مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیکهای های فرزندپروری دکتر جهانشاهی فرد (قسمت ۲۸ )
آخرین خطای فرزندپروری
❌خطای برچسب
این خطا بدترین نوع خطاست. مشکلشم اینه که گاهی آشکار نیست . اینطور بگم ، دو نوع خطای برچسب داریم . خطای برچسب آشکار و خطای برچسب پنهان.
وقتی بچهمون رو تنبل میخونیم، لجباز میدونیم و اینها، یعنی آشکارا در گفتههامون بهش تهمت یا برچسبی میزنیم، چه درست بگیم، چه غلط، این برچسب روی شخصیتش تاثیر میذاره. به این خطا، میگیم خطای برچسب آشکار. اگه برچسب توی صحبت ما آشکار نباشه، اما در عمل یا در معنی کارهامون پنهان باشه ، میگیم خطا، خطای برچسب پنهانه.
برچسبها زیادن. متأسفانه برچسب تنبل زیاد استفاده میشه. اونقدر به بچه میگیم تنبل که تنبل میشه ،اگه بچهای به فرض تنبلی میکنه و درس نمیخونه، حتماً یه مشکلی داره . اما اون رو تنبل صدا کردن (برچسب آشکار) یا تنبل دونستن (خطای برچسب پنهان) نه تنها مشکل را حل نمیکنه که باعث میشه خودش هم خودش رو تنبل بدونه مثل تنبلها رفتار کنه. ما هم اونو تنبل بدونیم و خلاصه، تنبل بشه.
لازمه یادآوری کنم که اگه یک بار کسی به بچهاش بگه تنبل، اون بچه تنبل نمیشه. اگه باور کنیم یا باور کنه که تنبله، یعنی قبول کنیم که تنبله یا قبول کنه که تنبله، اون وقت به روان بچه آسیب زدیم.
واقعیت اینه که هر نوع برچسبی، خوب یا بد، مثبت یا منفی، تنبل، شاگرد، مهمون و شازده خانم و ... همه این برچسبها عوارض منفی دارند. چرا ؟ چون واقعیت نیستند، بچه ممکنه اهل درس نباشه ، مدتی درس نخونه، اما تنبل نیست . ممکنه مثل شازده خانمها رفتار کنه، اما شازده خانم نیست. او یک انسانه و تنها برچسبی که روی پیشونی ما آدماست ، برچسب انسانه.
ما انسانیم و هرچه انسانیتر بچههامون رو بار بیاریم، کار درستتری کردیم.
اگر بتونیم حداقل، اون رو از یک انسان ، با تربیت غلطمون به یک حیوان پست یا یک فرشته آسمانی تبدیل نکنیم، کار بزرگی کردیم. اینطوری شخصیت سالم یک انسان را در اون پرورش دادیم. انسانی که بتونه در دنیای انسانها، خوب و خوشبخت زندگی کنه.
در پایان بحث خطاهای فرزندپروری، آنچه مهمه اینه که اگه میخوایم شرافتمندانه فرزندپروری بازی کنیم،نباید خطا کنیم. خطا هرچه کمتر ، بازی بهتر .
تکنیکها در بازی فرزندپروری
تکنیکهای زیادی رو تا حالا توضیح دادیم، بعضی از اونها جا موند ، اونها رو اینجا توضیح میدیم.
بعد از توضیح این همه خطا و ناراحتی از اینکه شاید در حق بچهمون خطا کردیم، توضیح بحث تکنیکها با معرفی این تکنیک شروع میشه:
❇️تکنیک پاکش کن
این تکنیک وقتی به کار میره که میفهمیم کاری که کردیم و حرفی که زدیم ، درست نبوده .خوب چه کار کنیم؟
کافیه بگیم ،آخ ببخشید، پاکش کن .میدونید، مسافر کوچولوها تو بهشت زندگی میکردن،
اونها به سادگی و راحتی اشتباهات ما را پاک میکنند. جالبه بدونیم ما مسافر کوچولو بودیم، اما اونها بعد از ما از بهشت خارج شدند . برای همین بیشتر بوی بهشت میدن.
قلب پاک تری دارن و بخشنده ترن.
این نمایش را از اول کتاب یادتون هست؟
بچه: بابا ، بچه ها از کجا به دنیا میان؟
پدر : عزیزم ، جواب این سوال خیلی سخته، چطور برات بگم. ما آدمها از دو جنس زن و مرد هستیم، هر کدوم با اون یکی ازدواج میکنه بعد آآ نمیدونم چطور برات توضیح بدم، ببین، اصلاً ببخشید، پاکش کن .خودت چی فکر میکنی؟
بچه: دوستم گفت : " بچهها مسافر کوچولوهایی هستند که از آسمون به دنیا اومدن و پیش پدر مادراشون امانت هستند".گفت:" اونها باید ما بچهها رو خیلی خوب مواظبت کنند و بدونن به سوالهای ما چطور جواب بدن، گفت اینها رو باباش بهش گفته ؛ راست میگه بابا؟
بابا: آره عزیزم
بچه: میدونستم تو هم جواب سوالاتم رو درست میدی.
در این نمایش تکنیکهایی به کار رفته بود؟ درسته سه تکنیک که همشو قبلاً توضیح دادم. کدومها؟
تکنیک پاکش کن، خودت چی فکر میکنی و بیتوجهی فعال.
14.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدیریت و کنترل استرس
مرکز مشاوره آرامش استان خراسان رضوی
هشتادو پنج سال پیش، دانشگاه هاروارد پژوهشی را در حوزهی علوم انسانی آغاز میکند.
بخشی از این پژوهش به دنبال آن است که «در زمان بازنشستگی، بزرگترین چالش انسانها چیست؟»
از آن زمان تا کنون، زندگی حدود هشتصد نفر در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته
پژوهش همچنان ادامه دارد و میتوان از آن به عنوان یکی از طولانیترین پژوهشهای رسمی تاریخ علم نام برد.
چالشهای افراد بازنشستهی مورد مطالعه، نه مسائل اقتصادی بود، نه خدمات دریافتی و نه حتی وضعیت سلامتی آنها.
بزرگترین چالش بعد از بازنشستگی آنها، دلتنگی بود.
دلتنگی بازنشستهها مربوط به آدمها بود.
آنها دلتنگ دوستهایشان بودند.
اهمیت آدمها صرفاً مربوط به زمان بازنشستگی نمیشود. بررسی این موضوع در زمان بازنشستگی، این درس را به ما میدهد که :
بازنشستهها پس از سالها زندگی، تنها چیزی که نتوانستهاند آن را احیا کنند، یا از آن رها شوند و یا آن را با چیزهای دیگری جایگزین کنند، «دوستی» بوده
و این مسئله اکنون مهمترین چالش آنهاست.
بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد شده که اگر میخواهید در کار و زندگی، ایام بازنشستگی خوبی داشته باشید، امروز روابط انسانی و دوستی خود را تقویت کنید.
✍🏻مسلم حسن خانی
#یزد
#مهارتزندگی
@ Psycho_096580
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونی تفاوت ترس و اضطراب چیه؟
ترس واقعیه اما اضطراب هنوز اتفاق نیفتاده و یا شاید هرگز اتفاق نیفته
برای درک بیشتر
این داستان جذاب از دست ندهید
با تشکر ویژه از کانون پرورش فکری کودک و نوجوان استان یزد
#داستان
@ Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیک های فرزندپروری دکتر جهانشاهی ( قسمت ۲۹)
ادامه تکنیک های فرزندپروری
تکنیک یادم بده
اگه بچهها بهتر از ما بلدن و بهشتی تر از ما هستند ، چرا ازشون یاد نگیریم . برای اجرای تکنیک "یادم بده" فقط کافیه از فرزندمون بخواهیم بهمون یاد بده که تو این شرایط چیکار کنیم بهتره.
