eitaa logo
جامعه شناسی مردم
270 دنبال‌کننده
43 عکس
73 ویدیو
4 فایل
تاملاتی تلگرافی درباره جامعه، فرهنگ، سیاست و تاریخ ارتباط با ما: @PopularSociology نشانی ما در روبیکا: https://rubika.ir/Popular_Sociology نشانی ما در تلگرام: t.me/Popular_Sociology نشانی ما در اینستاگرام: https://instagram.com/Popular_Sociology/
مشاهده در ایتا
دانلود
33.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻ارزیابی پرویز امینی از مشارکت ۲۵ میلیونی در انتخابات ۱۴۰۲ ▫️ میزان مشارکت در "سقف واقعیت" بود/ پروژه تحریم تبدیل به نیروی فعال موثر نشد دکتر پرویز امینی در ارزیابی اولیه خود از انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ می‌گوید: در این انتخابات دوگانه مشارکت در برابر تحریم شکل گرفته بود اما آن نیروی تحریم انتخابات اساسا تبدیل به نیروی فعال موثر نشد او با اشاره به مشارکت سیاسی شکل گرفته که نزدیک به مشارکت انتخابات ۹۸ است نیز می‌گويد: رسیدن به این میزان مشارکت [و در حالی که ما در شرایط سیاسی بهتر از سال ۹۸ نیستیم بلکه موانع مشارکت تقویت شده است] با واقعیت سازکار و در سقف واقعیتی بود که می توانست شکل بگیرد. به گفته این استاد دانشگاه انتظار مشارکت بالای ۵۰ درصد، به معنای درک پست مدرنی از شرایط است و یعنی تمام آن چیزی که در سال گذشته اتفاق افتاده واقعیتی برساختی است. / فرهیختگان 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 با این صدای ملکوتی به استقبال ماه مبارک رمضان می رویم 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻می‌خواهند روی جنازه‌تان برقصند! ✍ دانشطلب ▫️صحنه‌ای نمادین در مختارنامه هست که به خاطرش باید به میرباقری آفرین بگوییم. در قیام مسلم، زن‌های غوغایی کوفه می‌خواهند وارد میدان شوند که راه‌شان را می‌بندند. بحث و نصیحت فایده‌ای نمی‌رساند و سرانجام مسلم بن عوسجه می‌گوید‌: رهایشان کنید برادران، شما مَردید، حریف این بی‌حیاها و دریده‌ها نیستید. ورق برمی‌گردد. به «سلیطه» در واژه‌نامه نگاه کنیم: بدزبان، پرخاشگر، هرزه، پتیاره، فتنه‌انگیز،... همه اینها هست اما یک معنا که به ریشه نزدیک‌تر است کامل‌شان می‌کند: سلطه‌جو. سلیطه هر زنِ قدرتمندی نیست، اکیدا ربطی به مادرسالار ندارد! زنی است که با پرده‌دری و بی‌حیایی پی سلطه می‌گردد، با سلاحِ دریدگی می‌خواهد غلبه کند و فرمان براند. آیکون، نماد، شمایل و محرکِ اصلی جنبش کشف حجاب در ایران علینژاد بوده؛ سلیطه به معنای واقعی کلمه‌. حالا یک ترفند جنگی شده که نیروی خیابانی را او می‌سازد، چالش‌ها را او ابداع می‌کند و به پیش می‌راند اما عده‌ای با چهره دیپلماتیک، با مقاومتِ مدنی یا روشنفکریِ اتوکشیده می‌خواهند این جنبش را آب بکشند تا از ذاتش مبرا شود. مرد مسلمان نمی‌تواند جلوی سلیطه‌ها بایستد، کم می‌آورد، نمی‌تواند با فریاد و فحاشی مقابله کند، خلع سلاح می‌شود. طرف مقابل راهش را یاد گرفته و‌ دارد خودش را تحمیل می‌کند. بر خیابان مسلط شده‌ و گام به گام جلوتر می‌آید. هدف صف‌بندی و‌ جنگ است و با صدای بلند عاقبت آخوند و مذهبی و چادری را فریاد زده‌اند. این آستانه شکست از سلیطه‌ها است و نشانه بارز اینکه طیفی از مذهبی‌ها مرعوب شده حق را به آنها می‌دهند غافل از اینکه سرنوشتی جز مرگ برایشان نمی‌خواهند. هر چه بتوانند خواهند کشت و هرگز به هیچ‌ مخالفی رحم نخواهند کرد. تولد اینها از دوره رضاخان و سرکوب اکثریت با اقلیتِ محض جایی برای تردید نمی‌گذارد. عکسی تاریخی پس از سرکوب ۱۵ خرداد زن‌هایی با لباس غربی را نشان می‌دهد که پشت به تانک‌های ارتش، شیرینی پخش می‌کنند. به گلوله بستن مردم در جای جای کشور را جشن گرفته و شادباش می‌گویند. دقیقا همان جنسی هستند که اگر تذکری ساده بشنوند چنان هیاهو و غوغایی از مظلومیت راه می‌اندازند که مسلمان نشنود کافر نبیند. اکثر مردم با حجاب اسلامی موافق‌اند اما در صحنه‌های جنجال رفراندوم برگزار نمی‌شود! آنکه دریده‌تر است غلبه خواهد کرد و آنقدر خودش را تحمیل می‌کند تا همه قدرت را بگیرد. پیام بسیار واضح مخابره شده: «سلیطه‌ حاکمِ واقعی است، همه باید از ما بترسند، هیچ کس نباید جرأت کند علیه آزادی مطلق ما چیزی بگوید». اگر نتوانند ساز و کاری برای مهارِ سلیطه‌ها پیدا کنند یا به مدافعان آگاهی بدهند تا به موج‌ها کمک نرسانند خطر اصلا دور نیست. اگر شک دارید که می‌توانند بازی را ببرند به «ززآ» نگاه کنید، به وضع خیابان‌ها پیش و پس از آنچه علینژاد تمهید کرد، به بلایی که اقلیتِ محض براندازها بر سر کشور آورد. خم شدن ‌و شکست نشانه آسمانی ندارد‌. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
به مناسبت ۲۹ اسفند 🔻دولت مصدق، نهضت نفت و گفتمان استقلال خواهی در ایران ✍ یحیی حمدی ▫️پس از پیروزی مشروطه بر اثر تضعیف دولت مرکزی، هرج و مرج به معنای واقعی کلمه کشور را در بر گرفت و امنیت از مردم سلب شد و عملا دولت خارج از تهران وجود خارجی نداشت. در چنین شرایط ساختاری کودتای سوم اسفند رخ داد و رضا خان با نظر دو قدرت جهانی که کشور را در اشغال داشتند و با حمایت مستقیم یکی از آنان (انگلیس) به قدرت رسید. گفتمان سلطنت پهلوی، هویت ایرانی را دو قدم به پیش (تجدد) و یک قدم به پس ( ایران باستان که بر مبنای آن سلطنت مشروعیت پیدا می کرد) تعریف می کرد در این گفتمان کوشش می شد تا با در هم آمیخته شود و در مقابل ( ) هویتی را برساخت کند. از نظر سیاست خارجی نیز سیاست حاکم تا پیش از مصدق؛ سیاست بود که همیشه دولت های ایران آن را اجرا می کردند و در آن به قدرت های بزرگ امتیازاتی داده می شد و در مقابل نیز امتیازاتی اخذ می شد اما میان این داده ها و ستاده ها تفاوت به غایت فاحش بود و تاریخ ایران از دوره مواجهه با روس و انگلیس مشحون از آنهاست. پس از شهریور ۲۰ و در اثر اشغال کشور ؛ جریانی (جبهه ملی) به وجود آمد که تا سالها بعد منشأ اثر در جامعه ایرانی بود متشکل از دو جناح و بود و نقطه اشتراک آنها نفرت از بود که رهبری آن را دکتر محمد بر عهده داشت این جریان حاصل احساس تحقیر ملی بود که سالها ایرانیان از آن رنج می بردند. بدین ترتیب یک گفتمان جدیدی در ایران مقابل سلطنت شکل گرفت که را در منافع ملی و جستجو می کرد یعنی اینکه مفهوم استقلال وارد ادبیات اجتماعی ایران شد و اولین مصداق آن سرمایه ملی ایران بود که مطرح شد و این جبهه خواستار ملی کردن شرکت نفت و کوتاه شدن دست انگلیس از آن و مداخله در سیاست ملی و نقض حاکمیت ملی ایران شد. در شرایط ساختاری این چنین ( تضعیف قدرت شاه و اوج گیری گفتمان استقلال خواهی) مصدق به نخست وزیری رسید. سیاست توسط مصدق به اجرا درآمد که در آن قرار بود به هیچ یک از قدرت های بزرگ باج داده نشود و در مقابل بیگانگان صورت گیرد. محمدرضا پهلوی با کینه ای که از مصدق دارد در کتاب ماموریت برای وطنم درباره او می گوید: «اطلاعات عمومی او بسیار ناچیز بود و این مسئله همیشه مرا به حیرت می انداخت، زیرا هر چند در خارج تحصیل کرده بود ؛ از سایر کشورهای جهان تقریبا هیچ اطلاعی نداشت و نقطه ضعف معلوماتی او مخصوصا در مسائل اقتصادی بود»! در مبارزه برای ملی کردن نفت، جریان مذهبی که بیشترین نفوذ را در جامعه ایران داشت وارد شد و همه مسلمانان را تشویق کرد تا با پیوستن به مبارزه ملی کردن صنعت نفت، علیه دشمنان اسلام و ایران بجنگند (ن ک به آبراهامیان ؛ ایران بین دو انقلاب)و در این میان با از میان برداشتن نقش اساسی در هموار کردن مسیر ملی شدن نفت ایفا کردند. گر چه این دوره زیاد به طول نیانجامید و با تشتت در میان نیروهای استقلال خواه و نیز اشتباه مصدق و کاشانی ۲۸ مرداد رخ داد و دولت ملی مصدق سقوط کرد و دوباره همان روند پیشین احیا شد، اما تاثیری شگرف در تحولات آتی ایران داشت که مهمترین آن افزودن مفهوم به ادبیات اجتماعی ایران و (که آن را می توان به مقاومت در برابر بیگانگان تعبیر کرد) به ادبیات سیاست خارجی ایران است که بعدها خود را در تحولات منتهی به انقلاب اسلامی نشان داد. 📖جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻جای مردم در اقتصاد؛ نگاهی به دو انحراف در معنای مشارکت مردم در اقتصاد ✍ روح الله رشیدی ▫️موضوع مردم در اقتصاد، سال‌هاست تحت‌الشعاع مفهوم قرار گرفته و عملاً منتفی شده است. در این اتفاق، دو انحراف مشهود است: یک؛ مراد از مشارکت، صرفاً مشارکت مالی و مراد از سرمایه، صرفاً دارایی مالی (پول) شده است. سایر شکل‌های سرمایه، به نفع پول، بی‌ارزش شده است. صاحبان فکر، ایده، دانش، فناوران، و حتی توانمندان و کسانی که عرضه‌ی کار کردن دارند، در این فرهنگ معیوب، هیچ سرمایه‌ای ندارند. بنابراین از گردونه‌ی «مشارکت» به بیرون پرت می‌شوند. این پول‌مالی شدنِ معنای مشارکت، در همه‌ی عرصه‌های اجتماعی، اتفاق افتاده است و نه صرفاً در ساحت اقتصاد. دو؛ پس از آن‌که مراد از سرمایه، صرفاً سرمایه‌ی مالی (پول) شد، انحراف دوم شکل می‌گیرد و آن اینکه سرمایه، صرفاً به معطوف است که لزوماً و منحصراً در اختیار افراد معدودی است. به این ترتیب، حتی با معیار میزان دارایی مالی نیز جایی برای صاحبان دارایی‌های خرد و متوسط، در فضای اقتصاد وجود ندارد. معنای ساده‌ی این دو انحراف این است که فضای اقتصاد، در انحصار چند ابَرسرمایه‌دار (شخصی و شبه‌دولتی) است و اکثریت مردم، فاقد سهم و سود متناسب از مجموعه‌ی فعالیت‌های اقتصادی کشور و کارگرِ روزمزد یا مصرف‌کننده‌ی منفعل کالا و خدمات این ابرسرمایه‌دارها هستند. بدیهی‌ست که از چنین ترکیبی در فضای اقتصاد، عدالت اجتماعی بیرون نخواهد آمد. بلکه هرچه بیشتر، زمینه‌های نابرابری تشدید و تقویت خواهد شد. مردم دنبال جایی واقعی برای خود در اقتصاد هستند؛ دنبال در اقتصاد. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻میشود بی خیال بود و جامعه ساخت!؟ ✍ علیرضا زادبر ▫️اینجا رشت است. اما اهمیت ندارد کجاست، چون فردا به سمنان، شیراز، اصفهان، بوشهر و روستاهای ما هم خواهد رسید. شبکه های اجتماعی با سرعت به سمت "یکسان سازی" و "شباهت سازی" جامعه اند. ارزش های اصیل فراموش و ضدارزش به سرگرمی جذاب تبدیل خواهد شد. پول سازند. درآمد بدست می آوردند. دو پرسش را به موازات هم مطرح می‌کنم: ۱. فرض کنید چیزی به نام "مذهب" وجود ندارد. فرض کنید براساس موازین دینی حلال و حرام سخن نمی گویم. اصلا از منظر دین به ماجرا نگاه نکنید. آیا یک جامعه سالم این ترویج اباحه گری، یی قیدی، فساد را می پذیرد؟ آیا خیانت ضدذات بشر نیست؟ آیا غرق شدن در فساد از طریق عادی سازی آن به ضرر هر جامعه ای نیست؟ برخی فکر میکنند این دغدغه جامعه دیندار است که اعتراض می‌کند!!!! خیر، هر انسانی به خانواده و جامعه اهمیت حتی اگر بی دین باشد باید اینجا حساس شود. نمیشود "بی خیال" بود و با بی خیالی جامعه ساخت. آن فاحشه سرا، دیگر جامعه نیست. ۲. آیا باید به آن بلاگر اعتراض کرد؟ بله! اما به فسادکشاندن جامعه نیاز به تقابل سازمانی دارد. ماه‌هاست که این فرد در حال ترویج این سطح از فساد در آزادی محض است. هیچ مسئولی نمیبیند؟ اطلاع ندارد؟ نباید برخورد سازمانی و قضایی در برابر یک حرکت سازمانی انجام داد؟ دقیقا شما مسئول چه چیزی هستید؟ فساد به چه حدی برسد برخورد خواهید نمود؟ با این سطح "بی خیالی" جامعه ساخته نمیشود. هم به فساد چای دبش باید اعتراض کرد هم به فساد سازمان یافته ای که در حال نابودی حیا، عفت و خانواده است. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
44.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 آن یک قضیه است! «تِلکَ قضیه» بر روی قصیده‌ای از شاعر مطرح مصری «مصطفی ابراهیم» آهنگسازی شده است و امیر عیدی خواننده راک مصری آن را اجرا می کند «تِلکَ قضیه» درباره زندگی و سرنوشت مردم فلسطین است. روایتی از بی پناهی و مظلومیت ملتی که در خانه اش سلاخی می شود و دنیایی که چشم هایش را این جنایت عظیم و نسل کشی بزرگ که نظیرش در تاریخ دیده نشده است بر می گرداند! و با جانیان همراهی می کند. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻آن قضیه دیگر ✍ علی علیزاده ▫️ماجرای غزه در صد و هفتاد و یک روز گذشته فقط ماجرای قتل عام سی و دو هزار زن و کودک و آواره کردن دو میلیون انسان و شکنجه چند صدهزار نفر با سلاح گرسنگی و تشنگی نبود. غزه فروپاشی همه نظام‌های ارزشی و اخلاقی مسلط و مدعی بود. فروپاشی هرگونه امکان «جامعه جهانی‌» تا اطلاع ثانوی. از امریکا و اروپای لیبرال با «حقوق بشر» شان که سلاح و پول اسراییل را فراهم کردند و شرکای مستقیم این نسل کشی هستند تا روسیه و چین با نظم چندقطبی هنوز نیامده‌شان که با چرتکه‌ی رئال پلیتیک محاسبه کردند و نخواستند با آمریکا در بیفتند و ساکت نظاره کردند. تا آن «جهان اسلام» اش که روزی پنج بار به نماز ایستاد و رمضان که شد روزه‌اش را گرفت ولی نه از غصه مرد نه یک نفرش مثل آرون بوشنل خودش را به آتش کشید یا حتی یک سنگِ خشم به یک سفارت غربی پرتاب کرد. ماجرای غزه، این اولین نسل‌کشیِ هرلحظه مخابره شده‌ی تاریخ، در سطح فردی هم برای ناظرانش تجربه‌‌ی درونی تکان دهنده‌ و تغییردهنده‌ای بود. بسیاری از ما با تماشای هرروزه تصاویر این نسل‌کشی، در نوسان بین اندوه عزادارانه و خشم انفجارگونه و استهلاک حاصل از استیصال در خود پیچیدیم و روز به روز و ساعت به ساعت و ویدیو به ویدیو آدمهای دیگری شدیم. فارغ از انکه ساکن نیویورک و لندن بودیم یا صنعا و ژوهانسبورگ. تا مرز فروپاشی روانی و عاطفی رفتیم و با دیدن بی‌تفاوتی اطرافیان‌مان با محیط خود هم غریبه شدیم. یا تکه هایمان را به هم وصله کردیم و خود را قانع کردیم جز مقاومت راهی نیست. این صد و هفتاد و یک روز ماجرای غزه مثل خطی از میان همه جا رد شد و همه چیز را به دو نیم تقسیم کرد. آنهم در عصری که نمی‌توانستی بگویی نمیدانستم، ندیده بودم، خبر نداشتم. حالا دیگر هیچ دولتی، هیچ ملتی، هیچ نهادی، هیچ شخصیت معروفی، هیچ فرد عادی راه سومی نداشت: تاریخ سوالش ساده خواهد بود: «روزی که محمد سه ساله، لنای هشت ماهه، زینای دو ساله، زکریای چهار ساله و دوازده هزار کودک دیگر نسل کشی می‌شد تو کدام سوی این خط ایستاده بودی؟ نسبت تو با ماجرای غزه، این بزرگترین کربلای معاصر، چه بود؟» 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻کینه خواص! جامعه را می سوزاند ✍ علیرضا زادبر ▫️به تاریخ نگاه کنید. از لحاظ صفت روانی دشمنانِ سرسخت علی(ع) در کنار تمامی ویژگی ها، یک "صفت مشترک" دارند. یعنی هر چه این صفت در آنها بیشتر باشد، نسبت به علی(ع) سرسخت تر رفتار می کنند. صفت و حالتی نیست جز: کینه از علی(ع). علت آن شدت "کینه ورزی" چه بود؟ علی امامِ ضد منافع اقلیت بود. . . ولید در بستر بیماری بود، مردم امام حسن(ع) را به عیادت او بردند. ولید در لحظات مرگ گفت: از تمام آنچه بین من و مردم واقع شده توبه میکنم.‌ مگر آنچه بین من و پدرت واقع شده که توبه نمیکنم! شرح نهج البلاغه ج۴ ص۸۲ . علت این شدتِ در "کینه ورزی" چه بود؟ . کینه آنقدر شدید و ریشه دار بود که حضرت وصیت نمود دفن‌شان مخفیانه باشد و کسی از محل دفن آگاه نباشد تا نبش قبر کنند. مضجع امام سال ها بعد توسط امام‌معصوم‌معرفی شد. در دستگاه رسمی حکومت ابلاغیه بود در خطبه ها علی(ع) را لعن کنند! فضایل او را پنهان بدارند. در دل دوستداران او رعب ایجاد کنند می گفتند علت کم کاری علی(ع) ترس از جنگ بوده است!! علی(ع) و ترس!!!! .... باید پرسید کینه نسبت علی(ع) چرا پس از شهادت ایشان به پایان نرسید؟ چرا این کینه در تاریخ‌بافی نماند؟ پاسخ همان است: علی(ع) و مرام علی(ع) بر ضد منافع اقلیت است. اقلیت همان خواص شکم گنده ظاهرالصلاح حاکم بر بیت المال در دوران خلیفه دوم و سوم بودند. همان ها که از بدر کینه علی(ع) را به دل داشتند. کینه خواص، جریان حق را در جامعه می سوزاند‌. بالاترین سطح کینه همین است. در ظهر عاشورا هم بیش از حسین(ع) که روبرویشان بود، کینه پدر حسین(ع) را در دل داشتند. . . ایام شهادت امامی که شهید کینه ها شد تسلیت . 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
4_5913273022801774765.mp3
4.42M
🇮🇷 باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز این شبستان کهن با نور ایمان روشن است 🇮🇷 ▫️غایتِ عمری "شهید زیستن"، جز "شهید رفتن" نتواند بود. آنان که حیات خود را به گمنامی و جهاد خاموش و چشم بستن بر شهرت گره زدند، پس از رفتن نام و نشان واقعی خواهند یافت و پیش‌رویِ خلایق، افق‌گشایی‌های بزرگ و پرشکوه خواهند کرد. "سردار زاهدی" و یارانش در زمره این خیل بودند و هم از این روی، در روز شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام به قبیله رستگاران پیوستند. بر ما طلوعشان مبارک باد. 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻کم و کیف انتقام از صهیونیست‌ها ✍ سید یاسر جبرائیلی ▫️برخلاف تصورات برخی افراد، صهیونیست ها به هیچ وجه بنای کشاندن پای ایران به یک درگیری کامل را ندارند؛ چون ورود ایران به یک جنگ تمام عیار(All-out War)، شاید برای ایران هزینه سنگینی ایجاد کند، اما در مقابل به معنی پایان موجودیتی به نام اسرائیل خواهد بود. در چنین شرایطی، بهترین گزینه، عملیات در محدوده‌ای است که ایران آسیب ببیند، اما این آسیب به اندازه‌ای نباشد که تهران را تحریک به ورود به یک جنگ تمام عیار کند. این محدوده، در ادبیات استراتژیک با مفاهیمی نظیر Gray Zone یا Measures Short of War توضیح داده می‌شود. از اوایل دوره ترامپ، مفهومی در ادبیات اندیشکده‌های امنیتی آمریکا پردازش شد که برخی آن را Measures Short of War یا اقداماتی پایین‌تر از آستانه جنگ خواندند و برخی دیگر Gray Zone Strategy یا استراتژی منطقه خاکستری. موسسه رند در گزارشی مدعی شد که سه کشور ایران، چین و روسیه در حال وارد آوردن آسیب‌هایی به منافع آمریکا هستند که پایین تر از آستانه لازم برای آغاز یک جنگ تمام عیار (All-out War) توسط واشنگتن است. اما چون آمریکا سیاستش این است که یا دست به حمله تمام عیار نظامی بزند، یا از درگیری پرهیز کند، در برابر این ضربات منفعل شده است. لذا پیشنهاد کردند که واشنگتن شان و شئون ابرقدرتی را کنار بگذارد و دست به وارد آوردن ضربات نقطه‌ای در سطحی پائین تر از آستانه جنگ بزند. پس از شهادت حاج قاسم، موسسه واشنگتن (Washington Insttute) این ترور را در چارچوب این سیاست جدید، یک عملیات موفق ارزیابی کرد و توصیه به تداوم آن نمود. به نظر می‌رسد امروز جمع‌بندی رژیم صهیونیستی این است که می‌تواند در منطقه خاکستری، اقداماتی پائین‌تر از آستانه جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد، اما از یک جنگ تمام عیار نیز در امان بماند. در چنین شرایطی، اقتضای عقلانیت، اقدام متقابل در سطح مشابه است: فَمَن‌ِ اعتَدی‌ عَلَیکُم‌ فَاعتَدُوا عَلَیه‌ِ بِمِثل‌ِ مَا اعتَدی‌ عَلَیکُم‌. این سطح از پاسخ، این پیام را مخابره خواهد کرد که سیاست ایران برای پرهیز از ورود به جنگ تمام عیار، به معنی عدم تلافی اقداماتی پائین تر از آستانه جنگ نیست و ضربه بعدی، ضربه متقابل بعدی را در پی خواهد داشت. راقم این سطور معتقد است به همان دلیلی که صهیونیست‌ها نمی‌خواهند با ایران وارد یک جنگ تمام عیار شوند، پاسخ ایران در سطحی مشابه با عملیات نظامی آنها، منجر به یک درگیری کامل نخواهد شد. اگر در چارچوب این ایده و این مفروضات تصمیم‌گیری می‌شد، شاید پاسخ به ترور حاج قاسم، نه موشک باران عین الاسد، که به هلاکت رساندن یک شخصیت نظامی همرده بود. آمریکا اگر توان و اراده و امکان حمله به ایران را داشت، نیازی به بهانه نداشت. رژیم صهیونیستی نیز چنین است. لذا نظر نگارنده آن است که در اسرع وقت، یک عملیات مشابه در سطح مشابه علیه صهیونیست‌ها صورت گیرد. عدم اقدام در برابر این اقدامات پائین تر از آستانه جنگ، یک خطر جدی دارد و آن، تغییر پیوسته آستانه تحمل ایران است. اگر صهیونیست ها پاسخ جدی دریافت نکنند، نه تنها عملیات در منطقه خاکستری را ادامه خواهند داد، بلکه بر وسعت این منطقه نیز خواهند افزود. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻هنر رزم سون تزو ✍ سیدآرش وکیلیان ▫️دیشب برخی در شبکه‌های اجتماعی خیلی نگران شروع یک جنگ بین ایران و اسراییل بودند، من به همه شون پیشنهاد می کنم کتاب کوتاه «هنر رزم» سون تزو را بخوانند، احتمالا طور دیگری فکر خواهند کرد. سون تزو یک از اولین استراتژیست های نظامی دنیاست که حدود ۲۵۰۰ سال پیش در دوران دولت های جنگ سالار در چین می زیست و کتابی کوتاه تألیف کرد که هنوز هم در مدیریت استراتژیک به خصوص حوزه های نظامی و حتی تجاری مطالعه می شود. البته نسخه ای که اکنون در دست ماست توسط چند نفر در طی زمان بازنویسی و عبارات و مثال هایی از تاریخ چین به آن افزوده شده است. این کتاب ۱۳فصل کوتاه دارد که هر فصل آن به یک جنبه از موضوعات مطرح در میدان رزم می‌پردازد. ۱- نقشه‌های حساب شده ۲- برپایی عملیات ۳- شمشیر در نیام ۴- رزم‌آرایی یا جابجایی‌های تاکتیکی ۵- نیرو ۶- نقاط ضعف و قوت ۷- رزمایش یا مانور کردن ۸- رزم‌آرایی های گوناگون ۹- ارتش در حال پیشروی ۱۰- زمین یا منطقه عملیاتی ۱۱- موقعیت‌های نُه گانه ۱۲- حمله کردن با استفاده از آتش ۱۳- استفاده از جاسوسان زیباترین بخش کتاب را استراتژی «شمشیر در نیام» میدانم. سون تزو می گوید:«فضیلت برتر ، جنگیدن و پیروزی در تمامی نبردها نیست. فضیلت برتر، در هم شکستن مقاومت دشمن بی توسل به جنگ است... پس عالی ترین شیوه فرماندهی ، ممانعت از اجرای نقشه دشمن است... » 🔗در حاشیه یک نکته در ارتباط با استراتژی ایران یعنی بازدارندگی فعال و تهاجمی اضافه کنم. ایران می داند که با یک بازیگر بد (نتانیاهو) مواجه است که سود سیاسی اش در جنگ افروزی است. در چنین شرایطی بهترین راه ایران برای جلوگیری از وقوع جنگ محتمل، ایجاد موازنه وحشت است. یعنی به دشمن نشان دهد که توان آسیب زنندگی زیادی دارد. لذا این احتمالا سبب خواهد شد که اسراییل از توسعه جنگ به شیوه کلاسیک صرفنظر کند و مجددا به روش خرابکارانه سابق بازگردد. لذا پس از حملات اخیری که اسراییل به فرماندهان ایرانی در سوریه انجام داده بود، اگر ایران اقدام به تلافی وحشت افروز نکرده بود، احتمالا نتانیاهو در مراحل بعدی حملات موثرتری را حتی در خاک ایران انجام می داد. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
In this one video seen seven of hits by Iranian army 🔗 S p r i n t e r F a c t o r y (@Sprinterfactory) فقط در همین یک ویدئو ۷ موشک ایرانی به اهداف خود اصابت کرده است. اصابت ها دقیق و نقطه زن است. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻افسر بازنشسته ارتش آمریکا و بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل: عملیات ایران، یکی از برترین قدرت نمایی های نظامی تاریخ نوین بود... 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پاسخ بی سابقه ایران چگونه تمام معادلات را به هم ریخت؟ 🎙علی علیزاده ▫️ اگر ایران در عین الاسد خطوط قرمز خود را برای آمریکا ترسیم کرد و یک سوی صورت ترامپ را سرخ کرد و از آن پس دیگر هرگز آمریکا وارد جدال مستقیم با ایران نشد، حمله ایران به اسراییل هم هفت اکتبری دیگری در اذهان اسراییلی ها به وجود آورد. که ای اسراییلی که خانه و کاشانه خود را از منهتن ول می کنی و به اسراییل می آیی به خیال اینکه امنیت داری. این گنبد آهنی نیست آبکش آهنی است. نگاه این موشک های ته انبار من با فن آوری های دو دهه قبل چه طور از بالای چهل شهر تو رد می شود و هیچ کاری نمی توانی بکنی. نگاه کن که این تنها شمه ای از یک میلیون موشک های انبار شده من است... 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻شعله‌های ایدئولوژی آمریکا | بخش اول ✍ سیدجواد میری ▫️در نگاه اول بسیاری چنین گمان می‌کنند که جامعه آمریکا، جامعه‌ای غیرایدئولوژیک است. برای مثال برخی چنین تصور می‌کنند که جوامعی همچون کوبا، ایران، چین و... گرفتار مساله‌ای به نام ایدئولوژی هستند (اگر ایدئولوژی را به معنای منفی آن مدنظر بگیریم) اما برای مثال، کشور‌های غربی همچون فرانسه، انگلیس و آمریکا ایدئولوژیک نیستند. به باور من این یکی از غلط‌ترین نگاه‌ها به وضع موجود جهان است. اگر ما ایدئولوژی ساختارمند و درونی شده در آمریکا را نمی‌بینیم به دلیل این است که ایدئولوژی لیبرالیسم یا سرمایه‌داری چنان بسط یافته و چنان جامعه را شکل داده که مانند هوایی که تنفس می‌شود متوجه آن نیستیم. ما زمانی به هوا فکر می‌کنیم که کسی راه تنفس ما را مسدود کرده باشد و در تنگنا باشیم. در لحظات بسیار بسیار بحرانی است که ایدئولوژی غربی خود را آشکار می‌کند. بحران به این معنا که وقتی شما با غیریت کاملا متمایز روبه‌رو می‌شوید در آمریکا، می‌توانید بفهمید که عجب ایدئولوژی قدرتمندی در این جامعه وجود داشته اما ما هیچ‌گاه متوجه وجود آن نبوده‌ایم. برای نمونه یکی از آن لحظات حساس و بحرانی چیزی است که ما امروز با مساله فلسطین در آن قرار گرفته‌ایم. قتل‌عام و نسل‌کشی انسان در غزه رخ می‌دهد اما اگر کسی درباره فلسطین یک خط بنویسد، او را از دانشگاه اخراج می‌کنند؛ 28 کارمند گوگل صرفا به دلیل اعتراض به سیاست‌های فروش اطلاعات به اسرائیل اخراج می‌شوند. دکتر عبیر ابویعبیص، استاد هماتولوژی و انکولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه اِمُری، به دلیل شرکت در تظاهرات مقابل سفارت اسرائیل در واشنگتن و حمایت از فلسطین در فضای مجازی از دانشگاه اخراج می‌شود. مجریان شبکه‌های تلویزیونی شغل خود را پس از حمایت از مردم فلسطین از دست می‌دهند. همچنین می‌شود به همین موج سرکوب به بهانه «یهود‌ستیزی» اشاره کرد؛ بهانه‌ای که روسای دانشگاه‌‌های هاروارد، ام‌آی‌تی، پنسیلوانیا و ماساچوست را فقط به خاطر اینکه در دانشگاه‌های تحت مدیریت آنها دانشجویان از فلسطین حمایت کردند راهی دادگاه کرد. در همین جلسات بود که رئیس دانشگاه پنسیلوانیا مجبور به استعفا شد. شما توجه کنید فردی مانند کریم بنزما به دلیل حمایت از مردم فلسطین در یک توئیت، متهم به ارتباط داشتن با اخوان‌المسلمین می‌شود و درخواست سلب تابعیت بنزما و پس ‌گرفتن توپ طلا از او مطرح می‌شود.  حتی بعد از انتشار یک فراخوان برای آتش‌بس در غزه، مجله «Artforum» سردبیر ارشد خود دیوید ولاسکو را برکنار کرد و مدعی شد انتشار این فراخوان با استانداردهای رسانه‌ای آنها مطابقت ندارد! این مساله آنقدر فراتر می‌رود که حتی سوزان ساراندون، بازیگر برنده اسکار توسط شرکت سازنده اسپای گلس (Spyglass) از پروژه فیلم «جیغ7» اخراج می‌شود. این بخشی از ماجراست. می‌شود نام و رسم هزاران نفر دیگر را ردیف کرد که صرفا به دلیل اعتراض به نسل‌کشی در فلسطین شغل خود را از دست داده‌اند.  ادامه دارد... 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻شعله‌های ایدئولوژی آمریکا | بخش دوم ✍ سیدجواد میری ▫️حالا شما گمان می‌کنید این جامعه غیرایدئولوژیک است؟ پس چرا اینگونه با مسائل برخورد می‌کند؟ نکته مهم اینجاست که همه جوامع به نوعی درگیر ایدئولوژی هستند. همه جوامع در گذار از کلیسا به وضع مدرن از یک رحم اجاره‌ای به نام ایدئولوژی استفاده کرده‌اند. درباره کشور ما ایران چنین القا می‌شود که با مفهوم ایدئولوژی از زمان جنبش مشروطه و به نحو جدی در قرن بیستم و با طرح ناسیونالیسم با مفهوم ایدئولوژی آشنا شد. در ادامه نیز گفته می‌شود به‌رغم وجود ایدئولوژی‌های مختلف اما در نهایت این اسلام‌گرایی بود که توانست ابزار قدرت را در دست بگیرد. طرح چنین مفهومی پیرامون ایران به معنای آن نیست که دیگر جوامع غربی خالی از ایدئولوژی هستند. همه این جوامع ایدئولوژی دارند اما ایدئولوژی‌های آنان بسیار عمیق و مستحکم است. به همین دلیل است که فوکو در اواخر قرن بیستم معتقد است تکنولوژی‌های قدرت در جوامع مدرن وجود دارد. فوکو در باب جوامع مدرن همچون فرانسه و آمریکا سخن می‌گوید. وی مفهومی تحت عنوان «panopticon» یا قدرت تمامیت‌بین را طرح می‌کند. قدرت تمامیت‌بین فراتر از قدرت تمامیت‌خواه با توتالیتر است. در برابر با قدرت توتالیتر، شما می‌توانید آن را با انگشت مورد اشاره قرار دهید و نسبت به وجود چنین قدرتی  خودآگاهی پیدا کنید اما قدرت تمامیت‌بین چنان وجود جامعه و شما را احاطه کرده که در همه جا هست اما شما حتی متوجه حضور آن هم نیستید در حالی که به طور ناخودآگاه زندگی شما را جهت می‌دهد.  به باور من قدرت در  ایران نه‌تنها تمامیت‌بین نیست، بلکه حتی تمامیت‌خواه یا توتالیتر هم نیست. قدرت توتالیتر در اروپای شرقی برای مثال وجود داشت. قدرت کاملا می‌توانست جامعه را کنترل کند اما مرز میان جامعه و قدرت مشخص بود. در فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا حتی چنین امری نیز قابل تشخیص نیست. زمانی مردم می‌توانند حضور پررنگ قدرت در جامعه را تشخیص دهند که اتفاقی رخ می‌دهد، مانند آنچه در فلسطین به وجود آمد. در چنین موقفی است که دولت مدرن آن ابزار قدرت مداخله‌گر خود را به وسط حوزه عمومی آورده و دانشگاه، رسانه و همه چیز را کنترل می‌کند. یک مثال خوب برای این موضوع جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ است. با شروع جنگ 3 میلیون انگلیسی در خیابان تظاهرات و پیاده به سمت لندن حرکت می‌کنند تا بگویند انگلیس نباید وارد جنگ شود اما تونی بلر کار خود را انجام می‌دهد. مگر نمی‌گویند در دولت‌های دموکرات اگر جامعه مدنی فعال شود کنش دولت‌ها را جهت می‌دهد؟ چگونه است که قدرت کار خود را انجام می‌دهد. این یعنی ایدئولوژی کار خود را انجام می‌دهد. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻‍بوی گند روشنفکری! ✍ داریوش سجادی ▫️روشنفکری از منظری آسیب‌شناسانه یک بیماری است. نوعی بیماری که ناشی از نشاء اندیشه در زمین منطق باینری (صفر و یک) است که طی آن جماعت «روشنفکر» مفاهیم انتولوژیک (بودشناسانه) را در فضائی اگزیولوژیک (ارزش‌داورانه) مصادره بمطلوب می‌کنند. به عبارت دیگر روشنفکر بر این روال به موجودیتی مُبدل شده که «بودهای» ذات‌سرشتانه را با استنتاجات ارزش‌داورانه مابازاء کرده و بتبع تفاوت‌های ذاتی را مبنای تمایزات ارزشی می‌انگارد. حوزه منطق باینری جهان مطلقات و گزاره‌های ابطال ناپذیره هستی یا عدم ـ صدق یا کذب ـ روشنائی یا عدم روشنائی ـ خدا یا غیر خدا ـ خیر یا شر اما ورود ناصواب منطق باینری از حوزه آنتولوژی (بودشناسی) به حوزه آگزیولوژی (ارزش‌داوری) مبنای انعقاد نطفه نامیمون «ایدئولوژی شیطانی» است که طی آن شیطان «بود» از آتش خودش را در مقابل «بود» از خاک انسان را شاخص تمایز و تفاخر و خودبینی و خودبرتربینی و تشخص و تکبرش نسبت به انسان می‌انگارد. در چنین بدآیندی، منطق شیطان ناظر بر «ارزشگذاری خویش‌کامانه» بر تفاوت‌های «هستی شناسانه» است. ایدئولوژی که