حاج میرزا اسماعيل دولابی(ره):
اوّلین بارقهی نهضت #آقای_خمینی روزی بود که اتفاقاً به پیشنهاد یکی از رفقا به جلسهی درس ایشان در مسجد اعظم قم رفته بودم که در شبستان جنب قبر مرحوم آقای بروجردی تشکیل میشد
و از دور این سیّد بزرگوار را در حالی که به چند صد نفر طلبه درس میداد، تماشا میکردم
آن روز کسبهی قم به خاطر اینکه حکومتشاه پاسخ تلگراف #آقای_خمينی را نداده بود، تعطیل کرده بودند
و در میانهی درس، جمع زیادی از مردم قم وارد شبستان شدند و پشت سر طلبهها نشستند
آقای خمینی بعد از چند دقیقه فرمود: کسانی که آمدهاند، بلند شوند تا آنها را ببینم
جمعیت بلند شدند و #آقای_خمینی نگاهی به آنها انداخت و سپس فرمود: حالا بنشینید
(بار اوّل بیاجازه نشسته بودند، این بود که برای حفظ عزّت، آنها را بلند کرد و با اجازه نشاند)
بعد فرمود:
یک نفر بلند شود بگوید چرا تعطیل کردهاید و اینجا آمدهاید
یکی از حضّار بلند شد و عرض کرد:
آقا بعد از این که حکومت پاسخ تلگراف شما را نداد، دیگر کسب و کار برای ما گوارا نیست و بیمعناست
فرد دومی بیاجازه بلند شد و فضولی کرد و گفت:
البته این درس و بحث حوزه هم بیمعناست
آقای خمینی نگذاشت او حرفش را ادامه دهد و فرمود:
خُب
بعد خطاب به طلبهها و مردم فرمود:
در این حرکتی که امروز شروع شده و در آینده در همهی #قم هم نمیگنجد و در همهی کشور هم شاید نگنجد، فکر نکنید ما میخواهیم #اسلام و #قرآن را حفظ کنیم؛
بلکه قصد ما این است که دست ما از قرآن و اسلام کوتاه نشود
یعنی #حافظ_قرآن_و_اسلام_خداست اَلاِسلامُ یَعلُو وَ لا یُعلیٰ عَلَیهِ:
اسلام برتر و بالاتر است و چیزی بالاتر از اسلام نمیتواند قرار بگیرد
اسلام و قرآن محتاج نیستند که ما حفظشان کنیم
#ما_محتاج_قرآن_و_اسلام_هستیم
#مصباح_الهدی ص ۴۹۰