#سیــــره_شهــــدا 🌺🍃
زن که وارد مغازه شد🏠 چهره ی #محمود در هم رفت. سرش را انداخت زیر، #لبش داشت زیر دندانش هایش پاره می شد.😰 هرچه زن می پرسید #پسته کیلویی چند⁉️ جواب نمی داد. آخرش هم گفت: ما #جنس نمی فروشیم.
زن با عصبانیت😡 گفت مگه دست #خودته؟ پس چرا در #مغازه ات را نمی بندی؟ همان طور که سرش زیر😥 بود گفت: هروقت #حجابت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم.👌
#شهید_محمود_کاوه
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شھیدمجیدزینالدین ♥️
همیشہ پنھٵن ڪآر بود حتے زخمے شدنش را هم از دیگران پنھآن میڪرد..
یڪ بآر ڪہ بہ مرخصے آمده بود،احساس ڪردم هنگام بلند شدن بہ سختے حرڪـت میڪندولۍ چیزے را بروز نداد.
وقت نماز شد وضو ڪہ گرفت،رفت توۍ اتاق ودر را قفل ڪرد از این ڪارش تعجب ڪردم،خواهرش ڪہ ڪنجڪاو شده بود،از بالاے در، داخل اتاق را نگــاه ڪرد ومتوجہ شد ڪہ مجید نماز را بہ صورا نشستہ میخواند..
مجید از ناحیہ ے پا مجروح شده بود اما اجازه نداد حتے ما ڪہ خانواده اش بودیم متوجہ شویم|●
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
ای شهیــد ...
با همین هوشیـاری ؛
دیـدهبـان قلـبمان بـاش
که از هجوم شیاطین روزگار
در امــان بمانــد ...
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_جبار_عراقی
#یادش_باصلوات
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
4_5877200047749202916.mp3
4.14M
#واحد #شهدا
عمریه دلم میخواد شهید بشم
تا پیش فاطمه رو سفید بشم
#سید_رضا_نریمانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💠 شهید زنده
🌷نمازگزاران مسجد که منو می شناختند بهم می گفتند زیاد به این پسر دل نبند، حسین ماندگار نیست #پرواز میکنه.
🌷یک روز که مراسم تشییع پدر دوست حسین رفتیم، حسین هم نبود با دوست حسین که در ماشین نشسته بودیم گفت: میخوام مطلبی به شما بگم ناراحت که نمیشید!? گفتم :نه
گفت:حسین شما #ماندگار_نیست شهید میشه زیاد بهش دل نبندین.
🌷گفتم این حرفها چیه! #شهادت که به این آسونی نیست. شهادت یک #تکامله؛ گفتم: نه همین جوری نمی گم.با بررسی که از اخلاق و رفتار حسین دارم، میگم.
🌷من خودم هم پیش بینی میکردم. حتی قبل از ورود حسین به سپاه، اخلاق و رفتارش #شهدایی بود.
🌷یک روز در مدرسه در مسابقات قرآن اول شده بود ولی اشتباها لوح تقدیرو به پسر عموش داده بودند چون در یک مدرسه درس میخواندند، حسین اصلا به روی خودش نمی آورد و اصلا ناراحت نشده بود.
🌷بعدها لوح تقدیر رو آوردند گفتند این مال حسین اقاست اصلا پسر ما در مسابقه قرآن شرکت نکرده هرکاری کردند که بگویند این لوح مال شماست، حسین گفت: #نه، این برای پسر شماست.
🌷من با اخلاق شهدای ۸سال دفاع مقدس آشنا بودم. این نوع اخلاق از یک آدم عادی ساخته نیست , قطعا پشت این نوع رفتار یک #عقیده ای هست و آن عقیده تعالی داره
به همین خاطر احساس میکردم که حسین #شهید میشه.
🔺راوی: پدر بزرگوار شهید
شهید_حسین_معزغلامی🌸
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#سیره_شهدا
فرمانده سپاه سیرجان بود
دیدم موتورش را دست گرفته داره میاد
گفتم: خرابه
گفت: نه
گفتم؛ بنزین تموم کرده
گفت: نه
گفتم پس چی؟
گفت الان ساعت دو و نیم هست من از سر کار اومدم
تابستونه مردم خوابیدن
نمیخوام صدای موتورم مزاحم خواب مردم بشه یه وقت بیدار بشن
حق الناسه...
🌷شهید مهدی تهامی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
می گویند : یک دست صدا ندارد
امّا سربازانِ روح الله با یک دست هم غوغا کردند ...
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔😔😔
شهدا
شرمنده ایم
که
همیشه
شرمنده ایم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#فاصله_توبه_تا_شهادت
🌷شب عملیات رمضان من آر.پى.جی زن بودم و دو کمک آر.پى.جی زن داشتم، یک سرباز و یک بسیجی، در دل شب سیاهی ها را می شکافتیم و به سمت محل از پیش تعیین شده به پیش می رفتیم. در آن میان برادرِ بسیجی آهسته در گوشم گفت: حاج آقا، هیچ می دونستی این دوستمون اصلاً نماز نمی خونه؟
🌷....با لحن ملایمی از آن برادر سرباز پرسیدم: این درسته که شما نماز نمی خوانی؟ گفت: بله. گفتم: چرا؟ گفت: من اصلاً بلد نیستم نماز بخوانم! گفتم: اگر در این عملیات شهید بشوی در پیشگاه خدا چه جوابی درباره نماز خواهی داشت؟ گفت: بله، این حرف درستی است. گفتم: الان که دیگه وقتی برای این کارها نداریم، تو الان....
🌷....تو الان توبه کن و تصمیم بگیر که بعد از این عملیات حتماً نماز خواندن را یاد بگیری و این واجب الهی را انجام بدهی و نمازهای نخوانده ات را هم قضا کنی. گفت: حتماً بعد از عملیات این کار را خواهم کرد.
🌷بعد از رد و بدل شدن این صحبت ها درگیری شروع شد و باران تیر و ترکش از هر سو بارید و ما به سمت نقطه از پیش تعیین شده همچنان در حال حرکت بودیم. دیدم آن برادر سرباز از ما عقب مانده است، کمک دیگرم را فرستادم ببیند چه اتفاقی افتاده است. برگشت و گفت: می گه چیزیم نیست، حالم خوبه، شما برید من خودم را به شما می رسونم.
🌷کمی که جلوتر رفتیم؛ دیدیم خبری نشد. وقتی دوباره از او خبر گرفتم متوجه شدم که ترکش خمپاره به سرش اصابت کرده بود، چند قدم راه آمده و بعد به شهادت رسیده است. فاصله میان توبه و تحول او تا پذیرفته شدن و شهادتش چند گام صدق، بیشتر نبود.
راوی: روحانی آزاده حجت الاسلام نریمی سا
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهیدان_زنده اند
ونزد خدای خود روزی می خورند
❣ با رفتن سید هیبت الله به جبهه چندان موافق نبودم.
هیبت الله پسر بزرگ و تکیه گاه من بود.اما پسرم مرتب به جبهه می رفت ... 😔
چاره رو توی این دیدم که من هم باهاش راهی جبهه بشم.
اما به علت سن زیاد نمیتونستم به خط مقدم برم.
پسرم از این شرایط ناراحت بود.اصرار می کرد که من برگردم.
❣ من هم فقط با گریه می گفتم : پسرم من طاقت شهادت و دوری تو رو ندارم. 😢
سید هیبت الله منقلب شد و انگار چیزی به او الهام شده باشه
بهم گفت : اگه خداوند فیض شهادت رو نصیبم کرد
هر زمان که دلت برام تنگ شد به دیدنت میام...
بعد از شهادت پسرم خدا شاهده که هر وقت دلم نا آروم می شه ...
❣ پسرم رو می بینم که پشت پنجره اتاق مثل یک آدم زنده ایستاده و به من لبخند میزنه ... 🙂
با دیدن سید هیبت الله بارها از خود بی خود می شم اما قلب نا آروم من با دیدن پسرم آرامش عجیبی پیدا میکنه.
شهید_سید_هبت_الله_قاضی_دزفولی
راوی_پدر_شهید
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
این خط #قرمز است!
بعضی زن های همسایه، گاهی حرصشان درمی آمد! می گفتند: این آقا ابراهیم هم خیلی خودش را می گیرد!
می دانستم دردشان چیست! می گفتم: شما اشتباه می کنید. او فقط می خواهد خودش را از گناه حفظ کند. برای همین نه به نامحرم نگاه می کند نه با نامحرم حرف می زند. من که خواهرش هستم، بعضی وقت ها توی خیابان از کنارش رد می شوم اما او متوجه نمی شود!
ابراهیم توی فامیل و آشنا هم، همین طور مراعات می کرد. همیشه یک خط قرمز بین خودش و نامحرم می کشید.
شهید ابراهیم امیرعباسی
ساکنان ملک اعظم5، ص22
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo