📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به محمد بن ابی بكر در سال٣٨ هجری و نصب مالک اشتر به فرمانداری مصر، برای دلجویی از محمدبن ابی بکر
🔹روش دلجویی از فرماندار معزول
♦️پس از ياد خدا و درود، به من خبر داده اند كه از فرستادن اشتر به سوی محل فرمانداريت، ناراحت شده ای، اين كار را به دلیل کند شدن و سهل انگاریت ، يا انتظار كوشش بيشتری از تو انجام ندادم، اگر تو را از فرمانداری مصر عزل كردم، فرماندار جایی قرار دادم كه اداره آنجا بر تو آسان تر، و حكومت تو در آن سامان خوش تر است. همانا مردی را فرماندار مصر قرار دادم، كه نسبت به ما خيرخواه، و به دشمنان ما سخت گير و درهم كوبنده بود، خدا او را رحمت كند، كه ايام زندگی خود را كامل و مرگ خود را ملاقات كرد، در حالی كه ما از او خشنود بوديم و خداوند خشنودی خود را نصيب او گرداند، و پاداش او را چند برابر عطا كند. پس برای مقابله با دشمن سپاه را بيرون بياور، و با آگاهی لازم به سوی دشمن حركت كن، و با كسی كه با تو در جنگ است آماده پيكار باش. مردم را به راه پروردگارت بخوان، و از خدا فراوان ياری خواه كه تو را در مشكلات كفايت می كند، و در سختيهایی كه بر تو فرود می آيد ياريت می دهد. ان شاء الله
📜 #نهج_البلاغه، #نامه34
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
✨﷽✨
✍رضای خدا یا خلق خدا؟
✅عارفی ناشناس به نانوایی رفت و چون لباس
درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد
رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا
گفت این مرد را میشناسی؟ گفت: نه. مردگفت:
این فلان عابد بود که تو او را رد کردی! نانوا
گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت
میخواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را
طعام می دهم، عابد قبول کرد. وقتی همه شام
خوردند، نانوا گفت: آقای من دوزخ یعنی چه؟
💠عابد پاسخ داد: "دوزخ یعنی اینکه تو برای
رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی، ولی برای
رضایت دل بندۀ خدا، یک آبادی را نان دادی ...!!!
📗پندهای حکیمانه
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
sgh0020023.mp3
4.26M
🎼 ماجرای شنیدنی از #زن #بدکاره و تربت سید الشهدا که زمین جسدش را نمی پذیرفت.
🔻 #کوتاه_شنیدنی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#تلنگر🍃🌺
✨در بازی زندگی یاد میگیری:
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه ...مثل آویختن به طنابی پوسیدست..
💫یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو ...گاهی میتوانند دورترین ها باشند...
💫یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی...
تا بتوانی یک روزی تمام خودت رو بغل کنی و بروی ...
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی....
💫یاد میگیری :
دیوار خوب است...
سایه درخت مطلوب است...
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست.💝
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
❌ خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله !
👇👇
🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🍃 من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.
🍃 روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🍃 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
🍃 یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
🍃 حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ص 122
🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃
#حدیث_روز
#مهربان_باشیم
🌹مولاامیر المومنین علی(ع) می فرمایند:
از لغزش دیگران خوشحال مباش زیرا نمی دانی روزگار با تو چه خواهد کرد.
یعنی بدان که دنیا دار مکافات است.
پس همیشه برای همه از خدا خوبی سلامتی و موفقیت بخواهیم و از نابودی و لغزش دیگران هرگز خرسند نشویم به امید خدا
〰➿〰➿〰➿
🌹حضرت فاطمه س :
خوش رويى هنگام روبه رو شدن با مؤمن، بهشت را بر فرد خوش رو واجب مى كند.
بحار الأنوار، ج 75، ص 40
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✨ @pmsh313
┏━━━✨✨✨━━━┓
✨ @majnon313
┗━━━✨✨✨━━━┛
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•