فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لزیران ؛
خانه ای به وسعت دلهای لزوریها ،
به وسعت عشق و زندگی روستایی
با سیری در گذشته و نگاهی به آینده.
محفلی برای با هم بودن و برای هم ماندن
عرض سلام و ارادت خدمت همه ی دوستان به ویژه دوستانی که در چند ساعت گذشته به خانواده ی بزرگ لزیران پیوستند.
امیدوارم بتوانم قدر دان محبت شما عزیزان باشم.
لزیران را به دیگر دوستان و اقوام و هموطنان معرفی نمائید.
شما میتوانید با ارسال مطالب و محتواهای مناسب لزیران را یاری فرمایید.
ارادتمند؛ محمد جواد گلوردی
#به_لزیران_بپیوندید
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#لزیران_شمه_همسایه
https://eitaa.com/lazour
هدایت شده از لزیران ؛طلوع منجی💐
نگاه زیبای کن رابینسون به نوشتن:
ما مینویسیم تا زنده بمانیم.
نوشتن ما را به لحظهی اکنون بازمیگرداند.
ساقه به ساقهی چمنها را میبینیم، آهنگ دلنواز مرغ هدهد را میشنویم.
به تماشای سایهی آفتاب مینشینیم که از گوشهای به گوشهی دیگر ایوان حیاط سفر میکند، و انگار همهی اینها را اولین بار است که تجربه میکنیم. نوشتن به ما کمک میکند از دل لحظات معمولی و تکراری هر روز، هنر خلق کنیم.
(از کتاب «چگونه داستان کوتاه بنویسیم»، نشر نودا)
##حسین_اسفندیار
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🇮🇷 💎#لزیران_شمه_همسایه💎🇮🇷
https://eitaa.com/lazour
817.6K
#روضه_ی_سنگرنشینان
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت
شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت
شهادت صدیقه طاهره حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها را به امام زمان .و امام خامنه ای و همه مسلمانان جهان تسلیت عرض نموده اگر دلتان شکست ،اشک از دیدگانتان جاری شد ما را هم دعا کنید.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🇮🇷 💎#لزیران_شمه_همسایه💎🇮🇷
https://eitaa.com/lazour
تشییع پیکر اسفندیار قرهباغی
🔹مراسم تشییع پیکر استاد اسفندیار قرهباغی ملقب به صدای انقلاب، آهنگساز و موسیقیدان صاحب نام در تبریز برگزار شد.
#حاشیه_نگار👇👇👇
خدایش رحمت نماید .
از اوان کودکی در کارگاه خیاطی پدر ، همزمان با تحصیل در دبستان و سپس راهنمایی کمک کار پدر بودم و رادیو همدم تمام لحظاتم بود .
به گونه ای که حتی اوقاتی که فارغ از کار بودم خود را پای رادیوی همیشه روشن کارگاه میافتم.
فرصتی که از روی تنگدستی پدر نصیبم شد چرا که تا دوران دبستان خانه ی ما فاقد تلوزیون بود و روح هنر دوست من هیچ سکوتی را بر نمی تابید .
دوران تحصیلم با شیپور جنگ آغاز شد و رادیو بعنوان رسانه ای فراگیر در دسترس عموم.
سرودها و نغمه های بیشماری از آن روزهای رادیو شنیدم که بسیاری از آنها در گذر زمان از ذهنم کوچیدند اما صدا و نغمه ی
🌺 استاد مرحوم اسفندیار قره باغی
که آن روزها حتی نامش را نمی دانستم همدمم شده و در کوچه و پس کوچه ها ، وقت و بی وقت زمزمه میکردم هرچند صدای گیرای او کجا و صدای زیر و کودکانه ی من کجا😁
دیروز مردم نمازگزار جمعه ی تبریز به نیابت از همه ی ایرانیان قدر دان پیکر صدای انقلاب را تا بهشت بدرقه کردند و اجر مزد این سلبریتی گمنام را با سلام و صلوات از خداوند مسئلت داشتند .
خاطره ای مرتبط با سرود آمریکا آمریکای او دارم که در فرصتی شفاهی بعرض خواهم رسانید .
الهم اجعل عواقب امورنا خیرا
کمترین:
محمد جواد گلوردی
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🇮🇷 💎#لزیران_شمه_همسایه💎🇮🇷
https://eitaa.com/lazour
┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅
#باافتخار_لزوری
📇 انتشار مقاله ی علمی توسط استاد دانشگاه صنعتی شریف در یکی از معتبرترین مجلات جهان
استاد دانشگاه صنعتی شریف
(دکتر علی اسفندیار؛ دانشیار دانشکده فیزیک دانشگاه)
توانست مقالهی خود را با عنوان کانالهای نانومتری از صفحات مکزینی به جهت استحصال انرژی الکتریکی از تفاوت غلظت یونی آب دریا و آب رودخانه در یکی از معتبرترین مجلات حوزه شیمی و علممواد Journal of Materials Chemistry A انتشار دهد.
بیشتر بخوانید
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🏴#سرباز_قاسم_سلیمانی
🏴#لزیران_شمه_همسایه
https://eitaa.com/lazour
┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همخوانی گروه سرود دختران در محضر امام خامنهای
زنام شکوه و جمال هستی / حماسه سازم برای دنیا
دیدن این سرود دیدنی و شنیدنی دیدار جمعی از بانوان منتخب کشور را از دست ندهید 😍
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🇮🇷#سرباز_قاسم_سلیمانی
🇮🇷#لزیران_شمه_همسایه
https://eitaa.com/lazour
┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅
نقل قولی از ویکتور هوگو درباره عفت و وقار زن در نمایشگاه کتاب سوژه فضای مجازی شده است...
#حاشیه_نگار 👇😉👇
اواخر دهه ی هفتاد مستندی از حضور سرزده ی حضرت آقا (حفظه الله) از دانشگاه تهران از تلوزیون پخش می شد.
در قسمتی از این مستند حضرت آقا سر زده وارد کلاس استاد امیربانو ارجمند (دختر شاعر فقید فیروزکوه امیری فیروزکوهی) شد و استاد روی تخته نوشته بود؛ صائب تبریزی و در مورد اهمیت اشعار و بزرگی شخصیت صائب توضیح میداد که حضرت آقا در تصدیق گفتار امیر بانو ارجمند فرمودند: صائب تبریزی استاد بزرگی بوده است...
در همین حین امیر بانو ارجمند با کنایه ای گفته: آقا شما بفرمایید بلکه باور کنند، ما که هر چه میگوییم کمتر باور کنند که با تبسم حضرت آقا حاضرین به خنده افتادند...
الغرض؛
علما، فضلا، اندیشمندان و به تَبَع آنها همه ی افراد مومن به اهمیت محجوب و مأخوذ به حیا بودن بانوان اذعان دارند و معترف و متذکر اما گاه لازم است که :
خوشتر آنست که سِرِّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
بلکه فرمایش ویکتور هوگو بر زنان و دختران وا رفته ی امروزی اثر کند و گوهر وجودی خودشونو به ثمن بخس به هر چشم هرزه گردی نفروشند... 😉
🌹اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🇮🇷#حجاب_وصیت_شهدا
🇮🇷#لزیران_شمه_همسایه
https://eitaa.com/lazour
┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈
کسی فکر نمیکرد قهرمانی ما را...
دانش آموزان با همان سرهای تراشیده
در کوچههای روستا بازی میکردند
در آن کلاسهای کاهگلی
پشت نیمکتهای دوران ابتدایی
هر کدام به روشی درس میخواند
اما کسی فکرش را نمیکرد؛
«صف مدرسه، بشود صف ستارهها!»
بعدها که تلویزیون به روستا آمد
دنبال ستارههای فوتبال و سینما بودیم
دنبال آدامسهای شانسی بودیم
و تا میتوانستیم عکس ستارههای فوتبال را جمع میکردیم
سر کلاس فردا، تعداد ستارههای جیبمان را رو میکردیم
به هر دلیلی هوادار آدمهای مشهور هنری و ورزشی میشدیم
فکرش را نمیکردیم شاید خودمان ستاره بشویم
شاید کنارمان، «ستارهای» دارد مشق «شهادت» میکند
و شاید معلمی با همان کت و شلوار اتوکشیده
قَدّ ما را برای قامت شهادت تراش میدهد
کسی فکر نمیکرد قهرمانی ما را
ستارهشدن همکلاسی ما را...
و کسی فکر نمیکرد «یک روستای پرستاره را»
قم، علی اسفندیار
تابستان 1402
🥀اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🥀#باکاروان_تبیین
🇮🇷#لزیران_شمه_همسایه
https://eitaa.com/lazour
#پویا_نویسی
@pooyanevisi