#گزیده_کتاب
📗 خاطرات سفیر
🔖 کتاب «خاطرات سفیر» نوشته خانم نیلوفر شادمهری، بیان چالشهایی است که یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه با آن مواجه شده است. بانویی محجبه و شاید کمی متفاوت از همسالان و همکلاسیهای خود که برای تکمیل تحصیلاتش در رشته طراحی صنعتی، چندسالی ایران را به مقصد فرانسه ترک میکند و اینگونه خاطرات سفیر آغاز میشود. ایشان در این کتاب، حدود 30 خاطره را که بخش اندکی از خاطرات ایشان است به رشته تحریر درآورده است. از این رو برآن شدیم که به صورت سلسله وار خلاصه ای از هر یک خاطره را ارائه دهیم:
✅(خاطره شماره 1):
🔸معیار مهم من از نظر استاد🔸
🔰چند تا پذیرش داشتم از چند تا دانشگاه معتبر. مهمترینش انسم پاریس بود. انسمها، اکل های ملی ممتاز مهندسیان که اعتبار خیلی بالایی دارن. دانشجوی خوب و توانمند میگیرن و به اندازة کافی هم امکانات در اختیارش قرار میدن. استادی که قرار بود استاد راهنمای تزم بشه یه نامه برام فرستاده بود که بیا همدیگه رو ببینیم. اون موقع ساکن شهر توغ بودم. یه ساعتی بود که رسیده بودم پاریس. جلوی در انسم بودم؛ یه بنای خیلی قدیمی و زیبا و اصیل. رفتم تو. چند دقیقه بعد، رسیدم به دفتر استادی که مدیریت تز من رو قبول کرده بود؛ یه خانوم خیلیخیلی یخ و سرد. در زدم و خیلی مؤدب رفتم تو و با یه لبخند سلام کردم. استاد با یه نگاه مبهوت سر تا پام رو برانداز کرد و بعد از یه مکث کوتاه، جواب سلامم رو داد. ازم خواست بشینم. شاید ده ثانیه به سکوت گذشت. منتظر بودم ازم سؤال کنه؛ اگرچه همهچیز رو میدونست که قبولم کرده بود. رزومه و سوابق تحصیلی من دستشون بود. من هم خیالم از همهچیز، بهخصوص توان علمی و سطح تحصیلیم توی دورههای قبل، راحت راحت بود. برای همین اتفاقاً من بیشتر مایل بودم که ازم سؤال کنه؛ از اینکه چه ایدههایی دارم، از اینکه چی توی سَرمه و چه جوری میخوام به نتیجه برسونمش ... جواب همهش رو آماده کرده بودم و داشتم فکر میکردم باید از کجا شروع کنم. خیلی خوشحال، منتظر شروع گفتوگو بودم که خانوم دکتر، در حالی که با دست به سر تا پای من و حجابم اشاره میکرد، گفت: «تو همینجوری میخوای بیای توی دانشگاه؟»
انتظار همهجور حرفی رو داشتم به جز همین یکی رو! اما ... خب، نیازی به از قبل فکر کردن نبود. جوابش خیلی واضح بود. گفتم: «البته!»
تلفن رو برداشت و زنگ زد به یه نفر دیگه که اون موقع نمیدونستم کیه. آقایی که قیافهش اصلاً شبیه فرانسویا نبود، اما ژست و اداهاش چرا، اومد توی اتاق. دستش رو آورد جلو که دست بده. دَستام رو روی هم گذاشتم و عذرخواهی کردم و توضیح دادم که من مسلمونم و نمیتونم با شما دست بدم. بعدها فهمیدم اون آقا، که معاون رئیس اون لابراتوار بود، خودش یه مسلمون مراکشیه؛ از اون افرادی که اصرار دارن از خود اروپاییا هم اروپاییتر رفتار کنن! آقاهه یه نگاهی کرد به خانوم استاد و با هم از اتاق رفتن بیرون؛ اما به مدت فقط چند ثانیه. آقاهه یهجوری بود. خدا رو شکر میکردم که اون استادم نیست.
استاد اومد تو. بدون اینکه بخواد چیزی درباره من بدونه، گفت: «فکر نمیکنم بتونیم با هم کار کنیم؛ بهخصوص که تو هم میخوای اینجوری بیای دانشگاه ... غیر ممکنه ... اون هم توی انسم!» توی سرم، که تا چند دقیقه قبل پر از ولوله و هیاهوی حرفای جورواجور بود، یهو ساکت شد؛ اما صدای فریاد و اعتراض دلم رو میشنیدم.
بلند شدم. خیلی سخت بود؛ ولی دوباره بهش لبخند زدم. گفتم: «ترجیح میدم عقایدم رو حفظ کنم تا مدرک دکتری انسم رو داشته باشم.» گفت: «هر طور میخوای!»
توی قطار، موقع برگشتن به شهر خودم، به این فکر میکردم که میزان دانش و توانمندی علمیم چققققققققدر توی این کشور مهمه ... و خب البته اینکه موهام دیده بشه مهمتره! نمیدونم چرا بغض کرده بودم. به خودم گفتم: «چهته؟ اگه حرفی رو که زدی قبول نداشتی و همینجوری یه چیزی پروندی که بیخود کردی دروغ گفتی؛ اما اگه قبول داری، بیخود ناراحتی. تو بودی و استاد. اما خدا هم بود. انشاءالله که هر چی هست خیره.»
یه هفته بعد برای ثبت نام توی لابراتوار سه په ان ای دانشگاه آنژه عازم شهر آنژه شدم.
ادامه دارد...
@basijezadi
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🌺 در حدیث از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است:
🔷«إنّ اللّه إذا أَحَبّ عبداً غَتَّه بالبلاء غَتّاً»🔷
«خدا زمانى كه بندهاى را دوست بدارد او را در درياى شدائد غوطهور مىسازد».
🌹 يعنى همچون مربّى شنا كه شاگرد تازه كار خود را وارد آب مىكند تا تلاش كند و دست و پا بزند و در نتيجه ورزيده شود و شناگرى را ياد بگيرد؛ خدا هم بندگانى را كه دوست مىدارد و مىخواهد به كمال برساند، در بلاها غوطهور مىسازد.
💠 انسان اگر يك عمر درباره شنا كتاب بخواند، تا در آب نرود شناگر نمىشود؛ زمانى شناگرى را مىآموزد كه عملًا در آب قرار گيرد و مبارزه با غرق شدن را تمرين كند و احياناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دير جنبيدن مواجه ببيند.
✅ انسان بايد در دنيا شدائد ببيند تا خروج از شدائد را ياد بگيرد، بايد سختيها ببيند تا پخته و كامل گردد.
📚 استاد شهید مطهری، عدل الهی، ص ۱۴۴
#گزیده_کتاب
@motahari_ir
یاری دین خدا
#عکس_نوشته #توبه_یعنی ... #نور_مطهر @madreseh_eshgh
#نور_مطهر
🔷 انسان برخلاف آنچه كه خودش خيال مى كند، يك شخص نيست. يك شخص واحد است اما يك شخص مركّب نه بسيط؛ يعنى ما كه اينجا نشسته ايم (به همان تعبيرى كه در حديث آمده است) يك جماد اينجا نشسته است، يك گياه هم اينجا نشسته است، يك حيوان شهوانى هم اينجا نشسته است، يك سَبُع و درنده هم اينجا نشسته است، يك شيطان هم اينجا نشسته است و يك فرشته هم در همين حال اينجا نشسته است.
🔷 گاهى آن حيوان شهوانى كه مظهر آن را خوك مى دانند، زمام امور را به دست مى گيرد و مجال به آن درنده و شيطان و فرشته نمى دهد. يك مرتبه در ناحيه يكى از اينها عليه او قيام مى شود، تمام اوضاع به هم مى خورد و يك حكومت جديد بر وجود انسان حاكم مى گردد.
