🌱
⁉️ پیادهروی اربعین، بدعت یا شعائر دینی
با توجه به اینکه پیاده روی اربعین، قدمت زیادی ندارد و امامان نه خودشان این کار را انجام میدادند و نه شیعیان در زمان آنها این کار انجام میدادند تا امامان این کار را رد یا تأیید کنند، آیا نمیتوان آن را بدعت و مایه هرج و مرج در دین دانست؟
اگر قرار باشد، هر کار سلیقهای را با عنوان تعظیم شعائر در دین وارد کنیم، یک وقتی به خودمان میآییم و میبینیم در طول سال، همیشه در حال هفتم گرفتن و چهلم گرفتن و سالگرد گرفتن برای این امام و آن امام و امامزاده هستیم و دین الهی و بدعتهای بشری را در هم آمیختهایم و مرزی میانشان باقی نمانده است!
.
.
.
⭕️ پاسخ:
پیادهروی و راهپیمایی اربعین، از مناسک و آیینهای شیعی است که در روزهای منتهی به بیستم صفر، یعنی چهل روز بعد از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام از مسیرهای مختلف، (خصوصاً از مسیر نجف تا کربلا) به قصد زیارت حضرتش، در کشور عراق، است.
این راهپیمایی میلیونی شیعی، مورد توجه جهانیان واقع شده و به جهت تأثیرات فراوانی که در ارتقاء هویت شیعی و اعتلای مکتب اهلبیت علیهمالسلام داشته است، خصوصاً در سالهای اخیر، مورد هجمه بسیار قرار گرفته است.
با این مقدمه به سراغ سؤال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم میکنیم:
نکته اول:
در ابتدا باید گفت که ما نیز بر این باوریم که اگر قرار باشد، مناسک و آیینهای دینی، خاستگاهی جز سلیقه و میل شخصی افراد نداشته باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نشده و هر خرافه و امر بیارزشی، پس از مدتی کوتاه در میان مسلمانان بهعنوان مناسک مقدس و آیین محترم، بدل خواهد شد.
در حقیقت، روحیه خرافه گریزی و بدعت شکنی، امر مبارکی است که انتظار میرود، هرکسی که ادعای پیروی از مکتب اهلبیت علیهمالسلام را دارد، آن را در وجود خود تقویت کرده و راه را برای فاسدان و مفسدانی که به عمد یا به جهل، سعی در نفوذ و گسترش بدعتها و خرافات در میان مردم دارند، ببندند.
با توجه به تاریخ ادیان و مذاهب، آنچه ادیان گذشته، خصوصاً مسیحیت و یهودیت را از مسائل عقلی تهی کرده و از این ادیان جز پوستهای از مراسم مذهبی برایشان باقی نگذاشته است، مسئله بدعت است.
نتیجه آنکه بدعت، گامی از گامهای شیطان و خطری است که گاهی در ابتدای امر، آثار ویرانگر خود را در فرد و جامعه نشان نمیدهد، ولی بهتدریج به جایی میرسد که اصل شریعت، غیرمعقول و ناپذیرفتنی جلوه کرده و تشخیص خرافات از غیر آن عملاً سخت میشود.
نکته دوم:
علیرغم برکاتی که در روحیه بدعت شکنی وجود دارد، باید توجه داشت که نباید همین امر سبب وسواس و افراط شده و نتیجه آن مخالفت با هر امر نوآورانهای که تعالی دینی را در پی دارد، باشد. چرا که بدعت، تعریف روشن و مشخصی داشته و صرف بیسابقه بودن یک امر، به معنای بدعت بودن آن نیست.
در حقیقت، بدعت، عبارت است از «آوردن امر بیسابقهای در دین که هیچ نص خاص و هیچ عموماتی آن را پوشش نمیدهد».
در نتیجه، اتصاف یک نوآوری به بدعت، زمانی موجه است که دو چیز در آن وجود داشته باشد:
۱. بیسابقه بودن در سیره
۲. عدم تکیه به اصول یا عمومات
با توجه به این تعریف، روشن است که مسئله پیادهروی برای زیارت امام حسین علیهالسلام در روز اربعین را نمیتوان مصداق بدعت دانست، چراکه اجزای آن یعنی «زیارت اربعین» و «پیادهروی برای زیارت» در سیره و روایات معصومین علیهمالسلام وجود داشته و در حقیقت، در اینجا با عملی مطابق با سنّت، مواجه هستیم نه عملی که سابقهای در سنت برای آن قید نشده باشد.
بهعنوان نمونه در بحث سنت بودن زیارت اربعین میتوان به روایت امام صادق علیهالسلام که زمان و کیفیت آن را نیز بیان فرمودهاند اشاره کرد. تا جایی که سید محمدعلی قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا، زیارت امام حسین در روز اربعین را سنت و رفتار مداومِ شیعیان از زمان ائمه دانسته که در زمان بنیامیه و بنیعباس نیز به این حرکت پایبند بودهاند.
و نیز در خصوص فضیلت پیادهروی در زیارت حضرت اباعبدالله علیهالسلام میتوان به این روایت اشاره داشت که امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«بهدرستی که هرکسی از خانهاش به قصد زیارت قبر حسین بن علی خارج شود، اگر پیاده باشد، با هر قدمی، حسنهای برایش نوشته شده و گناهی از او پاک میشود...».
در نتیجه، همین مقدار کافی است که نشان دهد، سنت پیادهروی برای زیارت امام حسین علیهالسلام در روز اربعین، مستند به روایات حضرات معصومین علیهمالسلام بوده و از اساس، به جهت آنکه امر نوآورانه و تازهای نیست، نمیتواند موضوعی برای بحث «بدعت» باشد.
.
.
نکته سوم:
در این مسئله نیز با پرسشگر محترم، هم عقیدهایم که صرف داخل بودن یک عمل ذیل عناوین عام، نظیر «تعظیم شعائر» و یا «مودّة فی القربی»، نمیتواند جواز انجام آن را در ساحت فردی یا اجتماعی صادر کند.
به عبارت دیگر، برای آنکه یک عمل بخواهد به نحو مطلوب و شرعی، در ساحت فردی و اجتماعی، مجاز بوده و از انجام آن مفسدهای برنخیزد، صرف بدعت نبودن آن کافی نیست، بلکه باید توجه شود که آیا دیگر شرایط جواز انجام آن عمل نیز وجود دارد یا خیر.
به عنوان مثال فرض کنید کسی بتواند مسئله «قمهزنی» و «زدن زنجیر تیغدار» را تحت عنوان «مودّة فی القربی» داخل کند، در این فرض، هرچند ممکن است این اعمال از تحت عنوان «بدعت» خارج شود، اما عموماتی چون «حرمت اضرار به نفس» و یا «حرمت وهن مذهب» در اینجا مانع از جواز، انجام و یا شیوع این عمل در سطح فردی و اجتماعی خواهد شد.
درنتیجه، درست است که داخل شدن یک عمل، تحت تعظیم شعائر آن را به جهت استظهار به یک اصل عام، از بدعت بودن خارج میکند، اما مسئله به همینجا ختم نشده و اصول دیگر - بهعنوان احکام اولیه و یا عناوین ثانویه- را نیز باید رعایت کرد.
رعایت آن اصول، مانع از ایجاد هرج و مرج و داخل شدن اعمال سلیقهای و موهون در دین خواهد شد.
نتیجه:
از آنچه بیان شد روشن میشود که مسئله پیادهروی برای زیارت اربعین، امری حادث و نوآورانه نیست؛ بلکه هرکدام از اجزای این عمل یعنی زیارت اربعین و پیادهروی برای زیارت، مستند به سیره اهلبیت علیهمالسلام بوده و انجام آن نیز، سبب اعتلای فرهنگ و هویت شیعی بوده و آثار و برکات بسیاری برای آن بیان شده است.
البته امروزه بحث حرکت اربعین از انجماد تاریخی خود عبور کرده و به حرکتی جهانی بدل گشته است که آثار و برکات آن، پیش روی ماست و واکاوی ریشههای تاریخی آن، هرچند ازنظر علمی فایدههایی بر آن مترتب است، ولی به نظر میرسد که جریان پیادهروی اربعین امام حسین علیهالسلام بخشی از هویت عالم تشیّع را شکل داده است.
📕 https://B2n.ir/e42143
#امام_حسین #اربعین
⁉️ @PorsemanShia
هدایت شده از 🌺حدیثِ شیعه🌺
🌱
با سلام و احترام
و عرض تشکر بابت پیامهای شما بزرگواران
و به امید قبولی زیارت و عزاداری همه شیعیان و محبین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
و با آرزوی سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
اگر قابل بوده باشیم، دعاگو و نائب الزیارة همه اعضای محترم در عتبات عالیات حضرات معصومین علیهم السلام بودیم،
همچنین به خاطر ایامی که در کانال توفیق خدمت نداشتیم، عذر خواهیم...
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🌺
🌱
⁉️ شبهه دستور دین به بانوان برای کسب روزی حلال
در کتاب جامع الاخبار صفحه ۳۸۹ روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکرشده با این نص: کسب درآمد حلال بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است؛ سؤال من این است که چرا در این حدیث به زن ها هم امر به کسب درآمد شده است؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
بنابر روایات معصومان علیهمالسلام بر همگان لازم است که از حرامخوری دوری گزینند و در مقابل واجب است که به حلالخوری رویآورند؛ به عبارت دیگر به هیچ وجه جایز نیز که کسی از راه حرام رزق و روزی خود را کسب کند بلکه بر همگان واجب است که از راه حلال درصدد کسب رزق و روزی باشند.
روایتی از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نقلشده است که فرمودند: «طَلبُ الحَلالِ فَریضهٌ على کُلِّ مُسلمٍ و مُسلمهٍ»، طلب حلال، بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است.
درباره مفهوم «روزی حلال» باید گفت: ائمه اطهار علیهمالسلام علاوه بر تشویق بهروزی حلال، به شکلهای گوناگون و نهی از خوردن مال حرام و بیان برخی از مصادیق آن همچون: ربا، رشوه و...، تفسیری از مفهوم رزق و روزی حلال ارائه کردهاند؛
چنانکه محمد بن ابینصر به امام رضا علیهالسلام عرض کرد: «جُعِلْتُ فِداکَ ادْعُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَرْزُقَنِیَ الْحَلالَ فَقالَ أَ تَدْرِی مَا الْحَلالُ؟ قُلْتُ الَّذِی عِنْدَنَا الْکَسْبُ الطَّیِّب»، قربانت شوم، من دعا میکنم که خداوند از روزی حلال خود به من عطا فرماید. حضرت فرمودند: «میدانی روزی حلال چیست»؟ عرض کردم: قربانت تا آنجا که میدانم کاسبی پاک را روزی حلال میشمارند.
حضرت فرمودند: علی بن حسین علیهالسلام میفرمودند: «الْحَلالُ هُوَ قُوتُ الْمُصْطَفَیْنَ ثُمَّ قالَ قُلْ أَسْأَلُکَ مِنْ رِزْقِکَ الْواسِع»، روزی حلال قوت برگزیدگان الهی است، در دعای خود بگو بار خدایا! از روزی واسعت به من عطا کن.
همچنین قرآن کریم در آیه ۱۶۸ سوره بقره میفرماید: «اى مردم! ازآنچه در زمین است حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید که او دشمن آشکار شماست.»
خداوند در این آیه شریفه، از طرفى به کسب رزق حلال امر میکند و از طرفى از ضد آن؛ یعنى حرامخوارى و انجام کار نامشروع نهى میکند و آن را تبعیت از شیطان میخواند.
بر اساس آیات قرآن، خداوند رزق و روزی حلال و طیّب را برای انسان در نظر گرفته است: «و از چیزهاى پاک به شما روزى داد، باشد که سپاسگزارى کنید».
قرآن دغدغه مؤمنان در کسبوکار را در این میداند که به پاک و حلال بودن درآمد و تغذیه خود فکر میکنند. همچنان قرآن اصحاب کهف را مثال میآورد.
آنان پس از بیداری از خواب سیصد و اندی ساله خود، دغدغه غذای حلال و پاکیزه را داشتند تا نور ایمانشان همچنان بدرخشد و خاموش نشود: «...تا ببیند کدامیک از غذاهاى آن پاکیزهتر است و از آن، غذایى برایتان بیاورد»؛ ازاینرو؛ بر شخص مسلمان واجب است که همواره درصدد روزی حلال باشد.
بنابراین از این روایت پیامبر صل الله علیه و آله که فرمودند: «طلب حلال، بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است»؛ چنین برداشت نمیشود که حتماً زن ها باید دنبال کار کردن باشند؛ بلکه مهم این است که آنچه به دست میآورند باید از راه حلال باشد.
بهعبارتدیگر باید آنچه به دست میآورند حلال باشد و بر هیچکسی اجازه داده نشده است که از راه حرام دنبال رزق و روزی باشند حال این کسب حلال ممکن است با کار کردن باشد و یا از طریقه هدیه و یا درآمد همسر خود باشد.
درنتیجه این روایت اهمیت و وجوب رزق حلال را بیان میکند و بهصورت خاص دلالت بر کار کردن زن ها نمیکند. همچنان که در روایتی معمربن خلاد از حضرت رضا علیهالسلام روایت کرده که فرمودند:
حضرت باقر علیهالسلام مردی را دیدند که میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلال»، امام فرمودند: تو از خداوند روزی پیامبران را درخواست میکنی، بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ رِزْقاً حَلالاً واسِعاً طَیِّباً مِنْ رِزْقِک»،
منظور از روزی پیامبران در روایت مذکور، رزقی است که در واقع حلال باشد؛ چنین رزقی، رزق پیامبران و اوصیای ایشان است، اما رزق مؤمنان، رزقی است که در ظاهرِ شریعت حلال باشد؛ یعنی مکلف، از طریق تقلید یا اجتهاد، به حلال بودن آن، علم پیدا کند، چهبسا رزقهایی که بر اساس ظاهر شریعت به حلال بودن آنها حکم شده، مشتبه و شبههناک باشد
📕 https://B2n.ir/q59504
#روزی #حلال
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ حقیقت استجابت دعا
آيا اگر بندهای از خدا چيزي بخواد خدا حتماً بهش ميده؟ اگه جواب نه هست. پس چرا خداوند ميگه از من بخواهيد تا بهتون بدن؛ و مگر خداوند قادر و مدبر نيست که همهی امور رو جوري تنظيم کنه که رسيدن به اون خواسته به ضرر اون بنده نباشه و خير و صلاح در اون باشه،
و اگه جواب بله هستش. مگر در دنيا کم داريم کساني رو که به خواسته هاشون نرسيدن؟! مگه اونا از خدا نخواستن پس چرا خدا به اونا خواستشون رو نداد؟ مگه بايد از خدا چه جوري خواستهای رو طلب کرد؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
در پاسخ به سؤال شما چند نکته را عرض میکنم:
۱. ازنظر تعاليم ديني استجابت دعا همواره به معناي برآورده شدن و عملي شدن آنچه ما خواستهایم نيست. چهبسا اتفاق میافتد که انسان رسيدن به مقصد يا برآورده شدن حاجتي را ایدئال و مطلوب خويش میپندارد. چنان به منفعت و خير بودن آن يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح میداند، حالآنکه واقعيت امر غير از پندار ماست.
عکس آن نيز صادق است، يعني چهبسا امري را زشت و به ضرر خود میپنداریم، ولي از آثار و عواقب آن بیاطلاعیم و نمیدانیم آن چه رخداده، از الطاف پنهان پروردگار است.
قرآن کريم میفرماید: «چهبسا از امري اکراه داشته باشيد، درحالیکه خير شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد و حالآنکه شر و بدبختي شما در آن است. خدا میداند و شما نمیدانید». بايد توجه داشت که عدم اجابت در اين دنيا به معناي عدم پاسخ و بیاعتنایی خداوند نيست.
از روايات ديگر نيز استفاده میشود که هيچ دعايي بیاثر نيست و هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد، پس درواقع هر دعایی به استجابت میرسد، اما گونههای استجابت آن مختلف است.
به تعبير برخي بزرگان، وقتي کسي دعا کند، خدا آن را يا در دامنش میگذارد يا در حسابش (يعني نامه اعمالش در روز قيامت) امام سجاد علیه السلام میفرماید: «دعاي مؤمن يکي از سه فايده را دارد: براي او ذخيره میگردد يا در دنيا برآورده میشود يا بلايي را که میخواست به او برسد، از وي میگرداند»
امام صادق علیه السلام میفرماید: «روز قيامت خداوند متعال میفرماید: اي بنده من! تو مرا خواندي و من اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو میکند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمیشد، براي آن ثواب و پاداش نيک که میبیند.»
نکته تکميلي آنکه گاهي اجابت دنيايي دعا با تأخیر همراه است. به اين نمونه توجه کنيد. حضرت موسي علیه السلام میگوید: «پروردگار، تو به فرعون و طرفدارانش زيورها و مال فراوان دادهای. او مردم را از راه تو گمراه میکند. خدايا! اموال شان را نابود ساز و آنان را به عذاب دردناک گرفتار نما!
خداوند در پاسخ فرمود: «اي موسي! دعايت را اجابت نمودم.» اما در روايت آمده است که ميان دعاي حضرت موسي علیه السلام تا غرق شدن فرعون، چهل سال طول کشيد!».
حضرت ابراهيم علیه السلام فرزند نداشت. ده ها سال دعا و تضرّع نمود تا اینکه در سن حدود هشتادسالگی يعني زماني که پير شده و موهاي او سفيد گشته بود، خدا حضرت اسماعيل را به او داد.
علت اين تأخیر گاهي به خاطر این است که مقدمات تحقق آن فراهم نيست و يا مصالحي اقتضا میکند که اجراي آن به تأخير بيفتد و گاهي علت عاشقانه دارد و آن روايت امام صادق علیه السلام است که فرمودند:
گاهي بنده دعا میکند و خداوند عزّ و جلّ به دو فرشته فرمايد: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید؛ زيرا دوست دارم صداى او را بشنوم؛ و گاهي بنده دعا میکند و خداوند تبارکوتعالی فرمايد: زود خواستهاش را برآوريد که من خوش ندارم صداى او را بشنوم
۲. نکته ديگر اينکه گاهي در مسير اجابت موانعي وجود دارد. مهمترین اين موانع عبارتاند از:
۱. تنافي با سنتهای آفرينش: خواستهای که در دعا عرضه میشود، بايد مخالف سنتهای الهي که خداوند بر پايه حق و حکمت بنانهاده است نباشد. مثل درخواست مرگ کسي درحالیکه اجل به دست خداست.
۲. تزاحم دعاها: گاهي شخصي که از ستم ديگران به ستوه آمده، عليه ستمگران دعا میکند و از خداوند انتقام خود را میطلبد، ولي در همين حال اين شخص بهظاهر مظلوم به خاطر ستمي که خود به ديگري کرده، مورد غضب قرارگرفته است. همين تزاحم دعاها میتواند مانع استجابت گردد.
خداوند متعال دراینباره میفرماید: گاهي تو به ديگري ستم کردهای و او بر ضرر تو دست به دعا برداشته است پس اين به [واسطه] آن [دفع میشود.]
گاهي شخصي براي موفقيت خود دعا میکند درحالیکه بسياري از اشخاص ديگر که از دست او دلشکستهاند و براي ناکامیاش بادل سوزان و اشکریزان نفرين میکنند.
.
.
۳. نبود قابليت: قرآن کريم در واقعه طوفان نوح علیه السلام پسازآن که درخواست حضرت، مبني بر نجات فرزند خویش را نقل میکند، میفرماید: «اي نوح [شايسته اینکه] از اهل تو [باشد] نيست و سرتاپایش ناصالح است. درباره آنچه به حقيقتش آگاه نيستي، از من چيزي مخواه، تو را پند میدهم تا از جاهلان نباشي»
در اينجا دعاکننده معصوم و از پيامبران الهي است؛ اما چون فرزندش قابليت ندارد، دعاي او نيز به اجابت نمیرسد. در آیهای ديگر خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مخاطب خويش ساخته، میفرماید:
«بر منافقان يکسان است که تو درباره آنان طلب بخشش و غفران کني يا نکني [در هر دو صورت] خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد زيرا خداوند گروه فاسق را [در اثر لجاجت و سياهي قلبشان] هدايت نمیکند.
محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل میکند آن حضرت فرمود: «بنده حاجتش را از خدا میخواهد. بناي الهي نيز بر آن است که خواستهاش را دیر یا زود به اجابت رساند. آنگاه بنده گرفتار گناهي میشود. خدا به فرشتهای که مأمور کار او است، میفرماید: خواستهاش را به انجام نرسان و او را از دستیابی به خواستهاش محروم کن! زيرا او خود را در معرض خشم من قرار داده و مستحق دوري از رحمت من گشته است».
۴. بیتوجهی بهواسطه ها: خداوند متعال خالق هستي و پديدآورنده نظام و سنن حاکم بر آن است، لذا دوست دارد انسانها به اين نظام احترام گذاشته و در وصول به خواستههایشان آن را ازنظر دور نداشته و درعینحالی که تأثیر وسايل را درمقاصد خود به ذات حق مستند میکنند، براي برآورده شدن نيازهاي خود، آنها را نیز به کاربندند.
شخصي به امام صادق علیه السلام عرض کرد: دعا فرما تا خداوند به من روزي راحتي بدهد، حضرت فرمود: «برايت دعا نمیکنم. برو همانطور که خداوند دستور داده، سعي و تلاش کن».
همچنين در روايت ديگري از پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقلشده است: دعاکننده بدون عمل همانند تيرانداز بدون تير است.
📕 https://B2n.ir/e16729
#دعا #استجابت
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ شوهرم اعتقادي به مراسم مذهبي و دعا و امام حسين و... نداره ...
سلام من ۹ سال هست که ازدواج کردم و دو فرزند دارم، شوهرم اعتقادي به مراسم مذهبي و دعا و امام حسين و... نداره، آيا من بايد با همچين مردي ادامه بدم؟ هر چي سعي ميکنم که متقاعدش کنم ميگه من فقط خدارو قبول دارم و به حرفاي هيچ کس گوش نميده.
.
.
.
⭕️ پاسخ:
مواجههي ناشيانه و غيرعقلاني با اختلافات عقيدتي ميتواند زيانهاي جبرانناپذيري داشته باشد. برخورد و سرسخت با تضادهاي موجود، هيزم به آتش انداختن است.
اصليترين راه، مداراست و اگر كسي در مقابل اعتراضات و مخالفتهاي طرف مقابلش از خود نرمي نشان بدهد، به اين معني نيست كه فرد، موافق نظر طرف مقابل است.
۱. انعطافپذيري در برخي موارد چه بسا باعث همراهی و موافقت شود. اگر خانم يا آقايي در مقابل ابراز اختلاف شريك زندگي خود نرمي نشان دهد، پس از مدتي متوجه شود كه طرف مخالف حق دارد و باورهاي اوست كه ميبايست اصلاح شود البته اين درك با كنار گذاشتن خودخواهي قابلدسترسي است.
۲. همانطور که بحث بيشازحد، کمکي به حل مشکل نميکند، پاک کردن صورتمسئله نيز راهکار مناسبي نيست. شما و همسرتان بايد نسبت به اين مسئله آگاه باشيد تا در صورت بروز مسائلي در اين زمينه بتوانيد با همکاري هم مشکل را برطرف کنيد.
اگر هر بار که ميخواهيد دراينباره با همسرتان صحبت کنيد، کار به مشاجره ميکشد، بهجاي حرف نزدن دراينباره بايد شيوه گفتگويتان را تغيير دهيد.
۳. به عقايد يکديگر احترام بگذاريد. احترام گذاشتن به اعتقادات مذهبي همديگر در ازدواج امري ضروري است.
يادتان باشد که مذهب همسر شما بخش بسيار مهمي از زندگي اوست. باهم عهد ببنديد که هيچوقت به اعتقادات و باورهاي مذهبي هم بياحترامي نکنيد و به عهدتان وفادار بمانيد.
۴. لازم نيست هر خطايي را که از همسرتان سر ميزند به ارزشهاي مذهبي يا سياسي وي ربط دهيد، اگر همسر شما که ايمان مذهبي قوي ندارد، دروغي گفت، به او نگوييد که اگر کمي دين و ايمان داشت، اين کار را نميکرد، افراد مذهبي و باايمان هم ممکن است گاهي دروغ بگويند!
۵. کارهاي پسنديده و خوب همسرتان را هم ببينيد. گاهي آنقدر روي اختلاف نظراتتان متمرکز ميشويد که تفاهمها و نقطه نظرات مشترکي که داريد را نميبينيد.
آيا واقعاً همسر شما که ازنظر شما باورهاي درستي ندارد، تابهحال هيچ کار خوبي که مطابق باورها و خواستههاي شماست انجام نداده است؟
درست است که باورهاي مذهبي اهميت زيادي در زندگي افراد دارند اما گاهي اوقات افراد تمام تمرکز و انرژي خود را صرف پيدا کردن شباهت و يا تفاوتهاي موجود در اين حوزه کرده، درنتيجه، توجهي به ساير حوزهها ندارند.
اين مسئله موجب ميشود تا هرگونه تفاوتي در باورهاي مذهبي فشار مضاعفي را به رابطه وارد کند. براي رسيدن به اشتراک بيشتر، سعي کنيد روي مسائل غيرمذهبي که هر دو شما از آن لذت ميبريد تمرکز کنيد مثل سرگرميهاي مختلف، ورزش يا فيلم.
انجام دادن کارهايي که هر دوی شما را خوشحال ميکند. اينها کمکتان ميکند حس اتحاد در ازدواجتان را بالاتر ببريد و ديگر وقتتان را صرف دعوا کردن بر سر عقايد نکنيد.
۶. يکي از اشتباهات همسران اين است که ديدگاههاي متفاوت همسرشان را بهعنوان دليلي براي اثبات بيعلاقگي وي تعبير ميکنند و تصور ميکنند اگر همسرشان به آنها علاقه داشت، اعتقاداتش را تغيير ميداد.
ما هرقدر هم به شخصي علاقهمند باشيم قادر نيستيم به خاطر وي تغييرات خيلي زيادي در خودمان ايجاد کنيم البته ايجاد تغيير درباره رفتارهاي ظاهري مانند نوع لباس پوشيدن با طرز غذا خوردن، کار چندان سختي نيست اما زماني که موضوع مورد بحث ارزشها و اعتقاداتي است که از دوران کودکي در ما شکلگرفته، تغيير کامل و گسترده ممکن نيست.
در پایان یادآور می شویم: در عين اينکه ازدواج با فردي از فرهنگ و مذهبي متفاوت، ممکن است چالشهايي منحصر به فرد به همراه داشته باشد، درعينحال ميتواند فرصتي مناسب براي رشد و بالندگي در زندگي طرفين فراهم آورد.
دیگر اینکه شرکت در مراسم های مذهبی اگر چه مطلوب است ولی یک موضوع فردی است و نباید به خاطر آن در خانواده اختلاف ایجاد شود. حفظ وحدت و آرامش خانواده از آن موضوعات، مهمتر است.
📕 https://B2n.ir/p06361
#زندگی #اعتقادات
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ مبارزه با نفس
اگر تصمیم بر مبارزه با نفس داشته باشیم از کجا شروع کنیم و چگونه؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
تهذيب نفس و خودسازي تنها راه رستگاري است. قرآن کريم مي فرمايد:
«قد افلح من تزکي؛ هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد». (أعلی، ۱۴)
در آيه ديگر مي فرمايد: «قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها؛(2) رستگار شد کسي که خود را تزکيه کرد و زيانکار است کسي که فريب نفس خود را خورد». (الشمس، ۹)
در خودسازي و جهاد با نفس نخست بايد به چند نکته اساسي توجه نمود:
۱. همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
۲. همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليتهاي ساده و اندک آغاز ميشود و به تدريج به ورزشهاي سنگينتر وارد ميشوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
۳. همان طور که در ورزش بدني، تداوم و استمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است.
قرآن ميفرمايد: «به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل ميشوند که نترسيد و غمگين مباشيد». (فصلت، ۳۰)
امیرالمومنین علي علیه السلام ميفرمايد: «قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛ عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد».
در حديث ديگري امام باقر علیه السلام ميفرمايد: «أحبّ الأعمال إلي اللَّه عزّ وجل ما داوم عليه العبد وإن قل؛ محبوبترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد».
۴. چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو خوردن و پرهيز نمودن از بعضي غذاها) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
۵. مهمترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود، اخلاص و داشتن نيت خالصانه براي خداوند درهمه امور است. قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: «به آن ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند». (بيّنه، ۵)
عالمان علم اخلاق ميگويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکي نشاند. «ديو چو بيرون رود، فرشته درآيد»
بديهي است با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و هوس گرايي، دسترسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير بسيار مشکل خواهد بود.
اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
مرحوم نراقي ميگويد: «زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري، معالجه آن را بازيچه نشماري. مفاسد اخلاق را اندک نداني... مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي ميرساند. صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي ميشود. بعد از آن که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيضهاي الهي ميگردد».
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛ ملائکه داخل خانهاي که در آن سگ باشد نميشوند».
در خانه دلي که پر از سگ هاي درنده است، چگونه فرشته رحمت داخل شود؟ پس ابتدا لازم است سگ هاي هار را از درون خانه دل بيرون کرد، آن گاه به انتظار فرشته رحمت نشست.
- نکته ديگري که در خودسازي لازم است، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسي که در اين راه قدم برميدارد، بايد در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن ها باشد . اگر دچار گناهي شد، توبه کند.
در روايت آمده است: «حاسبوا أعمالکم قبل أن تحاسبوا؛ به اعمال تان رسيدگي کنيد، قبل از اين که در روز قيامت به آن رسيدگي شود».
6 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، اگر چه مشکل باشد، ولي چارهاي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان، احترام به بزرگان، امر به معروف و نهي از منکر با حفظ آداب و شرايط و مقدمات آن.
تصميم و اراده بر ترک عادات زشت و گناه، نشانه بزرگي و شجاعت نفس است. کسي که بتواند تصميم بر ترک گناه بگيرد، ميتوان او را مجاهد در راه خدا دانست.
تهذيب اخلاق جهادي است که مشکلتر از جنگيدن با کفّار است. پيغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «أشجع الناس من غلب هواه؛ شجاعترين و قدرتمندترين مردم کسي است که بر هواهاي نفسانياش غالب آيد».
.
.
با توجه به اين مقدمات مي گوييم که تهذيب نفس در دو مرحله انجام ميگيرد:
۱) تخليه، ۲) تحليه.
مراد از تخليه، بيرون کردن صفات رذيله و ناپسند از دل است .
مراد از تحليه، پرورش فضايل و تحصيل صفات پسنديده است.
آن چه علماي اخلاق در اين امر مؤثر ميدانند چهار چيز است:
۱. مشارطه،
۲. مراقبه،
۳. محاسبه،
۴. معاقبه.
گام اول: مشارطه است؛ يعني هر روز با خود شرط کند که گناه مرتکب نشود.
گام دوم: مراقبه است، يکي از عوامل مهم خودسازي و تهذيب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. کسي که اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببيند ،همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود.
قرآن مجيد بر اين نکته تأکيد ميکند. اين مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قيامت به دست ميآيد. خداوند ميفرمايد: «ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد؛ هيچ سخني را بر زبان نياورد جز اين که براي ثبت آن فرشتهاي حاضر و مراقب است». (ق، ۱۸)
گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دليل غفلت به وظيفهاش عمل نميکند .در اين جا لازم است در پايان هر روز به حساب خويش برسد تا کاستيها را جبران نمايد.
پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله به ابوذر فرمود: «اي اباذر! پيش از اين که در قيامت به حساب تو برسند ،در همين دنيا به حساب نفس خود برس، چون حساب امروز از حساب فرداي قيامت آسانتر است».
مراقبت و حسابرسي براي تزکيه نفس ضروري و اجتنابناپذير است.
گام چهارم: معاقبه نفس است؛ يعني در صورتي که با محاسبه دريافت که بر خلاف عهد و پيمان خود عمل کرده است، نفس خويش را مؤاخذه نمايد و در صورت لزوم آن را تنبيه سازد.
البته اين راه موانعي دارد که مهمترين آن محبّت به دنيا و پيروي از هواي نفس و آرزوهاي دراز و غفلت از خدا به شمار ميرود.
امام سجاد علیه السلام در دعاي ابوحمزه ميفرمايد: «به راستي کوچ کننده به سوي تو اي خدا راهش نزديک است .تو از بندگانت پنهان نيستي مگر اين کردارهاي نارواي بندگانت آن ها را از تو محجوب داشته است».
يار نزديکتر از من به من است و ين عجبتر که من از وي دورم
امام صادق علیه السلام ميفرمايد: «بين بنده و خدا هيچ پردهاي تاريکتر و ترسناکتر از نفس و هوا نيست . براي از بين اين دو، وسيلهاي چون نيازمندي به خدا و خشوع و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست».
در اين روايت به موانع راه و رفع آن اشاره شده است، با تفکر در آفرينش و ياد خدا و توجه به آخرت و دعا و تضرع ميتوان از وساوس شيطاني رهايي يافت و موانع را از پيش رو برداشت.
📕 https://B2n.ir/k79139
#نفس #جهاد
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ بینمازی و شفاعت در قیامت
اگر شخص گناهکاري برای اهل بيت علیهم السلام يک کارهايي انجام داده ولی خيلي اهل بندگي خدا نبوده (کاهل نماز بوده یا نماز نمی خوانده است) آيا احتمالش وجود دارد که در برزخ با شفاعت اهل بيت علیهم السلام بهشتي شود؟ چون در اينترنت داستانهايي خوانده ام که چنین اتفاقاتي افتاده است! لطفا توضيح بفرماييد.
.
.
.
⭕️ پاسخ:
طبق آموزههای دینی ما، نماز اولین فعل عبادی در میان اعمال عبادی ما است نیز در احادیث آمده است که اگر نماز انسان مورد پذیرش واقع شود، دیگر اعمال عبادی (مانند روزه و حج) هم پذیرفتنی است.
نماز تبلور و نمود خضوع و تسلیم در برابر حق است و شیطان نیز از همین ناحیه ضربه خورده است؛ چراکه در برابر فرمان الهی در برابر سجده ... سر تسلیم فرود نیاورد.
از سوی دیگر، نهتنها بینمازان بلکه حتی افرادی که نماز میخوانند اما عمداً در آن سستی میورزند از دایره شفاعت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خارجاند:
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند به شفاعت ما نمیرسد کسی که نماز واجبش را به بعد از وقتش (عمداً و از روی انکار) تأخیر بیندازد،
و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس (عمداً و از روی انکار) نماز خود را کوچک شمارد و نظرش سبک شمردن نماز باشد، از امّت من نیست و به خدا سوگند هرگز در کنار حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد.
از طرفی شفاعت مربوط به برزخ نیست، بلکه مربوط به قیامت میشود.
بر اساس آیات قرآن هرکسی مقدار ذرهای عمل خوب انجام دهد، به پاداش آن رسید و هر مقدار عمل شر و خلاف مرتکب شود، کیفرش را خواهد دید.
بدیهی است که طبق این آیات اگر مقدار خیر در ترازوی سنجش برتری داشته باشد، اگرچه بینماز باشد، باید اهل نجات باشد.
قرآن کریم میفرماید: ... ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ* إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُون پس انسان را به پایینترین درجه بازگرداندیم، مگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیکو انجام دادهاند که برای آنان پاداش تمام ناشدنی است. (تین، ۵و۶)
ازآنجاکه در این آیه تعبیر به اعمال نیکو شده است یکی از آن اعمال نیکو نماز است، چهبسا اعمال نیکوی دیگر انسان انجام دهد که مستحق پاداش باشد حتی کافر اگر کار خیری انجام دهد پاداش میبرد!
روایات زیادی این مطلب را تأیید میکند؛ رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله به «عدی» پسر «حاتم طائی» میفرماید: «خداوند عالم به دلیل سخاوت نفسی که پدرت داشت عذاب را از او دفع کرد.»
این در حالی است که «حاتم طائی» قبل از رسالت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، عصر نبوت را درک نکرده بود.
نیز در روایت دیگری نقلشده: «حضرت موسی علیهالسلام تصمیم گرفت سامری را به خاطر اینکه مردم را گمراه کرده بود بکشد؛ اما از طرف خداوند متعال وحی شد که موسی! او را نکش، او سخاوتمند است.
این آیات و روایات نشان میدهد کارهای خیر هم در دنیا و هم در آخرت حتی برای کافر هم مفید است (چه برسد به کسی که از روی سهلانگاری، شبهه یا تنبلی نماز نخواند)، عمل خیر از هر کس سر بزند خداوند متعال پاداشی متناسب با آن به او عطا میکند.
بنابراین اگرچه نماز آثار و برکات فراوانی دارد که ازجمله آن قرب به پروردگار است و انسان بینماز از این لطف و نعمت الهی محروم و بینصیب است، اما جایی برای ناامیدی از کارهای خیر و نیک نیست؛
زیرا قرآن فرموده: تمام گناهان حتی شرک را میبخشد و با توبه و عذرخواهی و جبران نمازهای قضا یا وصیت به نماز قضا و جبران آن از طرف بازماندگانش، گناهکار را خواهد بخشید.
طبق آموزههای وحیانی هرگونه کار خیر و انجام کارهای نیک به نیت اموات، به حال آنها مفید و اثربخش است.
درهرحال خیرات بازماندگان و فرزند صالح و مانند آن اثرهای بسیار مفید و راهگشایی هم میتواند داشته باشد. خصوصاً اگر در خصوص حقالناس و حقوق واجب الهی باشد.
ازاینرو در آموزههای دینی تأکید شده که برای اموات خیرات انجام شود به آنها بسیار اثر بخش و مفید است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا به میت بعد از مرگش چیزی میرسد؟ حضرت فرمود: حج و صدقه و روزهای که به نیابت از او بگیرند.
نکته مهم: اگرچه اعمال خیر و نیکوکاری یک فرد بینماز یا خیرات و بازماندگانش، میتواند دست او را در برزخ و قیامت بگیرد یا عذابش را کاهش دهد، ولی ترک عمدی و از روی انکار نماز، فتح سنگر بزرگی برای شیطان است که او را به طمع میاندازد تا در بقیه امور هم انسان را به دره سقوط بکشاند.
