eitaa logo
منتظران ظهور(پایگاه حضرت جعفربن موسی(ع)بسیج خواهران)
107 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
13.8هزار ویدیو
277 فایل
بسم‌الله الرحمن الرحیم🔰اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم🔰درودخدابرامام خمینی وشهدای عزیز🌷سلام برامام خامنه ای رهبرعظیم الشان آزادگان ومستضعفان جهان وسلام بر مجاهدان راه حق⭐سلام بر مردم شریف ایران وخوبان جهان @pj_emamzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
منتظران ظهور(پایگاه حضرت جعفربن موسی(ع)بسیج خواهران)
🗓۱۴ آبان ۱۳۶۲- سالروز شهادت علی‌ اکبر حاجی‌پور‌ امیر، مالک اشتر تیپ ۲۷ محمدرسول‌ الله(ص) و از شاگردا
🚩 ▫️ در سال ۱۳۳۰ در "آذر شهر" تبریز در خانواده ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. در جنگ کردستان شرکت داشت. پس از تجاوز عراق به خاک میهن اسلامی عازم جبهه های جنوب می گردد و با آموزش و سازماندهی نیروها به مقابله با ارتش عراق می پردازد. در عملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» با مسؤولیت فرمانده گردان وارد عمل می شود. وی در دو عملیات، رشادت و شهامت فراوانی از خود بروز می دهد. در عملیات بیت المقدس، بشدت از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبود یافتن نسبی، با دختری مؤمن ازدواج می کند؛ اما از ازدواج نیز تعلقی در دلش نما فکند که او را از جبهه باز دارد. بار دیگر برای عملیات «رمضان» خودش را به جبهه می رساند که در این عملیات، فرماندهی گردان خط شکن «عمار» به او محول می شود. شهید با شناسایی دقیق مواضع دشمن، در این عملیات، خطوط پدافندی دشمن را با یورش جانانه در هم می شکند. حاجی پور برای انجام عملیات «زین العابدین» و «مسلم بن عقیل» خود را به جبهه می رساند و به عنوان مسؤول محور عملیاتی وارد عمل می شود. وی در این دو عملیات، با فرماندهی مدبرانه، شهرهای «سومار» و «گیلانغرب» را از تیررس دشمن آزاد و شکست سنگینی را بر دشمن تحمیل می کند. در عملیات «والفجر مقدماتی»، حاجی پور به عنوان فرمانده گردان عمار، در نوک پیکان حمله واقع می شود و در حماسه ای ستودنی خلق می کند. در عملیات دیگری در منطقه «مهران»، با طراحی مبتکرانه و هلی برد نیرو به عقب دشمن، نیروهای عراقی را از پای در می آورد و فرمانده آنان را اسیر می کند. با شروع عملیات «والفجر ۴ » ، حاجی پور همراه نیروهای خود به جبهه غرب می رود و با سازماندهی نیروها به دشمن یورش می برد و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده می رسد. از جمله ارتفاعات استراتژیک «۱۹۰۴» را که مشرف بر شهر «پنجوین» عراق است ، از چنگ دشمن خارج می کند و با قدرت تمام به منطقه مسلط می شود. شهید حاجی پور پس از تثبیت مواضع به دست آمده در مرحله اول عملیات «والفجر ۴» در منطقه غرب، در مرحله دوم عملیات که برای شناسایی مواضع دشمن رفته بود، در دشت «پنجوین» مورد هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار می گیرد و در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۶۲ به فیض عظیم شهادت نایل می شود. 💠 @sajdeh63
🚩 ابراهيم را در محل همه ميشناختند هر كسی با اولين برخورد عاشق مرام و رفتارش می شد هميشه خانه ابراهيم پُر از رفقا بود بچه‌هايی كه از جبهه می آمدند قبل از اينكه به خانه خودشان بروند به ابراهيم سر می زدند. يك روز صبح امام جماعتِ مسجدِ محمديه {شـهدا} نيامده بود. مردم به اصرار، ابراهيم را فرستادند جلو و پشت سر او نمـاز خواندند... وقتی حاج آقا مطلع شد. خيلی خوشحال شد و گفت: بنده هم اگر بودم افتخار ميكردم كه پشت سر آقای هادی نماز بخوانم.📚کتاب سلام بر ابراهیم 🥀 💠 @sajdeh63
🚩 ▫️در گرما گرم عملیات والفجر ۸ پس از شهادت فرمانده گردان، فرماندهی گردان امام محمـد باقر(ع)، از لشکر ویژه ۲۵ کربلا را عهده دار شد و در سہ مرحله عملیات والفجر ۸ شرکت کرد. ▫️در مرحله پایانی در منطقه دریاچه نمک (واقع در شهر فاو عراق) در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۶۴ بہ همراه نیروهایش به محاصره دشمن در آمد. بہ نیروهای تحت امر دستور عقب نشینی داد و خود به همراه بی سیم چی برای فریب دشمن و نجات نیروها به نبرد ادامه داد. با آر پی جی چند تانک دشمن را منهدم کرد تا اینکه بی سیم چی بہ شهادت رسید و ارتباط او با بقیه نیروها قطع شد. در این موقع او مورد اصابت گلوله های تانک دشمن قرار گرفت و بہ شهادت رسید. ▫️پیکر مطهر او به مدت سه ماه در کنار دریاچه نمک باقی ماند و بعد توسط رزمندگان به عقب انتقال یافت. پیکر او به عنوان اولین شهید در گلزار شهدای روستای "ابوصالح " شهرستان قائمشهر به خاک سپرده شد. 💠 @sajdeh63
🚩 کلام فرمانده... ▫️اوستا عبدالحسین اگر شهید نمیشد به مقامات بالای نظامی میرسید... ▫️رهبر معظم انقلاب: در دفاع هشت ساله - در مجموعه‌ی داوطلبان و سپاه و اینها - هیچکس بعنوان فرمانده و رئیس وارد میدان نمیشد؛ همه بر اساس تلاش خودشان به مقامات بالا میرسیدند؛ یعنی یک نفری وارد میشد، بسیجی معمولی بود؛ بعد میدیدند آدم قابلی است، میشد فرمانده‌ی دسته یا فرمانده‌ی گروهان، بعد میشد فرمانده‌ی گردان، بعد میشد فرمانده‌ی تیپ، میرفت بالا. مدیریت جنگِ آن زمان هم فقط مدیریت نظامی نبود؛ من چون اوائل کار، مدت کوتاهی از نزدیک کارها را میدیدم، بعد هم که از دور؛ تهران بودیم، لکن جریانها را میفهمیدم و میدانستم. مدیریت، صرفاً مدیریت نظامی نبود؛ مدیریت سیاسی بود، مدیریت فکری بود، مدیریت انسانی و ادبی و اخلاقی بود؛ تا کسی این چیزها را نداشت، نمیتوانست مجموعه‌ی زیردست خودش را اداره کند و هدایت بکند. این شهید عزیز شهید برونسی وارد میشود؛ نه معلومات دانشگاهی دارد، نه عنوان و تیتر رسمی و دانشگاهی دارد، اما آنچنان در کار مدیریت جنگ پیشرفت میکند که به مقامات عالی میرسد و شخصیت برجسته‌ای میشود؛ شخصیت جامع‌الاطرافی که مثلاً فرمانده‌ی تیپ میشود، بعد هم به شهادت میرسد. ایشان اگر چنانچه به شهادت نمیرسید، مقامات خیلی بالاتر - از لحاظ رتبه‌های ظاهری - را هم طی میکرد. اینها جزو عجایب انقلاب ماست. جزو چیزهای استثنائی انقلاب ماست که دیگر نظیر ندارد؛ نمیشود هیچ جای دیگر را با این مقایسه کرد. 🥀 💠 @sajdeh63
🚩 شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، یازهرا(س) چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شد به سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم. دیدم گوشه‌ای نشست، اسم حضرت فاطمه را صدا می‌زد و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزد؛ آرام‌تر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه سلام الله علیها می‌گرفتم.▫️نقل از همسر شهید 🥀 💠 @sajdeh63
🚩 ▫️محل کار بود و داشت وضعیت زلزله‌زده‌ها را از تلویزیون می‌دید که ناگهان از پشت میزش بلند شد و به دوستش گفت: باید بریم تبریز! دوستش با تعجب پرسید: چرا حاجی؟ محمد جواب داد: چرا داره؟ مگر نمی‌بینی خونه زندگی مردم رو؟ دوستش توی ذهن سریع بخشنامه‌‌های اخیر را مرور کرد و گفت: ولی حاجی، از بالا دستوری نیومده که!محمد جواب داد: دستور؟! تو این وضعیت منتظر دستوری؟ دوستش که از رفتار محمد تعجب کرده بود گفت: ولی حاجی اگر بریم فعلا حق ماموریت را نمیدن‌ها! اخم‌های حاج محمد رفت توی هم و با دلخوری گفت: مردمِ بی‌پناه، توی این شرایطن و تو دنبال حق ماموریتی؟! دوستش تا این جمله را شنید با شرمندگی سرش را پائین انداخت... ▫️آمد خانه و وسایلش را جمع کرد و رفت منطقه؛ همسرش دیگر عادت کرده بود، محمد هیچ‌ وقت در کار خودش محدود نمیشد. آقا محمد حتی خیلی زودتر از حضور رسمی‌ نیروهای نظامی برای کمک به مناطق زلزله زده رفت! 🥀 💠 @sajdeh63
🚩 🔆متولد : ۳۰ شهریور ۱۳۵۵ در شهرری یگان: سپاه تهران- کمیته جستجوی مفقودین 🕊شهادت: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ 💠محل شهادت: پنجوین عراق شهید محمد پازوکی طرودی فرزند داود در تاریخ ۳۰ شهریور سال ۱۳۵۵ در شهرری به دنیا آمد. وی دارای دو فرزند دختر و پسر میباشد. ایشان بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی و تنها با داشتن دو مدرک فنی و حرفه ای برق و جوشکاری و دنبال کردن شغل تأسیسات در تمام عمر خود توانست دستگاه های بسیاری را اختراع و به ثبت برساند که در راه همین اختراعات که شناخته ترینشان دستگاه استخوان یاب-جسد یاب بود به فیض شهادت نائل گردید. ایشان با تلاش بسیار و هزینه های شخصی این دستگاه را اختراع نمود و در حالی که با گروه تفحص شهدا همراه شده بود در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ بر اثر انفجار مین والمری در منطقه پنجوین عراق به درجه رفیع شهادت نائل و پیکر پاکش در گلزار شهدای امامزاده یحیی علیه السلام سمنان آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد. 💠 @sajdeh63
🚩 اول آبان سالروز شهـادت خلبـان نابغه‌ای که به دستور صدام پیکرش به دو نیـم شد... 💠 @sajdeh63
🚩 جوان ترین استاد خلبان نیروی هوایی ارتش ایران، دلاورمردی که شهادتش حکایت عجیبی دارد.... ▫️این شهید بزرگوار در ۲۵ سالگی استاد خلبان جنگنده F5 و در ۲۷ سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد. سرلشکر خلبان عباس بابایی و سرلشکر خلبان مصطفی اردستانی از شاگردان تحت آموزش او بوده‌اند. ▫️در جریان دفاع مقدس و بمباران مواضع دشمن، اکثر تلمبه خانه‌ها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداخته و طرح‌های عملیاتی وی هم سبب شده بود صادرات نفت عراق به صفر برسد. از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود. ▫️سرگرد اقبالی در ۱ آبان ۱۳۵۹ در یک مأموریت برون‌مرزی به عنوان سرگروه با هدف بمباران یکی از سایت‌ های رادار عازم شهر موصل شد . دو فروند هواپیمای F5 پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف اول برای بمباران پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی کرکوک به عنوان هـدف دوم ، تغییر مسیر دادند. پس از بمبـاران این پادگان ، در راه بازگشت هواپیمای او مورد اصابت موشک قرار گرفت و در ۳۰ کیلومتری شرق موصل پس از اجکت سقوط کرد. ▫️پس از سقوط هواپیمای او و دستگیری استاد خلبان اقبالی، به دستور صدام و به دلیل ضربات مرگباری که این خلبان به نیروهای عراقی وارد آورده بود توسط یگانهای بعثی در محل استقرار نیروها، با طناب به دو جیپ بسته شده و بدنش را به دو نیـم کرده آنگاه نیمی را در گورستان محافظیه شهر نینـوا و نیمه ‌ی دیگر آن را در قبرستان زبیر شهر موصل به خاک سپردند. ▫️پس از ۲۲ سال و با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، در پنجم مرداد سال ۸۱ بازمانده پیکر سید علی اقبالی دوگاهه به ایران بازگشت و در قطعه شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده شد. 🌺" روحش شاد با ذکر صلوات "🌺 💠 @sajdeh63
🌹هیچ نمازی ندیدم که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند ... 🌹سردار شهید احمد کاظمی به روایت سردارشهید حاج قاسم سلیمانی 🌹🌹🌹🌹🌹 🚩 شهید حاج قاسم سلیمانی: شهید حاج احمد کاظمی، واقعاً در ابعادِ مختلف خلاصه ای از شخصیت امام خمینی(ره) بود. 🥀 التماس دعا
🚩 ▫️یه تنه کار یک گردان رو انجام می‌داد. فرمانده گردان بود اما سنگر نداشت، زیر آتش دشمن تمام قد بالای خاکریز می‌ایستاد و می‌جنگید. اونقدر آرپی‌جی زده بود که از گوش‌هاش مدام خون می‌یومد. بدنش پر از ترکش بود، اما از پا نمی‌نشست. برا اینکه ماسه‌ها جلوی سرعت عملش رو نگیره، با پای برهنه روی خاکریز راه می‌رفت. یک آرپی‌جی هم مدام روی شونه‌اش بود. امکانات جنگی‌مون کم بود. شهید علیمردانی برنامه‌ریزی کرده بود که بچه‌ها طوری عمل کنند که دشمن احساس کنه تعداد ما به اندازه چند لشکر است و خط پر از نیرو است.▪️روای: آقای یل‌پور ▫️بچه­ ها آن قدر جنگیده بودند که دیگر توان نداشتند. تعداد شهدا بسیار زیاد بود و فقط چند نفر باقی مانده بودند. دشمن، آنقدر آتش می­‌ریخت که نمی­‌تونستیم در سنگر ایستاده راه بریم. حتی نمازمون رو نشسته می­‌خوندیم؛ اما شهید علیمردانی ایستاده و استوار توی خط راه می­‌رفت. شهدا رو می­‌بوسید و چشم­اشون رو می‌­بست و اونا رو کنار خط می­‌برد. یادم میاد یه بار گفتم: فرمانده! دستور عقب نشینی نمی­دین؟ خندید و گفت: چرا عقب نشینی؟ ما در نقطه‌ی حساسی از تاریخ هستیم و چشم امید امام و سی میلیون ایرانی به ما دوخته شده؛ ما باید ایستادگی کنیم. امام­مان پیام داده که چزابه نباید سقوط کند و ما باید استقامت کنیم. ▪️راوی: خمسه صالح‌ شریف ▫️حضرت امام خمینی (ره) بعدها با شنیدن وصف رشادت‌های این سردار بزرگ خراسانی، فرمودند: تنگه چزابه را تنگه علیمردانی بنامید. ▪️راوی: خانم بذری؛ نویسنده کتاب شهید 💠 @sajdeh63