eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سردار شهید #مهدی_زین‌الدین: اولين شرط لازم براي پاسداري از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسين(ع) است. هيچ كس نمي‌تواند پاسداري از اسلام كند در حالي كه ايمان و يقين به اباعبدالله‌الحسين(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌هاي پيكار مي‌رزميم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستيم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستيم و اگر مشيت الهي بر اين قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ايران، اسلام در جهان پياده شود و زمينه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسين(ع) است. من تكليف مي‌كنم شما «رزمندگان» را به وظيفه عمل كردن و حسين‌وار زندگي كردن. 🔰 فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابی‌طالب قم #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ندیدنِ تُ تنها تحریمی‌ست که توان آن را نداریم..! کاش این جمعه برای دیدنت به توافق برسیم..؛ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷بہ مناسبت 🇮🇷 ⭕️ انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨ ڪه ٨۵ درصد از مردم ما در آن شرڪت ڪردند و این میزان از در تاریخ برگزاری انتخابات ها در دنیا ڪم نظیر بود می توانست منافع معنوی ، اجتماعی وسیاسی بسیاری برای ما داشته باشد ، دشمنان اما برای ما چالشی را پدید آوردند تا عڪس آن منافع یعنی هزینه های سیاسی ، اجتماعی و معنوی بسیاری را بہ نظام ما تحمیل ڪنند . ٨٨ یڪی از بزنگاههای سیاسی ڪشور و یڪ آزمون بزرگ سیاسی برای همہ جریان های سیاسی بود . در حقیقت در این ، چهره حقیقی و میزان همراهی واقعی جریانات سیاسی ڪشور با انقلاب بہ خوبی روشن شد . فتنه ٨٨ نشان داد ڪه ڪار گسترده‌ای را از قبل برای «شڪار نخبگان» در برخی از فرصت ها مانند « » طراحی ڪرده بود تا نخبگان سیاسی ما را در این آزمون تاریخی گمراه ڪند . در این آزمون هر ڪدام از نخبگان به تناسب خود بہ نظام مقدس جمهوری اسلامی یا زاویه ای ڪه با نظام داشتند عمل ڪردند . 📍 از یڪ دیدگاه می توان ۴ گروه افراد را در جریان فتنه از هم تفڪیک ڪرد : ١. عده‌ای ڪه مشخص شد دشمن در آنها ڪرده است و در نقش پیاده نظام بازیچہ دشمن شدند و خیانت بزرگی را رقم زدند . ٢. برخی دیگر بازی خوردند و با تحلیل های غلط در میدان دشمن عمل ڪردند و حرڪت جریان «فتنه» را تأیید ڪردند . ٣. برخی نخبگان فڪری و سیاسی ڪشور هم تحت تأثیر تحلیل های ناڪافی و وابستگی های مختلف در مقابل «فتنه» سڪوت ڪردند . ٤. و برخی نیز در صراط مستقیم انقلاب و بہ تأسی از گفتمان و مواضع محڪم و روشن رهبر معظم انقلاب با فتنہ گران مقابلہ ڪردند و بہ درباره فتنہ پرداختند . ✔️ اما بحمداللہ این چالشی ڪه دشمنان انقلاب اسلامی بوجود آوردند با مواضع هوشمندانہ معظم انقلاب و با هوشمندانہ و با بصیرت مردم در همین حماسه ماندگار #٩دی خنثی شد . از این منظر #٩دی اتفاق ڪوچڪی نبود . ٩دی رویداد بزرگی بود ڪه با تبیین ، حمایت و تأیید رهبری معظم انقلاب جایگاه حقیقی خود را پیدا ڪرد و تبدیل بہ «یوم الله» گردید . ٩دى https://eitaa.com/piyroo
⃣ رهبر معظم انقلاب به خصوص در فتنه ۸۸ در برخی سخنرانی ها جمله معروف «أینَ عمار» را با ذکر برخی نکات برای مردم بیان کردند ولی آیا تا به حال از خود سؤال نموده ایم که عمّار چه خصوصیتی داشت که مقام معظم رهبری ایشان را به عنوان فردی شاخص معرفی کردند؟ حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله در مورد روشنگری و بصیرت زایی عمار می فرمایند: «یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود؛ چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند. همینی که حالا امروز به آن جنگ روانی می گویند.یکجا می دید اختلاف پیدا شده، یک عده ای دچار تردید شدند، بگومگو توی آن هاست، خودش را به سرعت آنجا می رساند و برایشان حرف می زد، صحبت می کرد، تبیین می کرد؛ این گره ها را باز می کرد. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خود، در دیگران به وجود بیاورند. خدای متعال، این مرد را از زمان پیامبر(ص) برای زمان امیر(ع) ذخیره کرد، تا در این مدت به روشنگری و بیان حقایق بپردازد. https://eitaa.com/piyroo
❂○° من در جمع شما هستم °○❂   💠 خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار دید: هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی ...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی .» 🔸عجله داشت. می‌خواست برود. یك بار دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. - قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول ‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.» بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» 🔹همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: « » نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه نبودی!» گفت؛ "اینجا بهم مقام سیادت دادن." از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚 برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 شهدا بارشون رو بستند و رفتند!🌷 ‼️ ما موندیم، بارمون سنگین و سنگین‌تر شد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ گناه ملی🎯 وقتی یک ملتی یک گناه ملی میکند، عقاب آن هم ملی خواهد بود...🎲 🔗به شهادت رساندن شیخ فضل الله نوری و عقاب ملت ایران با سلطنت سفاکی بنام رضاخان🔌💣💉 تبیین رهبر انقلاب از گناه فردی و گناه ملی👌 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 مهدوی 💟 السلام علیک یاصاحب الامر"عج"❤️ ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯼ ﺧﻮﺑﺎﻥ ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐــــِـﯽ؟ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐـــِــﯽ؟ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺩﻡ ﻣﯽﺯﻧﯽ ﺩﻡ ﺯ ﻣﻬـــــﺪﯼ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﮐﻢ ﻣﯽﺯنی؟ ﻣﻬـــــــﺪﯼِ ﺯﻫﺮﺍ، ﺣﺴﯿﻨـــــﯽ ﺩﯾﮕﺮﺳﺖ. ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻧﺴﻞ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭ ﮐﺮﺑﻼﯾـــــﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﺑﺘﻼﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻞُّ ارﺽٍﮐﺮﺑـــــﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺣﺠّﺖ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ ﺯﻣﯿﻦ! شیعیاﻥ«ﻫﻞﻣﻦﻣﻌﯿﻦ» ﺁﯾﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ ﺍﯼ ﺣﻖ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻭﺵ: ﮐﯿﺴﺖﻣﻬـــــﺪﯼ( عج ) ﺭﺍ ﮐﻨﻮﻥ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻨﺪ؟ ﺍﺯ ﺍﻣـــــﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ؟ ﮐﻮ ﺑُﺮﯾﺮ ﻭ ﮐﻮ ﺯﻫﯿﺮ ﻭ ﮐﻮ ﺣﺒﯿﺐ؟ ﺗﺎ ﻧﻤـــــــﺎﻧﺪ ﻣﻬـــــﺪﯼ ِﺯﻫﺮﺍ ﻏﺮﯾﺐ ﮐﻮ ﺍﺑﻮﻓﺎﺿﻞ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﺷﻬﯿـــــﺪ؟ ﺳﯿﺼﺪ و ﺍﻧﺪﯼ ﺻﺤﺎﺑـــــﯽِ ﺭﺷﯿﺪ ﻋﻮﻥ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ، ﺍﻫﻞ ﻭﻻ ﻭ ﺩﺭﺩ، ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺍﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺩﯼِﻏﺮﺑﺖ، ﻣﺮﺩ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺻﺒﺢ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍﺳﺖ، ﺩﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺷﻮﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﻣـــــﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ، ﯾﺎﻭﺭ ﺷﻮﯾﺪ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﻩ ﻭﻟﯽّ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭانشا ء الله ﻭﺍﺭﺙ ﺣﯿﺪﺭ، ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ.... اَلمُستَغاثُ بِکَ یا اَبٰاصٰالِحَ المَهدی الغوث الغوث الغوث ...... اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/piyroo
خورشید…همیشه غروب میکنه فردا…دوباره..طلوع ولی دلم غروب…بی طلوعه آقاجانم...😔 https://eitaa.com/piyroo
❇️عصر جمعه و استجابت دعا شيخ طوسى رحمة اللّه فرموده: هنگام اجابت دعا ساعت آخر روز جمعه تا غروب آفتاب است، سزاوار است در آن ساعت بسيار دعا كند. و روايت شده: ساعت اجابت دعا، هنگامى است كه نيمى از خورشيد كرده باشد و نيمه ديگر آن در مغرب ديده شود. حضرت فاطمه عليها السّلام در آن هنگام دعا مى كرد، بنابراين دعا در آن ساعت مستحب است. و دعايى را كه از پيامبر صلى اللّه عليه و آله روايت شده است در ساعت اجابت دعا بخواند و آن دعا اين است: سُبْحَانَكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ 📗مفاتیح الجنان 💔 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافع حرم شهید علی امرایی اسم جهادی:حسین ذاکر تاریخ تولد:۱۳۶۴/۱۰/۱۲ تهران فرزند چهارم خانواده آقای غلامرضا امرایی دارای ۱برادر و ۲ خواهر تحصیلات: دیپلم رشته کامپیوتر دانشجوی کارشناسی رشته کامپیوتر نرم افزار اعزام به سوریه: از سال۱۳۸۸ به‌صورت متناوب به عنوانߒЙسدار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامیߒЊ شهادت در تاریخ یکم تیرماه سال ۱۳۹۴ نحوه شهادت:اصابت موشک به خودرو محل شهادت:شهر درعا همانند مقتدایشحضرت علی اکبر (علیه السلام)ارباً اربا شد و با زبان روزه به شهادت رسید. در پنجم محرم ۶۴ به دنیا آمد و در پنجم رمضان ۹۴ آسمانی شد. محل دفن:گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه ۲۶ ردیف ۷۹ شماره ۱۷ شهیدان مورد علاقه: شهید محمد زمانی علیرضا شهبازی شهیدمحمود وند پازوکی پلارک شهید مهدی زین الدین شهید سید مجتبی هاشمی (شهدای تفحص) دی ماه ۱۳۶۴ برای خانواده آقای غلامرضا امرایی روز مبارک و میمونی بود؛ زیرا در این روز نوزادی پا به عرصه هستی نهاد که سرانجام عباس زینب (س) شد، همان چیزی که همه شیعیان و فرشتگان آرزوی آن را دارند. این نوزاد مبارک را به عشق امیرالمومنین امام علی (ع)، علی نام نهادند. شاید در آن روزها کسی به ذهنش هم خطور نمی‌کرد که روزی او در عرصه دفاع از اهل بیت امیرالمومنین، مانند عباس(ع) سر دهد و پیکرش ارباً اربا شود. همان گونه که علی اکبر (ع) در راه دفاع از حریم امامت و ولایت قربانی شد. شاید کسی فکر نمی کرد کسی که چیزی از جنگ به خاطر ندارد به این سرعت خود را به قافله کربلاییان و شهیدان برساند. اما شاید از همان ابتدا اراده خداوند بزرگ، بر این قرار گرفته بود. و این نتیجه لقمه حلال و نوع تربیتی بود که سرنوشت او را رقم زد. علی، از همان اوایل کودکی، عشق وعلاقه فراوانی به شرکت در روضه‌ها و مراسم مذهبی ازخود نشان می‌داد و از آنجایی که پدر و مادر بزرگوارش، خود در خانواده ای سنتی و معتقد به دین، و مذهب پویای شیعه تربیت شده بودند از بردن علی به مراسمات مذهبی دریغ نمی‌ورزیدند. و این حرکت باعث می‌شد او بیش از پیش به روضه‌ها ومراسمات مذهبی علاقمند شود. لذا با همین اندیشه وتفکر که معمولا سفارش پیشوایان دین ماست رشد کرد و تربیت یافت. وی همزمان تحصیلات ابتدایی، راهنمایی ومتوسطه را با موفقیت در شهر ری به پایان رسانید و سپس در رشته کامپیوتر در دانشگاه پذیرفته شد. همه این اتفاقات در کنار فعالیت های بی وقفه او در زمینه خدمت به اهل بیت عصمت وطهارت علیهم‌السلام اتفاق می‌افتاد. ایشان بهترین مامن و ماوای خود را هیئت‌ها، و عشق ورزیدن به شهدای بزرگوار و عشق بسیار بالا به سید الشهدا امام حسین (ع) و اهل بیت او و همچنین مجالس روضه و عزاداری برای اهل بیت به ویژه حضرت زهرای اطهر (س) می‌دانست. او هر زمان که در امورات زندگی با مشکلی سخت و دشوار و یا لاینحل برخور می‌کرد خویشتن و دیگران را به صبر و تحمل و سعه صدر و توسل به سیدالشهدا(ع) و توکل بر خداوند جل جلاله و خواندن زیارت عاشورا دعوت می کرد. معتقد بود زیارت عاشورا هر امر لا ینحلی را حل می‌کند. مگر آنکه مصلحت خداوند بر چیز دیگری قرار گرفته باشد. زیرا ذات مقدس پروردگار مصلحت ما را درچیز دیگری می‌داند که این به نفع ماست. ولی اعتقاد به حرکت و تلاش در امور زندگی داشتند و تنبلی را نکوهش می‌کردند. فردبسیار پرتلاشی بود. یکی از اعتقادات مستحکم او که همیشه ورد زبانش بود این بود که خرج کردن برای امام حسین (ع) برکت زیادی دارد و جایگزینی برای آن نمی‌توان پیدا کرد. منظور او از خرج کردن، چند بُعدی و چند وجهی بود. تلاش جسمانی و فیزیولوژیکی، رفتاری، گفتاری، عمل کردن به دستورات قرآن و اهل بیت، خرج کردن مادی و غیره بود. معتقد بود با عمل و رفتار نیکو می‌توان دیگران را جذب امام حسین (ع) کرد. همچنین اعتقاد داشت که امام حسین خود را هزینه پروردگار سبحان نمودند و ما که خود را مدعی پیروی از حضرت اباعبدالله الحسین می‌دانیم باید علاوه بر اینکه خود را خرج حسین (ع) کنیم در عمل نیز نشان دهیم که پیرو آن بزرگوار هستیم و با رفتارهای زشت و زننده که مخالف تمام معیارهای انسانی واخلاقی است باعث بی آبرویی حسین (ع) نشویم. https://eitaa.com/piyroo
بابای آسمانی/ مادر شهید علی دو خط تلفن داشت. یکی در سوریه مفقود شد و دیگری در منزل بود. چند روز بعد از شهادت گوشی اش زنگ خورده و دخترم جواب داده بود. خانمی قصد داشت علی را برای افطاری دعوت کند از کمیته امداد تماس گرفته بود و به دخترم گفته بود مراسم دیدار با حامی داریم. دخترم متوجه منظورش نشده بود و به آن خانم گفته بود علی در سوریه به شهادت رسیده است. کارمند کمیته امداد توضیح داده بود که دو خانواده و سه یتیم تحت پوشش و حمایت مالی بودند.... https://eitaa.com/piyroo
زمانی که این نوشته را می خوانید من در جمع شما نیستم اگر به شهادت رسیدم به آرزوی دیرینه ام رسیده ام. من راضی نیستم که کسی در مراسم دفن من گریه و زاری کند چون مرگ در راه خدا هیچ گریه ای ندارد بلکه شادی دارد اشک نریزید چون در آخر خدا مرا خرید و جانم را در راه اهل بیت(ع) دادم و عاقبت به خیری که تمام اهل دل به دنبال آن هستند نصیبم شد. نمی دانم چرا به دلم افتاده که از این سفر سالم برنمی گردم و دلم برای حرم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) خیلی تنگ است و بیشتر از آن دلتنگ حرم اربابم ولی الان دیوانه حرمین شریف دمشق شده ام. به این سفر می روم چون نیاز است الان در آنجا باشم به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب» حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم. پدر و مادر عزیزم با اینکه در راه خدا و اهل بیت(ع) کشته شدم بازهم مثل همیشه به دعای خیر شما نیاز دارم مرا از دعای خیر خود محروم نفرمایید و یک خواهش دیگر دارم، می دانم سخت است ولی به خاطر من که آرزویم است اگر در توان بود عمل کنید؛ حال که در این راه جان باخته ام می خواهم جلوی درب ورودی حرم حضرت زینب(س) یا حضرت رقیه(س) به خاک سپرده و دفن شوم و این آخرین درخواست من از شما پدر و مادر عزیزم است که اگر این اتفاق افتاد با این امر مخالفت نکنید چون عمری است که که آرزویم خاک کف پای زائران حسین(ع) است و خود این مقام که خاک پای زائران حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س)، آرزوی بزرگان است و اگر چاره داشتم و می شد می گفتم بدنم را دو قطعه کنید و نیمی از آن را در حرم حضرت زینب(س) و نیمی را در حرم حضرت رقیه(س) دفن کنید و این آخرین خواهش من در دنیا از شماست. سعی کنید روضه حضرت زهرا (س) را هر ساله و طبق سال های قبل بگیرید و نگذارید چراغ این خانه خاموش شود زیرا برکت زندگی و خانه است. https://eitaa.com/piyroo
💚💖💚💖💚💖💚💖💚 💜🌸 💜🌸 قسمت بعدم لبخند معنا داری زد و بلند گفت: _خداحافظ عزیــزم😉😊 و رو به عباس گفت: _خداحافظ آقای یا...🙊 سریع گفت: _یعنی آقای عباس و بعد ازمون دور شد، نفسی از سر آسودگی کشیدم داشت کم کم لو میداد منو😬 عباس هنوز لبخند میزد .. از چی خنده اش گرفته این بشر .. چادرمو مرتب کردم و گفتم: _کاری داشتین که اومدین دم دانشگاه سری تکون داد و گفت: _بله، میخواستم مجددا معذرت خواهی کنم و اینکه ناهار دعوتتون کنم😊 - من که دیشب گفتم تقصیر من بود اصلا، دیگه ناهار لازم نیس😊 - نه نه ... خب میخوام کمی بیشتر باهاتون حرف بزنم در همین موردی که تو پیامتون اشاره کردین، گفتم که حضوری باید باهاتون صحبت کنم - باشه، فقط باید به مامانم بگم در حالیکه در ماشین رو باز می کرد گفت: _خودم با مادرتون حرف زدم خبر دارن شما ناهار نمیرید خونه☺️ با تعجب نگاهش کردم پس کلا هماهنگ کرده اومده😟🙈 ، یاد اون روز تو پارک افتادم که بهم گفته بود برای حرف زدن با من از محمد اجازه گرفته،😌👌 آخه این چقدر می تونست متشخص باشه!!! 😍 سوار ماشین شدیم و راه افتادیم .. . . ... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚💖💚💖💚💖💚💖💚 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖 💜🌸 💜🌸 قسمت نگاهم به بیرون بود،👀 به خیابون ... به آدمایی که میومدن و میرفتن، هر کدوم مشکلات خودشونو داشتن، اصلا چرا مشکل داشتن؟؟؟؟ انگیزه و هدفشون از زندگی چی بود ... چی می خواستن از این دنیا .. 💰پول؟؟ ⚖مقام؟؟ ⛹تفریح؟؟ 🏃دنبال چی بودن؟؟؟ چرا انقدر سرشون گرم بود، گرمه هیچی!! . چشمامو رو هم گذاشتم تا دست از این فلسفه بافیام بردارم نگاهی به عباس کردم و برای اینکه سر صحبت رو باز کنم پرسیدم: _در چه موردی می خواستین باهام صحبت کنین .. در حالی که سعی داشت تمام حواسشو به رانندگیش بده گفت: _در مورد جواب مثبت تون، راستش واقعا من اینجوری فکر نمی کردم. باز گفت جواب مثبت!!😔 احساس پشیمونی داره بهم دست میده😒 . پرسیدم: _چه جوری؟!!! +همین که بعد ازدواج مادرم راضی بشن به رفتنم، فکر می کردم بدتر میشه و ازدواج پاگیرترم میکنه😊 نفسم رو بیرون دادم که بیشتر شبیه آه بود ...😣 نیم نگاهی بهم انداخت و پرسید: _به نظرتون الان راضی میشن؟؟ شونه هامو به علامت ندونستن بالا انداختم و گفتم: _نمیدونم، نمیدونم واقعا، همه چیزو باید بسپارین به خودش👌 - به کی؟؟ - به همونی که انقدر بی تابین که برین پیشش کمی مکث کردم و گفتم: _خدا رو میگم😒 با تعجب گفت: _خدا!!😟 - اره دیگه، مگه دنبال شهادت نیستین، خب شهید هم میرسه به خدا، کنار خدا قرار میگیره، میشه اولیاء الله ...😒 چیزی نگفت، کمی به سکوت گذشت نمی دونستم به چی داره فکر میکنه، اما من تو ذهنم شهادتی رو ترسیم می کردم که شاید هیچ وقت نصیب من نمیشد ...😣😢 بعد چند لحظه سکوت گفت: _و شما چی؟؟؟😊 ... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس حرام_است https://eitaa.com/piyroo 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