هدایت شده از پیک خانواده برتر
داستان دنباله دار پیک خانواده💫
#تجربه_ازدواج_من
#سختیهای_زندگی
#قسمت_اول
#پیک_خانواده
من متولد سال ۶۹ و فرزند دوم یه خانواده ۴ فرزندی هستم. در دوران دبیرستان خیلی پر جنب و جوش بودم و در مدرسه نمونه دولتی درس می خوندم، ولی بخاطر اینکه سنم بیشتر نشون میده😅 از اول دبیرستان خواستگار داشتم ولی هیچ وقت مادرم اجازه ی اومدن به کسی نمی داد، چون هم سنم کم بود هم خیلی دوست داشت ما درس مونو ادامه بدیم، هم خواهر بزرگتر از خودم داشتم که مشغول تحصیل در یکی از بهترین دانشگاه های تهران بود و قصد ازدواج نداشت.
گذشت و آخرای ماه رمضان سال ۸۶ رسید، هر شب احیا که با مامانم مسجد میرفتیم حداقل ۳ نفر میومدن از مامانم شماره تلفن می خواستن، خودمم دیگه از این مدل خواستگاری بدون شناخت خسته شده بودم، فکرم مشغول میشد که بلاخره چی میشه.
آخرین جمعه ماه رمضان بود و خواهرم هم از دانشگاه اومده بود شهرمون. مادرم داشت میرفت نماز جمعه و گفت نمیخواد شما بیاید باز کسی بیاد شماره بخواد😂
توی حیاط بود که بابام برش گردوند گفت روز قدسه بچه ها بیان، برگشت گفت بابا میگه بیاید.
وقتی به مصلی رسیدیم با آبجیم رفتیم یه صف نشستیم که مامانم اومد با ناراحتی دید همه دور و برمون خانم اند گفت اینجا نشینید.😡 بردمون وسط یه گروه دانش آموز ابتدایی😂 سرتون درد نیارم که همونجا مادرشوهرم منو دیدن و پسندیدن و اومدن شماره گرفتن. مادرمم با تمام مخالفت شون با یه جمله ی مادر شوهرم کلا نرم شده بود .اون جمله این بود، ما دنبال یه دختریم که نون حلال خورده باشه.
دو سه روز بعد اومدن خواستگاری و تحقیقات رو شروع کردن و بعدش اصرار برای عقد😳😅 یعنی هر روز زنگ می زدن، یه روزم که زنگ نمی زدن مادر شوهرم حضوری میومدن خونه مون. منم با اینکه دوست داشتم حداقل یه جلسه دیگه هم صحبت کنیم ولی انگار خواست خدا نبود و با همون نیم ساعت صحبت کردن در جلسه خواستگاری همه چی تموم شده بود.
پدرم قرار عقد رو که گذاشتن و به اقوام اطلاع دادن، مخالفت ها و ممانعت هایی پیش اومد😭 که شیرینی اون روزها رو تلخ می کرد. متاسفانه مورد های جدیدی از اقوام که میگفتن بخاطر اینکه خواهر بزرگتر داشته ما صبر کردیم، حالا که قصدشو دارید، ما هم هستیم😒 ولی من دیگه خودم راضی به کس دیگه ای نبودم و گفتم یا ایشان یا هیچکس😌 پدرمم حمایتم کرد و پدر بزرگ خدا بیامرزم مادرمو راضی کرد که دیگه مخالفت نکنه به لطف خدا رفتیم سر سفره عقد.
دوران نامزدی مون هم همزمان چندین نفر از دو طرف در عقد بودن و ناخودآگاه با اونا مقایسه می شدیم برای مناسبت ها و مراسم ها ولی خدا یه لطفی به من کرده بود اهل مقایسه نبودم با اینکه همسرم شرایط مالی خوبی هم داشت هیچ توقعی ازش نداشتم و برای خرید حلقه و هر چیزی هم که می رفتیم همیشه ارزون ترین بودن برام مهم بود نه بهترین و همسرم همون موقع میگفتن که بخاطر همین اخلاقم نذاشتن عقد مون بهم بخوره، وگرنه وابستگی عاطفی قبل از عقد در کار نبود. بعدش بود که هر روز بیشتر از دیروز می شد💞
میگفت وقتی از همکارام که همزمان با من توی عقد بودن راجع به مخارج و رفتار ها و توقع های خانواده و نامزدشون می شنیدم خیلی خدا رو شکر می کردم که ما اصلا اون مسایل رو نداریم. البته منم یه خواسته هایی داشتم که نادیده گرفته میشد ولی اهل گله نبودم😉 مثلا عروس اول خانواده همسرم یه ناسازگاری ها و اذیت هایی داشت، اینا برای جلوگیری از اونها یه روش ها و طرز فکرهایی داشتن که منو اذیت میکرد و می کنه ولی الان دیگه عادت کردم.
۹ ماهی نامزد موندیم و آخرای نامزدی من از مدرسه بزرگسالان دیپلم گرفتم و پیش دانشگاهیم دیگه موند. ازدواج کردیم و ساکن تهران شدیم.
من خیلی کم تجربه بودم و زندگی در غربت مثل الان نبود، تنها مرجع سوالات آشپزیم کتابی بود که خواهرم بهم هدیه داد و هنوزم دوسش دارم، همسایه هامونم با اینکه اکثرا همکارای همسرم بودن هیچ وقت با اینکه من چند باری پا پیش گذاشتم، علاقه ای به برقراری ارتباط نداشتن و این برای من که خیلی اجتماعی و کم تجربه بودم خیلی سخت بود ولی خب همسرمم دوست نداشت با هرکسی دوست بشم، باعث شد تنها باشم، پدر و مادرم زیاد سر میزدن بهمون خدا رو شکر ولی داشتن حداقل یه همسایه خوب توی غربت ضروریه که نبود.
خواهرمم چند ماه بعد از ازدواج ما عقد کرد و اونم ساکن تهران شد ولی خب از ما خیلی دور بودن ولی وجودش خیلی برام آرامش بود و هست و خواهد بود.
برعکس تصور دیگران با اینکه خیلی بچه ی دیگران رو دست داشتم، برای خودمم دوست نداشتم، همسرمم همینطور میگفت چهار پنج سال بعد از خدا بخوایم. اولین بهار زندگی مشترک مون بود که به خواست خدا باردار شدم. هجده سالم بود و به دلیل یه ورشکستگی مالی در تنگنای شدید قرار داشتیم.
ادامه 👇
"فردا شب بخوانید
🍃⃟꯭░꯭🌱#پیک_خانواده_برتر. ۱
🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
‼️ بالا بردن ابرو
🔷 س ۶۴۵۰: بالا بردن ابرو (لیفت ابرو) چه حکمی دارد؟ آیا مانع وضو و غسل است؟
✅ ج: اگر از موادی استفاده شود که مانع رسیدن آب به پوست یا موی ابرو گردد، وضو و غسل با آن صحیح نیست و باید موقع وضو و غسل برداشته شود و چنانچه برداشتن آن تا پایان وقت نماز، ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، باید علاوه بر وضو یا غسل جبیرهای، تیمم انجام شود و بعد از برطرف شدن مانع، بنابراحتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخواند.
🍃⃟꯭░꯭🌱#پیک_خانواده_برتر
4🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
30.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آشپزی
سوپ پاییزی خوشمزه😍
مواد لازم :
سیب زمینی
گوجه فرنگی
پیاز، هویج ۱ عدد
رب گوجه فرنگی ۱ ق
ادویجات :
جعفری و زرشک ½ لیوان
جو دوسر پرک ۵ ق غ
نمک، فلفل، زردچوبه
سینه مرغ ½ عدد
آب لیموترش
تخم گشنیز
🍃⃟꯭░꯭🌱#پیک_خانواده_برتر
🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
۸
لا تجعل هماً واحداً، ينسيك الف نعمة!
نزار یه غم هزارتا نعمت رو از یادت ببره ...
🍃⃟꯭░꯭🌱#پیک_خانواده_برتر
🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
۹
💢در مورد پوکی استخوان بیشتر بدانیم
🏷 #سلامت |• #پزشکی |•
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#پیک_خانواده_برتر
@piek_khanewadah
۲
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترفندهای کاربردی با بطری نوشابه
🍃⃟꯭░꯭🌱#پیک_خانواده_برتر
🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
۵
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽آذربایجان غربی ،معطر به عطر ۵ شهید گمنام دفاع مقدس
🏷 #شهید_گمنام |•
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
#پیک_خانواده_برتر
@piek_khanewadah
۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرداری
🔴 حتما ببینید
💠 تحقیقات نشان میدهد که در روابط زوجین بخش عظیمی از اختلافات، برآمده از نحوه بیان موضوع است.
🍃⃟꯭░꯭🌱#پیک_خانواده_برتر
🍃⃟꯭░꯭🌱@piek_khanewadah
۸
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواص حنا زدن کف پا💓
@piek_khanewadah
۱۱
مداحی آنلاین - نماهنگ فرزند توام - پویانفر.mp3
3.23M
انت الحوراء انت الزهراء
تو مادر محشر و همسر حیدر و
دختر طاها ام ابیها
یا امّی شهیده مولایی
یا امّی شفیعه عقبایی
#استودیویی🔊
#جدید🔄
#ایام_فاطمیه🏴
#محمدحسین_پویانفر🎙
🎵🎵پیک خانواده🎶🎶
@piek_khanewadah
06