eitaa logo
پیشانی‌نوشت
411 دنبال‌کننده
49 عکس
17 ویدیو
1 فایل
💠 اشعار عاطفه جعفری 🔻و شعر "پیشانی نوشتِ" من است...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمی‌شود که خبر را شنید و ساکت ماند: به گوش زخم برادر، برادر اشهد خواند سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن چگونه می‌شود اخبار را به ناله نخواند زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
مرا سری‌ست که آشفته پریشانی‌ست مرا دلی‌ست که مهمان‌پذیرِ حیرانی ست به استقامت این شهر میخورم سوگند که عمر غائله در ایستگاه پایانی‌ست به استقامت شهری که نقش دیوارش هنوز شعر رسای نِزار قبانی ست دیار عشق، پراکندگی نمی‌داند اگر چه آه عراقی‌ست، حنجر ایرانی ست هماره در پی آزادسازی قدس است کسی که درسرش اندیشه سلیمانی ست قسم به شاخه زیتون که سبز خواهد شد هرآن کفن که در این سرزمینِ بارانی ست https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود... https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
به امدادگران غزه: کی در میان غصه‌ها کم می‌گذارند با صبر خود غم بر دل غم می‌گذارند در غزه ویران شد کلیسایی، از آن روز در دست دخترهاش مریم می‌گذارند زخمیِ بمبارانِ دیروز اند، اما بر روی زخم قوم مرهم می‌گذارند فریاد بیداری‌ست، گلبانگ رها‌یی‌ست در خاک و خون گامی که محکم می‌گذارند امدادگرها با هلال سرخ اینک بر قله‌ی ایثار، پرچم می‌گذارند https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
به مادرم... بیا و شانه بزن گیسوان پیچکی‌ام را که روی سر بگذارم تل عروسکی ام را بیا و شعر برایم بخوان شبیه گذشته به یاد خانه بیاور تمامِ کودکی ام را چقدر ماهی قرمز به تُنگ چشم نشاندی برای اینکه بدوزی لباس پولکی ام را چقدر در پس هر قهر و آشتی زمانه گرفت دامن تو دست های کوچکی ام را قسم به شعر که تنها تو بوده ای و تو هستی همان که دیده همیشه غم یواشکی ام را https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
34.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نماهنگ در اولین سالگرد شهادت حاج‌قاسم تولید شد و امروز بعد از شنیدن خبر شهادت ۱۲ تن از هموطنان افغانستانی‌ام در انتحار دیروز باز نشر می‌کنم. تا باری دیگر، یادی شود از ألفتی که همیشه بین فاطمیون و حاج قاسم جاری‌ست. نماهنگ خواننده: شاعر: آهنگسازی و تنظیم: کاگردان: تهیه کننده: https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
⬛ برای ریحانه... رسید جـــان به لــب از داغ ناگهـانــی تو نداشت تــاب زمیـن، جانِ آسمـــانـی تو کنون که نیست علمــدار، در دل آتش به عهــــدۀ که میفتــــد نگاهبانـــــی تو؟ دو ساله بودی و یادآور سه ساله شدی فــدای صـــورتِ یکــدســـت ارغوانــی تو نفس کشیدم و یادت نفس برید از من چـو آه بود و چـه کوتــــاه، زندگانـــــی تو به غیر آهنِ داغ ای شکوفــۀ این باغ! نبــود هیـچ کســــی گرمِ همزبانـــی تو لبـــاسِ صورتـــــی و گوشــــــوارۀ قلبـــی چه قلب ها که شکستند از نشانی تو مسعود یوسف پور | صفحه شاعر
به بهانه‌ی اندوه کرمان: هلا رفیق! که در راه عاشقان هستیم شهادت است مسیری که ما درآن هستیم گرفته‌ایم به دوش از ازل اگر اندوه ولی فدای سر این غم گران هستیم هرآن کجاست که مظلوم، اهل آنجاییم شبیه آهِ نفس‌گیر بی مکان هستیم عیار ما به همین سرسپردگی‌ست بگو: قسم به غزه که مشتاق امتحان هستیم رسیده‌اند شهیدان به مرقد سردار به جای مانده از این بزم نوحه‌خوان هستیم خدا رقم نزند مرگ بی شهادت را که چون به مرگ بمیریم در زیان هستیم خدا جواز شهادت به دست فاطمه داد خدا کند که بگیریم تا جوان هستیم https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
. پناه‌گاه منِ خسته این حــرم باشد پناه می‌برم از «شرّ ماخلَق» اینجا... @ASI_khorasani
این انتظار چیست که آشوب کرده است؟ یوسف چکار با دل یعقوب کرده است؟ https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
سلامِ ماهِ رجب برده ام به شاه نجف به سعی آه چه تیری نشانده ام به هدف پناه می‌برم از موج غم به آن ساحل که لب به مدح علی بازکرده هرچه صدف دلم به رجعت شاهی‌ست خوش که پادشهان ز ترس با سگ کویش نمی‌شوند طرف یمن، نوید ظهور است و در قبیله ما رسیده است همین وعده از سلف به خلف فدای مقدمِ آن سبزپوشِ کعبه نشین هزار لالۀ چشم انتظار جان بر کف قسم به قطعیت لا اله الا الله که در طریق علی مرگ، عزت است و شرف مسعود یوسف پور https://eitaa.com/m_yousofpoor
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روزه ماه رجب _داستان یکی از شیعیان امام صادق علیه السلام _ثواب روزه ماه رجب _چه ثوابی را از دست می دهیم؟! رجب ۱۴۴۵ هیئت رایه المهدی عجل الله فرجه @ASI_khorasani
از سر ره - تا غبار افشاند جان - برخاستم چون الف در وصل جانان از میان برخاستم   غرق خون هر چند جام روزی ام چون لاله بود از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم صحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است با «امین» هر گه نشستم بی امان برخاستم   https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
بر روزگار پیر، امام جوان تویی خوشحالیِ امام رضاجانمان تویی نامت محمد است و خصالت محمدی آیینۀ رسول خدا بی گمان تویی میلاد توست آنچه مبارک‌ترین شب است روشن‌ترین ستـارۀ نُه آسمـان تویی یحیی بن اکثم است که اقرار می‌کند در علم، پیشوای تمام جهان تویی این خاندان تجلی جودند هرکدام نام یکی جواد شد این بین و آن تویی غم در شب رسیدن تو دربه در شده ست میلاد تو بهانۀ روز پسر شده ست https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
دوبیتی میانِ آسمانِ این دو گنبد تپش های دلم در رفت و آمد چه فرقی میکند اینجا و آنجا؟ سلامت میدهم از قلبِ مشهد
قد قامتت ستون زمین و زمان شده گلدسته است نام تو وقت اذان شده چونان انار تازه شکفته است کعبه را قبله نمای سرخ نماز جهان شده چون کوه در ادامه ی دریا رسیده ای کوثر به پای بوسی نامت روان شده یک یاعلی بگفت و‌ بزد با عصا به نیل موسی چو داشت حرز تورا در امان شده نامت خلیل میکند آتش گرفته را آتش تو را که دیده به او مهربان شده نامت کلید هر که به چاه اوفتاده است یوسف چو‌برد نام تو بیرون از آن شده انفاس توست زنده کن هر چه مرده را عیسی مسیح گشته سوی آسمان شده اول امام آمده ای که پیامبر با بودن تو خاتم پیغمبران شده (یوتون اَلْزکاتِ و هُم راکعون) تویی وصفت به آیه آیه ی قرآن بیان شده قربان تیغ ابروی تو مشعر دل است در لیلة المبیت تو عشق امتحان شده ایوان در مکاشفه دارد حریم تو نام نجف به شاهی تو داستان شده دستم نمی‌رسد به بلندای شعر تو کوتاهی من است غزل بی زبان شده ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ @aboajor
