eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
اُ‌م‌البنین ایران به فرزندان شهیدش پیوست همزمان با سالروز وفات اُم‌الشهدا حضرت اُم‌البنین سلام‌الله‌علیها "حاجیه خانم فاطمه عباسی‌ ورده" مادرِ شهیدان "علی، محمد، یونس و احمد جوادنیا" پس از سال‌ها صبر و مجاهدت به فرزندان شهیدش پیوست. ▪️مراسم تشییع این مادر روز یکشنبه ۲۵ آذر ماه ساعت ۸:۳۰ دقیقه از در منزل آن مرحومه واقع در تهران، خیابان بهار شیراز، خیابان شهیدان جوادنیا بسمت بهشت زهرا قطعه ۲۶ برگزار می‌شود. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شیخ نعیم قاسم: دشمن ما فهمید که جنگیدن با حزب الله به بن بست رسیده است دبیر کل حزب الله لبنان: 🔸دشمن ناچار شد به مذاکره روی آورد 🔸توافقی که اسرائیل و آمریکا بر سر آن مشارکت کنند و از طریق آقای بری به ما ارائه شد 🔸ما ملاحظات خود را بر این توافق اعمال کردیم و توافق را پذیرفتیم 🔸سه عامل اصلی که باعث شد دشمن جنگ را متوقف کند 🔸عامل اول ایستادگی اسطوره ای مقاومان در میدان بود 🔸عامل دوم خون شهدا و در رأس آن خون شهید سید حسن نصرالله بود 🔸عامل سوم مدیریت سیاسی و جهادی کامل و فعال در نبرد اولی البأس بود 🔸ارزیابی ما این بود که دشمن پیروز شد، چراکه دشمن نتوانست به هدف خودش که نابودی حزب الله بود برسد ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ویدئوی صحبت های یک فلسطینی که بسیار پر بازدید شده است . 🔸شهروند فلسطيني خطاب به الجولانی: تانک های اسرائیل دارد به دمشق می‌رسد، کجا پنهان شده‌ای؟ ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🌹از شام بلا شهید آوردند🌹 🏴همزمان با ایام رحلت جانگداز حضرت ام البنین‌س به استقبال پیکرهای آغشته به خون مجاهدان و مدافعان حریم آل الله می رویم. شهدای مدافع حرم: 🌷شهید سید عبدالشاه شجاعی 🌷شهید محمدعلی رمضانی 🌷شهید سیدعلی حسینی ▪️مراسم تشییع و تدفین: ⏱یکشنبه ۲۵ آذرماه ساعت ۱۴ 🏢از سپاه کاشان به طرف گلزار شهدای دارالسلام ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#دست_تقدیر ۳۱ #قسمت_سی_یکم🎬: بالاخره به مشهد، شهر آب و آینه، شهر غریب نواز بی کینه، رسیدند. ننه مرض
۳۲ 🎬: محیا که انگار دست خودش نبود و بال بال زدن مادرش رقیه را نمیدید، در ماشین را باز کرد. مهدی که همچون همیشه موزاییک های کف پیاده رو، جولانگاه نگاهش بود، بدون اینکه سرش را بالا بگیرد از کنار محیا گذشت. محیا آهسته لب زد: مهدی... مهدی انگار چیزی شنیده باشد، سرعت قدم هایش را کم کرد و محیا بلندتر گفت: آقا مهدی! مهدی به عقب برگشت، سرش را بالا گرفت، یک لحظه چشمش به صورت محیا با لبخند زیبایی که بر لب داشت افتاد و ناباورانه گفت:س..س..سلام،شمایید؟! شما کجا بودید؟! الان اینجا... در همین حین رقیه از داخل ماشین اشاره کرد که مهدی سوار ماشین شود توی فاصله ای که محیا غرق دیدن مهدی بود، ننه مرضیه عقب اومده بود و محیا باشه ای گفت و به مهدی اشاره کرد تا سوار بشود. مهدی که هنوز بهتش برده بود، اتومبیل را دور زد و سوار ماشین شد و بعد همانطور که نگاه عجیبی به عباس می کرد، سلام کرد و سرش را به عقب برگرداند و از بین صندلی ها چشمش به رقیه و محیا افتاد و گفت:سلام رقیه خانم، شما اینهمه مدت کجا بودین؟! بعد الان چرا اینجا ایستادین چرا.... رقیه لبخندی زد و گفت: سلام پسرم، همانطور می دونی ما رفتیم زیارت و هم اینکه به اقوام پدری محیا سری بزنیم، دیگه سفرمون طول کشید، این بندگان خدا هم که می بینید از آشناهای ما هستن، به دلایلی که بعدا اگر فرصتش شد براتون می گم، نمی تونیم بریم خونه مون، البته فعلا... حالا اگر امکان داره یه زحمت دارم براتون... مهدی سرش را تکان داد و گفت: بفرمایید، زحمت نیست و رحمت هست، فقط اگه میشه خلاصه بگین چرا... رقیه که می دانست انتهای حرف مهدی به کجا ختم میشه با اشاره به عباس و کل جمع ادامه داد: ما تازه از سفر رسیدیم خیلی خسته ایم، اگه براتون زحمتی نیست برید درخونه ما و آقا رحمان را بیارید اینجا، البته توجه کنید که حواستون به دور و برتون باشه، مراقب باشید کسی تعقیبتون نکنه و بعد که آقا رحمان رفت، همه چی را براتون می گم. مهدی چشمی گفت: سرش را بالا گرفت و می خواست حرفی بزنه که نگاهش در نگاه محیا گره خورد و انگار ضربان قلبش بالا رفت و یادش رفت که چی می خواست بگوید و با حالتی دست پاچه از ماشین پیاده شد. بعد از گذشت دقایقی، مهدی و آقا رحمان نزدیک اتومبیل شدند. مهدی توی پیاده رو ایستاد و آقا رحمن جلوی ماشین نشست. مهدی که نمی دانست داخل ماشین چه صحبت هایی میشه، همانطور که یکی از پاهایش را به دیوار پشت سرش تکیه داده بود، بی توجه به رفت و آمد در اطرافش، به ماشین خیره شده بود، گویی دوباره عشق آتشین یک سال پیش، گُر گرفته بود، دوباره بی تاب شده بود، مهدی فکر می کرد توانسته است که محیا را فراموش کند و البته این از تلقینات مادرش اقدس بود و الان که محیا را دیده بود، متوجه شد که فراموشی در کار نبوده، بلکه این آتش کم جان منتظر یه جرقه بوده تا زبانه بکشه و نمی دانست که الان محیا اومده، وقتی خبر آمدنش را به مادرش اقدس بدهد، مادرش چه حالی میشه؟! آخه مدتی بود که اقدس خانم به هر بهانه ای حرف فرزانه دختر خاله اعظم را پیش می آورد و به مهدی فهمانده بود که خودش را برای ازدواج با فرزانه آماده کنه، مهدی غرق در فکر بود، آه کوتاهی کشید و در همین لحظه، آقا رحمن را دید که از ماشین پیاده شد و به دنبالش اون خانم و آقایی که رقیه خانم گفته بود از آشناهاشون هستن، پیاده شدند و به سمت کوچه ای که به خانه محیا منتهی می شد، حرکت کردند. با رفتن اونا، محیا به مهدی اشاره کرد تا سوار ماشین بشه و اینبار به جای عباس، مهدی آنها را به مقصدی دیگر برساند. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 در پناه نگاه امنتان صبحی دیگر را در هجوم رنج‌هاے مردم مظلوم غزه آغاز می‌کنم همچون غزالی که در محاصره‌ے درندگان، دلخوش به جان پناهی مطمئن، زندگی می‌کنند ... یاد شما قلبمان را آرام می‌کند، امیدمان می‌دهد و تا اوج، پر و بالمان می‌دهد .... ما به مهر شما زنده‌ایم ... ؏َـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🕊🌷 شهدا 🌷🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم. https://eitaa.com/piyroo