هدایت شده از همرسان آذربایجان شرقی
🌾🌸🌺🌷
#مهارتهای_قبل_ازدواج
🔴#هشدارهای ضروری قبل از ازدواج 🔴
🔰دختر خانم ها؛ آقا پسرها؛ بهتر است بدانید که:
🌹1. به قصد اصلاح، درمان و یا هدایت با کسی ازدواج نکنید! و فراموش نکنید ازدواج درمانگاه نیست!
-چشمتان را خوب باز کنید ببینید آیا با همین خواستگارتان بدون هیچ تغییر و اصلاحی در رفتارش، عقایدش، وضع علمی و مالیاش می توانید زندگی کنید یا نه؟ و بر مبنای همین الان، کاملا واقع بینانه ، تصمیم بگیرید.
🌺2. از سر ترحم ، کمک و دستگیری با کسی ازدواج نکنید!
🌷3. از سر طمع، تفاخر و پُز دادن و مشهور شدن، با کسی ازدواج نکنید!
✅ادامه دارد...
🌸🌺🌷🌾
#همه_دعوتید👇👇
@ezdevajj
🌸امیرالمؤمنین عليه السلام
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند:
🔺قانع بودن به نادانى، آزمندى به دنيا،
بخل ورزى به زيادى،رياكارى در عمل،
و خودرأی بودن
🔰لولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، وَالحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِي العَمَلِ، وَالإِعجابُ بِالرَّأيِ
📙 المواعظ العدديّة، صفحه 263
💎 @nahadpnuash 💎
🔰 لوح | مسلح به تولید
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «تولید بایستی در کشور #پیشرفت پیدا کند؛ #علاج کار این است. راهبرد اساسی ما مصونسازی اقتصاد از #تحریم است؛ آسیبناپذیرکردن و در واقع مسلّحکردن انقلاب به سلاح تولید داخلی و ارادهی داخلی و مانند اینها.» ۹۸/۰۸/۲۸
🔺 @nahadpnuash
هدایت شده از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
#اطلاعیه_مسابقه_دومین_دوره
#پویش_کتابخوانی سلام بر ابراهیم
📖به اطلاع دانشجویان محترم می رساند که سوالات دومین نوبت از سری مسابقات پویش کتابخوانی ، از داستان 19 الی 40 کتاب سلام بر ابراهیم در کانال قرار گرفت.
علاقمندان جهت شرکت به کانال زیر مراجعه فرمایند👇👇
🆔 @nahadpnuash
هدایت شده از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
مسابقه نوبت دوم.pdf
1.3M
#متن_کتاب و #دومین_نوبت #سوالات_مسابقه👆
#اطلاعیه_مسابقه
#پویش_کتابخوانی سلام بر ابراهیم
📖به اطلاع دانشجویان محترم می رساند که سوالات دومین نوبت از سری مسابقات پویش کتابخوانی ، از داستان 19 الی 40 کتاب سلام بر ابراهیم در کانال قرار گرفت.
✅خواهشمند است تا تاریخ 98/10/10 ضمن پاسخ به سوالات پاسخنامه را به ادمین کانال ارسال و یا به دفتر نهاد تحویل دهید.
🏆🏆به نفرات برگزیده جوایز نقدی اهدا خواهد شد.
#دوستان_خودتان_را_دعوت_کنید.
🆔 @nahadpnuash
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1
قسمت چهل و سه
در محضر بزرگان🌹
🗣امیر منجر
👇👇👇
💫سال اول جنگ بود. به مرخصی آمدم. با موتور از سمت ميدان سرآسياب به سمت ميدان خراسان در حرکت بوديم. ابراهيم عقب موتور نشسته بود.
💫از خيابانی رد شديم. ابراهيم يکدفعه گفت: امير وايسا!
💫من هم سريع آمدم کنار خيابان. با تعجب گفتم: چی شده؟!
💫گفت: هيچی، اگر وقت داری بريم ديدن يه بنده خدا!
💫من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.
💫با ابراهيم داخل يک خانه شديم. چند بار يا الله گفت و وارد يک اتاق شديم.
💫چند نفر نشسته بودند. پيرمردی با عبای مشکی بالای مجلس بود.
به همراه ابراهيم سلام كرديم و در گوشه اتاق نشستيم.
💫صحبت حاج آقا با يکی از جوان ها تمام شد.
💫ايشان رو کرد به ما و با چهره ای خندان گفت: آقا ابراهيم راه گم کردی، چه عجب اين طرف ها!
💫ابراهيم سر به زير نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی کنيم خدمت برسيم.
