📌متن شبهه👇 #4682
#تکیه
️ عبرت از ماجرای #حجر_بن_عدی؛ تجدید نظر در تعریف رسمی از #ولایت:
شهادت حجر بن عدی و فرزند و یارانش توسط معاویه نخستین چالش جدی أباعبدالله علیه السلام با دستگاه اموی بود، و می توان گفت نخستین جرقه های قیام #عاشورا شد، که حاوی عبرت های مهمی درباره شاخص های ولایت می باشد.
حجربنعدی که از یاران #امیرمؤمنان علیه السلام بود، نخستین کسی است که نزد #امام_حسن (علیه السلام ) رفت و به صلح ایشان با معاویه اعتراض کرد. حضرت در پاسخ او فرمود: «من دیدم میل و رغبت بیشتر مردم بر صلح است و جنگ را خوش نمىدارند و دوست ندارم آنان را به کارى که ناخوش دارند مجبور کنم و براى این صلح کردم که شیعیان مخصوص ما از کشته شدن محفوظ بمانند و مصلحت دیدم این جنگها را به هنگام دیگرى (عاشورا) موکول کنم و خداوند متعال را هر روز شأنى است.»
اما حُجر که از سخنان حضرت قانع نشده بود ایشان را #مذلالمؤمنین ( ذلیل کنند مؤمنان ) خواند و به همراه «عبیدهبنعمرو» نزد امام حسین (علیه السلام ) رفت و از آن حضرت خواست تا با کمک شیعیان به جنگ با معاویه بپردازند، ولی #سیدالشهدا (علیه السلام) با تاکید بر روش برادر بزرگوارش خواسته حجربنعدی و عبیدهبنعمرو را نپذیرفت./
ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ص. ۲۶۸-۲۶۸.
اینکه تدبیر و امر ولایی امامی معصوم که هیچ شکی در بی خطایی تدابیر او نیست را کسی زیر سؤال ببرد و بلکه وی را ذلیل کننده مؤمنان بداند، امروز درباره رهبران غیرمعصوم نیز قابل تحمل نیست، بلکه جواز حکم ارتداد و برخوردهای سختی با مرتکبان کمتر از این نیز شده است.
ولی در هیچ جای تاریخ نداریم که حجر بن عدی و دیگر یاران ولایت که به خطا تدبیر امام حسن مجتبی علیه السلام را زیر سؤال بردند از درگاه امامت و ولایت طرد شوند و به قولی #زاویه_دار نام بگیرند
📌 پاسخ به شبهه👇
https://chat.whatsapp.com/Hr3fyAQpZAYEAe7VSc9kdh
⭕درباره احادیث مذکور که نقد بسیار است زیرا چنانکه اصحاب گرانقدر جایگاه عصمت امام را می دانستند پس چگونه ممکن است از آنان کاری سر بزند و یا حرفی گفته شود که اسائه ادب نسبت به امام و مقتدایشان باشد!(تهمتی از این بالا تر؟!)
⭕هنگامی که به منابع أهل سنت، در رابطه با مسئله «یا مذل المؤمنین» مراجعه می کنیم، می بینیم که در بسیاری از موارد، این حرف به سفیان بن لیل یا لیلی، یا گروهی از شیعه به دون ذکر نام، یا فرد غیر معروف نسبت داده شده است.(نه فقط اقای حجر بن عدی!!!!)
⭕برخی روایات شیعه نیز هست که در آنها گوینده «یا مذل المؤمنین» سفیان بن الیل ذکر شده است.(نه اقای حجر بن عدی!)
⭕درباره سفیان هم همان بس که روایاتش مورد قبول اهل سنت نیست و برای شیعه نیز این فرد چندان شناخته شده نیست.
⭕بنابراین، از دیدگاه أهل سنت، جایی برای استدلال به این روایت و نسبت تهمت به رجال شیعه باقی نمی ماند؛ چرا که سفیان نزد آنها فردی مجهول الحال و ناشناخته است. اما از دیدگاه شیعه نیز، بر فرض قبول به صدور روایت می گوییم سفیان از شخصیت های معروف و شناخته شده شیعی نیست، تا سخنان و کارهای أو را علیه شیعه حجت به حساب آورند. نهایت چیزی که درباره وی می توان گفت این است که آدمی خوبی بوده است!!!
⭕البته که کسی ادعا نکرده که تمام رجال شیعه از جهت سجایای اخلاقی مساوی اند. گاه فردی از قضایای روشن جاهل است. و حال آن که شخصی، قضایای پیچیده و مخفی را درک می کند. بنابراین، همه بزرگان شیعه؛ مانند عمار یاسر، مالک اشتر و ... نیستند.
⭕همچنین طبق نقل روایت این شخص خود نزد امام عذر آورد و این یعنی اعتراف به اشتباه و امام نیز عذرش را پذیرفت!!!
⭕بعد به روایاتی می پردازیم که به صورت کلی و مبهم گوینده این سخن را مطرح کرده.(روایاتی از این دست که در آنها عنوان، ناس، اصحاب، رجل و ... آمده است.)
📌 این دسته از روایات یا مستند نیستند و یا ضعیف اند.
📌 همچنین متن این روایات مخالف حقیقت است
⭕برخی روایات این سخن را به مالک بن ضمره یا سلیمان بن صرد و یا قیس بن سعد بن عبادة نسبت می دهد که هر کدام یا غیر مستند است و یا دارای نقد بسیار!!!
⭕اما درباره حجر بن عدی این روایت ها به دو دلیل فاقد اعتبار است.
📌به جهت وجود "ثقیف بکاء" در سلسله سند آن؛ چرا که اسم وی در کتاب های رجالی نیامده، بنابراین مهمل است.
📌به خاطر "عمارة بن زید". نجاشی درباره اش می گوید: غیر از این مورد (همین روایت) چیز دیگری از وی نمی دانیم ... .
(کتبی که این روایات را دارند با هدف جمع اوری تمام روایات ان زمان بوده اند نه تصحیح انها!)
⭕با توجه به این موارد، آیا می توان به چنین روایاتی اعتماد کرد؟ و این تهمت را به شخصیتی که تاریخ اسلام عموماً و شیعه خصوصاً به وی افتخار می کند، نسبت داد؟
⭕پس روشن شد که بزرگان شیعه از این گونه اتهامات مبرا هستند.و نهایت چیزی که با عمده روایات در این باره مورد پذیرش