🔷 انسان گنهكار آن انسانى است كه حيوان وجودش بر وجودش مسلط است يا شيطان وجودش بر او مسلط است يا آن درنده وجودش بر او مسلط است؛ يك فرشتگانى، يك قواى عالى هم در وجود او محبوس و گرفتار هستند.
✅ توبه يعنى آن قيام درونى، اينكه مقامات عالى وجود انسان عليه مقامات دانى وجود او - كه زمام امور اين كشور داخلى را در دست گرفته اند - يك مرتبه انقلاب مى كنند، همه اينها را مى گيرند و به زندان مى اندازند و خودشان با قوا و جنود و لشكريان خود زمام امور را در دست مى گيرند.
📚 استاد شهید مطهری، آزادی معنوی، ص 114
#گزیده_کتاب
@madreseh_eshgh
🔷 اسلام به حكم اينكه مذهب است و به حكم اينكه دين خاتم است، بيش از هر مذهب آسمانى ديگر براى برپا داشتن عدالت اجتماعى آمده است و قهراً هدفش نجات محرومان و مستضعفان و نبرد و ستيز با ستمپيشگان است؛ اما مخاطب اسلام تنها محرومان و مستضعفان نيستند، همچنان كه حاميان خود را تنها از اين طبقه جلب نكرده است. اسلام حتى از ميان طبقاتى كه به نبرد با آنها برخاسته است، با تكيه به نيروى مذهب از يك طرف و بر فطرت انسانى انسان از طرف ديگر، به گواهى تاريخ سرباز گرفته است.
✅ اسلام تئورى پيروزى انسانيت بر حيوانيت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعيض، فضيلت بر رذيلت، تقوا بر بىبندوبارى، توحيد بر شرك است. پيروزى مستضعفان بر جباران و مستكبران يكى از مظاهر و مصاديق اين پيروزیهاست.
📚 استاد شهید مطهری، انسان و ایمان، ص 58
#گزیده_کتاب
✅ در حالات عادی «آلودگیهای روح» خود را از انسان مخفی میکنند
🔸بهطور کلی هر چیزی که انسان را در شرایط غیر عادی که آرامش روح را بههم میزند قرار دهد، پرده از روی اخلاق واقعی انسان برمیدارد. انسان در حال عادی حکم آب راکد را دارد که در حوضی جمع شده است؛ به واسطه رکود، مخلوطهای آب تهنشین میشود و آب بسیار صاف و زلال مشاهده میشود. اما همینکه یک چوب داخل آب ببرید و آب را تکان بدهید و زیر و رو کنید، آنوقت میبینید چقدر کثافت داخل این آب است.
🔹بسا افرادی که در شرایط عادی به دل و نفس خود مراجعه میکنند، آن را مانند همان آب حوض صاف و پاک میبینند و خودشان غافلند که اگر شرایط جدیدی به وجود آید و موجباتی پیدا شود که صفات پلید تهنشینشده باطن ظهور کند معلوم خواهد شد که چقدر آلودگیها در روح آنها بوده است.
📝 استاد مطهری، حج، ص39
#گزیده_کتاب
#نور_مطهر
❗️بايد اعتراف كنم كه خود ما، همين تيپ ما در اثر انحرافاتى كه در طول تاريخ در تعليمات ما وجود داشته به گونهاى هستيم كه در اين حوزههاى علمى و دينى از اول غرق در يك سلسله مسائل مىشويم و در اين مجرا قرار نمىگيريم كه قرآن را بشناسيم. زبان عربى را هم درست ياد نمىگيريم، آن مقدارى هم كه ياد مىگيريم به درد قرآنفهمى و قرآنشناسى نمىخورد.
✅ اگر يك طلبه از همان اوايل تحصيلش همين كتابهايى را كه در باب اعجاز قرآن نوشته شده است از قديم و جديد بخواند (از جديد مثل همين كتاب صادق رافعى، و از قديم مثل همان كتاب عبد القاهر جرجانى و ابوبكر باقلانى)، اگر يك طلبه از اول با اين موضوع آشنا شود و بعد با توجه به جنبههاى اعجازآميز قرآن وارد قرآن شود و بعد وادارش كنند به حفظ و ضبط قرآن، او اعجاز قرآن را خيلى بهتر مىتواند درك كند از كسى كه مثل ما اين طور نيست.
📚 استاد شهید مطهری، نبوت، ص 234
#گزیده_کتاب
@basij_madreseh_eshgh
🌺 شرافت انسان به دانش و ايمان و عزّت و كرامت نفس اوست و كار از آن جهت مايه شرافت است كه وسيله تأمين اين كرامت ها و شرافت هاست.
🔷 انسان، هم سازنده كار است و هم ساخته شده او، و اين امتياز، خاصّ انسان است - كه هيچ موجودى ديگر با او در اين جهت شريك نيست - و از نوع خاصّ آفرينش الهى او سرچشمه مى گيرد.
📚 استاد شهید مطهری، جامعه و تاریخ، ص 97
#گزیده_کتاب
@basij_Madreseh_eshgh
#نور_مطهر
✅ ثروتمندان باید سطح زندگی خود را با عموم مردم تطبیق دهند
🔹یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگی خود را از زندگی عمومی جدا نداند، باید زندگی خود را با زندگی عموم تطبیق دهد.
🔸معنی ندارد درحالیکه عموم مردم در بدبختی زندگی میکنند عده دیگر با مستمسک قراردادن «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللهِ الَّتی اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ» در دریای نعمت غوطهور بشوند هرچند فرض کنیم که از راه حلال به چنگ آورده باشند.
🔹خود امام صادق سلامالله علیه که به اقتضای زمان، زندگی را بر خاندان خود توسعه داده بود، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقی کرد و قحط و غلا پدید آمد. به خادم خود فرمود: چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چند ماه ما را بس است.
🔸فرمود: همه آنها را ببر و در بازار به مردم بفروش. گفت: اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم. فرمود لازم نیست، بعد مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد، و دستور داد از آن به بعد خادم نانی که تهیه میکند نصف جو و نصف گندم باشد، یعنی از همان نانی باشد که اکثر مردم استفاده میکردند. فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم مواسات میکنم.
📝 استاد مطهری، بیست گفتار، ص127
#گزیده_کتاب
@basij_Madreseh_eshgh
#نور_مطهر
🌺 در حدیث از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است:
🔷«إنّ اللّه إذا أَحَبّ عبداً غَتَّه بالبلاء غَتّاً»🔷
«خدا زمانى كه بندهاى را دوست بدارد او را در درياى شدائد غوطهور مىسازد».
🌹 يعنى همچون مربّى شنا كه شاگرد تازه كار خود را وارد آب مىكند تا تلاش كند و دست و پا بزند و در نتيجه ورزيده شود و شناگرى را ياد بگيرد؛ خدا هم بندگانى را كه دوست مىدارد و مىخواهد به كمال برساند، در بلاها غوطهور مىسازد.
💠 انسان اگر يك عمر درباره شنا كتاب بخواند، تا در آب نرود شناگر نمىشود؛ زمانى شناگرى را مىآموزد كه عملًا در آب قرار گيرد و مبارزه با غرق شدن را تمرين كند و احياناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دير جنبيدن مواجه ببيند.
✅ انسان بايد در دنيا شدائد ببيند تا خروج از شدائد را ياد بگيرد، بايد سختيها ببيند تا پخته و كامل گردد.
📚 استاد شهید مطهری، عدل الهی، ص ۱۴۴
#گزیده_کتاب
@basij_Madreseh_eshgh