eitaa logo
تجلّـــی بصیرتـ☀️
405 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
562 فایل
#هوالبصیر 💠کپی برداری از مطالب باذکرصلوات آزاداست اَللهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیڪَ‌الفَرج 👤 @Ya_zahra1111 خادم کانال 🤲 @Besuye_khoda ڪانال بسوے خدا 🎤 @navay_neynava ڪانال نواے نینوا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 لیست کلیه مطالب عرضه شده در کانال جهت دسترسی شما عزیزان حضورتان تقدیم میگردد . 🔻راهنمای جستجو مطالب کانال : ابتدا گزینه مورد نظر را لمس کرده پس از چند ثانیه در قسمت گوشه صفحه، نشان فلش بطرف بالا ( ^ ) را بزنید 📜 مهدویت 🔻🔻🔻 (5) (89) (93) (37) (13) (5) (11) (11) (16) (7) عج (33) (63) (13) 📗 معرفی معصومین 🔻🔻🔻 (6) (18) (16) (8) (17) (9) (4) (9) (13) (14) (18) (13) (10) عج (40) 📚 داستانهای قرآن 🔻🔻 معرفی پیامبران (14) (8) (4) (8) (6) (41) (13) (6) (6) داستان_عیسی_و_مریم (7) (4) 📑 داستانها 🔻🔻🔻 📋 (101) 📝 (32) 📃 (33) 📃 (171) 📃 (105) 📝 (27) 📃 (14) 📃 (22) 🔊 📑 📕 (13) 📖 جلسات و دروس 🔻🔻🔻 🔊 🔊 (52) 🎧 (11) 📃 (86) 📃 (29) 🎞 (3) 🔊 ۲ (14) 🔊 (20) 🔊 (11) 🔊 (21) 🔊 (29) 🔊 ۹۸ (17) 🔊 (29) 🔊 ۹۸ (5) 🔊 (45) 🔊 (20) 🔊 (6) 🔊 (19) 🔊 (59) 🔊 (11) 🔊 (14) 🔊 شرح (39) 🔊 شرح (95) 🔊 (24) 🔈 🔈 (5) 🔊 (22) 🔊 ؟ (54) 📖 (47) 📖 (102) 🔊 (7) 🔊 🔊 (7) 🔊 (30) 🔊 (15) 🔊 (15) 🔊 (8) 🔊 (--) 🔊خ 165 نهج البلاغه 🎥 (27) 🔊 (23) 🔊 (22) 🔊 (42) 🔊 (9) 🔊 کتاب (مقتل امام حسین ع) (19) 🎥 ع ( 5 ) 🔊 (11) 🔊 (23) 🔊 (6) 🔊 (27) 🔊 (ص) 27 🔊 (5) 🔊 (7) 🔊 (10) 🔊 (5) 🔊 (16) 📗 کتاب صوتی (۴) 🔊 🔊 (۱۱) 🔊 🔊 (۴۸ج 🎧) 🎧 🔊 (زندگی پس از مرگ) 🔊 🏴 🔊 س (۱۹ ج) 📗 (pdf) 📗 کتاب صوتی 📗 🎧 📗 🔊 (۵ ج) 🎧 ( ۱۳ ق) 🎧 📗 ( ۲۴ ج) 🔊
✅در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد.   یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند.   دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت:   «به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!»   از عمل خود پشمیان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت:   «ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.»   در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟»   - نه! - حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟   - اختیار با شماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!» جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟! جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!» زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است!» منبع: عرفان اسلامی، حسین انصاریان، ج 8 ، ص254. ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀ ━═━⊰✾🍃🌸🍃✾⊱━═━ ✍ JOin 🔜 @pm_Basirat
🍃🌺🍃🌺🍃 💠✨ 🌷🍃با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، درمسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست ڪمڪ داخل خانه‌ی خـدا شد. 🌷🍃پــیرمــــــردِ مــــؤمـن٬ دســــت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. 🌷🍃جــــوانـی از او پـرسیــد: پــــول شیــرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. 🌷🍃 از پـــول شیـــرین‌تـــر، جــــــــان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. 🌷🍃 به فـــرمـایــش حضـــرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📚بقره آیه‌ی 195 و (از مال خود) در راه خدا انفاق ڪنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه خدا نیڪوڪاران را دوست می‌دارد. 📡 @pm_Basirat 💯 ڪانال تجلّـــی بصیرتـ❀
✨﷽✨ ✅داستان میرداماد و دختر شاه عباس صفوی : ✍شب هنگام (میرداماد) – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی! محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد… شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … علت را پرسید. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند. شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود. ‌تجلّـــی بصیرتـ☀️ ༺ @pm_Basirat «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ وعَجِّل لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَج وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ»