بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد...
بســمِ #اللھ••🍃
#سلامصبحٺونمعطربھنامولےعصر(عج)♥️
با تو هر بار سلام با تو هر صبح بهشتــ
خیرِ هر روزِ من از نگاهتــ آغاز گرفت
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله♥️
#صبحــتوݩحسینــی
@porofail_me🍃
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
با تو هر بار سلام با تو هر صبح بهشتــ خیرِ هر روزِ من از نگاهتــ آغاز گرفت #صلیاللهعلیکیااباعب
••🎈••
#یااباعبدالله♥️📿
مادَرَمْ گُفْت:حُسِینْ تِکِه کَلامَتْ باشَد
هَروَقْتشُدیمَسْتِرُخَششیرَمْحَلالَتباشَد
مِثلِیِکمُردِهکِهیِکْمَرتَبهجانمیگیرَد
دِلَم اَز بُردَنْ نامَت هَیِجان میگیرَد
قَلَبم اَزکار کِهاُفْتادبِهمَنشُوکنَدَهید
اِسمِ#اَرْبابْ بیایَد،ضَرَبان میگیرَد..:)❤️
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله🌱
@porofail_me
#دوربینخـداروشنـه📸
الَـمیَعلَمبانَّاللهَیَـری | آیانمیدانیدخدامیبینـد ؟
دیدیـنگاھیمیریـمعروسـییـاجشـنتولـد؛دوربیندارهفیلمبرداریمیکنـهتـانوبـتبـهمامیرسـه
خودمونروجمع و جـورمیکنیـم !🌱
چــرا؟؟
چـوننکنهدوربینرویمازوممیکنـه؛نکنهزشـتوبدقیافهبیفتیم 😬
اگـرفقطبـهاینفکرکنیم دوربینخداهمیشهروشنـه
ورویِمـازومشـده
شایـدیهجـوردیگهزندگیمیکردیـم !
شایـداخلاقمـونیهجوردیگهبود !
شایـدلحـنصحبتمـونیـهجـوردیگهمیشـد !
لبخندخدانصیبترفیق😌
@porofail_me
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور| منیکهکبوترم...🕊
#آسیدرضانریمانی🎤
@porofail_me
📙🧡||| نهجالبلـاغه
🖇📌||| حڪمت۴١
❰🔏🌿~راهشناختعاقلواحمق❱
🖌...امیرالمومنینعلیهالسلام↓↓
قلباحمقدردهاناو|❤️
وزبانعاقلدرقلباوقراردارد|🌥
➖➖➖➖➖
•✨☂• ڪلامبزرگان
اگرانساندستبهدامانامامزمان؏
بشود،میتواند،چشمش👀راڪنتࢪلڪند
تا آخرࢪاهبماند،وسطراهرهانڪند👣🍃
دیگࢪنلغزدوگناهانࢪاترڪڪند.
📚📍||| آیتاللهجاودان
♥️⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋
@porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
#دوربینخـداروشنـه📸 الَـمیَعلَمبانَّاللهَیَـری | آیانمیدانیدخدامیبینـد ؟ دیدیـنگاھیمیریـ
آخهمنکدومنعمتاتوبشمرم؟!🌸
مهربونیاتتولحظهلحظهزندگیم
دستگیریاتووقتاییکه
میتونستیمچموبگیری♥️
توتنهاییامکههمدممشدی
وقتبیکسیامکهپناهمشدی
توناامیدیامکهتوامیدمبودی✨
لطفبیاندازهتبهمنشمردنینیستاخه
منچیوبشمارم؟
ازکدومبگم؟!🔗
چجوریبگم؟
خودتخوبمیدونستینمیشهمهربونیاتوشمرد(؛
نمیشهواسهنعمتاتعددتعیینکرد🌱
واسهمینهگفتی؛
«وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»
#الله🍃
• @porofail_me •
رفقاۍجان❤️
لطفابراۍیہبندھخداڪہ
براۍمݩخیلےعزیزھ
دعاڪنین!؟
حاݪِدلشخوبنیسټ..
