eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
27 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اکبر ... 📢 عـاشـقــان وقــــــــت نــمــاز اســت اذان مـی‌گــویـنـد یــــــار مــــا بـــنـده نـــواز اســت اذان مـی‌گــویـنـد ✨ اَللّهُ اَکبَرُ ✨ اَللّهُ اَکبَرُ ✨ اَللّهُ اَکبَرُ ✨ ✨ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ✨ ✨ اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ ✨ ✨ اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ ✨ ✨ حَی عَلَی الصَّلاةِ ✨ ✨ حَی عَلَی الْفَلاحِ ✨ ✨ حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ ✨ ✨ اَللّهُ اَکبَرُ ✨ ✨ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ✨ وصلّی‌الله علی سیّدنامحمّدٍ و آله و سلَّم ✨✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨ ✨ ✨ مغرب ✨ به ✨ افق ✨ ✨ ✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 شيخ طوسی (رحمه‌الله‌عليه) از محمدبن‌سليمان‌ديلمی روايت كرده است كه به خدمت حضرت عليه‌السّلام عرض كردم كه شيعيان شما می‌گويند كه ايمان بر دو قسم است يكی مستقر و ثابت و ديگر آنكه به امانت سپرده شده‌است و زايل می‌گردد پس به من بياموز دعايی را كه هرگاه آن‌را بخوانم ايمان من كامل گردد و زايل نشود حضرت فرمود: بگو؛ بعد از هر 🍃 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً وَ بِالإِْسْلاَمِ دِيناً وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً وَ بِالْكَعْبَهِ قِبْلَهً وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّاً وَ إِمَاماً وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَي وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّهً اللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّهً فَارْضَنِي لَهُمْ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِير 🌼 با 🌼 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ بی ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎنی ﺍﺵهمیشگی رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً خشنودم به اينكه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش باد) پيامبرم وَ بِالإِْسْلاَمِ دِيناً وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً وَ بِالْكَعْبَهِ قِبْلَهً و اسلام آيينم و قرآن كتابم، و كعبه قبله ام، وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّاً وَ إِمَاماً وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ و علی ولی و امامم، و حسن و حسين و علی بن الحسين وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَي وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّهً و حسن بن علی و حجه بن الحسن كه درود خدا بر همه آنان باد پيشوايانم باشند. اللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّهً فَارْضَنِي لَهُمْ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِير خدايا! خشنودم به اينكه آنان امامانم باشند، پس مرا مورد پسند و خشنودی ايشان قرار ده زيرا تو بر هر كاری توانايی 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هشت روز با مردگان نویسنده: سیدمحمد سعادت قسمت ١٢ وقتی که مراسم تدفین تمام شد و همه‌ی مشایعت‌کنندگان، قبرستان را ترک کردند و من هم نتوانسته بودم برای روح به‌ جای مانده در قبر کاری انجام دهم، هم چنان متحیر در اطراف قبر بودم که ناگهان