eitaa logo
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
166 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
761 ویدیو
15 فایل
حس‌#حسین‌را‌هرڪس‌در‌وجودش‌ندارد‌ هیچ‌ندارد..(؛" ڪل‌الارض‌ڪربلا‌ ‌ڪل‌یوم‌عاشورا‌ یعنی ‌‌باید‌در‌هر‌زمانی‌، هرمڪانی‌، هر‌لحظه‌اے ‌یاور#‌مهدے‌ باشی حرفے❣💭 سخنے🗣 انتقادے بود💥 در خدمتم🤝🏻 ناشناسمونه https://harfeto.timefriend.net/464676878
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ﷽ 🌸 🌺🍃🌸🍃🌺 ..... چقدر برایم سخت بود که در اوج بی پناهی گریه هایم، دست رد به سینه کسی بزنم که همیشه پناه همه غم هایم بود و صبورانه به پای دردِ دل هایم می نشست. ای کاش دلم این همه از دستش گرفته نبود و می توانستم همه غصه هایم را پیش چشمان مهربانش زار بزنم و بعد در حضور گرم و پُر مهرش به آرامش برسم. چقدر به آهنگ آرامبخش صدا و گرمای زندگی بخش نگاهش نیاز داشتم و افسوس که قلب شکسته ام هنوز از تلخی تنفرش خالی نشده و دل رنجیده ام به این آسانی حاضر به بخشیدن گناه نابخشودنی اش نبود. غروب آفتاب نزدیک می شد و تا آمدن پدر و عبدالله چیزی نمانده بود. به هر زحمتی بود تن رنجورم را از جا کَندم و برای تدارک شام به آشپزخانه ای رفتم که هر گوشه اش خاطره مادرم را زنده می کرد و چاره ای نبود جز اینکه میان اشک های تلخم، غذا را تهیه کنم. دقایقی به اذان مغرب مانده بود که پدر از راه رسید. به خیال خودش بعد از رفتن مادر می خواست با من مهربانتر باشد که با لحنی نرم تر از گذشته جواب سلامم را داد. با دیدن چشمان و وَرم کرده ام، اخم کرد و پرسید:" مجید اینجا بود؟" سرم را ساکت به زیر انداختم که خودش قاطعانه جواب داد:" نمی خواد قایم کنی! دیدم پنجره طبقه بالا بازه، فهمیدم اومده خونه." سپس به چشمانم دقیق شد و با لحنی مشکوک پرسید:" باهاش حرف زدی؟" سری جنباندم و زیر لب پاسخ دادم:" اومده بود دمِ در، ولی درو باز نکردم." لبخند رضایت روی صورت پُر چین و چروکش نشست و گفت:" خوب کاری کردی! بذار بفهمه نمی تونه هر غلطی دلش می خواد بکنه! تا چهلم محلش نذاری می فهمه یه مَن ماست چقدر کره میده!" که صدای اذان مغرب بلند شد و خطابه پُر غیظش را را نیمه تمام گذاشت. ساعتی از اذان مغرب گذشته بود که عبدالله هم آمد و سفره شام را انداختم. ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 |🦋|•••→ @porofail_me