eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ⇩⇩ ✍به نام او و به یاد او که همه چیزم از اوست وجودم، معبودم، معشوقم و زندگی‌ام اوست و بازگشتم نیز به سوی اوست. 🔹پروردگارا اینک احساس می‌کنم که قصد بخششم را داری پس آمادگی  هجرت را نیز به من عطا کن، خدایا از تو می‌خواهم ابتدا پاکم کنی بنحوی که بخود آیم از خواب غفلت بیدار و آماده رفتن شوم آنگاه رهسپارم کنی. 🔸خدایا توفیق ده که ادامه دهنده راه شهدا باشم. شهید حمید ربانی https://eitaa.com/piyroo
در گلو ؛ بغضِ غریبی‌ست نمـی دانم چیست ! دل بریدن ز تو بابا به‌خدا آسان نیست پایان ۴ سال چشم انتظاری پیڪر شهید مدافع‌ حرم فاطمیون https://eitaa.com/piyroo
🕊🍂 🍂🕊 📞 اخوی به گوشی؟؟ ما که اومدیم توی این میدون! ولی به بچه‌های جنگ نرم بگو همه جوره حواسمون هست، به هر کلمه که می‌نویسن...! بگو اینو یادشون باشه : ، شاهدن و ناظر 🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ های حجاب 119 ...🍃🌸 خدایی نکرده ممکنه یکم خسته شده باشی از حجاب و یا تمسخر و طعنه دیگران، حتماً این کلیپ رو ببین بخشی از حضور خانم آرین در برنامه کوله پشتی https://eitaa.com/piyroo •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
دلتنگ بیقرارےهایمان با شهـدا ڪاش مارا صدا بزنید از لابه لاے ناگفتہ های دلمان این روزهایمان سخت مےگذرد... شهدا باشیم با یک صلوات ما اهل زمین را کن😔 https://eitaa.com/piyroo
هادی می گفت: ما اگر بتوانیم بچه هایی را که مذهبی نیستند ،مذهبی کنیم هنر کردیم. https://eitaa.com/piyroo
( ) صـــلوات زیاد بفـــرستید زیــ↶↶ــرا: صلوات ڪلید حــل مشڪلات صلوات موجب استجابت دعـا صلوات گــناهان را می ریزد چهارشنبه تون معطر به ذڪر صلوات برمحمد(ص) و خاندان مطهرش 🌸اللّهُمَّ ✨🌸صَلِّ ✨✨🌸عَلَی ✨✨✨🌸مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨🌸وَ آلِ ✨✨✨✨✨🌸 مُحَمَّدٍ ........................................ ● @piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ! بـی هیچ بہانہ‌ای دلـم گفتــ : روزم با ســلام بر بہـشـتیان آغاز شود بہ امیـد برگرفتن جـرعــہ‌ای از زلال یادت باشد که بہ فــلاح برسم.... سلام برشهدا✋ سلام برمردان بی ادعا✋ https://eitaa.com/piyroo ┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄
🌷🍃🌷 ز طـواف شـام ؛ سوی مشهـد آمـده‌ام بـوی بـی‌ بـی را برایِ شـاه طـوس آورده‌ام آمدم ای شــاه پناهـم بـده💚 حرم_مطهر_رضوی https://eitaa.com/piyroo
تولد داریم چه تولدیییییی😍🎈 تولد یه مرد عاشق یه مرد مبارز مردی که باشجاعت تمام تو دل دشمن رفت مردی که از خوشی ها و تعلقات دنیویش گذشت تا ما اینجا امنیت و ارامش داشته باشیم💕 یه مرد که قلمم عاجزه از گفتن خوبی هاش و فقط یه کلام میگم امروز تولد اون مرده❣😍🌸 و اون مرد کسی نیست جز سهم هرکس ۵صلوات هدیه به شهید🌸🎈🎁 https://eitaa.com/piyroo
⚘ هر لحظه از وجودت عطر بهار آید چشمت به راه تا کی،آن گل عذار آید ما عکس یار بینیم در روی همچو ماهت حرف تو حرف مهدیست،تا آن نگار آید 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 اللهم احفظ لنا سیدنا و امامنا و نور عیننا و قلبنا الذی بین جنبینا قائدنا الخامنه ای #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله» امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شهدارو منتقل می‌کرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله» فرازی از وصیت نامه شهید: "خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_‌مرادی🌷 #فصل_دوم.. #قسمت_چهار
🕊🌹🔹 🌹 🔹 ، داستان عاشقانه و زندگی 🌷 .. ..🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 به جواب منفی زیاد فکر نمی کردم چون چیزی هم نبود که بخواهم در ذهنم بسازم گاهی هم که به آن فکر می کردم با خودم می گفتم: شاید هم جواب آزمایش منفی باشه اون موقع چی میشه؟ خب معلومه دیگه همه چی طبق قراری که گذاشتیم همون جا تموم میشه هر کدوم میریم سراغ زندگی خودمون. به هیچ کس هم حرفی نمی زنیم ما که نمی تونیم نتیجه منفی آزمایش به این مهمی رو ندیده بگیریم به اینجا که می رسیدم رشته چیزهایی که در خیالم بافته بودم پاره می شد دوست داشتم از افکار حمید هم باخبر می شدم. این دو روز خیلی کند و سخت گذشت به ساعت نگاه کردم دوست داشتم به گردن عقربه های ساعت طناب بیندازم زودتر این ساعت ها بگذرد و از این بلاتکلیفی در بیاییم. به سراغ کیفم رفتم و برگه آزمایشگاه را نگاه کردم می خواستم ببینم باید چه ساعتی برای گرفتن جواب آزمایش بروم. داشتم برنامه ریزی می کردم که عمه زنگ زد بعد از احوال پرسی گرم خبر داد حمید از ماموریت برگشته است و میخواهد که برای گرفتن آزمایش برویم هربار دو نفری میخواستیم جایی برویم اصلا راحت نبودم و خجالت می کشیدم،نمی دانستم چطور باید سر صحبت باز کنم...🌹🍃 ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ https://eitaa.com/piyroo