طی آن «تفاوت» مبنای «تمایز» است و بر همین اساس عنصر مبتلابه به این ایدئولوژی از دو گانه‌های متفاوت «سیاه و سفید» ، «فقیر و غنی» ، «شهری و روستائی» ، «باسواد و بی سواد» ، «زن و مرد» ارجحیت‌های ارزش‌داورانه درک و استنباط می‌کند. بر این اساس پاسخ یک عنصر مبتلا به این بیماری به پرسش «آقای ایکس چگونه انسانی است؟» بیرون از دو گانه «آقای ایکس آدم خوبی است» یا «آقای ایکس آدم بدی است» چیز دیگری نمی‌تواند باشد! امکان نداره بیمار مزبور در پاسخ به پرسش فوق فرضاً بگوید: آقای ایکس فردی خوش خُلق اما در عین حال کاهل است و هم چنان که آدمی راستگو است اما ضریب مسئولیت‌پذیری‌اش پائین است. از نظر روانی فردی برونگرا و خیـّر و اهل انفاق است. خانواده دوست و اجتماعی است اما در عین حال محافظه کار هم هست و ضریب ریسک پذیری‌اش پائین است. خوش لباس و خوش بیان و مبادی آداب است اما مناسباتش با خانواده پدرسالارانه است و در مناسبات اجتماعی رفیق باز و تفرج طلبند و غیره ... توقع شنیدن چنین پاسخی از چنان بیماری تقریبا در حد محال است! برای چنین بیماری دادن پاسخ در «دو گانه باینر» بمراتب سهل‌تر و مقبول‌تر از آنست تا خود را در پاسخ‌های کثیرالابعاد معطل و معذب کند. برای چنین بیماری تنها دو گزینه وجود دارد: خوب یا بد! انسان یا قدیس است یا ابلیس! یا اهورا است یا اهریمن! یا خیر است یا شر! یا درست است یا غلط! یا سیاه است یا سفید! یا فرشته است یا دیو! یا پاک است یا پلید! یا قهرمان است یا هیولا! یا راهبه است یا فاحشه! یا مدرن است یا سنتی! یا شهری است یا دهاتی! یا باشعور است یا بی‌شعور! یا باسواد است یا بی‌سواد! یا روشنفکر است یا مرتجع! یا آلامُد است یا اُمُل! یا دنیوی است یا اخروی! یا علمی است یا دینی! کسالتی آپارتایدی که به اعتبار آغشتگی‌اش به «منطق باینری» عنصر مبتلابه را بصورت قهری در دوگانه مهتری ـ کهتری بین خود و دنیای بیرون از خود استقرار می‌کند. روشنفکری بر این روال خوانشی است از تفرعن شیطانی آغشته به تبختر و انانیتی خویش‌کامانی! گفتمانی سیاه و سفید که در آن برای ابراز و اثبات شانیت و اصلحیت خود لزوماً باید جبهه مقابلی از سفلگی و حقارت برای خود جعل کنید. در چنین گفتمانی «روشن‌فکر» برای مانائی وجود پر نخوت خود چاره‌ای ندارد تا بقای خود را با انتساب «تاریک‌فکران» به جبهه مقابل «کنتراست» کرده و مختصات هر دو سوی جبهه را نیز برگرفته از خوشآیندها و ناخوشآیندهای سلیقگی خود، فهم و معنا و قرائت و انشاء و املاء کند. دو گانه «روشن فکر ـ تاریک فکر» تبلور عینیتی شیطانی از صباوتی اندیشگی نزد فحول جوامع است. روشنفکر با چنین مختصاتی «نژندی روانی» است در حالی که همه انسان‌ها را بیرون از این «دوگانه شیطانی» می‌توان در دوگانه «عوام و خواص» برسمیت شناخت بدون آنکه تالی فاسد داشته باشد. دوگانه‌ای که در آن چه آن چوپان بی‌سوادی که در دل کوه تخصص گوسفندگردانی دارد نسبت به استاد دانشگاه به اعتبار تخصص‌اش خواص است. هم چنان که آن استاد دانشگاه نیز به اعتبار جهل‌اش از تخصص چوپانی، نزد چوپان عوام خواهد بود! هم چنان که همان استاد در مقابل «چوپان مفروض» در حوزه «تخصص خود» خواص است و چوپان نیز عوام حوزه تخصصی استاد محسوب خواهد شد بدون آنکه هر کدام نسبت به دیگری فخر یا عجز بفروشند. 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻تشیع، تعلیق معنا، عقلانیت معطوف به معنای نهایی ✍ سینا کریمی ▫️ژاک لکان روانشناس و فیلسوف فرانسوی معتقد است «همواره معنای همه چیز در تعلیق بوده ، هیچ زمانی نیست که با انعقاد کامل معنا مواجه باشیم. وقتی عشق است، معشوقه نیست و وقتی معشوقه هست، عشق نیست و با تحقق یکی آن دیگری محو خواهد شد.» در تاریخ سیاسی شیعه موضوع مشابهی مطرح بوده به این معنا که وقتی امام بوده ماموم نبوده و امامان یک به یک به شهادت رسیده اند و وقتی امام نیست ماموم، مدعیان و ابراز کنندگان وفاداری به امام زیاد شده اند! به همین دلیل نخبگان فکری شیعه در طول تاریخ، معنای مطلق را در تعلیق و سایه نگه داشته و با ظاهر نشدن امام در انظار عمومی و انتظار برای ظهور مجددش، پایان تاریخ و حقیقت را از نظر منطقی، امری غیر ممکن و همواره مشغول برنامه ریزی و سازماندهی برای تولید حقایق و وضعیتهای جدید بوده و هستند! در زمان فتح مکه، پیامبر(ص) خانه کعبه و خانه ابوسفیان را دو مکان امن اعلام نمود در حالیکه ابوسفیان و قبایل همراهش بیشترین دشمنی را با پیامبر ابراز نموده بودند! مولا علی (ع) هم با وجود اینکه می دانستند حکومت حق ایشان است اما قهر سیاسی نکرده همواره به خلفای اسلامی مشاوره سیاسی می دادند! از نظر ژاک لکان تضاد میان واقعیت و حقیقت ، هیچ موقع از بین نرفته و نخواهد رفت و کسانی که به دنبال پیاده نمودن حقیقت نهایی و مطلق هستند هیچگاه موفق به این امر نشده، بنابر این، مردم چاره ای جز انس گرفتن و کنار آمدن با این موقعیت های متضاد نداشته، برای رسیدن به آرامش روانی و قرارمندی باید با ذات پارادوکسیکال دنیا کنار بیایند! امابرخلاف نظر لکان ، عدم انس و عادت به این موقعیت های متضاد و رها نکردن معنای نهایی، نقطه شروع و تمایز گفتمانی تشیع از سایر جریان‌ها بوده، نخبگان سیاسی شیعه با فعال نمودن وجه عقلانی و واقع گرای رفتار سیاسی خود، همواره ضمن معلق نگه داشتن بخشی از معنا، توانمندی استفاده از روشها و ابزارهای نوین و تطبیق با واقعیات و موقعیت های متضاد، برنامه ریزی، سازماندهی و شبکه سازی فعال برای تغییر قواعد بازی را ممکن ساخته، از مجرای این میل و اراده همیشگی برای بودن و تغییر دادن، هویت تاریخی خویش را حفظ و متعین نموده اند! بنابر این ما نه با اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی و یا سیاست اسلامی بلکه با عقلانیت اسلامی، شیعی و ایرانی در مواجهه با عقلانیت لیبرالی و مسیحی مواجه هستیم. عقلانیتی که به سطح اقتصاد یا سیاست تنزل نکرده، در عین بکارگیری قواعد و ابزارهای آن، جهانی فراتر و بزرگتر را از آن خود می کند! 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻تاملی درباره تعطیلی شنبه و پیامد های این جراحی فرهنگی! ✍ سجاد صفار ▫️یکی از بنیادی ترین شؤون فرهنگ ساماندهی نظم بخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیه ای و کم اهمیت نیست بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را میسازد روال و ریتم زندگی ما درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی از جمله مواردی است نظم گاهشمارانه در شکل دادن به آن تأثیر قطعی دارد. به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعه های هویتی و تمدنی بوده است. تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی یا تلاش شکست خورده ژاکوبنهای فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی که در آن روزهای هفته به جای 7 ده روز بود نمونه هایی آشنا از این منازعات است. در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشت. اساساً هفته تا حد زیادی درونمایه ای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی نه تنها در آیینهای اساطیری بابلی و مصری و رومی که در آموزه ادیان ابراهیمی بارز و واضح است. نظم 6+1 روزهای هفته کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در شش روز (یا نشئه یا مرحله ) و استواری بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است روزهای معمولی هفته که البته هر یک معانی دلالتها و سنن و مستحبات خاص خود را دارند در نهایت به روز مقدس (Holyday) ختم میشوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتى مقررات و منهيات خاص دینی نشانه گذاری شده است. این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتاً به ابتلای قوم بدل میشود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نماز جمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد. در سنت اسلامی هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتاً جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است. این مسأله جدا از وجوه نفس الامری و تکوینی، جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد دستکاری در این تنظیم زمانی خواه ناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است. به نظر من اهمیت چنین کاری شاید یکی دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصاً در بلند مدت خود را نشان خواهد داد. اما چه ضرورتی این جراحی فرهنگی را در ذهن بخشی از تصمیم گیران موجه ساخته است؟ از جمعیت 24 میلیونی شاغلین در کشور ما چه تعدادی از افراد به طور مستقیم درگیر تعاملات تجاری مالی و بانکی بین المللی هستند؟ صد هزار نفر؟ دویست هزار نفر؟ پانصد هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمی دانم اساساً تخمینی از آن وجود دارد یا نه. اما حتی اگر عدد نامحتمل یک میلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم سهمی کمتر از پنج درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص می دهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانش آموزان و دانشجویان که فعالیت شان هیچ ربطی به تعاملات بین المللی ندارد سهم این بخش کمتر هم می شود. چرا باید برای تسهیل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود ندارد؟ اساساً شرکتهای خصوصی چه مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیت شان دارند؟ بخش عمومی را نمی توان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و ... اما پیامدهای فرهنگی که گذشت همه مساله نیست. تعطیلی شنبه که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و اراده ها و تصمیم های جدید قرین است تبعاتی ضد کار و فعالیت خواهد داشت حتی اگر این جراحی نابهنگام در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنج شنبه( به عنوان روز نیمه تعطیل یا تق و لق) ساده نخواهد بود. همچنان که تلاش شهید رجایی در کاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به ۴ روز موفق نبود. به این ترتیب در عمل روزهای فعال و سرپای هفته از ۵ روز به ۴ روز (یکشنبه تا چهارشنبه کاهش می یابد و این در شرایط امروز ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology