eitaa logo
دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
7.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
346 فایل
📣اطلاع رسانی اخبار آموزشی و فرهنگی دانشگاه پیام نور 🙋‍♂️پاسخ به سوالات آموزشی _تبلیغات _تبادل #ادمین_کانال👇 @adminpnuash 👨‍🎓درخواست ثبت #خدمات_آموزشی #کافی_نت کانال👇 @cafipnuash ✅ارتباط با مشاور مذهبی @gheshlaghiaghdam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅پیام تسلیت حجت الاسلام والمسلمین جلیلی مسئول دفتر نهاد رهبری دانشگاه پیام نور استان آذربایجان شرقی بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا (سوره مبارکه احزاب - 23) 🔹بامداد امروز فرماندهان سلحشور سپاه اسلام، مجاهد دلاور و سرباز جان بر کف ولایت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، و فرمانده حشدالشعبی ابومهدی مهندس و جمعی از همرزمان آن‌ها در یک اقدام تروریستی توسط رژیم امریکای جنایتکار به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و روح مطهر آنان در جوار شهدای جبهه مقاومت، دفاع مقدس و انقلاب اسلامی آرام گرفت. 🔹شهادت این فرماندهان دلاور و خستگی ناپذیر را به محضر حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، رهبر معظم انقلاب اسلامی، مردم دلاور ایران و عراق و تمامی رزمندگان غیور جبهه مقاومت تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم. 🔹اینجانب اطمینان دارم که مردم عزیز و همیشه در صحنه ایران اسلامی با پاسداشت یاد و خاطره این شهدای گرانقدر ضمن تجدید بیعت با آرمان‌های حضرت امام راحل عظیم الشأن و منویات فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای مشت محکم دیگری بر دهان استکبار جهانی به سرکردگی امریکای جنایتکار و جرثومه فساد، رژیم منحوس صهیونیستی خواهند زد. 🔹بی‌شک دستور دهندگان و عاملان این جنایت به فرموده مقام معظم رهبری باید منتظر انتقام سخت و پشیمان کننده این جنایت باشند. والسلام علی عباد الله الصالحین جلیل جلیلی @nahadpnuash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊روایت آیت‌الله سبحانی از زمانی که سردار سلیمانی کفن خود را برای امضا نزد ایشان بردند 🌹پ.ن: این اقدام حاج قاسم عزیز همین چند هفته قبل بوده است. @nahadpnuash
📷 عکسی که بجز سردار سلیمانی بقیه رفقایش به شهادت رسیده بودند 🌹🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹🌹 @nahadpnuash
🔰 مقام معظم رهبری در پیام به‌مناسبت : او نمونه‌ی برجسته‌ای از و بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. 🌷 🌷 ▪️ @nahadpnuash
قسمت چهل و نه شوخ طبی🌹 🗣علی صادقی 🗣اکبر نوجوان 👇👇👇 💫ابراهيم در موارد جدّيت كار بسيار جدی بود اما در موارد شوخی و مزاح بسيار انسان خوش مشرب و شوخ طبعی بود. اصلا يكی از دلائلی كه خيلی ها جذب ابراهيم می شدند همين موضوع بود. 💫ابراهيم در مورد غذا خوردن اخلاق خاصی داشت! وقتی غذا به اندازه كافي بود خوب غذا می خورد و می گفت: بدن ما به جهت ورزش و فعاليت زياد، احتياج بيشتری به غذا دارد. 💫با يكی از بچه های محلی گيلان غرب به يک كله پزی در كرمانشاه رفتند. آنها دو نفری سه دست كامل كله پاچه خوردند! 💫يا وقتی يكی از بچه ها، ابراهيم را برای ناهار دعوت كرد. برای سه نفر 6 عدد مرغ را سرخ كرد و مقدار زيادی برنج و..آماده كرد، که البته چيزی هم اضافه نيامد! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫در ايام مجروحيت ابراهيم به ديدنش رفتم. بعد با موتور به منزل يكی از رفقا برای مراسم افطاری رفتيم. 💫صاحب خانه از دوستان نزديک ابراهيم بود. خيلی تعارف می كرد. ابراهيم هم كه به تعارف احتياج نداشت! خلاصه كم نگذاشت. تقريبا چيزی از سفره اتاق ما اضافه نيامد! 💫جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می رفت و دوستانش را صدا می كرد. 💫يكی يكی آنها را می آورد و می گفت: ابرام جون، ايشون خيلی دوست داشتند شما را ببينند.. 💫ابراهيم كه خيلی خورده بود و به خاطر مجروحيت، پايش درد می كرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی كند. 💫جعفر هم پشت سرشان آرام و بی صدا می خنديد. 💫وقتی ابراهيم می نشست، جعفر می رفت و نفر بعدی را می آورد! 💫چندين بار اين كار را تكرار كرد. 💫ابراهيم كه خيلی اذيت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم میرسه! 💫آخرشب می خواستيم برگرديم. ابراهيم سوار موتور من شد و گفت: سريع حركت كن! 💫جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زياد شد. رسيديم به ايست و بازرسی! 💫من ايستادم. ابراهيم با صدای بلند گفت: برادر بيا اينجا! يكی از جوان های مسلح جلو آمد. 💫ابراهيم ادامه داد: دوست عزيز، بنده جانباز هستم و اين آقای راننده هم از بچه های سپاه هستند. يک موتور دنبال ما داره می ياد كه.. 💫بعد كمی مكث كرد و گفت: من چيزی نگم بهتره، فقط خيلی مواظب باشيد. فكر كنم مسلحه! 💫بعد گفت: با اجازه و حركت كرديم. كمی جلوتر رفتم توی پياده رو ايستادم. دوتايی داشتيم می خنديديم. 💫موتور جعفر رسيد. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! 💫بعد متوجه اسلحه كمری جعفر شدند! ديگر هر چه می گفت كسی اهميت نمی داد. 💫تقريبا نيم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. كلی معذرت خواهی كرد و به بچه های گروهش گفت: ايشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سيدالشهداء علیه السلام هستند. 💫بچه های گروه، با خجالت از ايشان معذرت خواهی كردند. 💫جعفر هم كه خيلی عصبانی شده بود، بدون اينكه حرفی بزند اسلحه اش را تحويل گرفت و سوار موتور شد و حركت كرد. 💫كمی جلوتر كه آمد ابراهيم را ديد. در پياده رو ايستاده و شديد می خنديد! 💫تازه فهميد كه چه اتفاقي افتاده. 💫ابراهيم جلو آمد، جعفر را بغل كرد و بوسيد. 💫اخم های جعفر باز شد. او هم خنده اش گرفت. 💫خدا را شكر با خنده همه چيز تمام شد. 🆔 @nahadpnuash
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان بسیار جالب یک کارشناس در بی بی سی فارسی و سعی مجری در ماست مالی!!!!! کانال «دکترسلام»
✅مراسم گرامیداشت و تکریم مقام شامخ شهید مجاهد سردار سپهبد حاج ⏰مورخه 98/10/15 از ساعت ۱٠:۳٠ 🕍حسینیه مرکز تبریز @nahadpnuash
🌹وصیتنامه سردار قاسم سلیمانی ♦️همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای #کرمان مشخص کرده ام. محمود می‌داند. قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز #قاسم_سلیمانی بنویسید نه عبارت های عنوان دار. #سردار_بااخلاص @nahadpnuash
✨🦋پیامبر رحمت ص: اگر خدا را چنان که باید، می شناختید، بر روی دریاها راه می رفتید و با دعایتان کوه ها از جا کنده می شدند. 📚کنزالعمال: ۵۸۹۳ ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ 💎 @nahadpnuash 💎
قسمت پنجاه دو برادر🌹 🗣علی صادقی 👇👇👇 💫برای مراسم ختم شهيد شهبازی راهی يكی از شهرهای مرزی شديم. 💫طبق روال و سنت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار می شد. 💫ظهر هم برای مهمانان آفتابه و لگن می آوردند! با شستن دست های آنان، مراسم با صرف ناهار تمام می شد. 💫در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود. من هم آمدم و كنار ابراهيم نشستم. 💫ابراهيم و جواد دوستانی بسيار صميمی و مثل دو برادر برای هم بودند. 💫شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. 💫در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين كسی هم كه به سراغش رفتند جواد بود. 💫ابراهيم در گوش جواد، كه چيزی از اين مراسم نمی دانست حرفی زد! 💫جواد با تعجب و بلند پرسيد: جدی ميگی؟! 💫ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچی نگو! 💫بعد ابراهيم به طرف من برگشــت. خيلی شديد و بدون صدا می خنديد. 💫گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند! 💫رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! 💫چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست، سرش را زير آب گرفت. جواد در حالی كه آب از سر و رويش می چكيد با تعجب به اطراف نگاه می كرد. 💫گفتم: چيكار كردی جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيه ام را دادم كه سرش را خشک كند! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫در يكی از روزها خبر رسيد كه ابراهيم، جواد و رضا گودينی پس از چند روز مأموريت، از سمت پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند. 💫از اينكه آنها سالم بودند خيلی خوشحال شديم. 💫جلوی مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. 💫دقايقی بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شـدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسی كردند. 💫يكی از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! 💫يک لحظه همه ساكت شدند. 💫ابراهيم مكثی كرد، در حالی كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. 💫يک نفر آنجا دراز كشيده بود. روی بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتی كل بچه ها را گرفته بود. 💫ابراهيم ادامه داد: جواد.. جواد! يک دفعه اشک از چشمانش جاری شد. 💫چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور بقيه هم گريه می كردند. 💫يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چی، چی شده!؟ 💫جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. 💫بچه ها با چهره هايی اشک آلود و عصبانی به دنبال ابراهيم می گشتند. 💫 اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 🆔 @nahadpnuash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دبیرکل حزب الله لبنان: ارزش کفش سردار سلیمانی از سر ترامپ بیشتر است. @nahadpnuash