💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۵۱
مهیا با دیدن زهرا برایش دست تکان داد و به سمتش رفت
_سلام زهرا یه خبر دسته اول دارم برات
زهرا با ذوق دستانش را به هم کوبید
ــ واقعا؟ چی؟؟
_فردا میریم راهیان نور با مریم... گفت تو هم میتونی بیای
_زهرا با تو جایی نمیره
هردو به طرف صدا برگشتن ...نازی با قیافهای عصبانی نگاهشان میکرد دست زهرا را گرفت
_هر جا دوس داری برو ولی لازم نیست زهرارو با خودت ببری تا یه املی مثل خودت بارش بیاری
و بعد به مقنعه مهیا اشاره کرد...اجازه نداد که مهیا جوابش را بدهد...دست زهرا را کشید... و به طرف کافی شاپ رفت...مهیا سری به علامت تاسف تکان داد با صدای موبایلش به خودش آمد
_جانم مری
_کوفت اسممو درست بگو
_باشه بابا
_عصر بیکاری با هم بریم خرید
ــ باشه عصر میبینمت
_باشه گلم خداحافظ
_بابای عجقم
.......
_ببخشید خانم رضایی
مهیا به طرف صدا برگشت با دیدن مهران ای بابایی گفت
_بله بفرمایید
_میخواستم بدونم میتونم جزوه اتونو بیرم
_چرا خودتون ننوشتید
_سرم درد میکرد تمرکز نداشتم
مهیا سری تکان داد و جزوه را به سمتش گرفت
_خب چطور به دستتون برسونم
_هفته دیگه کلاس داریم اونجا ازتون میگیرم من برم دیگه
_بسلامت خانم رضایی
رضایی را برای تمسخر خیلی غلیظ تلفظ گفت ...مهیا پوزخندی زد و زیر لب "عقده ای " گفت ...مهیا تاکسی گرفت و محض رسیدن به خانه به اتاقش رفت و مشغول آماده کردن کوله اش شد
_مهیا مادر بیا این آجیله بزار تو ڪیفت
مهیا آجیلا را دست مادرش گرفت و تشکری کرد ...مهلا خانم روی تخت نشست و به دخترش نگاه می کرد مهیا مهیای قبلی نبود... احساس می کرد دخترش آرام تر شده و به او و احمد آقا بیشتر نزدیڪ شده سرش را بالا گرفت و خداروشڪری گفت
_مامان مامان
مهلا خانم به خودش آمد
_جانم
_عصری با مریم میریم بازار خرید کنیم برا فردا
_خب
_گفتم که بدونید
_باشه عزیزم من برم نهارو آماده کنم
قبل از بیرون رفتن از اتاق نگاهی به دخترکش انداخت ..از کی مهیا برای بیرون رفتن خبر میداد لبخندی زد و در را بست...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم♥️
✨سلام ای بهترین مخلوق!
سلام ای شکافندهی شب!
سلام ای منجی بشریّت!
سلام ای قیام کنندهی به حق!
ای محبوب! ای نور مبین!
جهان انتظار شما را میکِشد!
چشممان را به دیدهی وصال روشن کنید!
ای روشنتر از هر روشنایی …✨
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹
🕊🌷#زیارتنامۀ شهدا 🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم.
#الّهی_بدماء_شهدائنا_عجل_لولیک_الفرج
#درآرزوی_شهادت
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه بخندید...🌱
📻 صحبتهای دلنشین شهید حاج احمد کاظمی..
#شهیدحاجاحمدکاظمی
#یادشهداباصلوات
#سلام_صبحتون_شهدایی🕊🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍نه #پلاک شناسایی دارم..
نه #رمز شب را می دانم..
نه #راه برگشت را می شناسم
آواره میان #گناهان مانده ام
#شهدا اگر به داد نرسید
ازدست رفته ام......💔
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله والله والله غدیر از اربعین مهمتره!
#عید_غدیر
ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد.
مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد..
حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد.
ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم..
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۵۲
_یعنی نمیاد؟؟
مهیا کیفش را روی دوشش جابه جا کرد
_نه زهرا اینهو برده است برا نازی..هرچی نازی میگه انجام میده هر کجا نازی میگه میره اصلا هم عکس العملی به توهینایی که بهش میشه نمیده این دختر خره خر...
مریم به مغازه ی اشاره کرد
_بیا بریم اینجا باید برای دخترا مدارس چفیه بخرم
_برا همشون؟؟ خودت بلندشون کن من یکی اصلا نمیتونم
_عقل کل مگه یکی دوتان صدتا چفیه هستن آماده شدن شهاب با حاج آقا مرادی میاد
مهیا لبخند مرموزی زد
_آها بله
بعد سفارش ۱۰۰تا چفیه سفید مریم با شهاب تماس گرفت تا بیاید و سفارشات را تحویل بگیرد..بعد چند دقیقه محسن و شهاب وارد مغازه شدند... سلامی کردن محسن سرش را پایین انداخت..مریم سلام آرامی کرد و سرش را پایین انداخت..مهیا سعی کرد جلوی خنده اش را بگیرد
_سلام حاج آقا ،خوب هستید
محسن سربه زیر جواب مهیا را داد... شهاب و محسن کیسه هارا بلند کردن و به سمت ماشین بردند مهیا به مریم نزدیک شد
_میگم مریم سرخ شدی چرا ؟؟
مریم هول کرد و دستی بر روی صورتش کشید
_نه نه من سرخ نشدم
_بله راست میگی من چشام یکم مشکل پیدا کردن
شهاب برگشت و به سمت صاحب مغازه رفت و با او حساب کرد وبه سمت دخترا آمد
_مریم اگه کاری ندارید بیاید برسونمتون
مهیا دست مریم را کشید
_نه سید ما کار داریم
نگاهی به مریم انداخت و با ابرو یه اشاره داد
_بریم دیگه مریم جان. ما دیگه رفتیم
مریم دستش را کشید
_وای آرومتر مهیا.. چرا دروغ گفتی ما که خریدامون تموم شده با شهاب میرفتیم دیگه
_مری جان من هنوز خرید دارم میخوام چندتا روسری بگیرمو
روی روسری مهیا محکم زد
_از اینا
مریم اخمی به مهیا کرد
_دیونه چرا میزنی خب مثل آدم بگو طلق روسری
_همون
وارد مغازه شدند به سلیقه مریم چندتا روسری و طلق و گیره روسری خرید
_خب بریم دیگه
_نه عزیزم الان دیگه هوا تاریکه وقت چیه
_خوابه باشه همینجا میخوابیم
مهیا گونه ی مریم را کشید
_نمک، بامزه،الان وقت شامه باید دعوتم کنی بهم شام بدی
_کارد بخوره اون شکمت بریم
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی2163
نمازخانه ای که به روش شهید چمران رونق پیدا کرد!
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم🌿
ما را به غیر تو اشتیاقی نیست
ای مقصد تمام دعاهای ما، بیا..!♥️
-اللهمعجللولیکالفࢪج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹
🕊🌷#زیارتنامۀ شهدا 🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم.
#الّهی_بدماء_شهدائنا_عجل_لولیک_الفرج
#درآرزوی_شهادت
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
آنها که از پلصراط میگذرند
قبلا ازخیلی چیزهاگذشتهاند؛
باید بِـگذری تا بُـگذری . . .!
#شهادت_لیاقت_میخواد✨
#سلام_صبحتون_شهدایی🕊🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🦋 شهید محمد بلباسی گفت:
اونقدر خودمونو درگیرِ
القاب و عناوین کردیم
کهیادمونرفتههمهباهمبرادریم
و بایدکنارِهم، باری از روی
دوشِ مردم برداریم
حواسمون کجاست؟؟؟
🔹 تا بود برای مردم کار جهادی کرد و بعد هم بچه هاشو گذاشت و رفت و سینه شو سپر بلای دفاع از حرم کرد تا با تفکر جهاد و مقاومتش نذاره آب توی دل بچه های سرزمینش تکون بخوره...
📌 در دنیایی که میشود حنجره ی شیطان شد و حق الناس گرفتارهای ملت گردنت بیفتد
تو با لباس خدمت با خدا معامله کن تا
عاقبت بخیر بشوی حتی اگر چند تکه استخوانت برگردد...
مدافع حرم
#شهید_محمد_بلباسی
#انتخابات
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حاج قاسم، جانباز ۷۰ درصد بود و بهلحاظ قانونی، حق پرستاری به او تعلق میگرفت.
اما وقتی کارت حق پرستاری برایش صادر شد، آن کارت را به همراه رمزش به من داد و گفت: یک ریال از موجودی این کارت، حق من نیست؛ ببرید بنیاد شهید، هرکس از خانواده شهدا آمد آنجا و معطل کرایه راه یا گرفتار پول دارو و درمان بود، از موجودی این کارت به او بدهید...
راوی: مدیر کل سابق بنیاد شهید استان کرمان 💚
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo