eitaa logo
جامعه شناسی مردم
235 دنبال‌کننده
24 عکس
55 ویدیو
4 فایل
تاملاتی تلگرافی درباره جامعه، فرهنگ، سیاست و تاریخ ارتباط با ما: @PopularSociology نشانی ما در روبیکا: https://rubika.ir/Popular_Sociology نشانی ما در تلگرام: t.me/Popular_Sociology نشانی ما در اینستاگرام: https://instagram.com/Popular_Sociology/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻عواقب ریاست طلبی! . ✍ علیرضا زادبر ▫️امام حسین(ع)، یکی از خود به نام «بریر بن حضیر» را نزد «عمر بن سعد» فرستادند تا او را نصیحت کند. عمر سعد در به نصایح بریر گفت: «می دانم هر کسی که با حسین بجنگد و او را بکشد در است !» . بریر پرسید: «پس چرا می خواهی با او بجنگی؟!» عمر سعد پاسخ داد: «ای بریر! آیا می خواهی ری را رها کنم تا آنجا به کس دیگری برسد؟!» . بریر نزد امام حسین برگشت و گفت: «عمر سعد می خواهد برای رسیدن به ری، شما را بکشد!» . 📚الفتوح ، جلد ۵ ، صفحه ۱۷۱ . حُب و شهوتِ ریاست آخرین و قدرتمندترین شهوت انسان است که او می تواند بر آن مسلط شود، و امام حسین(ع) یعنی در جامعه اسلامی جاه طلبی و ریاست خواهی معنا ندارد 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻تعارض عدالتخواهی پزشکیان و سرمایه‌داری کارگزاران! ✍ سیدیاسر جبرائیلی ▫️سرمایه‌داری و نئولیبرالیسم، لازم و ملزوم یکدیگرند. به عبارت دیگر، ایدئولوژی نئولیبرالیسم (اقتصاد بازار) که اینک لباس علم نیز پوشیده، برای تامین منافع سرمایه‌داری ابداع شده است. سرمایه‌داری در پی بیشینه‌سازی منافع خویش و مکیدن زالووار خون مردم است و می‌خواهد در این مسیر از هر قیدی «آزاد» باشد؛ و گرایشش به «بازار آزاد» فلسفه‌ای جز این ندارد. این است که جریان سرمایه‌داری ذاتا نمی‌تواند معقتد به اقتصاد بازار و مروج آن نباشد. از این رو، گرایش به اقتصاد بازار را می‌توان و باید از زاویه منافع جریان‌های سیاسی در ایران پس از انقلاب تحلیل کرد. در دهه ۶۰، حزب موتلفه به عنوان طیف سرمایه‌دار، ذینفع اقتصاد آزاد بود و جناح راست نام گرفته بود؛ یک جریان چپ نیز در برابر آن وجود داشت که قائل به اعمال مدیریت دولت به نفع مردم بود. اما همین جریان چپ، بعدها در قالب حزب کارگزاران متشکل شد و در جریان خصوصی‌سازی‌ها، سهم قابل توجهی از کیک اقتصاد را ازآن خود کرد؛ اینجا بود که چپ دیروز نیز ذینفع آزادی! اقتصادی شد و به راست گروید. امروز، کارگزاران و موتلفه، که نماد دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا هستند، هر دو در جناح راست قرار می‌گیرند و دو روی یک سکه‌اند. منتهی موتلفه‌ای‌ها ریش می‌گذارند، کارگزارانی‌ها تیغ بر ریش می‌زنند. امروز رسانه خبرآنلاین وابسته به موتلفه همان موضعی را در اقتصاد می‌گیرد که روزنامه سازندگی متعلق به کارگزاران! جریان انقلابی باید این عبارات حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) را حفظ کند و نشر دهد و شاخص تشخیص راه از بیراهه بداند: «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست؛ و آنها که تصور مى کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین ‏و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه اند. و آنهایى هم که تصور مى کنند سرمایه داران و مرفهان بى درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مى کنند آب در هاون مى کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت جویى دو مقوله اى است که هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابى باید بدانند که عده اى از خدا بیخبر براى از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد براى فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطى» مى خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتى نترسید». در این میان، واقعیت این است که آقای پزشکیان نه‌تنها از طبقه سرمایه‌دار نیست و زیست سرمایه‌دارانه هم نداشته، بلکه پرچم سیاست علوی به دست گرفته و از برقراری عدالت سخن می‌گوید. اما او امروز دچار یک تناقض اساسی است. پزشکیان نخواهد توانست با کابینه