eitaa logo
دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
6.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
326 فایل
📣اطلاع رسانی اخبار آموزشی و فرهنگی دانشگاه پیام نور 🙋‍♂️پاسخ به سوالات آموزشی _تبلیغات _تبادل #ادمین_کانال👇 @adminpnuash درخواست ثبت #خدمات_آموزشی #کافی_نت کانال👇 @cafipnuash ✅ارتباط با مشاور مذهبی @gheshlaghiaghdam
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨جیب خالی 💠 همسر در اوایل زندگی یک روز صبح به شوهر خود می‌گویند برای چیزی نداریم فکری بکن! رهبر انقلاب موقع ظهر در کوچه پس کوچه‌های منتهی به مدرسه نواب یادشان آمد که همسرشان چه سفارشی کرده است. ایشان می‌گویند: «من دست کردم داخل . جیبهای بالا که هیچ نداشت جیب پایین حدود چهار ریال یا چهار ریال و ده‌شاهی بود بی‌اختیار گرفت و گفتم الحمدلله واقعاً هیچی نداشتم این طور نبود که مثلاً بتوانم بروم از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم نه. نه یک ریال نه یک امکان ... در چنین مواقعی خیلی به من فشار می‌آمد.» روزی نبود که رهبر انقلاب دغدغه معاش نداشته باشند. همیشه بودند و اعداد این دیون دائم افزایش می‌یافت. گاه اگر می‌رفتند و صاحب مجلس کرامتی نشان می‌داد صرف پرداخت قرض‌ها می‌شد. 📚 شرح اسم، صفحه ۲۱۸ ➖➖➖➖➖ @nahadpnuash
🚨رهبر انقلاب خود را چگونه گذراندند؟ 🔘 رهبرانقلاب: 💠من خودم شخصاً جوانىِ بسیار داشتم. هم قبل از شروع انقلاب، به خاطر فعّالیتهای ادبی و و امثال اینها، هیجانی در زندگی من بود و هم بعد که در سال ۱۳۴۱ شروع شد، که من در آن سال، ۲۳ سالم بود.طبعاً دیگر ما در قلب هیجان های اساسی کشور قرار گرفتیم و من در سال ۴۲ ، دو مرتبه به افتادم؛ بازداشت،زندان، بازجویی.می دانید که اینها به انسان هیجان می دهد. بعد که انسان بیرون می آمد و خیل عظیم مردمی را که به این ارزشها علاقه‌مند بودند، و رهبری مثل رضوان‌الله علیه را که به هدایت مردم می پرداخت و کارها و فکرها و راهها را تصحیح میکرد، مشاهده مینمود، هیجانش بیشتر میشد.این بود که زندگی برای امثال من که دراین مقوله‌ها زندگی و فکر میکردند، خیلی پرُهیجان بود؛ اما همه این‌طور نبودند.البته طبعاً دور هم که جمع می شوند،چون طبیعتاً دلشان گرم است، یعنی یک نوع حالت سرزندگی و شادی در طینتشان است. شما باور نمی کنید که انسان وقتی از سنین گذشت،آن لذّتی را که شما مثلاً از یک غذای می برید، دیگر نمی‌برد و نمی داندچیست! آن وقتها گاهی بزرگترهای ما چیزهایی می گفتند که ما تعجّب می کردیم چطور اینها این‌گونه فکر میکنند؟ حالا میبینیم نخیر؛ آن خیلی هم بیراه نمیگفتند. البته من خودم را به‌کلّی از جوانی نکرده‌ام.هنوز هم در خودم چیزی از جوانی احساس میکنم و نمی گذارم که به آن حالت بیفتم.الحمدلله تا به‌حال نگذاشته‌ام و بعد از این هم نمی گذارم. ۱۳۷۷/۰۲/۰۷ ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ ➣ @nahadpnu
🚨خاطره حضور ساده و بی تکلف فرزند رهبری در صندوق رای گیری 🔘 آقای محمد جواد خرسندی: 💠 پشت بودم. یک آقایی آمد و ای به من داد. فامیلی اش بود. من هم در شلوغی کار، چندان به چهره آن فرد دقیق نشدم چون معمولا برای بالا رفتن سرعت اخذ رای، کار تطبیق چهره افراد را کس دیگری انجام می دهد. اسم او را روی ته برگ نوشتم و برگه را به متقاضی دادم. آن بنده خدا در حال نوشتن رای بود که یکی از دوستان به من اشاره کرد و گفت آن آقا را شناختی؟ گفتم نه. گفت پسر بودند. تعجب کردم. گفتم اشتباه می کنی من فامیلی ننوشتم. گفت حواست کجاست؟ فامیلی آقا، حسینی خامنه ای هست . چند ته برگ عقب رفتم و دیدم که ایشان یکی از بودند که بدون سر و صدا و بدون حضور ، همراه با خانواده برای رای دادن به صندوق آمده بودند. 🌐 @nahadpnuash