🔻 تاملی در جامعه شناسی تحریم؛ سیاست های نو-استعماری و نو-امپریالیسم
✍ سیدجواد میری
▫️سید حسین العطاس جامعه شناس [مالزیایی] پسا-استعماری در کتاب "جامعه شناسی فساد" به نکته جالبی اشاره می کند و می گوید بسیاری از متون درسی درآمدی به جامعه شناسی بخش مجزایی درباره "جامعه شناسی فساد" ندارند و دلیل آن این است که در جوامع اروپایی ارتشاء و رشوه و فساد ساختاری بمانند کشورهای آسیایی و آفریقایی در آن وجود ندارد و بهمین دلیل بدیهی شاخه ای در جامعه شناسی با عنوان "جامعه شناسی فساد" تاسیس نشده است. اما در مالزی که دچار فساد ساختاری در دولت و حاکمیت و اجزای متصله آن هستیم ما نیاز داریم آن را صورتبندی جامعه شناختی کنیم. اما جامعه شناسان غیر غربی اغلب دچار سندروم "اسارت ذهن" Captive Mind هستند و تا موضوعی برای مجتهدان غربی مسئله نشود آنها آن بحث را متعلق ذهن خود نمی توانند بکنند.
البته جامعه اروپا از سال های دهه ۵۰ میلادی قرن بیستم که العطاس در آن زندگی می کرد فاصله معناداری گرفته است و به سهولت می توان جلوه هایی از رشوه و ارتشاء و فسادهای گسترده مالی را در برخی از آنها (مانند انگلیس و یونان و ایتالیا و پرتقال ...) دید ولی نقد العطاس کما کان صادق است.
در کتب "ما و فارابی" و "فقر تئوریک در علوم انسانی ایران" به این نکته در نسبت با جامعه شناسی ادبیات اشاره کرده بودم. نقد من این بود که در ایران بر خلاف اروپا و آمریکا و روسیه که رمان جایگاه ویژه ای دارد، این تاریخاً "شعر" است که موضوع مهمی در شکلگیری امر اجتماعی در ایران است ولی در هیچکدام از متون درآمدی بر جامعه شناسی در ایران هیچ بخش مجزایی به "جامعه شناسی شعر" در زبان های فارسی و ترکی و کردی و ... اختصاص نیافته است و عمده دلیل آن این است که متون درآمدی بر جامعه شناسی اروپایی و آمریکایی بخشی را به این مقوله اختصاص نداده اند و دلیلش این است که "شعر" آن جایگاه را که در هستی اجتماعی ایرانیان دارد در آنجا ندارد و هیچگاه یک فرد عادی برای بیان مقصود خویش استناد به گوته یا شکسپیر نمی کند ولی در ایران نه تنها اهل علم بل مردم کوچه و بازار هم برای بیان مکنونات خویش از "زبان شعر" بهره می برند و این نشان می دهد که شعر علاوه بر صناعت و اهمیت ادبی جایگاه هستی شناسانه مهمی در ساخت "امر اجتماعی" و "هستی جامعوی ایرانیان" در زبان های گوناگون آنها دارد.
حال از این دو مقدمه می خواهم نتیجه بگیرم که جامعه ایران به مدت چهل سال است که با پدیده اجتماعی "#تحریم_اقتصادی" و "#تحریم_سیاسی" و "تحریم به صورت جامع و کامل در همه ساحاتش روبرو بوده است ولی هیچ کتاب درآمدی بر جامعه شناسی در ایران سرفصلی با عنوان "#جامعه_شناسی_تحریم" نگاشته نشده است و این موضوع به مثابه یک مقوله علمی و پژوهشی متعلق ذهن جامعه شناسان ایرانی قرار نگرفته است کانه ما باید بایستیم تا یک دلوز یا بلوز یا فوکویی پیدا شود تا کتابی در باب "انتولوژی تحریم" بنویسد و ما شتابان آن را ترجمه کنیم و سپس در باب این مفهوم نوین مسئله وارانه روایت پذیریش!!! کنیم!!! در حال حاضر تحریم به مثابه یک "امر احاطه کننده پیچیده" کلیت هستی اجتماعی جامعه ایران را درگیر خود کرده است که بدون ارجاع به دو کلان مفهوم "سیاست های نو-استعماری" و "نظام نو-امپریالیستی" -که آن را نباید با مفهوم اخلاقی شده استکبار یکی پنداشت- نمی توان درک و صورتبندی کرد. نظام سیاسی در ایران آنقدر این مفاهیم را ژورنالیستی بکار بسته است که دیگر نمی توان بدون "آشنایی-زدایی" از این مفاهیم استفاده کرد.