همانطور که روایت این مورد را تأیید میکند: شیطان همواره از انسان مؤمن بیمناک است تا زمانى که نمازهاى پنجگانه را حفاظت و مراقبت مىکند و هنگامیکه حق نمازها را (عمداً) تباه کرد، شیطان نسبت به او جرأت مىیابد و او را دچار گرفتاریهاى بزرگ مىکند.
.
.
نتیجه:
در مقام نظریهپردازی نمیتوان گفت؛ اگر فردی تمام اعمالش نیک باشد و تنها نماز نخواند مستحق دوزخ است یا اینکه ممنوعالورود به بهشت است؛ زیرابه خاطر خیرات و نیکوکاری خودش و ضریب تأثیر و ماندگاری که کارهای نیکش دارد یا با اعمال خیر بازماندگان یا شفاعت میتواند نجات پیدا کند.
ولی ازین نکته نباید غافل شد که ترک عمدی و از روی انکار و لجاجت نماز، راه را برای شیطان باز میکند که کمکم انسان را به گناهان بزرگتر دعوت کند و تضمینی نیست کسی که ترک عمدی نماز میکند، نیکوکار بماند.
📕 https://B2n.ir/r90438
#نماز #شفاعت
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ ملاک تفریحات سالم
در اسلام چه تفريحي حلال و خداپسندانه است؟ امروزه فيلم، رمان، فوتبال، کامپيوتر بازي و گوشي بازي زياد است و تفريحي مثل تيراندازي و اسب سواري مخصوص عده اي که امروزه با کلاس تلقي مي شوند هست. سرگرمي با امور لهو حرام است و من نمي خواهم تفريحم لهو لعب باشد. چه کنم؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به طولانی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوههای متنوع و خلاق بوده است.
تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکلهای مختلف جاری و ساری بوده است، ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه مهمی یافته، به یکی از مطالبات جدی و صنایع پرزرقوبرق، تبدیلشده است.
در ادامه به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورد اشاره میکنیم:
۱. انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همانطور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است. هیچ عاقلى نمیتواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید.
تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازدهی کاربر اثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین میآید؛
امّا برعکس، پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آنچنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد میشود که کمّیت و کیفیت کار هر دو فزونى مییابد،
به این جهت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم میشود نهتنها هدر نمیرود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان میشود.
۲. در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را اینچنین بیان میکند:
او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم. (یوسف، ۱۲)
وقتى برادران یوسف موضوع تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند، حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود)،
از این بیان بهخوبی استفاده میشود که قرآن به تفریح، نظر مثبت داشته، بلکه در جامعه آن روز امر مسلّمى بوده، امروزه با سبک زندگی شهرنشینى و فضاى بسته خانهها، این نیاز دوچندان شده است.
در آیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید و در آن گردش کنید. (آلعمران، ۱۳۷، انعام، ۱۱، نمل، ۳۶)
ازجمله فرمود: و میان آنها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادیهای آشکارى قراردادیم و سفر در میان آنها را بهطور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شبها و روزها در این آبادیها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید. (سبأ، آیه ۱۷-۱۸)
۳. منتهى انسان باید در گردشها و تفریحها به دو نکته توجّه کند:
الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسانهایی که در صحراها و کنار دریاها و... گردش میکنند یا مسافرتهایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محلهای گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق آنها پى برند و همینطور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخهای به جاى مانده از آنها درس عبرت بگیرند.
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان نشود. قرآن هشدار میدهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شمارا بهسوی نابودی نبرند چنانکه برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند.
همچنین در روایات نیز به موضوع تفریح سالم پرداختهشده، سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّتهای حلال و تفریحهای سالم اختصاص دهد، از امام على علیهالسلام نقلشده که فرمود:
براى مؤمن (در شبانهروز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگىاش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّتهایى که حلال و مایه زیبایى است.
خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن درراه آخرت، یا به دست آوردن لذّتهاى (حلال و) غیر حرام.
جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافهشده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو میگیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر».
.
.
در اسلام به موضوع تفریح تا آن جا اهمیت داده شده که یک سلسله مسابقات را حتى با شرطبندی اجازه داده است، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم (ص) و با داورى و نظارت او انجام میگرفت حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقهای سوارى در اختیار یاران میگذاشت.
تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است.
آنچه مورد اشاره قرار گرفت نمونههایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزشها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز میباشد.
۴. دغدغه شما که دوری از لهو و غفلت است ارزشمند است و مسئله تفریحاتی که نیاز به پول زیاد دارد هم درست است.
اگرچه در مثالهایی که زدیم مواردی بود که نیاز به پول زیاد ندارد یا بهاصطلاح رایج عرفی لاک چری نیست مانند شنا یا شوخی یا سفرهای درونشهری و پیکنیک و... ولی چون تفریحات سالم و حلال زیاد است و در طول زمانها تغییر میکند میتوان گفت تفریحاتی که دارای ویژگیهای زیر باشد مجاز است:
الف: در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب: نشاطآور
ج: در چارچوب قوانین شرع
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط)
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی
ه: جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی حرام، عدم مصرف مواد مخدر و ...
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردمآزاری و ...)
نتیجه:
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسانهاست. این موضوع درآیات و روایت، تأییدشده است منتها دارای دو شرط است:
اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم اینکه انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند.
تفریحات زیادی مانند اسبسواری، تیراندازی، شنا، پیکنیک، شوخی، مسافرت، بازیهای فکری ورزشی و... وجود دارد ولی از آنجا که در هر زمانی تفریحات جدیدی به میان میآید بهصورت خلاصه میتوان ادعا کرد تفریحاتی که در راستای تکامل روحی، نشاطآور و بهدور از گناه و آزار دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود.
📕 https://B2n.ir/w81783
#سرگرمی #تفریح
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ تربیت اجباری در عبادات
اگر والدين حق دارند فرزندي که میخواهد مسيحي باشد يا نماز نخواند را کتک بزنند؟! خب آن فرزند شايد براي اينکه اين رفتار را با او نداشته باشند فقط اظهار مسلمانی کند یا بهظاهر نماز بخواند. آیا این باعث نمیشود آن فرد لج بازی کند مثلاً يک خانم شل حجاب اگر چنين رفتاري با او داشته باشند بهجای اينکه اصلاح شود کشف حجاب میکند! آیا اینگونه رفتار کردن باعث نمیشود تصور قشر خاکستري راجع به دين و افراد مذهبي، بد شود؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
تربیت و علاقهمند کردن فرزندان به دین یکی از وظایف مهم والدین و خانوادههاست و یکی از عوامل مهم سعادتمندی و خوشبختی فرزندان تلاش و اهمیت و اهتمام آنها در مورد مسائل معنوی و دینی است.
از طرف دیگر این موضوع باید بامطالعه و هدفمند و روشمند انجام بشود و استفاده از هر راه و روشی ولو کتک زدن یا مشاجره معلوم است که دارای آثار منفی است.
در ادامه در مورد تربیت، اجبار و نظر اسلام در این مورد توضیح میدهیم:
۱. باید بدانیم که والدین در مورد دین، معنویت و تربیت فرزندان مسئول هستند یعنی باید برای دین و ایمان فرزندان شان برنامه داشته باشند و تلاش کند آنها را از آلودگی و گناه دور کنند.
مخصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی وظیفهشان سنگینتر است. الزام مفهومی مشکک است یعنی درجهبندی دارد. این مراتب را به طور کلی میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد:
۱) با صحبت یا اشاره، دیگری را به انجام یا ترک کاری دعوت کنند.
۲) با تهدید و ترساندن کاری کنند که دیگری با اکراه تن به انجام یا ترک عملی دهد.
۳) با توسل به زور دیگری را به انجام یا ترک کاری مجبور کنند. الزام به معنای اول اشکالی ندارد. یکی از دلایلی که امکان دارد بتوان بهوسیلۀ آن، جواز استفاده از روش الزام در تربیت دینی را اثبات کرد، آیۀ «وقایه» است.
قرآن میفرماید: «یـآ اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوآ اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و خانوادۀ خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است حفظ کنید. آتشی که فرشتگان خشن و سختگیر بر آن گمارده شدهاند که هر چه خدا بگوید نافرمانى نمىکنند و همان مىکنند که به آن مأمور شدهاند» (تحریم، ۶)
بنابراین عموم مکلفان موظفاند (حتیالامکان) اولاً دستورهای الزامی و مبتلابه دین و حدنصاب ایمان را به افراد خانوادۀ خود آموزش دهند و ثانیاً آنان را طوری تربیت کنند که این آموزههای اعتقادی را باور کنند و به دستورهای الزامی، التزام عملی داشته باشند.
۲. معنای الزام و دغدغه مند بودن والدین این نیست که کسی فرزندش را کتک بزند یا از روشهای خشونتآمیز و تحمیل و اجبار فرزند باوجود کراهت او استفاده کند.
این روشها غالباً اثر عکس دارد و نتیجهبخش نیست. تربیت تحمیلی، معمولاً به واکنشهای منفی فراگیران، میانجامد.
امام علی علیه السلام میفرماید: «آدمیان، دارای گرایشها و رفتوبرگشتهای متناوب است. پس زمانی خودتان را به کاری وادارید و چیزی را بر خود بارکنید که آن را دوست داشته باشید و دلتان به آن گرایش پیداکرده باشد. اگر چیزی را ناخواسته و با اکراه بر خود بارکنید، سردرگم و آشفته میشوید و در اقدامات روشن و بینا نیستید.»
مرور و بازنگری روایات تربیتی نشان میدهد که پیشوایان معصوم ما در تربیت فرزندان خود، از شیوه تنبیه بدنی بهره نمیگرفتند «چندین سال به پیامبر خدمت کردم؛ اما هرگز مرا دشنام نداد و یکبار هم کتکم نزد!»
خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری و زوری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین» «اگر خدا بخواهد، آنها را (بهاجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!» (انعام، ۳۵)
زور و اجبار در دین اسلام هیچ جایی ندارد. خدای تعالی در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت میفرماید: «وَ مَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّار» «و تو مأمور بهاجبار آنها (به ایمان) نیستی.» (ق، ۴۵)
همچنین در سوره مبارکه غاشیه تأکید میفرماید که: «فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ؛ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ؛ پس تذکر بده که تو فقط تذکردهنده هستی؛ تو سلطهگر بر آنها نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی» (غاشیه، ۲۱-۲۲)
از این آیات شریفه مشخص میشود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزههای اسلامی دعوت کنند؛ اما نمیتوانند فرزند خود را به زور و کتک و به روشهای خشونتآمیز وادار کنند.
.
.
در یک روایت درسآموز در منابع روایی از امام صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود نقل شده است: «ای عمر! [عمر بن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود میکنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیتهای شمارا ندارند.»
بنابراین خشونت، کتک زدن و زور و اجبار برای تربیت دینی از سوی والدین، پذیرفته نیست.
۳. به نظر میرسد به همان میزان که اکراه، اجبار، تَحَکُّم و تحمیل میتواند بیرغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع میتواند رغبت و علاقه آنها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد.
توصیه ما به والدین این است که اگر فرزندشان نسبت به اسلام سؤالاتی دارد یا به مسیحیت علاقهمند شده او را با یک اسلامشناس خوشاخلاق آشنا کنند تا سؤالاتش را بپرسد و بتواند کمکم هدایت پیدا کند.
بهرهگیری از یک رویکرد متعادل و ملاطفتآمیز لازم است. برخلاف برخورد خشک، جبارانه و تحکمآمیز، به نظر میرسد الگوی خیرخواهانه، ملاطفتآمیز همراه با نرمش و متانت اثربخشتر باشد تا یک درخواست دستوری و اجباری.
خدای متعال در یک الگوی مناسب و اثربخش به پیامبر مهربانیها برای پیشبرد مقاصد تربیتی، میفرماید که از راهکار زبان خوش، مشارکت دادن و مشورت گرفتن، طلب عفو و بخشش ورود پیدا کن:
«وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛ «و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن» (آلعمران، ۱۵۹)
مسیحی شدن یا بیحجاب شدن مفاسد زیادی دارد و باعث عقبگرد و آلودگیهای زیادی میشود اگر فرزند با یک بیان زیبا این موارد را بداند خودش کمکم به سمت نور حرکت میکند و بیش از این وظیفهای نیست.
نتیجه:
والدین طبق آیات قرآن وظیفه دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند و آنها را دعوت به ایمان و دستورات الهی کنند اما استفاده از خشونت و کتک زدن و زور و اجبار غالباً اثر عکس دارد و باعث دوری و تنفر از اسلام میشود که مستنداتش نیز بیان شد.
بهترین راه در مقابل فرزندانی که از نظر اعتقادی یا عملی دچار انحراف میشوند در کنار دغدغه مندی استفاده از موعظه و محبت و استفاده از روش تبیین و هدایتگری است و اینکه خودشان پایبند باشند. قرار نیست به هر روشی و به هر زوری دیگران را دیندار کرد.
📕 https://B2n.ir/m80732
#تربیت #اجبار
⁉️ @PorsemanShia