📜📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜📜
#پیام_معنوی_شبانه((۲))
🌷 #مذاڪرات ( مــن و خُدا )
خُــدایا !
من لذّتـــ گُناه را ترڪـ میڪنم ؛
در مقابل تو تحریم لــذّتـــ مناجاتــ را از
من بردار ...
خدایــا !
من ڪسانـے ڪہ تو دوستشان نـداری را
ترڪ میڪنم ؛
و درمقابـل تو لــذّتـــ با خود بودن را بہ
مـن بده ...
خدایــا !
مـن پناهگاه شیطـان را ترڪ میڪنم ؛
و تو در مقابل پناهــگاه امــن خودتـــ را به من بده ...
امروز روز اول مذاڪره استــــ .!!!
خــــدایا
برای شفافــ سازے گام اول را من برمیدارم
و سانتــــری فیــوژهای گناه را ڪہ شیطان در وجــودم برپا ڪرده ؛یڪی یڪی و با ڪمڪ تو از ڪار مــے اندازم ...
هسته ے درونی ام را خودت غنی سـازی ڪن ...
#الهے_و_ربے_من_لے_غیرڪ♥️
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به محمد بن ابی بكر در سال٣٨ هجری و نصب مالک اشتر به فرمانداری مصر، برای دلجویی از محمدبن ابی بکر
🔹روش دلجویی از فرماندار معزول
♦️پس از ياد خدا و درود، به من خبر داده اند كه از فرستادن اشتر به سوی محل فرمانداريت، ناراحت شده ای، اين كار را به دلیل کند شدن و سهل انگاریت ، يا انتظار كوشش بيشتری از تو انجام ندادم، اگر تو را از فرمانداری مصر عزل كردم، فرماندار جایی قرار دادم كه اداره آنجا بر تو آسان تر، و حكومت تو در آن سامان خوش تر است. همانا مردی را فرماندار مصر قرار دادم، كه نسبت به ما خيرخواه، و به دشمنان ما سخت گير و درهم كوبنده بود، خدا او را رحمت كند، كه ايام زندگی خود را كامل و مرگ خود را ملاقات كرد، در حالی كه ما از او خشنود بوديم و خداوند خشنودی خود را نصيب او گرداند، و پاداش او را چند برابر عطا كند. پس برای مقابله با دشمن سپاه را بيرون بياور، و با آگاهی لازم به سوی دشمن حركت كن، و با كسی كه با تو در جنگ است آماده پيكار باش. مردم را به راه پروردگارت بخوان، و از خدا فراوان ياری خواه كه تو را در مشكلات كفايت می كند، و در سختيهایی كه بر تو فرود می آيد ياريت می دهد. ان شاء الله
📜 #نهج_البلاغه، #نامه34
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
✨﷽✨
✍رضای خدا یا خلق خدا؟
✅عارفی ناشناس به نانوایی رفت و چون لباس
درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد
رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا
گفت این مرد را میشناسی؟ گفت: نه. مردگفت:
این فلان عابد بود که تو او را رد کردی! نانوا
گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت
میخواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را
طعام می دهم، عابد قبول کرد. وقتی همه شام
خوردند، نانوا گفت: آقای من دوزخ یعنی چه؟
💠عابد پاسخ داد: "دوزخ یعنی اینکه تو برای
رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی، ولی برای
رضایت دل بندۀ خدا، یک آبادی را نان دادی ...!!!
📗پندهای حکیمانه
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
sgh0020023.mp3
4.26M
🎼 ماجرای شنیدنی از #زن #بدکاره و تربت سید الشهدا که زمین جسدش را نمی پذیرفت.
🔻 #کوتاه_شنیدنی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#تلنگر🍃🌺
✨در بازی زندگی یاد میگیری:
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه ...مثل آویختن به طنابی پوسیدست..
💫یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو ...گاهی میتوانند دورترین ها باشند...
💫یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی...
تا بتوانی یک روزی تمام خودت رو بغل کنی و بروی ...
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی....
💫یاد میگیری :
دیوار خوب است...
سایه درخت مطلوب است...
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست.💝
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•