لطفابراۍخوبشدنِحالِدلش
[#حمد] بخونیم!؟🙏🏻😢
دمتونگرم؛حاجټرواانشاءاللہ🤲🏻
『💙͜͡🌿』
بهڪسیدستبدهڪهتاآخردستتوبگیره
کسیهستــ ؟؟
نیست؟؟
فقطیهنفره
امامزمانعݪیهالسلام♥️
#حسینزمانما
← ازهمینحالازندگیتوتنظیمڪنبراآقا
اونقدرشیرینه🍃
#ومهدیشدتمامزندگۍمن✨
『@porofail_me』
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
『💙͜͡🌿』 بهڪسیدستبدهڪهتاآخردستتوبگیره کسیهستــ ؟؟ نیست؟؟ فقطیهنفره امامزمانعݪیهالسلام
『💙͜͡🌿』
+بِبَخشید شُما؟
-هَمون کِہ هَمیشِہ فَقَط إِدِّعا میکُنِہ!
+بِبَخشید شُما؟
-هَمون کِہ دل إِمامِزَمانِ رو ...
#وقتشنشدهبهخودمونبیایم↶
همونےشیمکہ مهدےفاطمه مےپسنده♡
『@porofail_me』
💠 ❁﷽❁ 💠
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_اول
#قسمت_سی_ام
🌷🍃🌷🍃
....
او همسایه ما بود و دیدارش در نقابل خانه، اتفاق عحیبی نبود، ولی برای من که تمام ساحل را با خیال تشرف او به مذهب اهل تسنن قدم زده و تا مسجد گوشن به انعکاس روحیاتش بود، این دیدار شبیه جان گرفتن انسان خیالم برابر چشمانم بود. نگاه لبریز حسرتم به کلید هایی که در دست هر دوی آن ها بازی می کرد، خیره ماند و آرزو می کردم یکی از کلید ها دست من بود تا زودتر وارد خانه شده و از این معرکه پر شور و احساس بگریزم که بلاخره انتظارم به سر آمد. قدری با هم گپ زدند و اینبار به جای او، عبدالله کلید در قفل در انداخت و در را گشود. در مقابل تعارف عبدالله ، خود را عقب کشید تا ابتدا ما وارد شویم و پشت سر ما به داخل حیاط آمد. با ورود به حیاط دیگر معطل نکرده و در حالی که آن ها هنوز با هم صحبت می کردند، داخل ساختمان شدم.
چند ساعتی که تا آخر شب در کنار خانواده به صرف شام و گپ و گفت گذشت، برای من که دیگر با خودم هم غریبه شده بودم، به سختی سپری می شد تا هنگام خواب که بلاخره در کنج اتاقم خلوتی یافتم. دیگر من بودم و یک احساس گناه بزرگ! خوب می فهمیدم در قلبم خبرهایی شده که خیلی هم از آن بی خبر نبودم. خیال او بی بهانه و با بهانه، گاه و بيگاه از دیوارهای بلند قلبم که تا به حال برای احدی گشوده نشده بود، سرک می کشید و در میدان فراخ احساسم چرخی می زد و بی اجازه ناپدید می شد، چنان که بی اجازه وارد شده بود و این همان احساس خطرناکی بود که مرا می ترساند. می دانستم بایو مانع این جولان جسورانه شوم، هرچند بهانه اش دعا برای گرایش او به مذهب اهل تسنن باشد که آرزوی تعالی او از مذهبی به مذهبی دیگر ممکن بود به سقوط قطعی من از حلال الهی به حرام او باشد! با دلی هراسان از افتادن به ورطه گناه خیال نامحرم به خواب رفتم، خوابی که شاید چندان راحت و شیرین نبود، ولی مقدمه خوبی برای سبک برخاستن هنگام نماز صبح بود. سحرگاه جمعه از راه رسیده و تا می توانستم خدا را می خواندم تا به قدرت شکست ناپذیرش، حامی قلب بی پناهم در برابر وسوسه های شیطان باشد و شاید به بهانه همین مناجات بی ریایم بود که پس از نماز صبح توانستم ساعتی راحت به خوابی عمیق فرو روم.
★ ★ ★
✍🏻💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
@porofail_me