eitaa logo
پشت خاکریزهای عشق
417 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
ذهنمون پره ازاحادیث وروایات، داستان های جذابی که فقط توذهنمون هستن اما؟واردزندگیمون نشدن👀! چقدرفرقه بین معلومات واعمالمون آیامیدانیداگرکسی به معلومات خودعمل کند، خداوندمجهولات اوراتبدیل به معلومات می فرماید.🌱 https://eitaa.com/poshtekhakrizhayeeshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا 🔻 کاروان امام حسین (علیه السلام) در دوم محرم سال ۶۱ هجری به کربلا رسید. امام حسین (علیه السلام) پس از نماز صبح با یارانش به سمت نینوا حرکت کرد تا از سپاه حر جدا شود. حر نیز با سپاهش از حرکت آنان به سمت کوفه جلوگیری کرد. 🔺در این حین، نامه‌ای از ابن زیاد به حر رسید که دستور داده بود بر حسین (علیه السلام) تنگ بگیرد و او را در سرزمینی بی‌آب و خشک فرود آورد. حر با خواندن نامه به امام و یارانش اعلام کرد که باید طبق فرمان ابن زیاد عمل کند. یکی از یاران حر، فرستاده ابن زیاد را شناخت و با او به بحث و جدل پرداخت. 🔸 حر کاروان امام حسین (علیه السلام) را در مکانی خشک و بی‌آب متوقف کرد. امام پیشنهاد کرد که به آبادی‌های نینوا، غاضریه یا شفیه بروند، اما حر اجازه این کار را نداد. 🔹زهیر بن قین به امام پیشنهاد داد که جنگ را آغاز کنند، اما امام علیه السلام نپذیرفت و تأکید کرد که آغازگر جنگ نخواهد بود. سپس حر و سپاهیانش کاروان را تا کربلا همراهی کردند و آنجا متوقف شدند. ◾️امام حسین (علیه السلام) از نام سرزمین پرسید. چون از نام کربلا آگاه شد فرمود : اینجا محل رنج و بلاست و طبق فرموده جدم رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) محل ریختن خون اهل بیت است. در نهایت، امام دستور داد تا کاروان در همان جا فرود آید. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⭕️دعوت حبیب بن مظاهر از بنی اسد برای یاری امام حسین علیه السلام 🔻در شب ششم محرم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین‌ علیه‌السلام براى آوردن یاور و کمک، به قبیله بنى‌اسد که نزدیک کربلا بودند رفت و به عنوان بزرگ آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می‏کنم. 🔺اسدیان که تعدادشان به 90 نفر می‏ رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏ السلام حرکت کردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. 🔹آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند. در این میان جمعى از بنى‌اسد شهید و زخمى و بقیه ناگزیر به فرار شدند. سپس حبیب بن مظاهر خدمت امام حسین علیه‌السلام آمد و جریان را عرض کرد. امام علیه‏ السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه " ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⭕️ ورود کاروان اسرا به دمشق 🔹با خبر نزدیکی کاروان اسرا به دمشق، یزید دستور داد تا جارچیان در شهر اعلام کنند که هرکه خلیفه را دوست دارد باید امروز را به جشن و شادی بگذراند. شامیان نیز سنگ تمام گذاشتند و بر بام‌های خانه‌ها بیرق‌های رنگارنگ برپاکردند. همه مردم به یکدیگر تبریک می‌گفتند و با لباس های رنگی به استقبال اسرا رفتند درحالی‌که زنانشان دف می‌زدند و بر طبل می‌کوبیدند. 🔻۲۹ محرم (یا اول صفر) کاروان اسرا به دروازه دمشق رسید و اهل بیت (علیه السلام) را سه روز در دروازه شهر نگاه داشتند تا شهر را آذین کنند و سپس وارد شهر کردند. شمر برخلاف درخواست حضرت ام‌کلثوم س اسرا را از دروازه اصلی و شلوغ وارد شهر کرد و اسرا با ناسزاگویی و سنگ اندازی شامیان مواجه شدند. سرهای مبارک شهدا در این سه روز بر دروازه اصلی شهر آویزان بود.