eitaa logo
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
104 دنبال‌کننده
474 عکس
40 ویدیو
0 فایل
ناشناس: https://daigo.ir/secret/61740839862 ناشناس دوم اگه دایگو نیاورد: https://harfeto.timefriend.net/17647742862820
مشاهده در ایتا
دانلود
- همزاد پایپر مک‌لین، روی تپه های سرسبز ایستاده بود. دستش را روی چمن ها می کشید و از نور روز لذت می برد. - نخستین نبرد او با امپوساهای دهشتناک بود . آن ها را در همان تپه ها ، با خنجری مقدس و کمک ارواح طبیعت شکست داد. خنجری که طلسم های روشنایی رویش حک شده بود. - کنار تپه ها ، جایی که باد هرروز به آن سر می زد و دستی بر سر سبزه ها می کشید ، خانه ای کوچک قرار دارد. خانه چوبی بود و رویش خزه سبز شده بود ، اما برای او مهم نبود. او خانه را اینگونه بیشتر دوست داشت. برای اژدها سواران کتابخوان 🌿
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
خب آدم حسابی بر اساس چی لایکت میکردن کو...
چون من بهشون می گفتممممم تو چنلم گذاشتم فقطم راجب سه تاج شوم نظر دادم خب🤣🤣🤣
- همزاد کارتر کین کنار خانه ای آجری در حاشیه شهر ایستاده بود. به پرواز کبوتر ها در آسمان نگاه می کرد و در فکر فرو رفته بود. - نخستین نبرد او با مینوتور بود ، هیولای خشمگین هزارتو. او مینوتور را پس از سرگردانی های فراوان ، با نیزه ای از جنس آهن استیکسی نابود کرد. - او در خانه ای قدیمی و آجری زندگی می کرد که ترک های فراوان داشت. در کوچه و خیابان ها ، کودکان زیادی با دوچرخه رفت وآمد می کردند و صدای جیغشان همیشه به گوش می رسید. او اغلب به در تکیه می زد و همه این ها را می دید ، اما حواسش هزاران جای دیگر بود. برای 𝐓𝐞𝐧𝐬𝐡𝐢𝐲𝐚 🪐
اگر بقیه‌شو فردا بفرستم فحشم میدین_؟🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡 *اینترنتم دارد تمام می شود
تقدیمی ها را آوردم💔😔
@cabin7 میدونم برای تقدیمی شاید دقر شده ولیخببب ~~ حتمااا ولی واسه شوما رو فردا می فرستم الان دارم پاره میش_💀 چه چنل خوشگلی
محیا چرا جواب پیامم تو آکیا رو نمی دیییی ~~ جواب دادممم😭😭