کارگزارانی، راه عدالت علوی را برود و به نفع محرومان و مستضعفان قدم بردارد. لذا اگر تیم اقتصادی خود را به کارگزاران بسپارد، یا در این جریان هضم شده و از گفتمان خود فاصله خواهد گرفت، یا به زودی با تیم خود دچار تعارض می‌شود. پزشکیان اگر نتواند نسخه‌هایی را که کارشناسان! می‌نویسند، از منظر گفتمان خود بسنجد، خواسته یا ناخواسته در گفتمان سرمایه‌داری نئولیبرال هضم خواهد شد. جریانی اصیل انقلابی باید مترصد باشد و اگر پزشکیان روی سیاست‌های عدالتخواهانه ایستادگی کرد و با تیم کارگزاران دچار تعارض شد، دست به حمایت از او بزند. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سیاست آمریکایی؛ فراتر از منافع؛ مناظره اول ترامپ و بایدن - ۲۰۲۴ چیستی تفاوت سیاست‌های دموکرات‌ها و جمهوری‌خواه‌های آمریکا در قبال منطقه‌ی ما شاید به اندازه‌ی نفس وجود چنین سیاست‌هایی اهمیت نداشته باشد. آمریکا یک کشور است اما به سادگی نقشی مشابه دیگر کشورهای نظام بین‌الملل ایفا نمی‌کند. بایدن و ترامپ در شدت و چگونگی حمایت از اسرائیل با هم مسابقه می‌دهند تا ثابت کنند چه کسی بیش از دیگری برای دفاع از اسرائیل تلاش کرده است. این رقابت در انتخابات رقم می‌خورد. انتخابات جایی است که نامزدها باید از خود چیزی نشان دهند که آراء بیشتری را از آن خود کنند و طرفداران رقیب را ناامید سازند. صحبت از مسأله اسرائیل در میانه‌ی کارزار انتخاباتیِ کشوری که هزاران کیلومتر از منطقه ما فاصله دارد، بیش از هر چیز نشان می‌دهد که در جنگ فلسطین و رژیم صهیونیستی، امری سرنوشت‌ساز برای هویت آمریکا نهفته است؛ امری که با دفاع متعصبانه رهبران رقیب آمریکایی به نظر نمی‌رسد قابل تقلیل به منافع بالفعل آمریکا باشد؛ گویا آمریکا می‌خواهد مسئولیت جهان را به عهده بگیرد. کسی که بتواند به معنیِ پیوند هویت آمریکایی و پروژه اسرائیل پی ببرد، احتمالا خواهد دانست که چرا دشمنیِ آمریکا با ایران و جبهه مقاومت از راه مذاکره حل نخواهد شد. | سیمافکر 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻آقای عقلانیت! لطفاً مردم را نترسانید ✍ روح الله رشیدی ▫️دکتر محسن رنانی در دهه‌های اخیر با تمرکز روی مفاهیمی مانند و ، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است. او در نشر دیدگاه‌هایش، فعال و خلاق بوده و می‌کوشد ایدۀ خود را عمومی کند. ظهور اجتماعی و سیاسی دارد و از این جهت توانسته از برخی هم‌قطاران دانشگاهی‌اش پیشی گرفته و مخاطبان بیشتری را با خود همراه نماید. ابتدایی‌ترین و بدیهی‌ترین تصویری که از چنین چهره‌هایی نزد مردم و علاقمندان علوم انسانی و اجتماعی ساخته می‌شود، تصویرِ یک انسان آزاداندیش، اهل مدارا، روادار و مردم‌مدار و... است؛ همان ویژگی‌هایی که بارها در قالب دستورالعمل‌های اخلاقی ذیل ایدۀ مرکزی توسعه و عقلانیت برشمرده‌اند. در کشاکش رویدادها و منازعات اجتماعی و سیاسی، اما پرده‌ها می‌افتد و بسیاری از دستورالعمل‌ها، مدعاها، گفتارها و آموزه‌های جذاب و خوش‌رنگ، رنگ می‌بازند و آن روشنفکرِ نسخه‌پیچ و اصلاح‌گر و الهام‌بخش، به یکباره در هیبت یک آدم تندمزاج و عصبی و برچسب‌زن ظاهر می‌شود! رنانی، پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و مشخص شدن ترکیب آرای کاندیداها در استان‌های مختلف، از فرط عصبانیت، به این دلیل که میزان آرای رقیب در اصفهان بیشتر بوده، زبان به طعن و تعریض و تحقیرِ همشهریانش گشوده و اصفهان را نامیده است! چنین رفتار خشن و تحقیرآمیزی، شاید اگر از سوی برخی تندروهای حاشیه‌ای سر می‌زد، چندان عجیب نبود، اما وقتی شخصی با یال و کوپال و منادیِ عقلانیت و انسان‌مداری، اینگونه عنانِ اعتدال از کف می‌دهد و همزمان دست به تحقیرِ روستا و روستاییان از یک سو و همشهریانش از سوی دیگر می‌زند، باید به سوگ نشست. این حد از عصبیت و خشونت و تحکم علیه گروهی از مردم، صرفاً به این دلیل که آنها مانند محسن رنانی فکر نمی‌کنند، عبرت‌انگیز و درس‌آموز است. این و حذفی و این اندیشۀ تبعیض‌آلود، چگونه می‌تواند بلندگوی توسعه و عقلانیت و دموکراسی باشد؟ عقلانیتی که میوۀ آن، تلاش برای گروه بزرگی از مردم و از آنها باشد، تنها به درد سخنرانی‌های سرگرم‌کننده و کتاب‌سازی‌های زرد و بازاری می‌خورد. رنانی البته تنها روشنفکری نیست که باور مکتوم خود را در بزنگاه‌ها علنی می‌کند. دیگرانِ پرتعدادی هم سال‌ها با نشر آموزه‌های توسعه‌گرایانه و ترویج ایدۀ تساهل و تسامح، پرمشتری شده‌اند، اما در کش و قوس‌های سیاسی و اجتماعیِ نه چندان پرمخاطره و دشوار، نشان داده‌اند که توپِ توسعه‌شان فقط برای فرودستان و ضعفا پُر است. استانداردهای دوگانۀ این چهره‌های پرمدعا، بارها و بارها در ساحاتِ اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی و... رخ نموده و آنها همچنان با همین تضادها و تعارض‌ها تقدیس و تکریم می‌شوند. ما نمی‌گوییم علیه کسی موضع نگیرد؛ او آزاد است حتی نفسِ گروهی از مردم را که انتخابشان مانند او نیست، ببُرد؛ اما قبل از این بگیر و ببند، دکانِ خطابه در باب توسعه‌گرایی و عقلانیت و دموکراسی را تخته کند و جلوی دکانش بنشیند و به هر کس که دلش خواست، متلک بیندازد! 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻رای قومی در انتخابات ریاست جمهوری؛ آیا این گزاره معتبر است؟! ✍ یحیی حمدی ▫️انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری چهاردهم پس از شهادت رئیس جمهور و یاران عزیزش در حالی برگزار شد که از مدتی پیش؛ نهاد انتخابات در ایران مورد هجمه سنگین رسانه ای و روانی دشمن و برخی سیاسیون داخل قرار داشت که همه تلاش خود را برای بی رونق کردن انتخابات انجام دادند. این پروژه (تحریم انتخابات ) در انتخابات مجلس شکست خورد و در دو انتخابات (دور اول و دور دوم) ریاست جمهوری که در شرایط بحرانی پس از شهادت رئیس جمهور برگزار شد و مشارکت به ۵۰ درصد رسید؛ کامل به حاشیه رفت و به نظر می رسد دیگر مجال بروز در جامعه ایران پیدا نکند. در تحلیل نتیجه انتخابات رویکردهای مختلفی مطرح شده است که گزاره رای قومی یکی از ناصواب ترین آنهاست. در این نگاه با استناد به رای بالای چهار استان آذربایجان (آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان) به دکتر مسعود پزشکیان و فاصله ای که آرای این چهار استان با دکتر جلیلی ایجاد کرده (دو میلیون و هشتصد هزار رای) و با همین فاصله آقای پزشکیان از آقای جلیلی پیش افتاد و به ریاست جمهوری رسید نتیجه گیری کرده اند که چون نتیجه این رقابت بسیار نزدیک با آرای آذربایجان تعیین شده بنابراین این آرا ناشی از قوم گرایی بوده است! اما برای تحلیل امر اجتماعی باید ابتدا به مبنا و اعتبار ابزار سنجه (تعداد آرای این ۴ استان) این تحلیل نگاه کرد که اگر داده دارای اعتبار نباشد واقعیت را بازنمایی نخواهد کرد و صرفا یک تیتر هیجانی است که به درد رسانه های زرد می خورد. برای اطمینان از ابزار سنجه؛ و آن بایستی مورد سنجش قرار گیرد تا در صورت وجود آنها به نتایج حاصل از آن اطمینان کرد. بنابراین ابزار تحلیل در مرحله اول باید از اعتبار برخوردار باشد و در مرحله دوم دارای روایی (پایایی) باشد. اعتبار ( validity) چیست؟ اعتبار بدین معناست که روش یا ابزار به کار رفته تا چه حد می تواند خصوصیت مورد نظر را سنجش کند ( تعداد آرای دکتر پزشکیان به عنوان یک آذربایجانی در ۴ استان)برای تعیین اعتبار هم روش هایی وجود دارد که اعتبار صوری، اعتبار محتوا و... از جمله آنهاست که توضیح آن بحث مفصلی را می طلبد. روایی یا پایایی (Reliability ) روایی یعنی اگر در چند زمان (موقعیت) مختلف در یک جمعیت از آن استفاده کنیم در نتیجه بدست آمده اختلاف چندانی مشاهده نشود به عبارت دیگر ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به ما می دهند (تکرار نتایج). برای اندازه گیری روایی از شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده می کنند. اکنون بار دیگر برگردیم به "رای بالای ۴ استان به مسعود پزشکیان " شاخص رای قومی است. اگر فرد دیگری (آذربایجانی و ترک زبان)غیر از پزشکیان نیز بود همین اندازه رای داشت؟ در سالهای پیشین و انتخابات های گذشته ریاست‌جمهوری نیز این استان ها به هم زبان های خود رای داده اند؟ در انتخابات ۱۴۰۰؛ آقای همتی با هویت ترک زبان بودن (بیان آن در تبلیغات و حتی صحبت به ترکی در مناظرات) وارد انتخابات شد اما در رقابت با شهید رئیسی کمترین رای را از این ۴ استان گرفت و رای اول با فاصله بسیار زیاد به شهید رئیسی تعلق گرفت. در انتخابات ۸۸؛ موسوی به عنوان یک تبریزی و ترک زبان در انتخابات حاضر بود اما در ۴ استان مذکور با فاصله زیاد و پایین تر از آقای احمدی نژاد قرار گرفت. نتیجه انتخابات های پیشین (۱۳۸۸ و ۱۴۰۰) و آرای پایین ترک زبان ها به هم زبانهایشان (موسوی و همتی) نشان می دهد این گزاره دارای روایی نیست و اعتبار نیز ندارد؛ رای بالای مسعود پزشکیان به شخصیت حقیقی خود او (فارغ گرایش جناحی که خود بارها آن را تکذیب کرده) و گستره ارتباطات او در این استان ها (نمایندگی ۵ دوره تبریز در مجلس ) و ظهور و بروز او در تبلیغات انتخابات بر می گردد و نه صرفا آذربایجانی و ترک بودن او، که در این صورت باید موسوی و همتی نیز پیش از این چنین رایی را از آذربایجان کسب می کردند. با توجه به مباحث بالا آیا با این سنجه (تعداد رای به هم زبان ) می توان شاخص قوم گرایی را سنجش کرد؟ این گزاره (رای قومی) و ابزار تحلیل(تعداد آرا) نه دارای اعتبار است و نه روایی دارد در بهترین حالت دچار بایاس است یعنی بخشی از واقعیت را به کل تسری می دهد. بنابراین این تحلیل و شبیه آنها هیچ امر اجتماعی را بازنمایی نمی کنند و تنها به کار رفع هیجانات روزمره و تیتر رسانه های زرد می آیند. امر اجتماعی را نباید به هیجانات ژورنالیستی موسمی تقلیل داد. این نتیجه گیری از مشارکت و آرای مردم؛ خطایی بزرگ، ظلم به نظام اسلامی و کشور است و دارای پیامدهایی که باید از آن اجتناب کرد 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻و شهید، قلب تاریخ است ✍ دکتر علی شریعتی ▫️كسانی كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتی كه دارد می‌ميرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزش‌های بزرگی كه دارد مسخ می‌شود انتخاب می‌كنند، شهيدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمينی. و آنها كه تن به هر ذلتی می‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌های خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كسانی كه سخاوتمندانه با حسين «علیه‌السلام » به قتلگاه خويش آمده‌اند و مرگ خويش را انتخاب كرده‌اند، در حالی كه صدها گريزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعی و دينی برای زنده ماندنشان بود، توجيه و تأويل نكرده‌اند و مرده‌اند، اينها زنده هستند؟ آيا آنها كه برای ماندنشان تن به ذلت و پستی رها كردن حسين «علیه‌السلام » و تحمل كردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زنده‌اند؟ هركس زنده بودن را فقط در يك لش متحرك نمی‌بيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين «علیه‌السلام » را با همه وجودش می‌بيند، حس می‌كند و مرگ كسانی را كه به ذلت‌ها تن داده‌اند، تا زنده بمانند، می‌بيند. آنها نشان دادند، شهيد نشان می‌دهد و می‌آموزد و پيام می‌دهد كه در برابر ظلم و ستم، ای كسانی كه می‌پنداريد: «نتوانستن از جهاد معاف می‌كند»، و ای كسانی كه می‌گوييد: «پيروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد، انسانی است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌كشد، رسوا می‌كند. و شهيد، قلب تاريخ است، همچنان‌كه قلب به رگ‌های خشك اندام، خون، حيات و زندگی می‌دهد. جامعه‌ای كه رو به مردن می‌رود، جامعه‌ای كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست داده‌اند و جامعه‌ای كه به مرگ تدريجی گرفتار است، جامعه‌ای كه تسليم را تمكين كرده است، جامعه‌ای كه احساس مسئوليت را از ياد برده است، و جامعه‌ای كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبی، به اندام‌های خشك مرده بی‌رمق اين جامعه، خون خويش را می‌رساند و بزرگ‌ترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل،‌ ايمان جديد به خويشتن را می‌بخشد. شهيد حاضر است و هميشه جاويد. [اما] کی غايب است؟! (از کتاب حسين وارث آدم) 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻کدام امام حسین(علیه السلام)؟ ✍ علیرضا زادبر ۱. امام حسین(علیه السلام) تاریخی: یک شخصیت برجسته و قهرمان که صاحب مرام و مروت است اما در صحنه تاریخی مظلوم واقع شده است. نگاه به این امام حسین(ع) نگاه در تاریخ ماندن است. این دیدگاه نمی‌خواهد امام حسین(ع) از دل تاریخ به روز و مسائل جاری حیات انسانی تسری یابد. محور باشد. تعیین کننده و تنظیم گر روابط سیاسی اجتماعی انسان باشد. در واقع اینجا کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا معنا ندارد. یک پدیده یا واقعه معلق در تاریخ است. ۲. امام حسین(علیه السلام) مناسکی: در این تفسیر و رویکرد غلبه بر احساسات و عواطف است. یک امام معصوم مورد ظلم واقع شده و باید هر سال طی مناسکی یاد او را صرفا گرامی نگاه داشت. غایت در اینجا همان انجام مناسک عزاداری است. مناسکی که در طول تاریخ بنا بر فرهنگ و آداب رسوم هر منطقه پیش رفته است. در اینجا نیز کل یوم عاشورا نیست. عاشورا تمام شده است. یکبار بوده، تکرار نمیشود. اینجا هم امام حسین(ع) تعیین کننده روابط در جامعه نیست. آدم خوب و مظلوم قصه است. باید احترامش حفظ شود. امام حسین(ع) را برای خود میخواهد. ارادت دارد. ۳. امام حسین(علیه السلام) هدفی: اینجا تفسیر متفاوت است. هدف امام حسین(ع) اهمیت دارد و غلبه بر احساس و مناسک پیدا می‌کند. اینجا دیگر کل یوم عاشوراست. اینجا امام حسین(ع) صرفا یک مظلوم محبوب کنج تاریخ نیست. اینجا امام ضدظلم، قیام کننده و معترض است. عدالت را طلب می‌کند. ضدحاکم طاغوت است. مقاوم است‌. کوتاه نمی آید حتی اگر کمتر از صد نفر باشد. تعیین کننده و تنظیم گر حیات اجتماعی جامعه بشری برای تمام عرصه هاست. عین عقلانیت است. در اوج عواطف، عقلانیت را ملاک و مبنا قرار میدهد. این نگاه به امام حسین(ع) حرکت آفرین است. اشک و سنت های عزاداری بنا بود و هست که هدف قیام امام حسین(ع) برای تمام عصرها زنده نگاه دارند. غایت و هدف مطلق صرف عزاداری نیست. عزاداری مهم است. مناسک اهمیت دارند اما از لابه لای آن عزاداری و مناسک باید به هدف قیام رسید وگرنه مسعود رجوی هم در آن تفسیر غلط خودش را پیرو امام حسین(ع) می دانست و پیش از شروع عملیات متوسل می شد! 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 برادری ؛ سریال عاشورا هادی حجازی‌فر کربلا، سراسر جلوه محبت است. محبت میان امام و آل‌هاشم و اصحاب. اوج این محبت، عشق میان اباعبدالله و حضرت عباس (ع) است. حضرت ابوالفضل، دست رد به امان‌نامه می‌زند و در حساس‌ترین لحظات، امام را تنها نمی‌گذارد و همواره پشتِ او می‌ایستد. تا جایی که امام پس از شهادت حضرت عباس است که عبارتی مشهور را به زبان می‌آورد؛ "أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي" (اکنون کمرم شکست) عباس‌ابن‌علی (علیه‌السلام) در صحنه کربلا اسوه برادری و معرفت است. قصه او در کربلا، ماندگارترین قصه دو بردار در تاریخ و ذهن شیعیان است. صحنه‌ای که می‌بینیم، از بیادماندنی‌ترین بخش‌های سریال عاشورا، جایی است که محمد پس از این‌که دوستش خسرو زمین می‌خورد و توان راه رفتن ندارد، او را بر دوش خود می گذارد و همین مسئله باعث می‌شود که خسرو به او پیشنهاد برادری دهد و پس از این‌که برادر شدند، خسرو از او می‌خواهد تا برایش نوحه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) را بخواند. همین برادری در ادامه در حضور دو دوست/برادر در جنگ مایه آن می‌شود که خسرو، محمد را پس از شهادت تنها نگذارد و هر طور شده پیکر او را از میان شهدای عملیات پیدا کرده و به عقب برگرداند. این صحنه‌ها از رابطه خسرو و محمد به نوعی روایتی از رابطه مهدی باکری و برادرش حمید در کلیت داستان سریال عاشورا هم هست. چند قسمت بعد، اواخر داستان، مهدی باکری پس از شهادت برادرش حمید، گویا که پشت و پناهش را از دست داده باشد، خطاب به لشکر گرفتارشده‌ می‌گوید: اگر حمید الان زنده بود، ما تنها نمانده بودیم|سیمافکر 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین علیه السلام ✍آیت‌الله العظمی سیّدعلی خامنه‌ای [۱]. نه می‌توانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه می‌توانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیه‌السّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را می‌طلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچ‌کدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند. [۲]. هدف آن حضرت عبارت بود از انجام‌دادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچ‌کس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ نه رسولِ اکرم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد. [۳]. دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد می‌شوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمی‌رود، امّا گاهی هم مردم، فاسد می‌شوند، هم حکومت‌ها، هم علمای دین، به‌طوری‌که حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را «صدوهشتاد درجه» عوض می‌کنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا به‌تعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمین‌کنندۀ زنده‌شدنِ اسلام» است، بعد از آن‌که مُشرف به مردن است، یا مرده و ازبین‌رفته است. مسأله این است که اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، به‌جایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟! [۴]. افزون‌بر‌این‌که باید انحرافِ اساسی در دین رخ داده باشد، شرطِ دیگرِ انجامِ این حکم، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدای‌متعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمی‌بخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهم‌بودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد و مردم خواهند فهمید و در اشتباه، نخواهند ماند. وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمی‌کند، بلکه انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. در زمانِ ما، امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. ازاین‎‌رو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی. [۵]. در زمانِ امام حسین - علیه‌السّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» به‌وجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» پیدا شد. اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمی‌کرد، چنان‌که اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون به‌عنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمی‌خواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد می‌کند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر می‌گذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسان‌ها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالی‌که اگر در زمانِ معاویه، امام حسین می‌خواست قیام کند، پیامِ او دفن می‌شد؛ زیرا سیاست‌ها به‌گونه‌ای بود که مردم نمی‌توانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاین‌رو، ایشان ده سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد. [۶]. امام حسین قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» است. [۷]. آن حضرت در مناسبت‌های مختلف، به همین معنا اشاره کرده است: وَعَلَی الاْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد، آن وقتی‌که اسلام به حاکمی مثلِ یزید، مبتلا گردد. وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ و همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم‌، قیام نكردم، به‌یقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و می‌خواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم على‌بن‌ابى‌طالب رفتار می‌نمایم. وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مى‌خوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند. (در خطبه‌های نمازِ جمعه، ۱۹ خرداد ۱۳۷۴). 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology