اگه من تاریکی آسمان بودم و تو خورشید پشت کوه‌ها ، می‌تونستیم غروبی به زیبایی غروب شب‌های زمستون بسازیم ؟

من تاریکیِ آسمانم و تو خورشید پشت کوه ها ، ما خیلی همدیگر را دوست داریم اما هیچوقت نمیتوانیم غروبی به زیبایی غروب شب های زمستان بسازیم ، چون تو طلوع هستی و من ؟ من خیلی وقت است غروب کرده‌ام .

صدایت روی بوی بهار نارنج می‌لغزد . از جنس همان میشود. صدایت در بهار بهار است ، صدایت در زمستان بهار است . حرف بزن ، من تا ابد به صدایت گوش می‌دهم تا نقطه ای شوم در خط کاتبی که صدای تو را می‌نویسد .

تو برای من چای بعد خستگی بودی ، اما من برای تو تلخی پوست لیمو بودم .

ساعت هفت و بیست دقیقه‌ی فردا ، کاش کنارم باشی

شاید یه روز بفهمی که هیچوقت نمیخواستم دعوا کنیم فقط میخواستم بفهمی اون موضوع چقدر اذیتم میکنه

اگه فکر کردی خونه نداری ، تو قلب من یه خونه واسه تو هست که هیچوقت نابود نمیشه