💫همينطور که صحبت می کردند فهميدم كه ايشان، ابراهيم را خوب می شناسد.
💫حاج آقا کمی با ديگران صحبت کرد.
💫وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهيم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهيم ما رو يه كم نصيحت کن!
💫ابراهيم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند كرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنيد. خواهش ميکنم اينطوری حرف نزنيد.
💫بعد گفت: ما آمده بوديم شما را زيارت کنيم. انشاءالله در جلسه هفتگی خدمت می رسيم.
💫بعد بلند شديم، خداحافظی کرديم و بيرون رفتيم.
💫در بين راه گفتم: ابرام جون، تو هم بــه اين بابا يه كم نصحيت می کردی ديگه سرخ و زرد شدن نداره!
💫باعصبانيت پريد توی حرفم و گفت: چی ميگی امير جون، تو اصلاً اين آقا رو شناختی!؟
💫گفتم: نه، راستی کی بود !؟
💫جواب داد: اين آقا يکی از اوليای خداست. اما خيلی ها نمی دانند. ايشون حاج ميرزا اسماعيل دولابی بودند.
💫سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن كتاب طوبی محبت فهميدم که جمله ايشان به ابراهيم چه حرف بزرگی بوده.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫يكی از عمليات های مهم غرب كشور به پايان رسيد. پس از هماهنگی، بيشتر رزمندگان به زيارت حضرت امام رفتند.
💫با وجودی كه ابراهيم در آن عمليات حضور داشت ولی به تهران نيامد!
💫رفتم و از او پرسيدم: چرا شما نرفتيد!؟
💫گفت: نميشه همه بچه ها جبهه را خالی كنند، بايد چند نفری بمانند.
💫گفتم: واقعًا به اين دليل نرفتی!؟
💫مكثی كرد و گفت: ما رهبر را برای ديدن و مشاهده كردن نمی خواهيم، ما رهبر را می خواهيم برای اطاعت كردن.
💫بعد ادامه داد: من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست! بلكه مهم اين است كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضی باشد.
💫ابراهيم در مورد ولايت فقيه خيلی حساس بود . نظرات عجيبی هم در مورد امام داشت.
💫می گفت: در بين بزرگان و علمای قديم و جديد هيچ کس دل و جرأت امام را نداشته.
💫هر وقت پيامی از امام راحل پخش می شد، با دقت گوش می کرد و می گفت: اگر دنيا و آخرت می خواهيم بايد حرف های امام را عمل کنيم.
💫ابراهيم از همان جوانی با بيشتر روحانيان محل نيز در ارتباط بود. زمانی که علامه جعفری در محله ما زندگی می کردند، از وجود ايشان بهره های فراوانی برد.
💫شهيدان آيت الله بهشتی و مطهری را هم الگويی كامل برای نسل جوان می دانست.
🆔 @nahadpnuash
✅ #مثل_هیزم_های_کوچک
🔹در صحرا هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می کنند.
🔹 #گناهان_بزرگ هم با #گناهان_کوچک شروع می شوند.
🔹به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت نشان داده و می گوید: اگر به سراغ شر و شرارت بروید هر چند کم و ناچیز باشد، نتیجه آن را خواهید دید.
💻 @nahadpnuash
✅ پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله):
🔹 ای مردم ! دنیا، سرای اندوه است و نه شادی ! و جای دشواری است و نه آسودگی!
به همین خاطر هر کس آن را بشناسد، با امیدی شاد نمی شود و با سختی ای اندوهگین نمی شود .
📚 بحار الانوار ج 77 ص 187
💻 @nahadpnuash
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی
با مرگ خو بگیر! همین است زندگی
با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه
ای رود سر به زیر! همین است زندگی
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
بر گِرد خویش پیله تنیدن به صد امید
این "رنج" دلپذیر همین است زندگی
پرواز در حصار فرو بسته حیات
آزاد یا اسیر، همین است زندگی
چون زخم، لب گشودن و چون شمع سوختن
"لبخند" ناگزیر، همین است زندگی
دلخوش به جمع کردن یک مشت "آرزو"
این "شادی" حقیر همین است زندگی
با "اشک" سر به خانه دلگیر "غم" زدن
گاهی اگرچه دیر، همین است زندگی
لبخند و اشک، شادی و غم، رنج و آرزو
از ما به دل مگیر، همین است زندگی
فاضل نظری
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1
قسمت چهل و چهار
زیارت🌹
🗣جبار ستوده
🗣مهدی فریدوند
👇👇👇
👇👇👇
💫سال اول جنگ بود. به همراه بچه های گروه اندرزگو به يكی از ارتفاعات در شمال منطقه گيلان غرب رفتيم.
💫صبح زود بود. ما بر فراز يكی از تپه های مشرف به مرز قرار گرفتيم.
💫پاسگاه مرزی در دست عراقی ها بود. خودروهای عراقی به راحتی در جاده های اطراف آن تردد می كردند.
💫ابراهيم كتابچه دعا را باز كرد. به همراه بچه ها زيارت عاشورا خوانديم.
💫بعد از آن در حالی كه با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه می كردم گفتم: ابرام جون اين جاده مرزی رو ببين. عراقی ها راحت تردد می كنند.
💫بعد با حسرت گفتم: يعنی ميشه يه روز مردم ما راحت از اين جاده ها عبور كنند و به شهرهای خودشون برن!
💫ابراهيم انگار حواسش به حرف های من نبود. با نگاهش دور دستها را می ديد! لبخندی زد و گفت: چی ميگی! روزی می ياد كه از همين جاده، مردم ما دسته دسته به كربلا سفر می كنند!
💫در مسير برگشت از بچه ها پرسيدم: اسم اين پاسگاه مرزی رو می دونيد؟ يكی از بچه ها گفت: «مرز خسروی»
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫بيست سال بعد به كربلا رفتيم. نگاهم به همان ارتفاع افتاد. همان كه ابراهيم بر فراز آن زيارت عاشورا خوانده بود!
💫گوئی ابراهيم را می ديدم كه ما را بدرقه می كرد. آن ارتفاع درست روبروی منطقه مرزی خسروی قرار داشت.
💫آن روز اتوبوس ها به سمت مرز در حركت بودند. از همان جاده دسته دسته مردم ما به زيارت كربلا می رفتند!
💫هر زمان که تهران بوديم برنامه شب های جمعه آقا ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود.
💫می گفت: شب جمعه شب رحمت خداست. شب زيارتی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام است. همه اوليا و ملائک می روند كربلا، ما هم جايي می رويم كه اهل بيت گفته اند: ثواب زيارت كربلا را دارد.
💫بعد هم دعای كميل را در آنجا می خواند. ساعت يک نيمه شب هم برمی گشت.
💫زمانی هم كه برنامه بسيج راه اندازی شده بود از زيارت، مستقيما می آمد مسجد پيش بچه های بسيج.
💫يک شب با هم از حرم بيرون آمديم. من چون عجله داشتم با موتور يكی از بچه ها آمدم مسجد.
💫اما ابراهيم دو سه ساعت بعد رسيد. پرسيدم: ابرام جون دير كردی!؟
💫گفت: از حرم پياده راه افتادم تا در بين راه شيخ صدوق را هم زيارت كنم. چون قديمی های تهران می گويند امام زمان(عج) شبهای جمعه به زيارت مزار شيخ صدوق می آيند.
💫گفتم: خب چرا پياده اومدی!؟
💫جواب درستی نداد.
💫گفتم: تو عجله داشتی كه زودتر بيائی مسجد، اما پياده آمدی، حتما دليلی داشته؟!
💫بعد از كلی سؤال كردن جواب داد: از حرم كه بيرون آمدم يک آدم خيلی محتاج پيش من آمد، من دسته اسكناس توی جيبم را به آن آقا دادم.
💫موقع سوار شدن به تاكسي ديدم پولی ندارم. برای همين پياده آمدم!
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💫اين اواخر هـر هفته با هم می رفتيم زيارت، نيمه های شب هم بهشت زهرا سلام الله علیها سر قبر شهدا. بعد ابراهيم برای ما روضه می خواند.
💫بعضی شب ها داخل قبر می رفت. در همان حال دعای كميل را با سوز و حال عجيبی می خواند و گريه می كرد.
🆔 @nahadpnuash
✅ امام على عليهالسلام:
📍 احصِدِ الشَّرَّ مِن صَدرِ غَيرِكَ بِقَلعِهِ مِن صَدرِكَ؛
📌 براى دِروكردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشهكَن كُن.
📚 نهج البلاغه، حكمت۱۷۸
💎 @nahadpnuash 💎
حضور در بین نااهلان و ناپاکان، حتی اگر گناهی نکنیم، باعث کدورت و آلودگی روح میشود. شاید کمکم عوضمان کند.
💌 ای عیسی! تو را ... به سوی خود بالا میبرم، و از [ناپاکی] کافران پاک میکنم. (۵۵ آلعمران)
💐 میلاد حضرت #عیسی_مسیح بر تمام موحدان عالم و بر هموطنان مسیحی مبارکباد 💐
@nahadpnuash