eitaa logo
پیله ی پرواز|حسین محسنات
259 دنبال‌کننده
76 عکس
19 ویدیو
0 فایل
شاعرم زبانم لال
مشاهده در ایتا
دانلود
جهان برای سری روی نیزه لک میزد و صبر آدمیان را خدا محک میزد سری که بر سر نیزه نشسته بود اما عروج حنجر آن پله تا فلک میزد سری که برق نگاهش ، کمان ابرویش چه خوب تیر یقین را به قلب شک میزد هجوم باد خزان وحشیانه، سلسه وار خراش بر پر بی جان شاپرک میزد درون چشم تری داشت موجی از سیلی به زخم کهنه ی این کاروان نمک میزد نگاه هرزه ی ابلیس های بی غیرت به جسم نازک حوریه ناخنک می زد ولی چگونه بگویم شده است بی معجر زنی که عصمت او طعنه بر ملک می زد زنی که با تن زخمی و روح زهرایش برای کرب و بلا طرحی از فدک میزد کتک نخورد عقیله که دم به دم زینب به چوب خطبه ی خود فتنه را کتک میزد @pileyeparvaz
هرجا که گام محکم او پا گذاشته پا جای پای حیدر و زهرا گذاشته او عاشق است و پیچ و خم راه عشق را با سر دویده و همه را جا گذاشته این کیست این شِگَرف که در اوج ماتمش پرچم بلند کرده و غم را گذاشته یک لحظه هم نکرد شکایت ز داغها این داغ را به قلب بلایا گذاشته زینب حریف فوج سپاه است از این جهت او را حسین یک تنه تنها گذاشته تصویر چشمهاش بجز "ما رَاَیت" نیست چشمی که پا به عالم معنا گذاشته تا روز حشر جلوه ی ایثار و عشق را زینب برای ما به تماشا گذاشته @pileyeparvaz
قلبی که در دنیا فرو رفته هر لحظه ای یک سمت و سو رفته چون مومنی که با حضور قلب سمت نماز بی وضو رفته دارد به خود مشغول می سازد ما را زمین رنگ و رو رفته دیگر کجا در فکر پروازیم از جمع ما این آرزو رفته روی سیاهی مانده و شرمی دیریست از ما آبرو رفته ما یوسفی گم گشته داریم و از ما توان جستجو رفته این صبح جمعه وعده ی ما بود دیر آمدیم و باز او رفته ... ۲۹ ذی الحجه ۱۴۴۴ ۲۷ تیر ۱۴۰۲ @pileyeparvaz
جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است جهان چشم انتظار رویت مهدی موعود است در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند در این راهی که ایرانی برادر با عراقی هاست کجا دلها اسیر مرزبندی های بی معناست همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها توانی تازه میبخشد به زائر چای موکب ها تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند در اینجا میشود تنهایی و احساسِ غربت ، گم میان داد و فریاد ،هَلهِ بیکم ... هَلهِ بیکم چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب به لطف سادگیه بی ریایه مشک های آب در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهایست هزاران گریه مخفی در علمداری و سقاییست هزاران گریه مخفی در لب خندان دخترهاست هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست برای خوردن نانی هزاران بار خواهش هست در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامی نیست در اینجا خارجی می آید و بی احترامی نیست به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلبی که دنیا دوست شد ،دنیا ندارد دنیا ندارد هر کسی مولا ندارد در جای دیگر عبد شاهانی حقیر است آنکه نشان نوکریت را ندارد فرقی میان قلب عاشق با حرم نیست دل جز برای دلبر خود جا ندارد من با سلامی بر تو ، هرشب کربلایم عمریست که پای دلم ویزا ندارد چیزی از آن دنیا نمیدانم ولی این... ... دنیا برای کربلا همتا ندارد در کربلا حتی گنه کاران عزیزند این ویژگی را جنت الماوی ندارد فهمیده ام از چای سرخ آن عراقی مستی چای روضه را صهبا ندارد در اربعین دیدم شکوه زائرانت کم از شکوه محشر کبری ندارد در راه درد آبله از یاد من رفت دیدیم می آید زائری که پا ندارد ... شعر و دکلمه : @pileyeparvaz | کانال اشعار
در آسمان نشان تو میجویم جایت درون قلب زمین پیداست حال جهان بدون تو ناجور است خورشید بی طلوع تو نازیباست ای شور و حال اشک سحر خیزان ای چشمه های شام و سحر جوشان ای ابر خسته دل بکن از باران شرمنده ی دو چشم ترت دریاست غرقیم در سیاست روباهی کابوسهای خواب سحرگاهی از این زمین مرده چه میخواهی اینجا سلوک عشق چه بی معناست بیزارم از علوم مثلث ها از آسمان تیره ی کرکس ها از چهره ی نفاق مقدس ها از مردمی که منطقشان دعواست برگرد ای قرار زمین برگرد رحمی به روزگار زمین برگرد وارونه شد مدار زمین برگرد دنیای پست، بی تو عجب دنیاست دنیا اگرچه مقتل جلادیست جولانگه تفکر الحادیست اما هنوز اسوه ی آزادیست سروی که ایستاده ولی تنهاست تا کی هراس پر زدن از زندان ترس از هجوم فوج کمین گیران باشد زمین برای زمین گیران پرواز اشتراک کبوتر هاست @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز خانه ها همه بوی طعام می آید ولی به جان پدر من گرسنه خوابیدم بابا نبودی ببینی .... 😔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر برای روضه ها باریدم امروز به چشم خویش غم را دیدم در غزه به پاست کربلایی دیگر آمد به سرم از آنچه می ترسیدم ای اسرائیل از چه سرگردانی حَقّٰا که فقط حریف این طفلانی رویای شهادت است خواب شب ما ما را ز سر بریده می ترسانی بس مرز میان کفر و دین باریک است باروت جهان منتظر تحریک است هرقدر شما ز صبح فردا دورید هر لحظه طلوع شیعیان نزدیک است از موذنه ها بانگ اذان می آید هر لحظه نشان پشت نشان می آید امروز اگر اراده ها برخیزند فرداست که صاحب الزمان می آید @pileyeparvaz | کانال اشعار
شهادت میدهم چیزی ز دینداری نمی دانم سراپا غرق تردیدم، من آیا یک مسلمانم ؟ مسلمان نیست هرکس بی خبر باشد ز هم کیشش حدیثی خوانده ام اینگونه سرگردان و حیرانم دلم از آه مظلومی نمی سوزد ، نمی لرزد خدایا تازه فهمیدم، پر از جهل است ایمانم من آنم که نمی بینم زبیر و طلحه ی خود را ولی در ادعایم بوذر و عمار و سلمانم گهی هستم ز هرچه انقلابی انقلابی تر و گاهی فتنه ای می سازم و بعدش پشیمانم نکرده این نماز روبروی کعبه آبادم نکرده مسجد الاقصی ویران گشته ویرانم شده هر روز این دنیا غروب سرخ عاشورا ولی من روضه را تنها برای گریه می خوانم رسیده ناله ی هل من معین مهدی زهرا ولی من در هوای ملک ری سر در گریبانم کویرم خشک و بی پایان, اسیر فصل یخبندان نشد این گریه ها باران , بر این جان بیابانم منم آن شاخه ی زردی که این دوران نامردی نیاورده کمی دردی به این اعضای انسانم به چشم خویش میبینم به خاک و خون کشیدن را سحر می سوزم و افطار عبد سفره ی نانم نگاه من نمی بیند مسلمان فلسطین را مسلمانم ولی محصور در عنوان ایرانم مکرر امت اسلام واحد را نشان می داد مکرر سوخت ، من شرمنده ی پیر جمارانم چه زیبا گفت از مرگ یهود و موج بیداری همان موج خروشانی که من یک قطره از آنم شده عالم پر از فریاد و طغیان کرده استبداد چرا در این همه غوغا سکوت افتاده در جانم جهان در پیچ تاریخیست, من در پیچ گمراهی نمی دانم که با حقم و یا در حزب شیطانم گهی تند و گهی آهسته ام اما خدا داند اگر سید علی فرمان دهد مانند طوفانم خدا گفته است حجم با برائت میشود کامل کمال دین خود را لعن اسرائیل می دانم اگرچه دیر می گویم، پر از تکبیر می گویم منم سرباز و امروز است خاک غزه میدانم @pileyeparvaz | کانال اشعار
وقت گل کردن خون شهدا نزدیک است سوره ی فتح بخوان بیت خدا نزدیک است قبله تا قبله قدم ها همگی معراجند سعی بسیار نمائید ، صفا نزدیک است باز خون در رگ اسلام بجوش آمده است وقت جنگ است بیا خیبر ما نزدیک است غزه امروز دگر دوزخ صهیون شده است ای شیاطین زمان روز فنا نزدیک است تیغ بردار که اسلام سپر میخواهد گوش کن صوت اذان است،صدا نزدیک است (بانگ هیهات حسینیست رسیدست از راه هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله) @pileyeparvaz | کانال اشعار
همان روزی که دنیا رخت عریانی تنت میکرد خودم دیدم که زنجیر رهایی گردنت میکرد نفهمیدی که عصیانت ، عبادت کرد دنیا را نفهمیدی که در جان خدا اهریمنت میکرد نمی دیدی دمادم جلوه ی پنهان او پیداست شدی شمعی که تاریکیِّ مطلق روشنت میکرد تو دلبستی به این دنیا ، به شادی های غمگینش و آئینه در آئینه شکستن ، نشکنت میکرد در این دنیا همه دارند انواع نداری را به هر منزل که رفتم فقر، آنجا سلطنت میکرد @pileyeparvaz | کانال اشعار
اگرچه خلقت دنیا فقط برای تو بود ولی ز بدو تولد بهشت جای تو بود تویی که بنده ترین بنده ی خدا بودی تویی که مَست مناجات تو خدای تو بود تویی که خشم تو آشوب کبریایی داشت و هم رضای خداوند در رضای تو بود سجود خاک و هو هوی باد، نغمه ی آب و ربنای سحر ، مدح ربنای تو بود یهود گشت مسلمانِ نور چادر تو و شیعه سایه نشین پر کسای تو بود به پای عشق تو مِنّا شدند سلمانها طلای فضّه عیارش به کیمیای تو بود غنی شدند یتیم و اسیر و مسکین ها در آن سه شب که زمین محو هل اتی تو بود تویی مدار فلک ، کعبه ی طواف ملک که گفته باغ فَدک حق نابجای تو بود بهشتِ عالم بالا غبار چادر توست تمام وسعت لولاک فرش پای تو بود نود شب آمد و جبریل هم تو را نشناخت تویی که کلبه ی احزان همان حرای تو بود به تن نمود ریا حسبنا کتاب الله ولی تو بودی و قرآن بی ریای تو بود مدینه گوش شنیدن نداشت، حرف خدا همان صدای نفس گیر روضه های تو بود جهان به خواب شده یا مدینه غرق سراب چرا طناب، به دستان مرتضای تو بود به روی خاک کشیدند مرد خیبر را و آب بدرقه اش خون رد پای تو بود شکوه نام تو خاموش کرده دوزخ را چگونه آتش و مسمارِ در سزای تو بود من از مصیبت شش ماهه ی تو فهمیدم حکایت در و دیوار کربلای تو بود ز ما چه دیده ای ، عجل وفات میخوانی چه کرده ایم که مردن فقط شفای تو بود تو رفتی ای گل مولا، ولی بدان زهرا تمام دلخوشی مرتضی صدای تو بود علی شبانه کفن کرد جسم پاکت را شبانه رفتی و تابوت بوریای تو بود هزار و سیصد و چندیست داغدار توایم و این محبت ما ریشه اش دعای تو بود @pileyeparvaz | کانال اشعار
پا نهادی بر زمین و عرش اعظم گریه کرد آسمان لبخند زد ، بارانِ نم نم گریه کرد عطر گیسویت رسید و صبحگاهان ، توامان غنچه لب وا کرد با لبخند و شبنم گریه کرد جمع اضدادی و پیغمبر شب میلاد تو تا به رویت بوسه زد هم شاد شد، هم گریه کرد پیش از اینها بوده ای ورد زبانها ، جبرئیل... نام زیبای تو را آورد و آدم گریه کرد یک سر شوریده یحیی داشت، بر پایت گذاشت دم به دم با یاد تو عیسی ابن مریم گریه کرد آمدی، شد روز و ماه و سال بی تابت حسین ماه شعبان شاد شد ، ماه محرم گریه کرد @pileyeparvaz | کانال اشعار
زدی مهر بر لوح پیشانی من تو دامن زدی بر پریشانی من پریشان مکن زلف خود را مبادا دو چندان شود حال حیرانی من چه خوب است هر لحظه از تو سرودن چه زیباست با تو غزل خوانی من تویی اوج خوشحالی حضرت عشق تویی راز مستیِ شعبانی من من از عالم زر اسیر تو هستم و تا روز محشر فقیر تو هستم نگاهم به لطف کریمانه ی توست طعام من از بذل شاهانه ی توست بسوزان سر بام نی را که تنها چراغ زمین مشعل خانه ی توست تویی عشق لیلا که لیلی و مجنون فقط شرح بخشی ز افسانه ی توست تو روح حسینی ، تو جان حسینی تو شمعی که ارباب پروانه ی توست حقیر است در وصف تو هرچه گفتن تویی اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً تویی پای تا سر ، سراپا پیمبر چه فرقیست ما بین تو با پیمبر؟ تو تا آمدی در بهشت معلی به آیینه شک کرد حتی پیمبر دمت روح در جسم بی جان دمیده است بنازم دمت را مسیحا پیمبر نفهمید عالم مقام علی را خدا کرد با تو علی را پیمبر تویی اولین حیدر از نسل زهرا پیمبر ترین حیدر از نسل زهرا خدا محشر اورد الله اکبر علی اکبر آورد الله اکبر همه مست و فرزند ساقی کوثر خودش ساغر آورد الله اکبر خبر آمد از عرش ، مولا پدر شد حَسن پر در آورد الله اکبر ابالفضل محو جمال تو فریاد ... ز شادی بر آورد الله اکبر که این طفل فرزند سردار عشق است از امروز جان علمدار عشق است کنار تو ارباب جانی دگر داشت چو خورشید در گِرد خود یک قمر داشت تو حیدر ترینی که مولا از اول برای تو نام علی در نظر داشت و گفتا که نامش علی می گذارد به غیر از تو صد طفل دیگر اگر داشت بسوزند تا پیروان سقیفه چه می شد اگر او هزاران پسر داشت و آندم تماماً علی بود علی بود سپاهی که مولا به وقت خطر داشت سپاهی که جولانگه اش کربلا شد سپاهی که ششماهه اش هم جگر داشت سپاهی که حتی علی اصغرش هم شبیه علی اکبرش زخم بر داشت تنت گرچه صد پاره بر خاک افتاد رجز هات آزادگی یادمان داد و ما چارده نسل بعد از تو هستیم هنور از دم کربلای تو مستیم جوانیم و گاهی به بی راهه رفتیم ببخشا اگر عهد و پیمان شکستیم شبیه تو یار امام زمانیم و هستیم در پای عهدی که بستیم و آن ماه غیبت نشین الهی که از برکت او خدا می پرستیم می آمد اگر در سپاهش یَلی داشت فقط سیصد و سیزده تا علی داشت @pileyeparvaz | کانال اشعار
غارت و نیرنگ و کشتار است منوال یهود غرق در خون مسلمان است چنگال یهود ای منافق های در ظاهر مسلمان حرکتی تا کجا بی اختیاری ، تا کجا بی غیرتی تا به کی در کاخ اربابان ثروت برده اید دل به قانون حقوق بی بشر خوش کرده اید با ریال کعبه رونق می دهید اسراف را سفره دارانید ، کودک خواری اشراف را بنگرید این دست تا مرفق به خون آغشته را خوب بشناسید قابیل برادر کشته را کشته شد اسلام کی از کینه خالی میشوید در فلسطین ضجه های کودکان را بشنوید کاش ابراهیم بردارد تبر را زود تر هر نفس نمرود دارد میشود نمرود تر گرم تکثیر است ذکر یا علی بر دارها این زمین دیگر لبالب گشته از تمارها عاقبت فریاد مظلومان جهانی میشود ائتلاف ما خراسانی، یمانی میشود @pileyeparvaz | کانال اشعار
خشکیده و بی برگ و برم دلهره دارم بی فایده و بی ثمرم دلهره دارم امشب شب اشک است، شب ناله، شب آه از خشکی چشمان ترم، دلهره دارم با پای علیل، عازم این راه طویلم گر راه به جایی نبرم، دلهره دارم امشب شب قدر است، خدایا نظری کن من از همه محتاج ترم دلهره دارم آن قله که معشوق من آنجاست بلند است بی بال چگونه بپرم؟ دلهره دارم چون راه نجات من بیچاره حسین است با دلهره ی اهل حرم دلهره دارم می‌گفت سراسیمه رقیه که مبادا از نیزه بیفتد پدرم دلهره دارم @pileyeparvaz | کانال اشعار
رفته سردار نفس تازه کند برگردد
واژه واژه به وجد آمده ام باز هم محشریست در دل من در زمین راه بسته بود اما تا مدینه گرفت پر دل من خانه بر دوشی و پریشانی طالع آسمان عشاق است دل به دریای عاشقی زده ایم ساحل تو امان عشاق است در جهانی که جنس دل سنگ است قلب عاشق نبود میمردیم به سحرگاه عارف تو قسم قال صادق نبود میمردیم هرچه داریم از کرامت توست همه از لطف بی نهایت توست حوزه ی علمیه عنایت توست قلب شیعه پر از روایت توست محو در ذات کبریایی تو جابر آمد شود فدایی تو سلمی و کمیت و ابن عفان همه گرم غزل سرایی تو جانِ قران تویی و با تو نماز آیه آیه به رقص می آمد مکث میکردی زمین و زمان با نگاهت به مکث می آمد غربتت مثل مادرت زهراست چیزی از عشق کم نداری تو باورم نیست در کنار نبی... هستی اما حرم نداری تو من ضریح بقیع را هر شب غرق گریه بخواب میبینم حرم تو چقدر زیبا بود آه. هر شب سراب میبینم... مثل حیدر غریب و بی یاری بین نا مردمان گرفتاری کوچه های مدینه قاتل تو چه دل پر ز غصه ای داری در همین کوچه مرتضی افتاد مادرت فاطمه ز پا  افتاد حال در کوچه ها تو را بردند قرعه این بار بر شما افتاد پا برهنه ، پیاده با مرکب میدویدی در آن سیاهی شب کو عبایت، عمامه ات چه شده شده ای مثل عمه ات زینب گرچه آتش گرفته بیت شما گرچه بردند پا برهنه تو را گرچه جانت به لب رسید اما نیست روزی شبیه عاشورا دخترت را حرامیان نزدند بر تنت نیزه بی امان نزدند شمر بر سینه ی شما ننشست بر لبت چوب خیزران نزدند @pileyeparvaz | کانال