eitaa logo
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
160 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
761 ویدیو
15 فایل
حس‌#حسین‌را‌هرڪس‌در‌وجودش‌ندارد‌ هیچ‌ندارد..(؛" ڪل‌الارض‌ڪربلا‌ ‌ڪل‌یوم‌عاشورا‌ یعنی ‌‌باید‌در‌هر‌زمانی‌، هرمڪانی‌، هر‌لحظه‌اے ‌یاور#‌مهدے‌ باشی حرفے❣💭 سخنے🗣 انتقادے بود💥 در خدمتم🤝🏻 ناشناسمونه https://harfeto.timefriend.net/464676878
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ﷽ 🌸 🌺🍃🌸🍃🌺 ..... خوشبختانه مجید هوشیاری به خرج داده و شعله زیر غذا را خاموش کرده بود. غذا را کشیده و میز شام را چیدم که از صدای به هم خوردن قاشق ها چشمانش را گشود و با دیدن من با لحنی خواب آلود پرسید:" چی شد الهه جان؟" سبد نان را روی میز گذاشتم و پاسخ دادم:" خوابید." سپس لبخندی زدم و با شرمندگی ادامه دادم:" مجید جان! ببخشید شام دیر شد." و با لشاره دستم تعارفش کردم. خسته از جا بلند شد و به سمت آشپزخانه آمد و با مهربانی همیشگی اش دلداری ام داد:" فدای سرت الهه جان! ان شاء الله حال مامان زود خوب می شه!" و همان طور که سر میز می نشست، پرسید:" می خوای فردا مرخصی بگیرم مامان رو ببریم برای آزمایش؟" فکری کردم و جواب دادم:" نه. تو به کارت برس. اگه مامان قبول کنه بیاد، با عبدالله میریم." شرایط سخت و ویژه کار در پالایشگاه را می دانستم و نمی خواستم برایش مزاحمت ایجاد کنم، هرچند او مهربانی خودش را نشان می داد. چند لقمه ای که خوردیم، مثل این که چیز ناراحت کننده ای بخاطرش رسیده باشد، سری جنباند و گفت:" الهه جان! تو رو خدا بیشتر به خودت مسلط باش! میدونم مادرته، برای عزیزه، ولی سعی کن آرومتر باشی!" و در مقابل نگاه متعجبم، ادامه داد:" من تو بیمارستان وقتی تو رو می دیدم، دیوونه می شدم! هیچ کاری از دستم بر نمی اومد. حال مامان هم ناراحتم کرده بود، ولی گریه تو داغونم می کرد!" آهنگ صدایش با ترنم عشق دلنشینش، تار های قلبم را لرزانده و گوش دلم را نوازش می داد. سرمست از جملات عاشقانه ای که نثارم می کرد، سرم را پایین انداخته بودم تا لبخندی را که مغرورانه بر صورتم نشسته بود، پنهان کنم و همچنان می گفت:" الهه! من طاقت دیدن غصه خوردن و ناراحتی تو رو ندارم!" سپس با چشمان کشیده و جذابش به رویم خندید و گفت:" هیچ وقت فکر نمی کردم تو دنیا کسی باشه که انقدر دوستش داشته باشم..." و این آخرین کلای بود که توانست از فوران احساسش به زبان آورد و سپس آرام و زیبا سر به زیر انداخت. ای کاش زبان من هم چون او می توانست در آسمان کامم بچرخد و هنرنمایی کند. ای کاش غرور زنانه ام اجازه می داد و مهر قلبم را می گشود و حرف دلم را جاری می کرد. ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 |🦋|•••→ @porofail_me