خودم را در یک صحرای بی‌نهایت بزرگ که هیچ شباهتی به کره‌ی زمین نداشت، دیدم. صحرایی بود کاملاً مسطح و بدون هیچ‌گونه گیاه و سبزه و درخت و ... در نقطه به نقطه‌ی این صحرای بزرگ و بی‌انتها، دالان‌هایی به دو سمت گشوده شده بود و دالانِ تعداد محدودی از نقطه‌ها، به سمت محلی بسیار دیدنی و جذاب، امتداد داشت که علاوه ‌بر نورانیت آن، بوی بسیار خوشی هم به مشام می‌رسید. این بوی مطبوع را فقط ارواحی استشمام می‌کردند که به آن دالان‌ها دسترسی داشتند. اما تعداد زیادی از نقطه‌ها نیز که به ظاهر نشان‌ دهنده‌ی قبر یا محل دفن اجساد بود، مانند دالانهای تاریکی به سمت محلی امتداد داشت که بسیار مشمئز کننده و همراه با بوی تعفن و گنداب بود و همه‌ی ارواحی که این دالان‌ها از سمت آنان به سمت محل مد نظر امتداد داشت، از این صحنه‌ی مشمئزکننده و بدبو رنج می‌بردند. برخی از افرادی که در محل بدبو بودند، گاهی وقت ها اجازه می‌یافتند که برای مدتی بسیار محدود از بوی بسیار جذاب و مطبوع محل مقابل نیز بهره‌مند شوند و این بدان مفهوم بود که این‌جا صحرای برزخ است و همه‌ی ارواح می‌دانستند که چه سرنوشتی در انتظار آنان است. آنانی که برزخی بودند و در یک وقت معین مجاز به استفاده از محل خوش‌بو و جذاب بودند، آنانی بودند که در زندگی خود علاوه ‌بر کارهای خلاف، کارهای خوب هم انجام داده بودند. تمام ارواح در برزخ یکدیگر را می‌دیدند اما همه از یکدیگر فرار می‌کردند و تمایلی برای رو در رو شدن نداشتند؛ چرا که هر کسی دنبال کسب رضایت از دیگران بود اما هیچ‌کس حاضر به گذشت کردن از حق خود نبود. تمام خلاف‌کاران را در برزخ گروه‌بندی کرده بودند و هر دسته متناسب با گناهانشان، در جایگاهی قرار داشتند.» آقای سمس صحبت خود را قطع کرد. به نظر می‌آمد که خسته شده است. من هم به ‌رغم این‌که کمی خسته شده بودم، هم چنان تشنه‌ی شنیدن ادامه‌ی سفر ایشان به آخرت بودم. اما چاره‌ای نداشتم جز این‌که مطیع تصمیم آقای سمس باشم. آقای سمس ظرف میوه را به سمت من گرفت و ضمن تعارف میوه، گفت: «اگر اشکال ندارد، ادامه‌ی ماجرا باشد برای یک وقت دیگر، چون ماجرای برزخ و آن‌چه در آن‌جا مشاهده کرده‌ام، بسیار طولانی است و نیاز به وقت و حوصله ی زیاد دارد و لذا دو روز دیگر همین جا منتظرتان هستم.» من هم بالاجبار پذیرفتم و بعد از پذیرایی، از جا برخاستم و از آقای سمس خداحافظی کردم و رفتم. به‌ محض این‌ که به دفتر خبرگزاری رسیدم، اقدام به پیاده‌کردن مطالب ضبط شده، بر روی کاغذ کردم و به همراه یک گزارش کوتاه، تحویل مدیر خبرگزاری دادم. مدیر پس از مطالعه‌ی ماجرا، با من تماس گرفت و مشتاقانه درخواست حضور در جلسه‌ی بعدی من با آقای سمس را داشت. من هم با آقای سمس تماس گرفتم و هماهنگی لازم را برای حضور ایشان انجام دادم و طبق قرار قبلی، به همراه مدیر خبرگزاری به منزل آقای سمس رفتیم. آقای سمس با خوش‌حالی از ما استقبال کرد و بعد از پذیرایی و اعلام آمادگی من برای شنیدن ادامه‌ی ماجرا، شروع به صحبت کرد. آقای سمس به ‌صورت بسیار کوتاه اشاره‌ای به آن‌چه قبلاً گفته بود، کرد و ادامه داد: ادامه دارد... @nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان نویسنده: سیدمحمد سعادت قسمت ١٣ محلی که ما در آن قرار گرفتیم و همه‌ی ارواح در آن‌جا بودند، به احتمال قوی همان برزخ بود که در اخبار و روایات، زیاد شنیده بودم. برزخ آن‌قدر بزرگ و بی‌انتها بود که با هیچ‌ مکان دنیایی نمی‌توان مقایسه کرد. در این محل ارواحِ پیروانِ همه‌ی ادیان اعم از مسیحی، مسلمان و کلیمی و هم چنین مذاهب مختلف و تمام اقوام و ملیتها حضور داشتند. تنها تفاوتی که بین ارواحِ پیروان ادیان بود، اعمال خوب یا بد آنان مطابق با دستورات الهی مندرج در کتاب آسمانی بود. بسیاری افراد بودند که با سوء‌استفاده از نام دین، باعث بدبینی و فرار دیگر افراد از ادیان شده بودند و حالا گرفتار گناهان خود بودند و توان پاسخ‌گویی نداشتند. هرکس به اعتقاد خود ابی‌الحسن حذاء گفت نزد حضرت امام جعفرصادق(ع) بودم، مردی از من پرسید که بدهکار تو چه شد؟ گفتم «این فاعله» را می‌گویی، یعنی آن کسی که مادرش زنا می‌داده؟ پس حضرت از روی تندی به من نگریست. گفتم فدایت شوم آن مرد (طلبکار) محبوسی است مادرِ او خواهر او است. حضرت فرمود، مگر (نه اینکه) نکاح خواهر در دین ایشان مانعی ندارد. گناهان کبیره، ص238 انسان و رستاخیز (36) آ‌ن‌گاه که زمین سخت بلرزد و نشانه‌های هولناک قیامت تحقق پذیرد، و پیروان هر دینی به آن ملحق شوند و هر پرستش‌کننده به معبود خود، و هر اطاعت‌ کننده‌ای به فرمانده خود رسد. خطبه 323، انسان و رستاخیز، ص327 ارواح را براساس نوع گناهانشان، از یکدیگر جدا و دسته‌بندی کرده بودند. من نمی‌توانم بگویم کدام گناه یا خطای افراد در دنیا باعث در نظرگرفتن مجازات بیشتر یا کمتر بود اما وقتی این سوال برایم پیش آمد که چرا روح افراد شراب‌خوار در بین سایر ارواح به چشم نمی‌خورند، گودال بسیار بزرگی را به من نشان دادند که بوی بسیار بدی از آن به مشام می‌رسید. فهمیدم که روح افراد شراب‌خوار از همان لحظه ی تدفین ،به داخل این گودال سقوط می‌کند. شراب‌خواری (از قول پیامبر) (24) ... رسول‌خدا(ص) فرمود: شراب‌خوار، فردای قیامت وارد محشر می‌شود در حالی که روی او سیاه و دهانش کج و زبانش بیرون افتاد و فریاد تشنگی‌اش بلند است و از چاهی که در آن، از چرک زناکاران ریخته شده می‌آشامانند. گناهان کبیره، ص248 و نیز فرمود: کسی که دخترش را به شراب‌خوار تزویج کند مثل این است که دخترش را برای زنادادن از خانه بیرون کرده است. و نیز فرمود: اگر شراب‌خوار مریض شد به دیدنش نروید و اگر بمیرد بر جنازه‌اش حاضر نشوید. گناهان کبیره، ص260 اگر آن محلی را که مشاهده کردم، برزخ بوده باشد، من هم در این قسمت با عنوان برزخ راجع به آن توضیح می‌دهم. در این محل بسیار بزرگ و بی‌انتها، میلیاردها روح حضور داشت و جالب بود که با انبوه دهها میلیاردی ارواح در این محل، هیچ احساس ترافیک و شلوغی حس نمی‌کردم و هر لحظه که می‌خواستم صدها کیلومتر آن‌طرف‌تر را ببینم، فقط اراده می‌کردم و در آن‌جا حاضر می‌شدم و این حالت برای همه‌ی ارواح، امکان‌پذیر بود. از سمت هر روح، دالان‌هایی که برای بسیاری تاریک و برای اندکی نورانی بود، به سمت دورنمایی از بهشت و جهنم امتداد داشت. این دالان‌ها نشان از نوع جزای خوب یا بد ارواح بود و خود این دالان‌ها برای افراد بدکردار، نوعی عذاب و زجر بود؛ هر چند که فعلاً خبری از زمان دقیق قیامت و یا رسیدن به بهشت و جهنم، وجود نداشت و تنها دورنمای آن برای برزخیان مشخص بود. ضمن این‌که هر گروه از گناه‌کاران و بدکرداران از هم جدا بودند. به عنوان مثال، دین ستیزان در یک قسمت، خلفای ظالم در یک قسمت، رباخواران در یک قسمت، سارقین در یک قسمت و ... و همین تقسیم‌بندی ها باعث شده بود که از دالان‌های منتهی به هر دسته، نوعی بوی تعفن یا تاریکی مطلق یا حرارت جهنم و ... قابل درک باشد و با حزن و اندوه و عذاب در انتظار قیامت به سر می‌بردند. ادامه دارد... @nashrekowsaresaadat