مثلاً بهش بگیم، مامان جون، تو یادم بده اگه مشقاتو ننوشتی چیکار کنم؟
یا مثل این تجربه پدر و مادر...
یک تجربه
پسرمان ۶ ساله است. از مدرسه که میرسد نمیخواهد ناهار بخورد. نمیدانستیم چه کنیم. هرچه فکر کردیم ، فکری به ذهنمان نرسید.
رفتیم سراغ خودش، به او گفتیم:" تو هر وقت میرسی خونه، نمیخوای غذا بخوری. سیر هستی. حقم داری، ولی ما نمیتونیم هر وقت تو خواستی، غذات رو گرم کنیم . خوب، حالا خودت به ما یاد بده، چه کار کنیم که نه تو اذیت بشی و نه ما".
او هم گفت:" خوب، بهم یاد بدین، چطور خودم غذا رو با ماکروفر گرم کنم."
به نظر پیشنهاد خوبی بود. تعجب ما از این بود که نمیدانستیم چطور شد که این فکر به ذهن خودمان نرسید.
نکته مهم اینه که واقعاً باور داشته باشیم که میتونیم از توشون یاد بگیریم و به نیت یاد گرفتن بپرسیم و اگه جواب سادهای دادن، توش دقت کنیم ، ازبچهها یاد بگیریم و امتحانشون نکنیم.
حالا که کار به اینجا کشید و فهمیدیم که بچههامون، بچه آدمیزاد هستند و میتونن خیلی چیزها بهمون یاد بدن و بعد از توضیح این همه خطایی که ممکنه در رفتار با بچههامون کرده باشیم ، معرفی این تکنیک هم بد نیست ، بهش میگن" تکنیک وکیل مدافع".
❇️تکنیک وکیل مدافع
یک شیوه اجرای این تکنیک اینه که آروم بنشینین و تنها یا با کمک همسرتون، فرض کنین که یک مسافر کوچولوی خیالی به عنوان وکیل مدافع فرزندتون، اومده و میخواد از فرزندتون دفاع کنه. خیالی هم که شده ، جدی جدی ازش دفاع کنید. من توی کلاسهام از یه عروسک به عنوان وکیل مدافع استفاده میکنم. راستی اگه این وکیل مدافع مسافر کوچولوهاست، فکر کردین که قاضی این دادگاه کیه؟ قاضی همیشه و همه جا خداست.
یک تجربه
پسر ۵ سالهام عادت کرده، پدرش را میزند. یک بار که این کار را انجام داد، او را به داخل اتاق فرستادم. چند دقیقه بعد به داخل اتاق نگاه کردم. دیدم با خیال راحت مشغول بازی است.
ناراحت شدم. او را به داخل انباری فرستادم. اشکال کار در اینجا است که نه تنها هنوز این عادت او ترک نشده که الان پدرش را میزند و به داخل انباری میرود تا ۵ دقیقهاش کامل بشود.
تصمیم گرفتم روشم را عوض کنم . به خودم گفتم حتماً یک جای کار اشکال دارد. برای همین نشستم و تجسم کردم که با یک بچهای، مثل پسرم که از بهشت آمده است صحبت کنم.
ازش پرسیدم : " چرا پسرم پدرش رو میزنه؟
گفت : حتماً از دست باباش عصبانیه.
گفتم : واسه چی عصبانیه؟
گفت : ببین باباش چطوری جلوی همه سر به سرش میذاره.
خندهام گرفت. گفتم : خب چرا نمیگه عصبانیه؟
گفت: چون نمیدونه میتونه بگه، نمیدونه چطور بگه ، نمیدونه اگه بگه چیکارش میکنین . این دفعه تو چه سوراخی حبسش میکنین، نمیدونه که...
حرفش رو قطع کردم. همین قدر برایم کافی بود.
این مادر تکنیک محرومیت موقت را به کار برد که البته خیلی هم خوب اجراش نکرد. خوب، پس این پسر حق داره از دست مامانش هم عصبانی باشه ،مگه نه؟ ولی به هر صورت، این مادر چون دید تکنیک محرومیت موقت اثر نمیکنه، تکنیک وکیل مدافع رو به کار برد.
یک شکل دیگه تکنیک وکیل مدافع اینه که پدر یا مادر یا هر فرد دیگری نقش وکیل مدافع را بازی کنه.
مادر: میگم این بچه غذا نمیخوره.
پدر: میخوای وکیل مدافع شم.
مادر: یعنی کارم اشتباهه؟
پدر: من جسارت نکردم
مادر: خوب آقای وکیل مدافع ، این پسر ما کم اشتها شده ،چرا؟
پدر: شاید باباشم این غذاها رو دوست نداره.
مادر با تعجب : تو رو خدا؟
پدر : جدی میگم این روزا حواست یه جای دیگه است.
مادر: راست میگی واقعا...
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیکهای فرزندپروری دکتر جهانشاهی
(قسمت ۳۰)
تکنیک نقش بازی کردن
بچهها خیلی تو فرزند پروری میتونن کمک کنند. چه به عنوان وکیل مدافع، چه وقتی به ما یاد میدن، یعنی وقتی تکنیک یادم بده رو اجرا کنیم.
در واقع این تکنیکها حالتهایی از نقش بازی کردنه، یک بار نقش وکیل مدافع رو بازی میکنند، یک بار نقش کسی رو که به مامان باباش یاد میده.
پس میتونن نقشهای دیگهای رو هم بازی کنند، مثلاً اینجا این دختر خانم، نقش بابا رو بازی کرده.
بابا : دخترم این چه وضعیه ، خیلی نمرههات افت کرده .
دختر : بابا تو رو خدا اذیت نکنین.
بابا در حالی که میخنده : خیلی خوب، اذیت نمیکنم ، اما باید یه فکری بکنیم، اصلاً بیا یه کار کنیم، تو بشو بابا، من دخترت، اگه الان آماده نیستی، شب این کارو بکنیم.
دختر: الان آمادهام.
بابا در حالیکه ادای دخترش رو در میاره: من نمرههام خیلی بد شده، بابا جون، میشه لطفاً تنبیهم کنید؟
دختر با لحن بابا : دخترم نمره مهم نیست، باید ببینیم چرا درسات ضعیف شدن. شاید خانم معلمت رو دوست نداری.
بابا با لحن باباها: جدی میگی؟
بچهها خیلی تکنیک نقش بازی کردن رو دوست دارند. پدر و مادرها هم همینطور. نمایش بعد یک نمونه دیگه از اجرای این تکنیکه.
مادر: میگم اتاقش دوباره به هم ریخته است، چیکارش کنم میگی؟
پدر: فکر میکنم، دیگه باید دعواش کنیم .
مادر : اون دفعه کردی، فایده نداشت.
پدر: میگی چیکار کنیم ؟بیا یادم بده نقش رو اجرا کنیم.
مادر: نه ، ولش کن همون نقش بازی کردن بهتره، من میشم امیر، تو بشو بابا، ببینیم چی میشه؟
پدر: مامان بشم ، بهتره ها!
مادر: نه بابا باش ، بعد اگه لازم شد، اونجوری هم نقش بازی میکنیم .
پدر : امیر ؛ چرا اتاقت مرتب نیست؟
مادر به جای امیر و با بیتوجهی: چشم بابا پدر : مرسی پسرم
مادر در نقش خودش: همین؟! یه کاری بکن اون دفعه هم همینطوری دعواش کردی؟ پس قاطعیت چی شد؟
پدر : آهان باشه (با ژست قاطعانه ) امیر، ببین، چشم بابا برام کافی نیست، من ازت انتظار دارم که اتاقت مرتب باشه ،همین.
مادر با لحن امیر : بابا منم از شما انتظار دارم اتاقتون مرتب باشه ، با مامان دعوا نکنین و سیگار نکشین.
پدر حرف مادر را قطع میکنه : چه خبره؟ دیگه چی ؟ خانم، مثل اینکه وقت گیر آوردی انتقاد کنی؟
مادر : راستش تو نقش امیر حس گرفتم . دیدم اگه اینو بگی ؛ خب همینها رو میگه ببر دیگه.
پدر : بیخود نیست منم نمیتونم قاطعانه بگم، رطب خورده، منع رطب کی کند.
مادر : حالا تو امیر باش ، من بابا
بابا : باشه.
مادر با لحن پدر : امیر، من ازت انتظار دارم که اتاقت مرتب باشه. اینکه میبینم اتاقت رو نامرتب میزاری منو ناراحت میکنه.( با لحن مادر )حال کردی؟
پدر: خوب ، پس اینو داشته باش ،( با لحن امیر ) منم ازت انتظار دارم سیگار نکشی اتاقت مرتب باشه، این کار شمام هم منو ناراحت میکنه.
مادر با لحن بابا: ممنونم که بهم گفتی چه انتظاری از من داری و ممنونم که گفتی این کار من ، تو رو ناراحت میکنه، اما (در حالی که انگشت قاطعیت رو به سمت امیر گرفته) من و مامانت، پدر و مادریم و تو پسر ما هستی . بابا به هر دلیل که سیگار میکشه ، به هر دلیل اتاقش مرتب نمیکنه، به این ربط نداره که تو اتاقت رو مرتب نکنی. دیگه دوست ندارم بشنوم به خاطر کار درست یا نادرست کس دیگهای، تو از زیر بار وظیفه خودت، شونه خالی کردی .
دفعه بعد باید اتاقت مرتب باشه ، ببین چه جوری میخوای مشکل رو حل کنی، تا شب، فکر کن ،خبرم بده.
بابا: ای والله خانم، خیلی تکنیکی بود، از همش مهمتر، از تنبیه هم پیشگیری کردی، به خدا دلم نمیاد تنبیهش کنم، اینجوری خیلی بهتره.
تکنیک نقش بازی کردن را به شکلهای مختلف میشه اجراش کرد. تکنیک مراسم
سازی هم همینطور.
معرفی کتاب
📖هفت عادت مردمان مؤثر
✍️استفان کاوی
🔸نویسنده کتاب، عادتها و رفتارهای هزاران فرد موفق را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که تمام انسانهای تاثیرگذار عادتهایی سازنده و مفید دارند. عادتهایی که باعث شده بتوانند به اهداف و آرزوهای خود دست پیدا کنند.
🔸استفان کاوی می گوید اگر همّت کنید و دروازهی تغییر خودتان را باز کنید و طبق قوانین نوشته شدهی در این کتاب پیش بروید، به راحتی میتوانید رشدی تکاملی و انقلابی داشته باشید.
🔸باز کردن دروازهی تغییر تأثیر مستقیمی بر روی موفقیت شخصی و بالا بردن اعتماد به نفس در افراد دارد. با مطالعهی این کتاب شما میتوانید به شناختی مفهومیتر از خودتان دست یابید و زندگی سرشار از شادی و آرامش برای خود ایجاد کنید. به عبارتی دیگر خودتان را طبق شخصیت درونیتان توصیف خواهید کرد و نظراتی که دیگران نسبت به شما دارند دیگر هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیکهای های فرزندپروری دکتر جهانشاهی ( قسمت ۳۱)
✳️تکنیک مراسم سازی
ما خیلی آگاهیها رو در فرهنگمون از مراسمها یاد میگیریم . مثلاً مراسم ناهار خوردن تو خیلی از خانوادهها اینطوریه که سفره میاندازند یا دور میز میشینن. بابا بالای میز میشینه، مادر کنارش. بچهها به ترتیب سن ، بهتره دخترا از طرف مادر و پسرها از طرف پدر بنشینن.
اگه تو خونه این مراسم درست اجرا نشه و بابا پایین بشینه، پسر جای بابا ، دختر تو بغل بابا، مادر هنوز آشپزخونه و اون وقت، خونه حسابی هرکی هرکی میشه. مگه نه؟
همینطور که گفتم تکنیک مراسم سازی به صورتهای مختلفی اجرا میشه. مراسم رئیس خونه یکی از اونهاست.
✳️مراسم رئیس خونه
اینطوری اجرا میشه که برای چند ساعت یا یک روز ، یکی از بچهها رئیس خونه میشه و اونه که باید خونه و خانواده رو طوری اداره کنه که امور عادی زندگیش به هم نخوره.
همه راضی باشند و زندگی خوب و خوش باشه، البته اون فقط دستور میده، یعنی اون میگه غذا چی درست کنن و لباسها رو بشورن یا نه. اون نظر میده ولی کار رو کارمندا میکنند. یعنی همون بابا و مامان و هرکی کاری از دستش بر میاد. مثلاً میگیم: خب، فردا جمعه است ، همه بدونن روز جمعه علی رئیس خونه است، ببینیم علی چطور خونه رو اداره میکنه؟
حدس زدین که چه فوایدی داره : حس مسئولیت پذیری، درک کردن، احساس خستگی پدر و مادر، سختی تصمیم گیری طوری که کسی ضرر نکنه، احترامی که لازمه گذاشته بشه تا رئیس بتونه کار کنه، احساس سهیم بودن در زندگی و خیلی چیزهای دیگه.
✳️مراسم گزارش بازرسی
مراسم گزارش بازرسی خونه هم خیلی کاربردیه. این مراسم اینطوریه که همه دسته جمعی و در یک روز مشخص از هفته، حتماً یک روز مشخص از هفته ،از جاهای مختلف خونه بازدید و بازرسی میکنند و اشکالها رو میگن.
یادتون باشه، کسی توبیخ نمیشه..همه چیز توصیفیه ، برای آگاهی دادن . اون چه دیده میشه، فقط گزارش میشه.
این مراسم را هم به شکلهای مختلف میشه اجرا کرد ، مفهوم همینه ، یک شکلش اینطوریه:
مادر: بچهها ! امروز روز بازرسیه. همه قطار شین.
همه قطار میشن و به سمت جاهای مختلف منزل، پشت سر مادر حرکت میکنند و هر اشکالی رو میبینند بیان میکنند.
مادر در جلو قطار و بچهها و پدر پشت سرش و در حالی که صدای قطار میآید: لباسها شسته نشده، مسواک بابا کنار جا مسواکی افتاده . یک دفتر...
❇️فراموش نکنید که هدف آگاهی دادن و خندیدن، نه مچگیری.
هدف پیشگیری از تنبیهه ، نه تنبیه.
پس حتماً همه باید بدونن در چه زمانی بازرسی انجام میشه و حتماً توی یک روز مشخص باشه . از اون مهمتر، بابا و مامان هم بازرسی میشن ، چون خودشونم مسافر کوچولو هستند و مثل مسافر کوچولو اشتباه میکنند. اونها فرشته نیستند . کامل نیستند.
اونها هم وقتی اشکالی در کارشون بود، باید از همه عذرخواهی کنند و سعی کنند تکرار نشه. اینجوری به بچهها عذرخواهی کردن، کامل نبودن و خیلی چیزهای دیگر یاد میدن.
@Psycho_096580
#اتاقآرامش
مادر، عمه، مادرشوهر
🔺وقتی ۱۱ ماهه بودم مادرم را از دست دادم
من ۴ سالم که بود احساس خاصی داشتم از اینکه پدر و مادرم چه کسانی هستند.
وقتی ۷ ساله شدم و به مدرسه رفتم راز بزرگی برایم آشکار شد.
شناسنامه ام را برداشتم و فهمیدم پدر و مادرم کسان دیگری هستند.
🔺پس از ۷ سال متوجه شدم پدر و مادرم عمه و شوهر عمه ام هستند و پدر اصلی ام در تهران است و مادرم را در یک سالگیام از دست دادهام
، همانهایی که سالی یکبار آنها را دایی میشناختم.
هر شب با گریه و اشک میخوابیدم
اما چاره ای نبود
عمه ام واقعا برایم مادر خوبی بود
و
پدرم ازدواج کرده بود
اما من با این مساله کنار آمدم
🔻مشکل واقعی از ۱۶ سالگی شروع شد
به اصرار عمه ام با پسر عمه ام که همیشه به او حس برادری داشتم ازدواج کردم.
تا مدتها من گریه و بیتابی میکردم
چطور میتوانم با برادرم که همیشه در کنار او بودم، ازدواج کنم
اما چارهای نبود
ازدواج با اصرار عمه و موافقت پدر واقعیام انجام شد.
🔻مصیبت بزرگتر آغاز شد
حالا من ۴۵ سال است که در همان خانه کودکیم ازدواج کردم و در همان خانه در کنار عمه ام زندگی میکنم
عمه ام که تا چندسال پیش مادرم بود حالا مادرشوهرم شده است.
داستان از این قرار بود: من ۱۱ماه بودم که مرا به عمه ام داده بودند تا مرا بزرگ کنند.
〰〰〰
▪️والدین گرامی❗️
هویت برای فرزندان ما از هر چیزی مهمتر است. هرگز نمیتوانید هویت انسانها را از آنها پنهان کنید.
▪️ازدواج هرگز نباید از سر ترحم و یا اجبار صورت گیرد، ازدواج داروی هیچ دردی نیست.
▪️استقلال از خانوادههای اصلی یک امر مهم و ضروری است. اگر امکان استقلال وجود ندارد لااقل در فضایی مجزا مثلا در طبقات مختلف زندگی کنید. زندگی در یک خانه مشترک با چالشهای از جمله وابستگی فرزندان و ایجاد زمینه دخالت و سوء تفاهمات خواهد بود.
▪️اگر سرپرستی فرزندتان را به دیگری به ویژه اقوام میسپارید به هویت فرزندتان توجه کنید و این مساله را از او پنهان نکنید.
@Psycho_096580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی مراحل رشدی چیه؟
این مراحل چه اهمیتی در نوجوانی داره؟
دکتر باقری توضیح میدهد
#فرزندپروری
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیک های فرزندپروری دکتر جهانشاهی( قسمت ۳۲)
🔅مراسم مسابقه🔅
یک مراسم دیگه مراسم مسابقه است، مسابقههای سادهای که همه پدر و مادرها باهاش آشنا هستند ، مثل :
کی میتونه زودتر مسواک بزنه یا این هفته که بهتر رئیس خونه شد ، اون برنده است.
هر کاری رو که به اسم مسابقه یا هر روش دیگهای به صورت تفریحی در بیاد ، مفیده
شادی و نشاط خونه رو برای بچهها فراهم میکنه، اگه میخواین با بچهها ارتباط برقرار کنید حتماً از این مراسم استفاده کنید، بچهها از شوخی و بازی ، خیلی بیشتر چیز یاد میگیرند تا نصیحت و تنبیه.
یادتون باشه که آگاهی دادن به معنی گفتن نیست، به معنی فهماندنه.
حتماً تجربه کردین که علاوه بر شوخی و تغییر صدا، سخن آهنگین مثل شعر برای آگاهی دادن و نشاندن حرف تو ذهن بچهها خیلی تاثیر داره.
با سخن آهنگین، حرف ما بهتر فهمیده میشه و بهتر تو خاطر میمونه، پس هر طور میتونین از شعر و موسیقی استفاده کنین ، در ادامه یک جور خاصش رو به عنوان تکنیک معرفی میکنم:
❇️تکنیک ایست
مثلاً میتونیم خیلی وقتها به سادگی بهش بگیم ،
ایست! تخت خواب برای مطالعه نیست.
ایست! کفش برای پرت کردن نیست.
ایست ! زبون برای فحش دادن نیست.
البته تو ذهن پدر مادرها هم بهتر جا میافته
مادر فرزندش رو کتک میزنه ، فرزند رو به مادر : ایست ! دست برای زدن نیست.
پدر و مادرها هم اینطوری بهتر آگاهی پیدا میکنند چرا؟ اونها هم مسافر کوچولو هستند. مگه نه؟
برای آگاهی دادن علاوه بر شعر و موسیقی، میشه از یادداشت هم استفاده کرد.
❇️تکنیک یادداشت
اجرای تکنیک یادداشت، ساده است. کافیه یک یادداشت براش بزاریم.
دخترم از اینکه صبح به موقع خودت رو برای رفتن به مدرسه آماده کردی، ازت ممنونم. امضا مامان
خیلی وقتا نوشته بیشتر تاثیر میگذاره تا حرف، چون نوشته ماندگاره ، میشه بعداً هم خوندش. اما حرف، باد هواست.
از طرفی، نوشته موضوع رو مهمتر میکنه، نگران سواد بچهها نباشید اونها بلد هستند یکی رو پیدا کنند که یادداشت رو براشون بخونه.
و یک چیز دیگه، حتماً میدونین زمونهای شده که پدر و مادرها کمتر وقت میکنند به خودشون فکر کنند ، چه برسه به بچههاشون. حتی کمتر وقت میکنند با هم یا با بچههاشون حرف بزنن، تکنیک یادداشت کار رو ساده میکنه.
در نمایش قبلی مادر میخواست دخترشو که به موقع برای رفتن به مدرسه آماده شده بود تشویق توصیفی کنه، اما صبح وقت نبود،
به سر کار رفت و وقتی برگشت، این یادداشت رو نوشت. واقعیت اینه که زندگی تو این دوره و زمونه سخت نشده ، ماییم که از یک قلم و کاغذ درست استفاده نمیکنیم. موافق نیستین؟
❇️تکنیک صندوق پستی
یک شکل اجرای تکنیک یادداشت، تکنیک صندوق پستی هست که به خصوص برای پدر و مادرهای کاربرد داره که خیلی گرفتارند و نمیرسند با هم زیاد حرف بزنن. میشه یک دفتر یادداشت برداشت و هر کدوم حرفشون رو ، تشویق توصیفیش رو، یا همدردی یا تکنیک منشیش رو و خلاصه ، نظرش رو توی اون دفتر برای اونهای دیگه بنویسه.
پاکت مثل پاکت نامه گذاشت، هرکی نظری داره، اونو بنویسه و توی پاکت بگذاره.
❇️تکنیک یادداشت جادویی
یک شکل جالب دیگه از تکنیک یادداشت هم وجود داره که بهش میگیم : تکنیک یادداشت جادویی . بچهها خیلی خوششون میاد ، مثل این مورد:
⚜یک تجربه⚜
تا حالا خیلی وقتا از دست شوهرم ناراحت میشدم و بهش میگفتم:" خیلی بچهای"
چون واقعاً بچه بازی در میآورد. اما وقتی فهمیدم من و شوهرم مسافر کوچولو هستیم و ممکنه خوب تربیت نشده باشیم ، به سراغ کودک درون شوهرم رفتم تا کم کاری مادرش رو جبران کنم. به هر حال بهتر از دعوا و ناراحتی بود.
رفتم سراغ تکنیکها و سوژهای برای تربیت. یک مدت بود که یادش میرفت، آشغالها رو بیرون از خانه بگذارد. وقتی یادش میرفت، قبلاً ناراحت میشدم و خودم این کار رو میکردم. این بار روی سطل زباله یادداشتی گذاشتم.
لطفاً من را بیرون از خانه بگذارید. متشکرم .
امضا : آشغالها
مثل بچهها خوشش آمده بود.
✨✨✨✨✨✨
@Psycho_096580
✍ معرفی کتاب: زندگی خود را دوباره بیافرینید
🔸کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید (Reinventing Your Life) تلاش میکند با پرداختن به اختلالات شخصیتی، این کمبود را در میان کتابهای خودسازی جبران کند و به شما یاد میدهد چگونه چرخهای را که مانع رسیدن شما به خوشبختیتان میشود متوقف کنید. دو نفر از روانشناسان برجستهی آمریکایی، جفری یانگ (Jeffrey Young) و جانت اس. کلوسکو (Janet S. Klosko) اصول پیشرفتهی درمان شناختی را برای کمک به شما ارائه میدهند تا با تغییر الگوهای تفکر منفی وضعیت خود را بهبود بخشید، آن هم بدون استفاده از دارو!
🔸«زندگی خود را دوباره بیافرینید» با آموزش خودشناسی به شما کمک میکند تا الگوهای نادرست رفتاری را شکست داده و از چرخه مداوم تکرار رنجها بیرون بیایید. این کتاب میتواند به ما کمک کند از سد مشکلاتی که در کودکی برایمان پیش آمده و نتوانستهایم با آنها کنار بیاییم رد شویم. این مسئله باعث میشود بسیاری از مشکلات بزرگسالیمان نیز به صورت خودکار برطرف شود.
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیک های فرزندپروری دکتر جهانشاهی( قسمت ۳۳)
❇️تکنیک جادو
تکنیک جادو که جادو میکنه. حتماً تجربه استفاده ازش رو دارید.
مادر: آخ دردت اومد، بزار جاشو ببوسم؛ دردش ساکت بشه.
با شوخی و تغییر صدا، جادو و ...
بچهها بهتر آگاهی پیدا میکنند و حرف ما رو بهتر میفهمند . حتماً میتونین حدس بزنین که بچهها با تکنیک آرزو هم بهتر حرف ما رو میفهمند تا کلیگویی و نصیحت.
❇️تکنیک آرزو
تکنیک آرزو، نوعی تکنیک درک احساسه
تکنیک همدردی که یادتونه، یادتون نیست؟
اینطوری بود. اول احساسش رو میفهمیم و هرچی که هست بد یا خوب، میپذیریم. مثلاً وقتی میگیم
" کاشکی میتونستم این کار رو برات بکنم" معنیش اینه که میفهمم که چه احساسی داری و میپذیرم که این احساس رو داری. در مثال زیر ، پدر از تکنیک همدردی استفاده کرده.
بچه: بابا من اون اسباب بازی رو میخوام.
بابا : میدونم عزیزم، میدونم که تو دوست داری اون اسباب بازی رو داشته باشی، اما الان امکان خرید اون نیست. دیگه هم دوست ندارم دربارهاش صحبت کنیم.
و میتونست به جای اون یا در کنار اون، آرزو هم بکنه، یعنی تکنیک آرزو هم استفاده بشه. ببینید:
بچه : بابا من اون اسباب بازی رو می خوام.
بابا: میدونم عزیزم، کاشکی میشد اونو الان برات میخریدیم.
من این حرف بابا چیه ؟ با یک آرزو، به بچهاش فهموند که میفهمه که اون دوست داره این اسباب بازی رو داشته باشه ، اما الان امکانش نیست. با یک آرزو، کار اون دو سه جمله نمایش قبل رو کرد.
❇️تکنیک نقاشی
نقاشی میتونه کمک کنه که بچهها احساساتشون رو بهتر بیان کنند.
مادر : من میفهمم چته، نق زدن روش خوبی برای حرف زدن نیست. نمیتونی حرف بزنی، این قلم و کاغذ، بشین بکش! ببینم چی میگی؟
بچه کاغذ را خط خطی میکنه .
بعد از چند دقیقه ، مادر: خوب حالا برام بگو ببینم چی کشیدی؟ این خطها یعنی عصبانی بودی؟
بچهها با نقاشی کردن ، در این شرایط، احساسش رو بهتر بیان کرد .
در مورد فواید نقاشی کردن زیاد شنیدین . ولی یک نکته جالب دیگه هم توی این نمایش بود .دقت کردین؟ کاربرد دیگهای از تکنیک نقاشی.
زیاد پیش میاد که بچهها عصبانی هستند. خسته هستند و نق میزنند . همزمان پدر و مادر هم خسته هستند، عصبانی هستند. کسی با اونها هم همدردی نکرده و احساسشون رو درک نکرده. پس همه خسته هستند . تو این مواقع حرف زدن، حتی برای مادر
کار آسونی نیست، چه برسه به تکنیک زدن تو بازی فرزند پروری.
در این شرایط ارزش تکنیک نقاشی خیلی بیشتر میشه. چطور؟
نقاشی کردن حواس بچه رو منحرف میکنه. وقتی نقاشی میکنه، کمی آرومتر میشه . مادر هم کمی آرومتر میشه . بعد هم که مادر به خودش مسلط شد، بچه هم به خودش مسلطتر شد ، اون وقت درک احساس و تکنیک زدن و اینها برای مادر آسانتر میشه.
بچهها داستان و خاطره را هم مثل جادو کردن ، آرزو کردن و یا نقاشی کردن بهتر میفهمند. پس از تکنیک داستان و خاطره هم استفاده کنید. اما یادتون باشه ، تو دنیای مسافر کوچولوها چیزی به نام تکنیک نصیحت نداریم . حتماً میدونین که وقتی اجازه نصیحت کردن بهشون رو داریم که بخوان نصیحت بشنوند.
نصیحت مال کسیه که میخواد نصیحت بشه. خودمون هم همین طوریم .مگه نه؟
@Psycho_096580
✍ معرفی کتاب: "زندگی خود را دوباره بیافرینید"
🔷نویسنده:جفري يانگ - ژانت كلوسكو
🔷مترجم:حسن حميدپور - الناز پيرمرادي - ناهيد گليزاده
🔷تعداد صفحه:۲۱۶
🔷انتشارات: ارجمند
🔸کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید»
تکنیکهاواصول پیشرفتهی درمان شناختی را ارائه میدهد تا با تغییر الگوهای تفکر منفی وضعیت خود را بهبود بخشید، آن هم بدون استفاده از دارو! وبا آموزش خودشناسی به فردکمک میکند تا الگوهای نادرست رفتاری را شکست داده و از چرخه مداوم تکرار رنجها بیرون بیاید. این کتاب میتواند به فرد کمک کند از سد مشکلاتی که در کودکی پیش آمده و نتوانسته با آنها کنار بیاید رد شود. این مسئله باعث میشود بسیاری از مشکلات بزرگسالی نیز به صورت خودکار برطرف شود.
@Psycho_096580
20.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام صبح جمعهتون بخیر
میلاد کریمه اهل بیت، حضرت معصومه سلامالله علیها بر همه شما مبارک
روز دختر❤️ هم مبارک😊
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیکهای فرزندپروری(قسمت ۳۴)
❇️تکنیک داستان و تکنیک خاطره
تکنیک داستان اینجوریه که براش داستان بگید. تکنیک خاطره اینجوریه که براش خاطره بگید. یادتون باشه، مسافر کوچولوها از بهشت اومدن. دروغ بلد نیستند ، دروغ هم نمیفهمن .اگه تجربه واقعی خودتونه، بگین میخوام یک خاطره برات بگم. اگه تجربه خودتون نیست ، بگین میخوام برات یه داستان بگم.
اما یه نکته یادتون نره، اینکه اگه برای اون بچه، اونچه تعریف میکنین ، خاطره باشه، موثرتره تا داستان. به خصوص خاطره بابا یا مامان وقتی تو سن بچهشون بودن. خاطره بابا و مامان برای بچهها ملموستر و عملیتر به نظر میرسه تا داستانی از کسی دیگه.
حتماً روش اجرای تکنیک داستان و خاطره رو میدونید. پس لازم به توضیح نیست . در نمایش بعد یک جنبه جالبش رو براتون آوردم.
مادر: پس میترسی، توی اتاق تنها بخوابی. از چی میترسی؟
بچه : از هیولا
مادر: هیولا ؟ از هیولا میترسی؟ هیولا چی هست؟
بچه: میگن، هیولا میاد، آدما رو اذیت میکنه!
مادر: بزار برات بگم ، وقتی بچه بودم خیلی دوست داشتم ، مامانم میومد پیشم، بهم میگفت:" دختر گلم، از چی میترسی؟ منم بهش میگفتم: از هیولا! اونم میگفت : راست میگی، دختر نازی مثل تو از چیزی که نمیدونه چیه میترسه؟
ولی وقتی بدونه ، چیه دیگه ازشون نمیترسه. منم دوست داشتم بهش بگم: حالا برام بگین ، مامانی، دوست داشتم اون میگفت:" صبح میرم کارتونش رو برات میخرم ، اون وقت میفهمی هیولاها خودشون از بچهها خیلی میترسن.
بچه : اون وقت خرید برات؟
مادر: نه، فرصت نشد، اما من برات میخرم.
بچه : چرا نخرید؟
مادر : وقتی دنیا اومدم، اون رفت پیش خدا.
بچه : تو مامانت رو دوست داشتی؟
مادر : آره
بچه : منم مامانم رو دوست دارم.
مادر از تجربه خودش گفت. اما موضوع نه داستان بود و نه خاطره. اسم تکنیکی که به کاربرد رو میدونین؟ بهش میگیم " تکنیک خاطره آرزویی"
❇️تکنیک خاطره آرزویی
تکنیک خاطره آرزویی، اینطوریه که انگار داریم خاطره تعریف میکنیم، اما خاطرهای که واقعی نیست. خاطرهای که آرزو داشتم، ای کاش اتفاق افتاده بود.
نکته مهم در اینجا اینه که زندگی پدر و مادرها اونقدر با دوره زمونه بچهها فرق کرده، یا تجربهها متفاوت شده که خیلی از خاطرههای پدر و مادرها به درد بچهها نمیخوره . تکنیک خاطره آرزویی کار رو برای پدر و مادرها آسون کرده.
هنوز تکنیکهامون تموم نشده اما فکر میکنم بد نیست موضوع رو عوض کنیم و بریم سراغ متن مکالمه پدر و مادرها با بچههاشون، تا تکنیکهای قبلی رو دوره کنیم.
⚜⚜تمرین تکنیکها⚜⚜
بچه: دفتر نقاشیم پاره شد.
پدر : وای چه بد.
بچه: اون رو دوست داشتم.
پدر : آدم وقتی میبینه دفتری رو که دوست داره پاره شده ، خیلی ناراحت میشه!
بچه: من خیلی مواظبش بودم.
پدر تو واقعاً از دفترت مواظبت کردی، اتفاق غم انگیزیه ، من خیلی متأسف شدم.
پدر اینجا از چه تکنیکی استفاده کرد؟
حتماً میگین از تکنیک همدردی و بیان احساس و تشویق توصیفی. این پدر هر سه تکنیک را به کار برد.
هم احساسش رو فهمید و پذیرفت ، هم احساس خودش رو خوب بیان کرد، هم اونو به خاطر مواظبت از دفترش تشویق کرد، وقتی گفت: "تو واقعا از دفترت مواظبت میکردی!"
@Psycho_096580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه کلمه در کتاب معجزه
نتایح تحقیقات دانشگاه هاروارد چه میگوید
#مهارتهایارتباطی
@Psycho_096580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود⁉️
@Psycho_096580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردهای ما تمیز و کثیف هستند
دردهاتونو تمیز کنید
#کلیپ
بیشتر بدانیم بهتر عمل کنیم.
@Psycho_096580
چند وقت پیش با خانمی ملاقات کردم
🔺او منتظر اعلام نتایج کنکور دکتری خود بود.
وقتی برای اولین بار در اتاق مشاوره او را دیدم؛ خیلی آشفته بود
میگفت: آقای مشاور، شوهرم خیلی پرخاشگری میکنه، او میخواست منو با چاقو بزنه... بارها از دست او کتک خوردم
من خیلی برای زندگی و حفظ اون زحمت کشیدم ... دیگه میخام ازش جدا بشم
🔺مهلا و مجید ۲۰ سالی است که با هم زندگی میکنند
مراجعم در یک کلنیک مغز و اعصاب در کنار یک پزشک کار میکند و شوهرش کارگر است.
شوهرش را ملاقات کردم.
مردی ۵۰ ساله، لباس چهارخانه پوشیده بود و روی شلوارش انداخته بود، چشمانش خسته بود.
🔻من خانمم را دوست دارم، خیلی زرنگه، کلاس پنجم بود که خانه من اومد حالا برای دکترا امتحان داده...
▪️شاید بپرسید اینهمه پرخاشگری چرا؟
مراجعم می گفت: شوهر میداند هر کاری اراده کنم انجام میدهم و کوتاه نمیام
ما با هم خیلی کم حرف میزنیم و من بیشتر وقت ها سرکارم و یا سر کلاس
➿➿➿➿
عزیزان، بخش مهمی از روابط ما در زندگی به تقسیم قدرت وابسته است.
زوجینی که نتوانند در تقسیم قدرت به توافق و یا تفاهم برسند به جنگ قدرت میرسند.
مراجعم با فرار از خانه به تحصیل پناه برده بود و در آنجا با همسرش میجنگید
از مهلا خواستم به میزان خوشبختی اش از ۰ تا ۲۰ نمره بدهد
گفت:
من در خانه هیچ احساس خوشبختی ندارم اما در کار و تحصیل خیلی موفقم اما چه فایده وقتی چیزی که باید باشد، نباشد.
🔺چیزی که نبود، احساس موفقیت و رشد مشترکی بود که هر دوی آنها باید تجربه میکردند.
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیکهای های فرزندپروری دکتر جهانشاهی(قسمت ۳۵)
تمرین تکنیکهای فرزندپروری
شما بگید توی نمایش بعد، مادر از چه تکنیکهایی استفاده میکنه؟
پسر: مامان معتاد یعنی چی؟
مادر: یعنی یکی که خیلی سیگار میکشه.
پسر : چرا سیگار میکشن؟
مادر: چون احمق هستند، نمیفهمن سیگار براشون بده.
پسر: خوب اگه بده ، چرا میکشن؟
مادر: خوب، احمق هستند دیگه ، احمق یعنی نفهم.
پسر: یعنی بابابزرگ احمقه؟
مادر: نه، بابا بزرگ دیگه سنی ازش گذشته، این شده دلخوشیش، کیفش به اینه.
پسر: چرا پس دایی میکشه؟( پس از کمی مکث) عمو حسین هم میکشه.
مادر: سیگار خیلی بده، آدم رو مریض میکنه. آدم باید از اونایی که این کارو میکنن، یاد بگیره خودش نکنه.
پسر: سیگار کشیدن کیف داره؟
مادر: نه دود کردن توی ریهها که کیف نداره.
پسر : تو که گفتی بابا بزرگ کیف میکنه.
مادر با جدیت : سیگار بده ، هر کی سیگار میکشه زود میمیره، هم خودشو بدبخت میکنه، هم خونواده اش رو. حالا بشین غذاش رو بخور ، برات ماکارونی درست کردم.
⚜مادر روش خوبی رو به کار نبرد .روشش تکنیکی نبود.
❇️حالا روش خوب رو ببینید تا تفاوت رو حس کنید.
پسر : مامان معتاد یعنی چی ؟
مادر: بگو ببینم ، چیزی شنیدی؟
پسر: یکی از دوستام میگفت عموش معتاده. میگفت مواد مخدر میکشه، میگفت مامان و باباش خیلی ناراحت هستند . من فکر میکنم مواد مخدر باید خیلی بد باشه، نه؟
مادر : آره
پسر : میگفت یک چیزی میذارن، تو دهنشون دود می کنه.
مادر : آهان
پسر: دودش واسه آدم بده.
مادر: آره
پسر: مامان ، غذا چی داریم ؟
مادر: ماکارونی
⚜⚜یک تجربه⚜⚜
دختر ۱۶ ساله و پسر ۵ سالهام مدام دعوا میکنند . یک بار که دعوا کرده بودند ، تصمیم گرفتم صبر کنم تا موقعیت خوبی پیش بیاید. یک بار همین که هر دوی آنها داخل ماشین آرام نشسته بودند، گفتم: میدانم که هر دوی شما ناراحت هستید. خوب پسرم تو که تو بگو که چه کار کنیم که دیگر اینطور نشود؟
پسر : هر روز تولد بگیریم.
مادر: پس نظر تو این است که تولد بگیریم. نظر تو چیه دخترم؟
دختر: من باید کوتاه بیام ، اون ۵ سالشه.
از اینکه هر دو آنها نظر داده بودند، خوشحال شدم . چون پسرم ایراد میگرفت که مهربان نیستی، ادامه دادم: من هم فکر میکنم اگر کمی مهربانتر بشوم ، بهتر است.
تا حرفم تمام شد، پسرم در عین ناباوری من گفت : من هم قول میدم ، یک بار من کوتاه بیام، یک بار او.
مادر تو این نمایش از چه تکنیکی استفاده کرد؟ از تکنیک حل مسئله .
شاید بگین خیلی واضح نبود . درسته، اما همیشه موقعیت مناسب جور نمیشه، یعنی همیشه نمیشه یه دختر ۱۶ ساله و یه بچه ۵ ساله رو در یک موقعیت کنار هم نشوند و تکنیک رو قدم به قدم اجرا کرد.
برای همین تکنیک رو سر صحنه اجرا کرد. منظور از سر صحنه رو که متوجه میشین؟
اجازه بدین اینطور توضیح بدم ، بعضی وقتا یا شایدم خیلی از وقتا، باید سریع تکنیک رو اجرا کرد . سریع از فرصت استفاده کرد و تکنیک رو اجرا کرد.
به اینکه منتظر موقعیت مناسب نمیمونیم میگیم: ❇️ اجرای تکنیک سر صحنه.
در مقابل، در خیلی از مواقع پدر و مادر باید صبر کنند تا در موقعیت مناسب که بچه آرومه و توجهش به اونهاست ، برخی تکنیکها رو اجرا کنند و یا موضوعی را برای اون توضیح بدن.
یعنی باید بعضی حرفها و تکنیکها رو بذاریم برای موقعیت مناسب، تا بهتر اثر کنه.
به اینکه منتظر موقعیت مناسب میشن، میگیم از تکنیک موقعیت مناسب استفاده کردن.
@Psycho_096580
مرگ آرزوها…
- روزگارم تیره و تار شده بود و کاری جز اشک ریختن از دستم بر نمیآمد. در هیاهوی زندگی تمامی آرزوهایم به سرعت چشم برهم زدنی، رنگ باخت و احساس تنفر جای آن را گرفت…
خانم جوانی با چشمانی گریان و چهرهایی رنگ پریده وارد اتاق مشاوره شد. بعد از سلام و احوالپرسی، سرگذشت زندگیاش را اینگونه برایم بازگو کرد:
همیشه وقتی در جایی خانوادهایی را میدیدم که چقدر از بودن در کنار هم لبخند رضایت به لب داشتند، با حسرت محو تماشایشان میشدم. کودکی خوبی نداشتم و همیشه بغضی گلویم را میفشرد. میخواستم فریاد بزنم که این زندگی سهم من نیست؛ اما افسوس کسی صدایم را نمیشنید. هیچ درک درستی از وضعیتی که در آن محکوم به زندگی بودم را نداشتم. انگار جای اشتباهی به دنیا آمده بودم.
پدر و مادرم مدام در حال بحث و درگیری بودند. فضای متشنج خانه باعث شده بود که از خانواده فاصله بگیرم. مادرم به خاطر فشارهای عصبی که در کودکی تجربه کرده بود شرایط روحی مساعدی نداشت. پدرم نیز به خاطر داشتن اعتیاد و بیمسئولیتی که داشت، وضعیت را بیشتر تشدید میکرد.
۱۷ سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. آن روزها از لحاظ روحی خیلی به هم ریخته بودم. بعد از ازدواج برادر بزرگم بیش از قبل احساس تنهایی میکردم. دچار روزمرگی شده بودم. چند سال بعد برادر کوچکم در دام اعتياد گرفتار شد. حال و روز خوبی نداشتیم.
اعتیاد برادرم از یک طرف و بیماری روحی مادرم از طرفی دیگر، خانهمان را شبیه میدان جنگ کرده بود. تحمل این وضعیت برایم دشوار بود. بنابراین تصمیم گرفتم که سر کار بروم، تا از این همه آشوب و دعوا حتی شده برای زمان کوتاهی خلاص شوم.
در یک فروشگاهی به صورت تمام وقت مشغول به کار شدم. حقوق و مزایای خوبی داشتم. علاوه بر تامین مخارج زندگی، میتوانستم کمی هم پسانداز کنم. شبانه روز تلاش میکردم تا در نبود پدرم هیچ کم و کسری نداشته باشیم. همیشه هوای مادرم را داشتم تا کمتر غصه بخورد؛ اما برخلاف تصوراتم متأسفانه حال روحی مادرم به خاطر قرصهای که سر خود میخورد، روز به روز بدتر میشد و هر بار سر هر چیز جزئی با من بحث میکرد. کار به جایی رسید که مهر مادری را زیر پا گذاشت و به طرز ناباورانهای نیمه شب از خانه بیرونم کرد.
در این زندگی نگون بختی، تنها دلخوشیام مادرم بود که او هم این گونه با بیرحمی مرا طرد کرد. روزگارم تیره و تار شده بود کاری جز اشک ریختن از دستم بر نمیآمد. در هیاهوی زندگی تمامی آرزوهایم به سرعت چشم برهم زدنی، رنگ باخت و احساس تنفر جای آن را گرفت.
آن شب تا صبح در پارک محلهمان پرسه زدم و به حال و روز خودم تأسف خوردم. برای اولين بار تصمیم گرفتم با واقعیت کنار بیایم و برای همیشه به این اوضاع اسفبار خاتمه بدهم. باید قبول میکردم که مادرم از لحاظ روحی بیمار شده و نیاز به کمک دارد. آه سردی کشیدم و بیرمق به نیمکت تکیه دادن و چشم دوختم به آسمان پرستاره. از خداوند خواستم قبل از این که دست به کار اشتباهی بزنم، راهی پیش پایم بگذارد.
دمدمای صبح بود که با شنیدن صدای " اللهاکبر" آرامش عجیبی همه وجودم را فرا گرفت. بیاختیار به سمت کلانتری انتهای خیابان قدم برداشتم…
نظر کارشناس (تشخیص):
اعتیاد نوعی اختلال رفتاری است که ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد. شخصی که درگیر مصرف مواد مخدر است خود به تنهایی استرسهای زیادی را تجربه میکند. این که شما مدام او را تحقیر کنید یا با لحن بدی با والدین معتاد خود صحبت کنید باعث میشود که نتوانید به آنها کمک کنید.
اعتیاد یک آسیب اجتماعی است که علاوه بر خود شخص، خانواده و اطرافیان او را درگیر میکند و همه از این بیماری رنج میبرند. اعتیاد ممکن است سبب تغییر سبک زندگی خانواده گردد و روابط عاطفی و احساسی بین اعضای خانواده را با مشکل مواجه کند.
تأثیر اعتیاد در زندگی زناشویی بسیار چشمگیر بوده و سبب طرد شدن فرد از خانواده میگردد و اعتماد و امنیت را در خانواده از بین میبرد. از طرفی بیمهری و بیتوجهی عاطفی والدین در روحیات فرزندان تاثیر منفی گذاشته و خسارت جبران ناپذیری را رقم میزند.
تهیه و تنظیم: آمینه آژ، کارشناس ارشد روانشناسی، مشاور و مددكار کلانتری ۱۷ دشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک آهنگ حال خوب کن
تقدیم به اونایی که منتظر نیستن کسی حال اونا رو خوب کنه
خودشون آستین بالا میزنن
صبحتون بخیر
@Psycho_096580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذهن قضاوتگر شما چجوریه
#کلیپ
بیشتر بدانیم بهتر عمل کنیم.
@Psycho_096580
مشاوره و مددکاری پلیس
کتاب تکنیکهای های فرزندپروری دکتر سعید جهانشاهی(قسمت ۳۶)
موقع استفاده از تکنیک موقعیت مناسب، یک تکنیک مهم دیگه هم به کار میره.
بهش میگیم، تکنیک آماده ای صحبت کنیم؟ چرا این تکنیک مهمه؟ چون باید ازش بپرسیم تا مطمئن بشیم آماده هست صحبت کنیم یا نه. اگه نیست، خوب حتماً موقعیت برای اون مناسب نیست. اونقدر اجرای این تکنیک مهمه که خیلی از زن و شوهرا، اگه این تکنیک رو اجرا میکردند ، خیلی از سوء تفاهمهاشون کمتر میشد یا از بین میرفت. چرا ؟ معلومه. چون اگه طرف آماده نیست ، صحبت کنه، بهتره صحبتمون رو بزاریم برای موقعیت مناسب . اگه نذاریم معلومه که ممکنه دعوا بشه، یا موضوع رو بد بفهمه.
به نمایش بعد دقت کنید. اول اینکه، توی اون نمایش از تکنیک موقعیت مناسب استفاده شده ، یعنی پدر صبر کرده تا موقعیت مناسب پیش بیاد، دوم اینکه با یک یادداشت، موقعیت رو مناسبتر کرده، یعنی ذهن پسرش رو آمادهتر کرده . سوم اینکه، تکنیک آمادهای صحبت کنیم رو هم ، برای پسر ۶ سالهاش اجرا کرده تا از آماده بودن اون هم مطمئن بشه.
⚜⚜یک تجربه ⚜⚜
پدر رو به دوربین: بچهام ۶ ساله است و در جمع سلام نمیکنه. فکر کردم چه کار کنم. اون موقع، یعنی موقعی که سلام نکرد، بیتوجهی کردم. اما شب خواستم صداش کنم و باهاش حرف بزنم. همسرم گفت : حالا وقتش نیست.
خودم هم خسته بودم. میترسیدم یادم بره. تصمیم گرفتم براش یادداشتی بنویسم.
البته هنوز ۶ سالشه ولی فکر کردم اینکه یادداشتی براش نوشته باشم، خیلی مهم جلوه میکنه. بیشتر خوشش میاد. براش نوشتم:
توی مهمونی وقتی وارد جمع شدی، سلام نکردی. میخوام با هم بنشینیم و در این مورد حرف بزنیم. هر موقع وقت داری خبرم بده. امضا بابا
پسرم نامه رو به مادرش نشون داده بود. مادرش هم اون رو براش خونده بود، بعد اومد پیشم.
فرزند رو به پدر : بابا، نامه ات رو خوندم. میخوام با هم حرف بزنیم.
پدر جایی برای فرزندش کنار خود باز میکنه: آمادهای با هم صحبت کنیم؟
پسر : بله بابا
پدر : میدونی اون روز به چی فکر میکردم
اینکه منم وقتی سن تو بودم، خجالت میکشیدم تو جمع سلام کنم خیلی دوست داشتم، بابام منو صدا میکرد و میپرسید: چی شده ، چرا وقتی وارد جمع میشی، بلند و محکم سلام نمیکنی.
فرزند به پدر نگاه میکنه.
پدر: آره و امروز اون نامه رو برات نوشتم تو ازت بپرسم چی شد ؟ دلیلی داشت که سلام نکردی؟
فرزند: نه
پدر: خوب، من چیکار میتونم برات بکنم؟ فرزند: نمیدونم.
پدر: من میگم بیا با هم مهمون بازی کنیم، اینطوری بهتر میفهمیم چی میشه که من و مامان یادمون نمیره سلام کنیم، باید چیکار کنیم تو هم خوب و محکم و بلند سلام کنی. موافقی؟
فرزند: عالیه بابا.
✨✨✨
این پدر کار جالبی کرد. با استفاده از مهمونی بازی، یعنی استفاده از تکنیک مراسم سازی، سعی کرد بهتر به فرزندش آگاهی بده ، یعنی به فرزندش بفهمونه که در موقعیتهایی مثل مهمونی، چه رفتارهایی مناسب و شایسته است.
این موضوع خیلی مهمه چون بچهها با شنیدن توضیح ما، نمیتونن بفهمن یا آگاهی پیدا کنند که در یک مهمونی، یا مراسم عزاداری، دید و بازدید عید، یا وقتی از دست معلمشون عصبانی هستند و ... چه کاری رو باید انجام بدند که مؤدبانه باشه .
اینها رو با مراسم سازی و مهمونی بازی و نمایش دادن و نقش بازی کردن و .. بهتر میشه به بچهها یاد داد تا نصیحت کردن و توضیح دادن.
محض یادآوری، بد نیست نکتهای رو هم توضیح بدم
ما همیشه نمیتوانیم مثل این پدر اینقدر با آرامش با بچهها صحبت کنیم.
فرزندپروری یک بازیه که تکنیکهای مختلف داره. الان این بابا وقت داره و میخواد سلام کردن به فرزندش رو یاد بده .پس فرزند پروری بازی میکنه و تاکتیک استقلال رو با اون چند تا تکنیک به کار گرفته. ولی یادتون باشه گاهی با بچه زندگی میکنیم . اما فرزند پروری بازی نمیکنیم. یعنی حوصلمون نمیاد تربیتش کنیم، اشکال نداره خیلی هم عادی و طبیعیه.
در واقع یک پدر و مادر معمولی، مثل همه ما با هزار جور گرفتاری جورواجور، ممکنه وقت نکنن همیشه مشغول تربیت بچههاشون باشند. اونها کافیه یک وقت و زمانی رو هم برای بازی فرزند پروری با بچههاشون بذارند ازشون انتظار بیشتری نمیره.
@Psycho_096580