ادبیات جامعه شناسی در ایران به سختی تن به مفاهیم آکادمیک #امپریالیسم و #نو_امپریالیسم و #نو_استعماری می دهد و مطالعات جهانی در این حوزه در دانشگاه های ایران مفقود است* و بدون بکارگیری این ادبیات صورتبندی "جامعه شناسی تحریم" در سطح آکادمیک تقریباً ناممکن خواهد بود.
از نتایج زیانبار این عدم التفات این است که ما خیال می کنیم نظام سیاسی و وزارت امور خارجه و کارمندان وزارت نفت و بانک مرکزی به تنهایی قادر خواهند بود این پدیده پیچیده را درک کنند و نقشه راه عبور از بازیهای مرگبار نو-امپریالیستی قدرتهای نو-استعماری را برای جامعه ایران تهیه کنند. زهی خیال باطل. گام نخست این است که تحریم را به مثابه یک مقوله جامعه شناختی متعلق ذهن خود کنیم و آن را در کلان ساختار نئو-کلونیالیسم و فرآیندهای پیچیده نو-امپریالیسمی مورد مطالعه قرار دهیم.
*Imperialism and Capitalism in the Twenty-First Century
A System in Crisis
By James Petras, Henry Veltmeyer, Humberto Márquez
Year 2013
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻 امپریالیسم چیست؟
✍ مینا جزایری
▫️واژه امپریالیسم از ریشه لاتینی Imperium به معنای قدرت مطلقه، حق فرمانروایی و امپراتوری است.
اصطلاح امپریالیسم به معنای اعمال سیاستهای توسعهطلبانه اقتصادی و برتریطلبی سیاسی دولتهای نیرومند بر ملت یا ملل دیگر است.
نظریه امپریالیسم نخستین بار توسط مورخ انگلیسی هابسن (1858-1940) مطرح و به وسیله لنین، رهبر شوروی، که خود تحت تاثیر اندیشههای مارکس بود، اخذ شد.
این اصطلاح پس از انتشار کتاب «امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایهداری» توسط لنین از نفوذ سیاسی خاصی برخوردار شد.
به نظر لنین ویژگی اصلی و جوهر امپریالیسم در زمینه اقتصادی آن است که تسلط انحصارات نقشی تعیینکننده و تصمیمگیرنده را در اقتصاد و سیاست کشورهای سرمایهداری ایفا میکند.
سه نوع امپریالیسم میتوان تصور کرد که عبارتاند از:
1- امپریالیسم سیاسی: بر طبق این نظریه امپریالیسم نتیجه منافع روندهای مشخص اقتصادی نیست بلکه نتیجه رفتار روانی حکمرانانی است که میخواهند از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کنند.
2- امپریالیسم اقتصادی یا امپریالیسم نو: به این صورت است که گرایش طبیعی سرمایه به انباشت خود سبب کاهش سود میشود و برای آنکه نرخ سود بالا باشد، انحصارهای اقتصادی (کارتلها و تراستها) به وجود میآیند.
سپس سرمایهداران برای کسب سود به سرمایهگذاری در خارج کشیده میشوند و با تسلطی که بر دولت دارند، دولت را به تشکیل امپراتوری وا میدارند تا بازارها، مواد خام و بالاتر از همه، فرصتهایی برای سرمایهگذاری سرمایههای اضافی به دست آورند.
3- امپریالیسم فرهنگی و رسانهای: کاربرد قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزشها و عادتهای فرهنگی متعلق به آن قدرت در میان مردمی دیگر و به زیان فرهنگ آن مردم را امپریالیسم فرهنگی میگویند.
گرچه امپریالیسم فرهنگی اعم از امپریالیسم رسانهای است، اما به دلیل قدرت و سلطه رسانهها و حجم بالای انتقال فرهنگی رسانهها به ویژه رسانههای مدرن، برخی از نویسندگان چون گیدنز، امپریالیسم فرهنگی را در چارچوب تبیین رسانهای آن ارائه میکنند.
#جامعه_شناسی_سیاسی
#امپریالیسم
📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology