خوب میدانم که از خود هجرتی باید کنم
با رسول عشق از نو بیعتی باید کنم
پایه های اعتقادم اندکی لق میزند
در حرای خویش با خود صحبتی باید کنم
#مارال_افشون
@poem12
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد🌹
بذر عشقم را به روی سنگ اگر می کاشتم
بعد عمری لااقل یک خوشه گندم داشتم...
#مارال_افشون
@poem12
دم عیدی دوباره دفتر دل را تکان دادم
نشستم پشت میز و کار دست آسمان دادم
به هر شب زنده دار عاشقی دیوان پروین را
به جای مهر و تسبیح و مفاتیح الجنان دادم
نشستم پشت میز ماه با پروین غزل خواندم
به این منظومه ی دیوانه با هر بیت جان دادم
به هر کس کهکشان خاطراتم را رصد می کرد
مدار چشم های کهربایت را نشان دادم
به عمق چاله های سرد و تاریک خیالاتم
مضامین سپید و واژه های بیکران دادم
#مارال_افشون
@poem12
مثل دریایی که موجش عاشق ساحل شده
من همان لیلام،مجنونم ولی عاقل شده
#مارال_افشون
تمامِ آرزوها را شبی بر باد خواهم داد
خبر از نیمه ی غمگینِ یک خرداد خواهم داد
نمی بینی مگر گوشی بدهکارِ عدالت نیست؟
پس از این بی صدا در گوشه ای فریاد خواهم داد
تملق،چاپلوسی،دسته ای گل های مصنوعی
به جای تیشه اکنون خدمتِ فرهاد خواهم داد
به قلبِ ساده و یک رنگِ خود در اولین فرصت
کمی تزویر و نیرنگ و دورویی یاد خواهم داد
#مارال_افشون
عشق را ناخوانده از بر می کنم
عقل را آهسته پر پر می کنم
گفته بودی دوستم داری؟درست!
ساده هستم، زود باور می کنم
#مارال_افشون
گاهی شبیه ناله های گنگ کودک
گم میشوم ما بین آدمهای کوچک
من عشق میخواهم از این دنیا و اهلش
نادان به دستم میدهد مشتی عروسک
با هر غزل غم ها سرم آوار گشته
بوده قدوم شعر هایم نا مبارک
اینجا کسی حتی زبانم را نفهمید
باید ببندم بار و بندیل اندک اندک
#مارال_افشون
آرام آمد،با متانت،سر به زیری
شد شانه اش تنها پناه فصل پیری
طوفان شد و قلبی شکسته لنگر انداخت
در ساحل امنِ دلِ دریاضمیری
با رقص امواج نگاهش بی هوا برد
این مرغ تنهای مهاجر را اسیری
چه فایده طبعت دوباره پا بگیرد
وقتی که روی واژه ی تقدیر گیری
آن شب که گرمای حضورش را نداری
باید در آغوش غزل هایت بمیری
#مارال_افشون
گرفته قلبِ بهار از سکوتِ دلگیرم
ببار ابر ترانه ،شکوفه ای پیرم
غریب،مثل حروف مقطعه هستم
میانِ این همه آیه بدونِ تفسیرم
#مارال_افشون
در سایه ی درخت نادانی خواب بودیم، که سیبِ تفکر با جاذبه ی کلامِ ارزشمندِ شما بر دفتر وجودمان افتاد و کودکِ عقلمان را بیدار کرد.🍎
✨ای پیامبر مهر✨
ای که تنها مزد رسالتت را روشنایی اندیشه ی ما قرار دادی!
ای که در حرای دلمان عشق را نازل کردی!
مابه نور قلمتان ایمان آورده ایم !
آری...
شما تفسیر آیه های از خودگذشتی و محبت هستید.
هزاران معجزه از نفستان میبارد.
و در مکتبتان هر روز قبایلی را از اعماق درّه ی ظلمت و جهل، به سوی قلّه ی تفکر وانسانیت هدایت میکنید.
کلاسِ شما حرم امن الهیست!
و طلوعِ امید هر روز در آستانِ علمِ شما رقم میخورد.
❣استاد عزیز؛❣
ما به آیات مهر شما مومنیم!
به رقص قلمتان بر لوح هستی!
به نجابت و قداست واژه هایتان!
به راستی شما از کدامین آسمان نازل شده اید؟!!!
🌸روزتان مبارک🌸
✍مارال افشون
گودال دلتنگی،هزاران واژه ی بی سر
یک دشت بیت زخم خورده،لکنت دفتر
با کاروان شعر ها تا کربلا رفتم
من رو به راهم،زنده ام،اما نکن باور
صل الله علیک یا اباعبدلله الحسین علیه السلام
#مارال_افشون