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف از ما  همین اشعار لالی را ۳۰‌شوال ۱۴۴۲ نجف ، حرم ‌امیرالمومنین علیه السلام @ASI_khorasani
‌🌱🌱🌱 کسی که از تو بگوید سر خمار ندارد دلی برای گرو بازیِ قمار ندارد به پای بند ندارد و پایبند نشسته چرا که شبهه به لایمکن الفرار ندارد به دست دامن خود را تکانده ای و که گفته ابوتراب تفقد به این غبار ندارد ؟ دلم حریم خدا و تو شرط حصن خدایی که گفته است که ملک خدا حصار ندارد؟ نماز منکر تو نردبان نقش زمین است بدون ریل ولا مقصدی قطار ندارد کسی که درّ نجف  دستگیر او شده باشد از استلام حجر دیگر انتظار ندارد چه خرده‌ایست به غالی که در میان لغاتش برای وصف تو بهتر ز کردگار ندارد کشانده ام سر تشکیک عدل ، جبر قضارا که هرکه عاشق تو باشد اختیار ندارد بلند می‌کند این شرک اگر که گردن من را رجای دیدن روی تو خوف دار ندارد علی و فاطمه حی اند و لایموت شگفتا نجف کجاست خدایا علی مزار ندارد سعیده کرمانی پ.ن الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام و الائمه من ولده الحمدلله الذی جعلنی من ذریة الحسین علیه السلام 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊️
ای فاتح غدیر که رایت به دست توست سرچشمه ی هرآنچه کرامت به دست توست بالا گرفت دست تو را شهر علم و گفت تا هست حق، کلید سعادت به دست توست در انما ولیکم الله دیده ام انگشتر عقیق ولایت به دست توست تو فاتحی و علت آن ذوالفقار نیست در کارزار تیغ شهامت به دست توست هم خود کتاب ناطق و هم کاتبی علی قرآن تویی و کار کتابت به دست توست من بیگناه نیستم اما به لطف حق در دادگاه حشر قضاوت به دست توست https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود... https://eitaa.com/m_yousofpoor
سرخ است از لبان تو انگور میکده خود را شراب جای دهان تو جا زده هرکس که مست کرده دهانش بیاورید جز در هوای روی تو در حکم مرتده موی تو کرده آیه ی (واللیل( را بلند زیبایی ات به صورت (والشمس) آمده تفسیر توست زُلزِلَتِ الارضِ والسّماء زنجیرهای حلقه ی زلف مجعده خال از زبان کنج دهان تو گفته است این نکته را به خط لبانت موکّده... وَیلٌ لِکُلِّ مٌمکنةٍ فی طریقِ عشق قُرب بعیدنا شده چون( نارُ موقَدِه) یک نسخه بیشتر نشود کلیات عشق در باب عشق توست همین یک مجلّده قربان حج واجب عشق تو کرده ایم عمری که رفته است بدون تو مفرده دل را برای وصل تو داده است جان به مرگ باشد به غیر ازین همه ی عمر مفسده @aboajor
آن روز چقدر آسمان زیبا بود باران امید، هر کران پیدا بود شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت خورشید هنوز در هواپیما بود https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
به موسی بن جعفر علیه السلام: تجلی داده ای با هر دعایت روح عرفان را فضیلت داده القابت تجلی‌گاه انسان را تورا باب الحوائج! کاظم آل عبا خواندم عبا بر سر کشیدی جان ببخشی جسم بی جان را؟ رسول الله را وقتی در آن لحظه پدر خواندی کشیدی بر فضیلت های هارون خط بطلان را پر و بال قنوتت را شکنجه داد با زنجیر ولی نفرین نکردی در دعای خود نگهبان را تو با این بردباری ها به اصحابت نشان دادی برای کظم غیظ خود مصادیقی فراوان را "شترها هم نباید خدمت ظالم کنند"، آری تو روشن کرده ای با این سخن تکلیف صفوان را اشداء علی الکفارُ کظم غیظ را با هم نشان دادی چنین توصیه های ناب قرآن را اگر چه ماه محبوسی و فی قعر السجون بودی ولی روشن کند نامت در و دیوار زندان را https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
حیّ علی الفلاح که گل کرده بعثتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است؟ این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟ جاری شده‌ست چشمه‌ی آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش حسن ختام و نقطه‌ی آغاز دهر بود حسن ختام بود شروع نبوتش از آسمان کوه حرا، نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان امتش پیشانی‌نوشت
ماه شب چارده، ابالفضل مهرست حسین و مه ابالفضل فرمود خدا اذا تلاها تا رفت کنار شه ابالفضل آن قِسم قَسَم که عاشقان راست گه نام خداست گه ابالفضل برخاست ندا بنفسی انت تا زد به دل سپه ابالفضل شمشیر به کف نمی نهد شیر آمد غران ز ره ابالفضل صف می شکند به تیغ ابرو باری که کند نگه ابالفضل چون اوست فلک اگر قدم داشت چون اوست قمر اگر علم داشت دریا نبرد به ذات او راه کوه است کنار او پر کاه وقتی که علم به شانه میبرد می شد قدِ آفتاب کوتاه آری به غلط نگفت شاعر در مذهب عارفان آگاه الله علی، علیست عباس جانم به تجلیات آن شاه یادم آمد ز خطبه ی او الله از آن خطابه الله ذی الحجه ی سال شصت هجری میرفت به بام کعبه آن ماه میرفت چنان عقاب بر اوج از بهر شکار فوج تا فوج میرفت به حکم شاه عالم آنسان که علی به دوش خاتم ساقی چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد فرمود خدای کعبه را شکر میریخت ز خطبه سربه سر سکر بر خانه ی کعبه قبل ایجاد خاک قدم علی شرف داد گر سرّ خدا نبود هرآن مانند پرنده ای شتابان پا میشد و پرزنان از این دشت کعبه دور حسین می گشت دل را ز خطابه زیر و رو کرد وانگاه به قوم فتنه رو کرد چون عزم شکار کرد آن باز یک بیت بگویمت به ایجاز: آنجا که عقاب پر بریزد از پشه ی لاغری چه خیزد؟ خورشید جمال او برآشفت با بانگ بلند این چنین گفت: ای ذره چه ات به خودنمایی؟ بسم الله اگر حریف مایی عباس که در مصاف باشد شمشیر عرب غلاف باشد ای ملک سخن همه به نامت تیغ دو دم علی کلامت آگاه ز جهل و وهمشان کرد شمشیر تو شیر فهمشان کرد یاد آنکه دل از علی ربودی بر چهره نقاب بسته بودی سن تو قریب سیزده بود محو تو نگاه مهر و مه بود صفین صف بست بر تماشات هیهات از آن نگاه، هیهات مالک آمد ولی چنان بید تا دید تو را به خویش لرزید تیغ تو رسید بی محابا مبهوت تو بود ابن شعثا از نسل علیست گرچه شک نیست پرسید کسی که این جوان کیست قربان تو ای نقاب بر رخ بگذار بگویمش به پاسخ عباس علی کارزار است عباس، غریو ذوالفقار است عباس تمام افتخار است عباس امام اقتدار است عباس مه طلایه دار است عباس بلندی وقار است عباس بلاغت شعار است عباس شکوه آشکار است عباس چه گویمت ز عباس حبس است مرا به سینه انفاس حبس است مرا به سینه انفاس لب بستم و گفت شیخ عباس: این شعرِ به سینه نقش بسته هستم سگگی ز حبس جسته از مدح تو با قلاده ی زر زنجیر وفا به حلقم اندر خود را به قبول رایگانت بستم به طویله سگانت افکن نظری بر این سگ خویش سنگم مزن و مرانم از پیش مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir