🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۶۶)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۲۸_مدافعان حرم ص ۹۲
🔹️...چند روز بعد، آماده عمليات شديم. جيره جنگي را گرفتيم و تجهيزات را بستيم. خودم را حسابي براي#شهادت آماده كردم.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️من آرپي جي برداشتم و در كنار رفقايي كه مطمئن بودم شهيد مي شوند قرار گرفتم. گفتم اگر پيش اينها باشم بهتره. احتمالا ً با تمام اين افراد همگي با هم شهيد مي شويم.
🔹️نيمه هاي شب، هنوز ستون نيروها حركت نكرده بود كه جواد محمدي خودش را به من رساند.
🔹️او كارها را پيگيري مي كرد. سريع پيش من آمد و گفت: الان داريم مي رويم براي عمليات، خيلي حساسيت منطقه بالاست. او مي خواست من را از همراهي با نيروها منصرف كند.
🔹️من هم به او گفتم: چند نفر از اين بچه ها به زودي شهيد مي شوند. از جمله بيشتر دوستاني كه با هم بوديم.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️من هم مي خواهم با آنها باشم، بلكه به خاطر آنها، ما هم#توفيق داشته باشيم. دستور حركت صادر شد. من از ساعتها قبل آماده بودم.
🔹️سر ستون ايستاده بودم و با آمادگي كامل مي خواستم اولين نفر باشم كه#پرواز مي كند.
🔹️هنوز چند قدمي نرفته بوديم كه جواد محمدي با موتور جلو آمد و مرا صدا كرد. خيلي جدي گفت: سوارشو، بايد از يك طرف ديگر، خط شكن محور باشي.
🔹️بايد حرفش را قبول مي كردم. من هم خوشحال، سوار موتور جواد شدم. ده دقيقه اي رفتيم تا به يك تپه رسيديم. به من گفت: پياده شو. زود باش.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️بعد جواد داد زد: سيديحيي بيا.سيد يحيي سريع خودش را رساند و سوار موتور شد. من به جواد گفتم: اينجا كجاست، خط كجاست؟ نيروها كجايند؟
🔹️جواد هم گفت: اين آرپي جي را بگير، برو بالاي تپه. بچه ها تو را توجيه مي كنند. رفتم بالاي تپه و جواد با موتور برگشت! اين منطقه خيلي آرام بود.
🔹️تعجب كردم! از چند نفري كه در سنگر حضور داشتم پرسيدم: چه كار كنيم. خط دشمن كجاست؟
يكي از آنها گفت: بگير بشين. اينجا#خط_پدافندي است. بايد فقط مراقب حركات دشمن باشيم.
🔹️تازه فهميدم كه جواد محمدي چه كرده! روز بعد كه عمليات تمام شد، وقتي جواد محمدي را ديدم، با عصبانيت گفتم: خدا بگم چي كارت بكنه، برا چي من رو بردي#پشت_خط؟!
❖ @pmsh313 ❖
🔹️او هم لبخندي زد و گفت: تو فعلا نبايد شهيد شوي. بايد براي مردم بگويي كه آن طرف چه خبر است. مردم#معاد رو فراموش کرده اند. براي همين جايي تو را بردم كه از خط دور باشي.
🔹️اما رفقاي ما آن شب به خط دشمن زدند. سجاد مرادي و سيد يحيي براتي كه سر ستون قرار گرفتند،#اولين_شهدا بودند، مدتي بعد مرتضي زارع، بعد شاه سنايي و عبدالمهدي کاظمي و... در طي مدت کوتاهي تمام رفقاي ما كه با هم بوديم، همگي پركشيدند و رفتند.
🔹️درست همان طور كه قبلا ديده بودم. جواد محمدي هم بعدها به آنها ملحق شد. بچه هاي اصفهان را به ايران منتقل كردند. من هم با دست خالي از ميان#مدافعان_حرم به ايران برگشتم. با حسرتي كه هنوز اعماق وجودم را آزار مي داد.
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