eitaa logo
پیام معنوی
3.8هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
62 فایل
🍎نکته ها و پیام های معنوی🍎 🍒اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّآلِ مُحَمَّدٍوَّعَجِّلْ فَرَجَهُم🍒 🛑لطفا برای نشر مطالب با مدیر کانال هماهنگ باشید🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️﷽🔸️ ⚡(۷۳) ⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی 💢۳۱_حسرت ص ۱۰۰ 🔹️اين مطلب را يادآور شوم که بعد از شهادت دوستانم، بنده راهي مرزهاي شرقي شدم. 🔹️مدتي را در پاسگاههاي مرزي حضور داشتم. اما خبري از نشد! 🔹️در آنجا مطالبي ديدم که خاطرات ماجراهاي براي من تداعي مي شد. ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️يک روز دو پاسدار را ديدم که به مقر ما آمدند. با ديدن آنها حالم تغيير کرد! من هر دوي آنها را ديده بودم که بدون حساب و در زمره ي شهدا و با سرهاي بريده شده راهي بودند. 🔹️براي اينکه مطمئن شوم به آنها گفتم: نام هر دوي شما محمد است؟ آنها تأييد کردند و منتظر بودند که من حرف خود را ادامه دهم، اما بحث را عوض کردم و چيزي نگفتم. 🔹️از شرق کشور برگشتم. من در اداره مشغول به كار شدم. با حسرتي كه غير قابل باور است. 🔹️يك روز در نمازخانه اداره دو جوان را ديدم كه در كنار هم نشسته بودند. جلو رفتم و سلام كردم. ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️خيلي چهره آنها برايم آشنا بود. به نفر اول گفتم: من نمي دانم شما را كجا ديدم. ولي خيلي براي من آشنا هستيد. مي توانم فاميلي شما را بپرسم؟ 🔹️نفر اول خودش را معرفي كرد. تا نام ايشان را شنيدم، رنگ از چهره ام پريد! ياد خاطرات اتاق عمل و ... برايم تداعي شد. 🔹️بلا فاصله به دوست كناري او گفتم: نام شما هم بايد حسين آقا باشه؟ او هم تأييد كرد و منتظر شد تا من بگويم كه از كجا آنها را مي شناسم. اما من كه حال منقلبي داشتم، بلند شدم و خداحافظي كردم. 🔹️خوب به ياد داشتم كه اين دو جوان را با هم ديدم كه وارد برزخ شدند و بدون حسابرسي اعمال راهي بهشت شدند. هر دو با هم شهيد شدند درحاليكه در زمان شهادت مسئوليت داشتند! ❖ @pmsh313 ❖ 🔹️باز به ذهن خودم مراجعه كردم. چند نفر ديگر از نيروها براي من آشنا بودند.پنج نفر ديگر از بچه هاي اداره را مشاهده كردم كه الان از هم جدا و در واحدهاي مختلف مشغول هستند، 🔹️اما عروج آنها را هم ديده بودم. آن پنج نفر با هم به شهادت مي رسند.چند نفري را در خارج اداره ديدم که آنها هم... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @pmsh313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