eitaa logo
اشعار مارال افشون
259 دنبال‌کننده
66 عکس
38 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
محبوب من...
سیاره ی تاریک من را میپسندد؟ مهتاب اگر گیس بلندم را ببندد..؟ حق دارد اما کاش تقدیر سیاهم امشب به ریش آرزوهایم نخندد https://eitaa.com/poem12
همین که خاطره ها وقت خواب می بارد دوباره در شبمان التهاب می بارد به حکم عقل بیا زیر چتر احساسم از آسمان غزلِ بی حساب می بارد ببین که ابر نگاهت چگونه بر سقفِ_ خیالِ شاعرِ خانه خراب می بارد گمانم از قدح عشقت آسمان مست است به این نشانه که هر شب شراب می بارد "هزار واژه ی تبدار در دلم جاریست" عجیب نیست که چشمم مذاب می بارد @poem12
دوباره فصل دلتنگی،هوای شهر مبهم بود همیشه دست پاییز و دلم در کاسه ی غم بود خیالم را به زنجیر غزل ها بسته ام عمری که این دیوانگی از بچگی موی دماغم بود @poem12
هدایت شده از انجمن ادبی کلمات
🔹نماز استقامت بخوان از چهرۀ طفلانم اینک مشق غربت را بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فلسطینم که صبحاصبح با نعش عزیزانم به دوش خستۀ خود می‌کشانم بار حیرت را کماکان قصۀ من مانده در پستوی خاموشی مبادا از جهان یک شب بگیرد، خواب راحت را بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را مرا با قامت خونین یارانم، تماشا کن ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را برای کودکان، لالایی از جنس رجز خواندم که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را فلسطینم، سلاحی دارم از آه و نمی‌ترسم نثار جان دشمن می‌کنم طوفان وحشت را فلسطینم، غم آخرزمانم، قبلۀ اول که زیر تیغ می‌خوانم نماز استقامت را @kalemaat
هرچند که خونی است سراپای فلسطین زیباست ولی چهره ی فردای فلسطین زخمی است درختان پرانگیزه ی زیتون آزادی قدس است تسلای فلسطین باید کفن عشق بپوشیم و بجنگیم کفر است به والله تماشای فلسطین از خویش گذشتند شهیدان که پس از این خم تر نشود قامت رعنای فلسطین با سنگ یقین تاخته بر آتشِ رگبار زیبا و غریب است معمای فلسطین میجوشد از اعماق جهان چشمه ی غیرت میریزد از اطراف به دریای فلسطین یک غزّه سکوتیم و اگر لب بگشاییم کوبنده ترین می شود آوای فلسطین مردانگی و مِهر ببارید،رسیده است امروز،همان روز مبادای فلسطین @poem12
بر روی بوم فاصله ها درد می کشیم یک انتظار یخ زده و سرد می کشیم پاییز نه،همیشه جهان را از این به بعد تا رویش ظهور شما زرد می کشیم @poem12
قلبم انگار زیر آوار است غم درون دلم تلنبار است این غزل پچ پچ مدادم نیست آتش بی امان رگبار است بارش ابر سربی تاریخ بی صدا روی دور تکرار است آیه های مقاومت زیر پیکر نیمه جان دیوار است! آه ای مدعی آزادی غزه در انفجار و اجبار است وقت دعوت به صلح و آرامش وقت لبیک، وقت انذار است نکند کرکس خیالاتت در پی لاشه های اسکار است؟!
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ چقدر ساده به‌هم ریختی روان مرا بریده غصّۀ دل‌کندنت امان مرا قبول کن که مخاطب‌پسند خواهد شد به هر زبان بنویسند داستان مرا گذشتی از من و شب‌های خالی از غزلم گرفته حسرت دستان تو جهان مرا سریع پیر شدم، آن‌چنان‌که آینه نیز شکسته در دل خود صورت جوان مرا به فکر معجزه‌ای تازه بودم و ناگاه خدا گرفت به دست تو امتحان مرا نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد بیا و تلخ‌تر از این مکن دهان مرا چه روزگار غریبی است بعد رفتن تو بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی تمام کن غم و اندوه سالیان مرا ━━━━💠🌸💠━━━━
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
amir_azimi_nim_digar 128.mp3
4.12M
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ جهنم چیست جز بودن میان دیگرانی که نمی‌دانند دردت را نمی‌فهمند حرفت را...! ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
واژه‌ها در سرم بلا تکلیف دفترم گیج و ویج توی کیف خسته‌ام مثل شاعر غزلی با مضامین نیمه‌جان و ضعیف در هجوم غبار نامردی شعر خاکستری، ترانه کثیف... بیت‌الاحزان دل تداعیِ یوسف و خواب گاوهای نحیف... دل‌خوشی‌ها همه مچاله‌شده لحظه‌ها غیر قابل توصیف مانده‌ام در حصار قافیه ها مانده‌ام پشت دردهای ردیف @poem12
با همین سن کم، پر از دردم زخم‌های دلم نمک خورده غنچه‌ام؛ غنچه‌ای که بی‌رمق است حیف… گلدان من ترک خورده جنگ، همسایهٔ قدیمی ماست مرگ، همبازی همیشگی‌ام بچه‌ها گرم درس، اما من غرق در امتحان زندگی‌ام عصر دیروز و بارش موشک موجشان بادبادکم را کشت صبح امروز، باری از آوار کودکم را… عروسکم را کشت خنده اصلا به ما نمی‌آید بغض‌هایم چه گاه و بی‌گاه‌اند خودمانیم، دوربین‌ها هم از دو چشم من اشک می‌خواهند با همین سن کم، پر از داغم این شب تیره سر نمی‌آید؟ بیشتر از پدربزرگان هم ختم و تشییع رفته‌ام شاید چشم بستن خودش مکافاتی‌ست مرگ پیچیده‌اند لای پتو مادر اصرار می‌کند هر شب قبل خوابت شهادتین بگو ذلتم را کسی نخواهد دید گیرم این جنگ بی‌پناهم کرد با هیولای بچه‌کش قهرم هیچ‌وقت آشتی نخواهم کرد تازه فهمیده‌ام حقوق بشر سر ما را کلا گذاشته است جز پدر مادرم در این دنیا احدى دوستم نداشته است مادر من همیشه می‌گوید کی جهانت پر از خرابی بود؟ آب کی در دلت تکان می‌خورد؟ چشم‌هایت اگر که آبی بود
اندازهٔ هفت آسمان غم دارم ابرییم و بیت‌های نم نم دارم در کافهٔ شعرهای دلتنگی خود با طعم خیال، چای خوش‌دم دارم هنگام دروی گندم احساسم موسیقی ناب جان مریم دارم لبخند که می‌زند دلم می‌لرزد دل نیست! درون سینه‌ام بم دارم از برزخ خاطرات من دور شوید با هیزم لحظه‌ها جهنم دارم زیر لحد سکوت، در گورِ زمین افسوس که مرگ زود و مبهم دارم نیلوفرم و به دور خود می‌پیچم دلتنگم و روزگار درهم دارم در خیمهٔ عشق روضه می‌خواند غم هر ثانیه در خودم محرم دارم ای جنگل شعرهای انبوه سرم لطفا دو سه خط هوا! نفس کم دارم @poem12
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باران مرا به یادِ تو آیا می‌آوَرَد؟ باران‌ تو را به یادِ من اما می‌آوَرَد
خانه ام!پنجره ام رو به کسی وا نشده سندم جعل شده،عاقبت امضا نشده! عشق در پیچ و خم کوچه ی غم گم شده و_ سالیانیست که این گمشده پیدا نشده @poem12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌بینم... آن شکفتنِ شادی را پروازِ بلند آدمیزادی را آن جشنِ بزرگ روز آزادی را. کیوان خندان به سایه می‌گوید: دیدی؟ به تو می‌گفتم! آری... تو همیشه راست می‌گفتی.... می‌بینم... می‌بینم... 🌱
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب ها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گرد وغبار قبلا این صحنه را...نمی دانم در من انگار می شود تکرار آه سردی کشید،حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه گفت:آرام باش! چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم... دست من را بگیر،گریه نکن مرد گریه نمی کند پسرم چادرش را تکاند، با سختی یا علی گفت و از زمین پا شد پیش چشمان بی تفاوت ما ناله هایش فقط تماشا شد صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن ! این صدای روضهء کیست طرف کوچه رفتم و دیدم در و دیوار خانه ای مشکی است با خودم فکر می کنم حالا کوچه ء ما چقدر تاریک است گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه راستی! فاطمیه نزدیک است
مانده ام در مسیر خاطره ها لحظه لحظه اسیر خاطره ها سال ها فرش عشق می بافم تار و پودش،حریر خاطره ها جوشش طبعم از سخاوت توست در میان کویر خاطره ها خانه ای روی آب می سازم خانه ی بی نظیر خاطره ها! زیر باران شعر پژمردم سایبانم حصیر خاطره ها @poem12
تاریخ لب گشوده و صاحب قلم شده تنها مدینه نیست، جهان محتشم شده پهلوی شعر ناب ولایت شکسته شد دیوان آل فاطمه نا منتظَم شده تنها نه شعر محسن(ع)و زهرای مرضیه(س) یک سوم از چکامه ی سادات کم شده لولاک...آفرینش هستی برای چیست؟! ام المدار عالم و افلاک خم شده! "هر جا نگاه می کنم آنجا مزار اوست" این بیت های خسته ی ما هم حرم شده! السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ @poem12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در ثانیه ها ترانه جریان دارد انگار که ابر عشق باران دارد در شهرِخیالِ راه رفتن با تو، هر خاطره بی عدد خیابان دارد
ای مدعی که می‌گذری بر کنار آب ما را که غرقه‌ایم ندانی چه حالت است "سعدی"
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا