاباتی بود که عذر داشتم برای تبلیغ نکردن.....
اما سوختم
رفیقم از تهران پیام داد و دوست داشت "تقوای سیاسی" داشته باشم و دور اول علیرغم کنار نکشیدن هیچ کدام از آقایان جلیلی _ قالیباف اما ،ما به جلیلی رای بدهیم به خیال اینکه با این " تقوای سیاسی " انتخابات تک مرحله ای می شود.
خودم را کشتم کمی حرف بزنم... بگویم ولله بالله سبد رای قالیباف کامل منتقل نمی شود، حال آنکه برعکسش محتمل و ممکن است. اما همانقدر که " تئوری تقوای سیاسی" امثال حضرات حسین دارابی را غیرممکن و بیهوده میدیدم، تلاش برای فهماندن اینکه این عرصه جای آقای جلیلی نیست، را هم بیهوده دیدم و بحثی نکردم. چون این مطلب را باید حلقه ی نزدیک آقای جلیلی می فهمیدند که نفهمیدند.۹۲ هم نفهمیدند.
گرچه به ایشان رای دادم و خانواده برایشان تبلیغ هم کردند.....
۹۲ را هم به اطرافیان آقای جلیلی باختیم و امسال هم.
پناه برخدا از تفکرات " ثابتی" و " رسایی" و " رائفی پور".
پناه بر خدا از " ایتا زدگی".
فقط شمارا به خدا با تلاش های این یکی دوهفته و چهارتا تلفن توی بیستکال ،خیلی ژست جهادکرده ها را برنداریم .
فکرکنیم،فکر...
#مونولوگ
#سعید_جلیلی
#انتخابات
#پزشکیان
https://eitaa.com/physicist_actor
حالا شیشه های خونه رو نشون کردم.
یه ترانه ی کوفتی نمیدونم مال دهه ی چنده و تو کدوم تاکسی شنیدم😁یه مصرعش میگه:" تا حالا شده بخوای با سر بری توی شیشه؟"
شیشه های خونه رو نشون کردم;
که اگه ثابتی یا رسایی توییت کردن :" این ۱۳ میلیون نفر، رای به برنامه و اصول دادند و باید تا دوره ی بعدی حفظش کنیم و بعد بیشترش کنیم و ان شاءالله دولت بعدی...."
یک راست سرمو بکوبم وسط یکی از همین شیشه ها.
والا.... چقد خویشتن داری؟😁
#مونولوگ
#جلیلی
#پزشکیان
https://eitaa.com/physicist_actor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تمام آب میان بافتی سلول های بدنم تبدیل به شراب.... نه! بالاتر، تبدیل به چای عراقی می شود وقتی " ریح الدموع " محمد الجنامی را می شنوم.
یک سال به عشق محرم، گاه و بیگاه توی خانه با پسرم این مداحی را دم گرفتیم.
اما اصل وقتش الان است.
سر صبر گوش کنید.
التماس دعا
#مونولوگ
#محرم
#محمد_الجنامی
https://eitaa.com/physicist_actor
🔴همیشه بحث علمی جواب نمی دهد.
منکرین "روح" باید بچه سقط کنند تا ایمان بیاورند.
بله درست خواندید، تعجب نکنید.
من تجربه ی سقط در سنی که جنین هنوز "روح" ندارد و جنین در شش ماهگی را دارم. خیلی متفاوت است. و تمام این تفاوت از یک چیز نشئت میگیرد:
" روح"
از دست دادن جنین در ماه های بالاتر زنان را مصیبت زده میکند. منکر روح اگر در این حال قرار بگیرد حتما از نظرش برمی گردد.و چون سرچشمه ی روح از خداوندست،" نفخت فیه من روحی"، سقط جنین یک دوره خداشناسی ست برای او، گذشته از باور "روح".
🔴مادر لحظه لحظه تلاش کرده برای حفظ فرزندش اما
امان از لحظه ای که خداوند بخواهد با اسم" ممیت الاحیاء " جلوه کند و جنینی سقط شود. هیچ چیز جلودار این تجلی نیست.
هرچند که همه ی وجود مادر، عزم و اراده است برای نگه داشتن جنین، اما "ممیت الاحیا" ست که حکم می کند بر قبض روح و تو تازه می فهمی که فقر محضی در مقابل این قدرت مطلق.
و عمیییق درک می کنی این حقیقت را:"عرفت الله بفسخ العزائم، خدارا با برهم خوردن عزم ها شناختم. "
عزم و اراده ی مادر فسخ می شود تا "الله❤️" در اسم "ممیت الاحیا" جلوه کند.
و فقط یک راه برای مادر می ماند: تسلیم و رضا.
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
کلاس دوم بود.
در مورد جدول ارزش مکانی اعداد، زیاد باهم صحبت می کردیم.
علاقمند بود به مراتب بالاتر از میلیون و میلیارد.
کچلمان کرد بس که گفت اگر یازده تا صفر جلوی یک باشد اسمش چه می شود؟هجده تا چه؟
فکرش را بکنید این سوال را ازیک فیزیک خوانده می کرد که حتی به جای "صد" علاقمند است بگوید "ده به توان دو".
توی همین روز های آموزش اعداد سرماخوردـ باید توی خانه می ماند.بنا کرد به غر زدن:
وای چقد زندگی تلخ شده مامان.
چه دنیای چرت و پرتی.
چرا همه ش بد می گذرد.
دلم می خواهد بروم مدرسه پیش رفیق هایم.
اووووف تا توانست غر زد.
یک دفتر چهل برگ برداشتم و توی صفحه ی اولش حدود صدتا چوب خط کشیدم، رفتم صفحه ی دوم بازهم کشیدم
بچه متعجب شده بود ، پرسید مامان چیکار می کنی؟
گفتم هنوز تمام نشده، تعداد روزهای زندگیش را با ماشین حساب برایش حساب کردم، از بزرگی مرتبه ی عدد سر ذوق آمد، گفت خب این خط ها چیست؟ گفتم هر خط، یک روز توست.
نامردی نکردم و تا حدود سی صفحه چوب خط کشیدم....
بعد برگشتم از اول دفتر در هر صفحه، چندتایی از چوب خط ها را قرمز کردم، گفتم: پسرم این ها روزای تلخ زندگی توست که مریض بودی. بقیه همه اش شادی و بازی ست.
چرا می گویی همه اش بد می گذرد؟
دفتر را حسابی وارسی کرد و گفت: "راست می گویی مامان".
حالا این روزها، خود آدم بزرگم نیاز دارم یکی دفتر روزهای زندگیم را به رخم بکشد، شاید دست از جزع و فزع بردارم.
آخخخخ چه ناسپاس است انسان، انّ الانسانَ لِربِّه لَکنود.
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
مگر که غنچه چقدر آب می نوشد؟
که بسته اند بر او راه دریا را
#یا_علی_اصغر
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
در پیش تو عشق مشق غیرت می کرد
غیرت به شجاعتت حسادت می کرد
آن روز خدا به کربلا آمده بود
با دست بریده ی تو بیعت میکرد
از کتاب "شین" رباعیات عاشورایی "جلیل صفربیگی"
#تاسوعا
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
بیتی ست فقط قصیده ی عشق و وفا
دستان تو هر دو مصرع این بیت اند
کتاب" شین" جلیل صفر بیگی
بقیه رباعیات ایشون رو هم فرصت کردید مطالعه کنید،کتاب های:
کم کم کلمه می شوم
انجیل به روایت جلیل
نت های تنهایی
شیر و خورشید
ربایی
......
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
#عاشورا
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor
وای از آن ساعتی
که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب
صورت خود را به خاک
#وای_حسین
#مونولوگ
https://eitaa.com/physicist_actor