eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
991 ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
🍃🌸🍃🌸🍃 های فرخنده حضرت ابن ابیطالب علیه السلام فاطمه دختر اسد باردار شده بود چند وقتی سپری می شد گه گاهی که محمد، پیامبر اسلام(ص) را می دید، دلش پر می کشید، بر میخواست و احترام می کرد محمد که هنوز آن روزها پیامبر نشده بود و جوانی سی ساله بود میفرمود! ای مادر! تو آبستنی، من راضی نیستم برای من اینطور از جا برخیزی و خود را به زحمت اندازی! فاطمه گفت: بخدا قسم هر گاه شما را میبینم ، جنینی که در شکم دارم طوری جا به جا می شود که مرا ناگزیر میسازد از جایم برخیزم. انگار علی (ع) دوست ندارد حتی در روزهای جنینی هم بی تفاوت باشد باید قدمی بردارد برای احترام به نبی الله ... دومین بود؛ در میان سیل مردم از پیر و جوان که با احترام خاصی، در گرداگرد مشغول بودند، با چهره ای شکسته، به دور معظمه بی تابانه می گردد با انگشتان لرزانش به سوی کعبه اشاره میکرد و در حالی که قطرات اشکش سیل آسا بر گونه هایش سرازیر بود زیر لب میگفت: پروردگارا ! به تو آورده ام و به آنچه کتاب و پیامبر از سوی تو آمده ایمان دارم پروردگارا ! من به آیین جدم ، که بنیان گذار این خانه کهن است ایمان دارم پروردگارا ! تو را میدهم به حق بنیان گذار این بیت و به حق این مولدی که در شکم دارم، این زایمان را بر من آسان بگردان! می گوید: با عباس پسر و گروهی از قبیله عبدالعزی در کنار کعبه نشسته بودیم که دیدیم فاطمه بنت اسد به نزدیک کعبه آمد و مشغول طواف و نیایش شد لحظاتی از فاطمه می گذشت، که ما به چشم خود دیدیم دیوار خانه کعبه ناگهان از ضلع بالای یعنی سمت شکافته شد و فاطمه از آنجا به درون خانه خدا رفت بلافاصله شکاف دیوار به هم آمد و به صورت نخست شد ما به دنبال این پیشامد سعی کردیم تا درب خانه کعبه را که قفل بود باز کنیم، اما میسر نشد با مشاهده این وقایع شگفت دانستیم که در این کار حکمتی وجود دارد لذا دست از تلاش برداشتیم موضوع بلافاصله دهان به دهان و به گوش مرد و زن اهل مکه رسید و همه منتظر بودند ببینند سرانجام آن ماجرای شگفت انگیز چه خواهد بود همسر سه روز در خانه کعبه به سر برد روز چهارم کسانی که پیرامون کعبه گرد آمده بودند، دیدند دیوار کعبه از همان جا بار دیگر شکاف برداشت و آن بانوی سرفراز در حالی که نوزاد خود را در آغوش داشت از درون خانه خدا بیرون آمد انبوه مردم حیرت زده که در آنجا گرد آمده بودند، به سوی وی دویدند همسر ابوطالب خطاب به حاضران گفت: ای مردم ! خداوند مرا این داد که فرزندم در کعبه دیده به جهان گشاید هیچ زنی تا کنون اجازه نداشته که در خانه خدا وضع حمل کند ولی خداوند خانه اش را در اختیار من گذاشت تا فرزند خود را در آن جایگاه مقدس به دنیا آورم، سپس به خانه آمد : الامالی شیخ صدوق - ص ۱۱۴ معانی الاخبار - ص ۶۲ مناقب آل ابی طالب(ع) - ص ۱۷۳ روضه الواعظین - ص ۷۶ بحارالانوار - ج ۳۵ ص ۸ 🍃🌸🌺🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 به‌نام✨الله✨ حکایت‌های فرخنده میلاد حضرت ابن‌ابیطالب علیه‌السلام فاطمه دختر اسد باردار شده بود چند وقتی سپری می‌شد گه گاهی که محمد، پیامبر اسلام(ص) را می‌دید، دلش پر می‌کشید، بر می‌خواست و احترام می‌کرد محمد که هنوز آن روزها پیامبر نشده بود و جوانی سی‌ساله بود می‌فرمود! ای مادر! تو آبستنی، من راضی نیستم برای من اینطور از جا برخیزی و خود را به زحمت اندازی! فاطمه گفت: بخدا قسم هر گاه شما را می‌بینم ، جنینی که در شکم دارم طوری جا به جا می‌شود که مرا ناگزیر می‌سازد از جایم برخیزم. انگار علی(ع) دوست ندارد حتی در روزهای جنینی هم بی‌تفاوت باشد باید قدمی بردارد برای احترام به نبی‌الله... دومین جمعه بود؛ در میان سیل مردم از پیر و جوان که با احترام خاصی، در گرداگرد خانه‌خدا مشغول طواف بودند، با چهره ای شکسته، به دور کعبه معظمه بی‌تابانه می‌گردد با انگشتان لرزانش به سوی کعبه اشاره می‌کرد و در حالی که قطرات اشکش سیل آسا بر گونه‌هایش سرازیر بود زیر لب می‌گفت: پروردگارا ! به تو ایمان آورده‌ام و به آنچه کتاب و پیامبر از سوی تو آمده ایمان دارم پروردگارا ! من به آیین جدم ، که بنیان گذار این خانه کهن است ایمان دارم پروردگارا ! تو را سوگند می‌دهم به حق بنیان گذار این بیت و به حق این مولدی که در شکم دارم، این زایمان را بر من آسان بگردان! یزیدبن قعنب می‌گوید: با عباس پسر عبدالمطلب و گروهی از قبیله عبدالعزی در کنار کعبه نشسته بودیم که دیدیم فاطمه بنت اسد به نزدیک کعبه آمد و مشغول طواف و نیایش شد لحظاتی از فاطمه می‌گذشت، که ما به چشم خود دیدیم دیوار خانه کعبه ناگهان از ضلع بالای یعنی سمت شکافته شد و فاطمه از آنجا به درون خانه خدا رفت بلافاصله شکاف دیوار به هم آمد و به صورت نخست شد ما به دنبال این پیشامد سعی کردیم تا درب خانه کعبه را که قفل بود باز کنیم، اما میسر نشد با مشاهده این وقایع شگفت دانستیم که در این کار حکمتی وجود دارد لذا دست از تلاش برداشتیم موضوع بلافاصله دهان به دهان و به گوش مرد و زن اهل مکه رسید و همه منتظر بودند ببینند سرانجام آن ماجرای شگفت انگیز چه خواهد بود همسر ابوطالب سه روز در خانه کعبه به سر برد روز چهارم کسانی که پیرامون کعبه گرد آمده بودند، دیدند دیوار کعبه از همان جا بار دیگر شکاف برداشت و آن بانوی سرفراز در حالی که نوزاد خود را در آغوش داشت از درون خانه خدا بیرون آمد انبوه مردم حیرت زده که در آنجا گرد آمده بودند، به سوی وی دویدند همسر ابوطالب خطاب به حاضران گفت: ای مردم ! خداوند مرا این داد که فرزندم در کعبه دیده به جهان گشاید هیچ زنی تا کنون اجازه نداشته که در خانه خدا وضع حمل کند ولی خداوند خانه‌اش را در اختیار من گذاشت تا فرزند خود را در آن جایگاه مقدس به دنیا آورم، سپس به خانه آمد منابع: شیخ‌صدوق - ص ۱۱۴ - ص ۶۲ آل ابی طالب(ع) - ص ۱۷۳ - ص ۷۶ - ج ۳۵ ص ۸ 🍃🌸🌺🌸🍃